کد خبر: ۱۰۰۳۸۵
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۰
یک اقتصاددان تاکید کرد: برنامه‌ریزی برای توسعه، نیازمند الگوی پایه بومی مشارکت‌محوری است که در خود استان‌ها طراحی شده باشد.
یک اقتصاددان تاکید کرد: برنامه‌ریزی برای توسعه، نیازمند الگوی پایه بومی مشارکت‌محوری است که در خود استان‌ها طراحی شده باشد.

محسن رنانی در همایش «برنامه‌ریزی منطقه‌ای مشارکت‌محور، ضرورت ایران بدون نفت»، با بیان این‌که مرکز محور بودن برنامه‌ریزی‌های کشوری برای توسعه در هفتاد سال گذشته، منتج به تکرار برخی تصمیم‌گیری‌های غلط شده است، اظهار کرد: متاسفانه امروزه با نبود توازن در توسعه مواجه‌ایم و برای مقابله با تکرار برخی خطاها، باید نگاه تازه‌ای به برنامه‌ریزی داشته باشیم. همچنین کلیات برنامه ششم توسعه نشان می‌دهد که هیچ تحول ویژه‌ای در حوزه برنامه‌ریزی‌ها رخ نداده و در شرایط کنونی، انتظار می‌رود که به سرعت، به سمت برنامه‌ریزی منطقی حرکت کنیم.

این اقتصاددان ایرانی ادامه داد: در حال حاضر، دولت برای اجرای قریب به اتفاق برنامه‌ریزی‌ها نقدینگی ندارد و ما باید برای این مسئله خرسند باشیم، چراکه می‌تواند فرصتی برای فرار استان‌ها از آسیب دیدن باشد. متاسفانه ما قبل از انقلاب، 30 میلیارد بشکه و بعد از انقلاب نیز 40 میلیارد بشکه نفت استخراج کرده‌ایم ولی در مقابل، دستاورد چشم‌گیری نداشته‌ایم، به عبارتی به جای توسعه‌یافتگی، پیشرفت کرده‌ایم و به برخی مناطق نیز آسیب‌های بی‌بازگشتی وارد آورده‌ایم.

رنانی افزود: مثلا وجود عسلویه در بوشهر برای کشور منافعی داشته است، اما به استان بوشهر آسیب‌های جبران‌ناپذیری وارد کرده و متاسفانه این مسئله در خصوص بندرعباس و استان هرمزگان نیز صدق می‌کند؛ در واقع، امروزه کشور با توسعه نامتوازن روبه‌رو است و در داخل بیشتر استان‌ها، تناسب بین صنعت و طبیعت، طبیعت و جامعه و سایر موارد به هم خورده است، این در حالی است که ایران در اقتصاد جهانی رتبه بیستم و در شاخص‌های توسعه رتبه 70 را دارد.

وی با تاکید بر این‌که ایران متناسب با پیشرفت اقتصاد، از توسعه متناسبی برخوردار نیست، یادآور شد: رتبه ما از نظر پیشرفت و در مقایسه با دهه‌های گذشته بهبود یافته است ولی از نظر توسعه این‌طور نیست و نتوانسته‌ایم در این حوزه، دستاوردهای واقعی داشته باشیم. به عبارتی، هر کشوری زمانی به توسعه دست یافته است که در ازای ارائه نهاده، دستاورد کسب کند، این در حالی است که آن‌چه در طول 70 سال گذشته دنبال کرده‌ایم، ستاده بوده است.

رنانی افزود: دولت هر ساله برای توسعه راه‌های روستایی بودجه تعیین می‌کند و در پایان سال گزارش می‌دهد که چه میزان از این راه‌ها آسفالت شده است، در حالی که دستاورد به معنای پایداری آبادانی روستاها و توقف مهاجرت است. متاسفانه تا به امروز همه توجه برنامه‌ریزان ما فقط به نهاده و ستاده بوده و در خصوص دستاورد، موفقیت چشم‌گیری نداشته‌ایم. همچنین در خصوص سرمایه‌گذاری برای آموزش عالی (نهاده)، با خیل عظیمی از فارغ‌التحصیلان بیکار (ستاده) مواجه‌ایم و از دستاورد خبری نیست.

وی خاطرنشان کرد: امروزه نرخ مشارکت زنان در امور اقتصادی با سال 55 برابری می‌کند (13.5 درصد) و این نشان می‌دهد که آموزش‌های ارائه ‌شده به زنان در سال‌های بعد از انقلاب، به مشارکت آنان نینجامیده است، در حالی که در هیچ‌کدام از کشورهای توسعه‌یافته نمی‌توان جوامعی را یافت که نرخ مشارکت زنان در آنها زیر 40 درصد باشد. به همین‌خاطر، می‌توان به صراحت اذعان کرد که برنامه‌های توسعه کشور، منجر به برهم خوردن توازن شده است.

رنانی همچنین با تاکید بر این‌که امروزه با مازاد سرمایه‌گذاری در فولاد، سدسازی، پتروشیمی، فرودگاه، سنگ و شهرک‌های صنعتی مواجه‌ایم، یادآور شد: برنامه‌ریزی‌های ما با نگرشی محدود پایه‌ریزی شده‌ است و متاسفانه برنامه‌ریزان ما فقط به خودکفایی اندیشیده و در نهایت استانداران ما نیز بر طبل توسعه نامتوازن کوبیده‌اند. مثلا استقرار کارخانه فولاد در استان اصفهان با گردشگری مغایرت زیادی دارد و این در حالی است که اصفهان، یکی از 10 قطب تاریخی و گردشگری دنیاست. علاوه بر این، قبل از پیروزی انقلاب، 70 درصد جمعیت، ساکن روستاها بودند و این میزان در حال حاضر به 30 درصد رسیده است و ما نه تنها با نبود توازن در توسعه روستایی مواجه‌ایم، بلکه از نبود توازن در توسعه شهری نیز رنج می‌بریم. مثلا تهران 12 میلیون نفر جمعیت دارد و جمعیت مشهد، یک‌مرتبه به یک‌چهارم جمعیت تهران کاهش می‌یابد و به همین‌ترتیب، این شکاف جمعیتی تناسب شهرشینی را برهم می‌زند.

این اقتصاددان ایرانی با بیان این‌که اصلاح نبود توازن بین نرخ مشارکت زنان و مردان به کندی پیش می‌رود، تاکید کرد: زنانی که نرخ مشارکت آن‌ها، 13 درصد است چطور می‌توانند نسلی توسعه‌آفرین را تربیت کنند، چراکه کودکانی ریسک‌پذیر، صبور، توانمند برای گفت‌وگوی مثبت، نقدپذیر، تنوع‌طلب و نوآور می‌توانند خالق توسعه متوازن باشند و بذر این مهم، از جانب مادری بهره‌مند از زیست اجتماعی و قبل از پنج سالگی کشت می‌شود، این در حالی است که نبود توازن بین فرهنگ و اقتصاد نیز نتیجه رشد سریع تکنولوژی و عقب‌ماندگی فرهنگی ماست.

وی در خصوص توازن توسعه نظام اقتصادی و حقوقی، افزود: هیچ نظام اقتصادی‌ نمی‌تواند بدون حمایت نظام حقوقی رشد کند و متاسفانه در کشور ما، نظام اقتصادی با سرعت رشد کرده و نظام حقوقی، 40 سال عقب‌تر ایستاده است؛ در واقع، نظام اقتصادی انبوهی از مبادله‌ها است و هر داد و ستد، یک بسته حقوقی مالکیت می‌دهد و در مقابل، یک بسته حقوقی مالکیت می‌ستاند. از این‌رو، اگر نظام حقوقی متضمن نظام اقتصادی نباشد، مبادله‌ها نیز به صورت اصولی انجام نمی‌گیرد و سرعت نظام اقتصادی کند می‌شود. امروزه نیز سرمایه‌های هنگفتی از مردم در مسیر دادگاه‌ها گیر کرده و قضات نمی‌توانند با دانش به‌روز ‌نشده خود، زمینه توسعه نظام حقوقی را فراهم کنند.

رنانی ادامه داد: ما در دولتی فربه و ناکارآمد، پنج میلیون نفر کارمند دولتی (لشگری و کشوری) داریم که در مقایسه با نرم مالزی و ژاپن، 20 برابر مازاد نیاز است. از طرف دیگر، با کاهش درآمدهای نفتی مواجهیم و نمی‌توانیم مسیر مخرب برنامه قبلی توسعه را برای برنامه ششم ادامه دهیم، چراکه دیگر منابع گذشته را نداریم و تنها راه مقابله با این معضل، برنامه‌ریزی‌های استانی، احصای گرفتاری‌های هر استان و اولویت‌بندی برای رفع‌سازی آنها است؛ در واقع، دیگر نمی‌توان شیوه‌های پیشین را ادامه داد و از طریق مرکز، تکلیف مناطق مختلف را تعیین کرد.

این اقتصاددان ایرانی با تاکید بر تقویت دانش ضمنی مناطق، تصریح کرد: برنامه‌ریزی با روش‌های گذشته، فقط موجب بزرگ شدن دولت می‌شود، در حالی که عصر پایان نفت فرا رسیده و با توجه به خشکسالی، باید کشت برخی اقلام را در شرق زاگرس ممنوع کنیم و در عوض، این اقلام را وارد کنیم؛ به عبارتی، در حال حاضر چاره‌ای نداریم جز این‌که توسعه را با دست خالی دنبال کنیم و دولت نیز مروج توسعه باشد و راهبری را به استان‌ها و نهادهای مدنی بسپارد؛ در واقع هر استانی باید برای خود نقشه توسعه مجزا ترسیم کند، دولت نباید برای استان‌ها خط مشی تعریف کند.

وی یادآور شد: برنامه‌ریزی‌های جامع مرکزمحور، غیرواقعی و آرمانی هستند و بسیاری از آرمان‌ها نیز با توانایی مناطق سازگار نیستند. در حالی که هر استان ساز و کار مدیریتی متفاتی دارد و دانش مرکز نسبت به استان‌ها، ناقص، کم و اشتباه است. وجود منابع رایگان نفتی نیز از دیگر مواردی است که منجر به توسعه نامتوازن شده است؛ چراکه دولت‌ها تاکنون ناکارآمدی‌های خود را با درآمد حاصل از نفت پوشانده‌اند و برنامه‌ریزی‌ها به منابع رایگان و درآمدهای بی‌ثبات نفتی گره خورده است.

این اقتصاددان ایرانی همچنین با اشاره به ناصبوری ایرانی‌ها و سیاست‌گذاران در دست‌یابی به نتایج حاصل از برنامه‌ریزی، افزود: از دیگر موارد منتج به توسعه نامتوازن، بی‌ثباتی مدیریتی و سیاستی است که به ویژه در سال‌های بعد از جنگ تحمیلی دامن کشور را گرفت. متاسفانه دموکراسی ما به خاطر فقدان احزاب ناقص است؛ چراکه احزاب جامعه را عقلانی می‌کنند و جلوی دوقطبی‌ شدن را می‌گیرند. البته شکل‌گیری ساختار رانتی در اقتصاد و چانه‌زنی گروه‌های سیاسی نیز مولفه‌هایی هستند که برنامه‌ها را منحرف می‌کنند. در واقع، نظام سیاسی ما از جنس نظام‌های سیاسی ناهمگن بوده و یک‌پارچه نیست. از این‌رو، شکل‌گیری رقابت جدی رانتی در برنامه‌ریزی برای تخصیص بودجه، جلوی نیل برنامه‌ها به اهداف را می‌گیرد. البته سلطه روحیه آبروداری در بازار مدیریتی ایران نیز قابل چشم‌پوشی نیست.

وی، دیگر موانع توسعه متوازن برشمرد و افزود: کسانی که برای خود تئوری دارند نباید مدیریت کنند؛ چراکه آسیب‌زا است و در دنیای مدرن جواب نمی‌دهد. علاوه بر این، برداشت ناقص و تک‌بعدی از توسعه نیز خود از عوامل دست‌نیافتن به توسعه محسوب می‌شود؛ در واقع، این تفکر که لزوم دست‌یابی به توسعه، برخورداری از پیشرفت و رشد است، غلط است و این دو مقوله، ارتباطی با یکدیگر ندارند.

رنانی خاطرنشان کرد: متاسفانه در هیچ استانی برای توسعه، وفاق جمعی وجود ندارد. در حالی که تجمع دانش ضمنی تک به تک شهروندان و کارشناسان هر استان می‌تواند شکل‌دهنده تئوری توسعه برای آن استان باشد. اولین قدم نیز برای دست‌یابی به دانش ضمنی، گفت‌وگو در خصوص بررسی توانمندی‌ها و نیازهای استان است.
منبع: ایسنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین