راه پرسنگلاخ افراط گرایی در سیاست خارجی آمریکا
نکته دوم این که بر خلاف دیگر پروندهها همچون رابطه با روسیه، چین، موضوع اعراب و اسرائیل یا رابطه با اتحادیه اروپایی که اختلاف سیاسی میان دو حزب یا در درون حزب حاکم جمهوریخواه بسیار شدید است، نهادها و احزاب تصمیمگیر و اتاقهای فکر آنها در باره ایران اختلاف چندانی ندارند و زمینه اجماع در باره ایران در تیم سیاست خارجی امریکا وجود دارد.
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم مهران کرمی نوشت:تصور بسیاری از کارشناسان بر این بود که دونالد ترامپ در راه پیشبرد سیاست های متفاوت خود راه دشواری در پیش دارد ولی احتمالا کمتر کسی تصور می کرد که تنها در چند هفته دامنه تغییرات به آشفتگی عمیق در ارکان تصمیمگیری کاخ سفید منجر شود.پس از ناکامی حقوقی دونالد ترامپ رئیس جمهوری در ماجرای ممنوعیت ورود اتباع هفت کشور مسلمان به خاک امریکا، که دستور اجرایی رئیس جمهور را بی اثر کرد، کنارهگیری مشاور امنیت ملی ترامپ دومین شوک بزرگ را به تیم او وارد کرد. شاید کسانی باشند که گمان کنند دولت ایالات متحده با تنش های بی سابقه ای که در هفته های اول زمامداری یک رئیس جمهوری پیش آمده در مسیر سراشیبی قرار گرفته است. هر چند برای قضاوت در باره چگونگی ادامه کار ترامپ هنوز زود است ولی قطع به یقین این امر نشان از پرسنگلاخ بودن راه افراط گرایی در سیاست خارجی این کشور دارد و نشان می دهد در کشوری که ساختارهای قدرت و تصمیمگیری قدمت دیرین دارد، تغییرات رادیکال با مقاومت جدی مواجه می شود و شاید سرانجام راه به جایی نبرد. چنانکه در همین مدت رئیس جمهور امریکا ناگزیر به عقبنشینی از برخی سیاستهایش شد؛ برگشتن به سیاست پذیرش چین واحد، انصراف از انتقال سفارت امریکا از تلآویو به بیتالمقدس و پذیرش ضمنی برجام از جمله این عقبنشینیهاست.
وادار کردن دولت امریکا به عقبنشینی از برخی سیاستهایش در برابر ایران نیز از این امر مستثنا نیست اما هوشمندی دستگاه سیاست خارجی کشور و لزوم هماهنگی دیگر دستگاهها اعم از امنیتی و نظامی تا برخی تریبونهای رسمی و غیر رسمی با وزارت خارجه و پرهیز از اقداماتی که طرف مقابل از آن تلقی تحریک آمیز بودن می کند از اسباب و لوازم کامیابی ایران در برخورد با این کشور است. درک این ضرورت در دو نکته کلیدی ولی متناقض ریشه دارد که اولا تناقض درونی در برنامهها و عملکرد تیم دونالد ترامپ مانع از آن است که به این زودی اجماعی برای پیشبرد شعارهای انتخاباتی ترامپ حاصل شود و اجماع بر روی چگونگی برخورد با پرونده ایران در کاخ سفید هم از این اصل پیروی می کند. نکته دوم این که بر خلاف دیگر پروندهها همچون رابطه با روسیه، چین، موضوع اعراب و اسرائیل یا رابطه با اتحادیه اروپایی که اختلاف سیاسی میان دو حزب یا در درون حزب حاکم جمهوریخواه بسیار شدید است، نهادها و احزاب تصمیمگیر و اتاقهای فکر آنها در باره ایران اختلاف چندانی ندارند و زمینه اجماع در باره ایران در تیم سیاست خارجی امریکا وجود دارد. از این رو ایران به جای آنکه در مسایل مورد اختلاف با امریکا بخواهد واکنشی عمل کند و اجماع مخالفان خود را بر دشمن مشترک تسهیل کند بهتر است اجازه دهد تا اختلافات فرسایشی در کاخ سفید پرونده ایران را به طور طبیعی از اولویت خارج کند.
بی گمان با تداوم مشکلات کنونی و بحرانهای پیدر پی در کاخ سفید و حلقه نزدیکان رئیس جمهوری جنجالی امریکا، موضوع رویارویی با ایران میتواند دستخوش فراموشی شود. در این حالت خواست برخی دشمنان بدخواهان منطقهای ایران نیز به خواست خود برای ایجا تقابل میان ایران و امریکا نخواهند رسید.
ارسال نظر