چرا باشگاههای ورزشی ایران بلد نیستند درآمدزایی کنند؟

روزنامه ایران در گزارشی با این عنوان نوشت: درآمدزایی در حوزه ورزش به چند رکن اساسی متکی است که مهمترین آنها را حق پخش تلویزیونی، اسپانسرینگ و تبلیغات تشکیل میدهند. در میان این عوامل، حق پخش مسابقات بهعنوان اصلیترین منبع تأمین مالی فدراسیونها و باشگاههای ورزشی در سراسر جهان شناخته میشود و نقشی محوری در شکلدهی به اقتصاد ورزش ایفا میکند. در کنار حق پخش تلویزیونی، اسپانسرینگ و تبلیغات نیز از مهمترین اهرمهای اقتصادی در نظام باشگاهداری حرفهای جهان به شمار میروند؛ به گونهای که باشگاههای مطرح بینالمللی در رشتههای مختلف ورزشی، حدود ۳۰ درصد از هزینههای سالانه خود را از محل تبلیغات و حامیان مالی تأمین میکنند. این واقعیت نشان میدهد شریان حیاتی اقتصاد ورزش بر پایه تعامل سازنده میان برندهای تجاری و نهادهای ورزشی استوار است؛ موضوعی که در بدنه ورزش ایران، چه در سطح باشگاهها و چه در فدراسیونهای ورزشی تا حد زیادی مغفول مانده است. در ایران، پس از ۲۴ سال انتظار، دولت مسعود پزشکیان سرانجام گامهای عملی در جهت تحقق پرداخت حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی را برداشت تا این منبع مشروع درآمدی، پس از سالها، به ورزش کشور اختصاص یابد تا شاید از این طریق وابستگی باشگاهها و فدراسیونها به منابع دولتی کاهش پیدا کند. با این حال، در ساختار باشگاهها و فدراسیونهای حرفهای، بخش بازاریابی و اسپانسرشیپ نقشی تعیینکننده دارد. مدیران این بخش، با تلفیقی از مهارت اقتصادی، خلاقیت تبلیغاتی و درک عمیق از بازار، زمینه افزایش درآمد پایدار را فراهم میکنند. چنین رویکرد مدیریتی سبب شده است ورزش در جهان از یک فعالیت صرفاً رقابتی به صنعتی پویا و سودآور تبدیل شود؛ صنعتی که در آن مدیریت اقتصادی و برندینگ نقشی اساسی و تعیینکننده دارند. اما در ورزش ایران، فاصلهای محسوس با این الگو دیده میشود. ساختار درآمدزایی در حوزه اسپانسرینگ و تبلیغات از انسجام، شفافیت و استانداردهای حرفهای لازم برخوردار نیست. اغلب قراردادهای تبلیغاتی کوتاهمدت، غیرکارشناسی و فاقد رویکرد بلندمدت هستند. باشگاهها بهجای تکیه بر درآمدزایی از محل اسپانسرینگ و تبلیغات، وابستگی شدیدی به منابع عمومی دارند و به جای کسب درآمد از اعتبار برند خود، بیشتر مصرفکننده آن محسوب میشوند. ضعف در مدیریت بازاریابی، نبود نظام درآمدی پایدار و بیتوجهی به ارزش برند موجب شده است ورزش ایران از اقتصاد پویا و استانداردهای جهانی فاصله بگیرد تا اکثر قریب به اتفاق باشگاهها و فدراسیونهای ورزشی صرفاً به یک مصرفکننده حرفهای تبدیل شوند تا مجموعهای که میتواند از فرصت ورزشی برای درآمدزایی ایدهآل استفاده کند.
اسپانسرینگ در ورزش یک علم است
اسپانسرینگ در ورزش به عنوان یک علم شناخته میشود. مقوله اسپانسرینگ در فوتبال یکی از مهمترین روشهای درآمدزایی در این حوزه به شمار میآید؛ به همین دلیل، فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) از قاعدهها و روشهای استانداردی پیروی میکند تا بتواند از این مسیر به درآمدی قابل توجه دست یابد.
بخشی از اسپانسرهای فیفا به عنوان اسپانسرهای سنتی شناخته میشوند؛ از این رو فدراسیون جهانی فوتبال تمامی امور اقتصادی مربوط به آنها را به صورت مستمر رصد میکند تا بتواند با تکیه بر شرایط و ظرفیتهایشان، تولید ثروت پایدار داشته باشد.
این طیف از اسپانسرها همواره در کنار فیفا حضور دارند و نقش ثابتی در ساختار اقتصادی آن ایفا میکنند.
بخش دوم، اسپانسرهای محلی هستند که فیفا در زمان برگزاری تورنمنتهای بزرگ سراغ آنها میرود تا با ایجاد رقابت میان شرکتهای مختلف، درآمد مدنظر خود را تأمین کند. دسته سوم نیز اسپانسرهای فضای مجازی هستند که فیفا در سالهای اخیر به سمت همکاری با آنها گرایش یافته و از این طریق به منبع درآمدی تازه و مؤثر دست پیدا کرده است.
وقتی روشهای درآمدزایی فیفا را به صورت دقیق مورد تحلیل قرار میدهیم، درمییابیم که این نهاد با طبقهبندی هدفمند اسپانسرها و خلق فرصتهای اقتصادی در تمامی ادوار، همواره در پی کسب درآمد پایدار از فوتبال بوده است.
الگوی رفتاری فیفا در این زمینه میتواند به منزله یک کلاس درس بزرگ برای باشگاهها و فدراسیونهای ورزشی دنیا باشد تا با الگوبرداری از این رفتار هدفمند، مسیر خود را به سوی درآمدزایی حرفهای هموار کنند.
متأسفانه در فوتبال ایران، در حوزه اسپانسرینگ عملکرد مطلوبی نداشتهایم؛ زیرا هرگز به این موضوع به عنوان یک پدیده علمی و تخصصی نگاه نکردهایم.در کشور ما معمولاً یک فرد به عنوان مسئول اسپانسرینگ تصمیم میگیرد و همان تصمیم را بیچون و چرا اجرا میکند، در حالی که نگاه علمی و سیستمی به این حوزه ضروری است. تا زمانی که رقابت واقعی در میان اسپانسرها شکل نگیرد، دستیابی به موفقیت در این بخش ممکن نخواهد بود.
ما میتوانیم با بهرهگیری از روشهای علمی و تجربیات جهانی، مسیر پیشرفت در حوزه اسپانسرینگ را هموار کنیم؛ درست همان مسیری که متأسفانه امروز از سوی بسیاری از فدراسیونها و باشگاههای ورزشی ما نادیده گرفته میشود.
به یاد دارم مدیران یک شرکت کرهای به دیدارم آمدند و گفتند که میخواهند در میان خانوادههای ایرانی جایگاهی قابل توجه پیدا کنند. من به آنها پیشنهاد دادم یک تورنمنت فوتبالی با نام شرکت خود در ایران برگزار کنند. آنها این پیشنهاد را پذیرفتند و پس از برگزاری موفقیتآمیز آن تورنمنت، مدیران شرکت در جلسهای به من گفتند:«از طریق فوتبال به خانه مردم ایران راه پیدا کردیم.»
این جمله به روشنی نشان میدهد اسپانسرینگ میتواند نقشی کلیدی در اقتصاد ورزش و فوتبال کشور ایفا کند.
در ایران ورزش حکم صنعت ندارد
اسپانسرینگ در ورزش ایران هنوز تعریف درستی ندارد، نه برای تیمهای زنان و نه مردان. باشگاه آذرخش ۵ سالی در لیگ برتر فوتسال تیمداری کرد، حتی من هرچه در زندگی داشتم گذاشتم اما به خاطر هزینههای زیاد و نبود توان ادامه کار، امتیاز تیم را به فولاد هرمزگان واگذار کردم. ورزش در ایران هنوز به جایگاهی نرسیده که به عنوان صنعت به آن نگاه شود.
در حقیقت باشگاهها با تیمداری باید درآمدزایی هم داشته باشند تا چرخه ورزش بچرخد. اما نه شرایط جور است و نه دید مسئولان طوری است که ورزش خودکفا شود.
باشگاه در ورزش ایران دو دسته هستند؛ تیمهای حرفهای وابسته به دولت مثل استقلال و پرسپولیس و تیمهای صنعتی وابسته به شرکتهای نیمه دولتی. تا زمانی که تیمداری به این شکل باشد، جایگاه اقتصاد در ورزش بهتر نمیشود. شاید بهتر باشد بگوییم هنوز علم درآمدزایی در ورزش ایران نیامده است. راه دور نرویم، در ترکیه همسایه ایران، باشگاهها برای شروع کار زمین رایگان از دولت میگیرند و تسهیلات ارزان قیمت و اقساط بانکی هم طبق درآمد باشگاهها تنظیم میشود، اما اینجا باشگاهها تسهیلات ۱۶ یا ۱۸ درصدی میگیرند که جوابگوی ورزش نیست.
وقتی باشگاهی با سابقه ۲۵ ساله زمین و سالن اختصاصی ندارد و با اماکن استیجاری سر میکند، درآمدزایی به جایی نمیرسد. شهرداریها خیلی ارفاق کنند، نهایت
۳۰ درصد تجاری میدهند که باز هم گرهای از کار باشگاهها باز نمیکند. ورزش حرفهای ایران وقتی درآمدزا میشود که همه چالشها برطرف شود.
چشمانداز بعضی باشگاهها درآمدزایی نیست!
عمده درآمد باشگاههای ورزشی ایرانی روی پخش تلویزیونی و تبلیغات است اما در ایران این بخش فعال نشده است. معمولاً شرکتهای خصوصی به خاطر ایفای مسئولیت اجتماعی تیمداری میکنند وگرنه تیمداری برای آنها درآمدی ندارد؛ مسألهای که ضعف بزرگ ورزش ایران محسوب میشود .
اگر اسپانسر خصوصی توان کافی مالی نداشته باشد، با تورم و گرانیها از پس هزینه برنمیآید و همان سال اول یا دوم از حضور در لیگهای ورزشی انصراف میدهد؛ اتفاقی که برای بعضی باشگاهها رخ داده و به خاطر بی پولی از لیگهای برتر به لیگهای پایین سقوط کردند و بعد هم منحل شدند.
راهکار این چالش حمایت از اسپانسرهای خصوصی است که پای کار آمدهاند. حتی مدیران بعضی برندها و اسپانسرها از جیب برای تیمداری مایه میگذارند. اگر در بخش زیرساخت به آنها کمک نشود، شک نکنید کنار میکشند. شاید کمک از پخش تلویزیونی به آنها میسر نباشد اما کاش دولت به صورت رایگان زمین به شکل BOT یا BOMT میداد تا ورزشگاههای مشارکتی ساخته شود و در اختیار باشگاهها قرار بگیرد تا تیمداری کنند. مهمترین معضل ورزش ایران، نبود زیرساخت است.
حتی فوتبال تهران هم مشکل زمین استاندارد دارد. اگر دولت به اسپانسرهای خصوصی زمین ورزشی رایگان بدهد، بدون شک زیرساختهای استاندارد سطح بالا تحویل میگیرد.
تجارت ۵/۵ میلیارد دلاری اسپانسرینگ در اروپا
طبق تحلیلهای دادهای مؤسسه Ampere Analysis از انگلیس که به شکل تخصصی روی دادههای مالی مربوط به حوزه سرگرمی کار میکند، ۵۳ درصد از قراردادهای جدید و خریدهای تازه باشگاههای فوتبال اروپا در ابتدای فصل ۲۰۲۶/۲۰۲۵ با استفاده از منابع مالی حامیان جدید باشگاهها صورت گرفته است و در پنج لیگ معتبر اروپایی، ارزش قرارداد با حامیان مالی مجموعاً ۵ میلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار ارزش دارد. این مبلغ، نشان میدهد که میزان سرمایهگذاری حامیان مالی در پنج لیگ معتبر فوتبال اروپا حدود ۱۶ درصد رشد داشته است.
البته در خصوص نقش حامیان مالی در رشد باشگاهها نباید از نقش بازار بینالمللی و عقد قرارداد با شرکتهای خارجی نیز گذشت. سهچهارم این درآمد، مربوط به شرکتهایی هستند که در کشوری خارج از لیگ مربوطه قرار دارند که نشان میدهد عقد قرارداد با شرکتهای خارجی و مراودات بینالمللی بر اساس دیده شدن این لیگها در سراسر جهان، چه آورده بزرگی برای فوتبال در اروپا دارد.
در بین پنج لیگ معتبر اروپایی، شرکت آدیداس به نسبت فصل گذشته هزینه خود برای تبلیغات را ۱۰۰ میلیون دلار افزایش داده و ۱۱ درصد از هزینه تبلیغات در کل این پنج لیگ را به خود اختصاص داده است؛ یعنی علاوه بر تبلیغات پیراهن، قرارداد با شرکتهای تولیدکننده لباس نیز نقش بسیار مهمی در درآمد باشگاهها دارند. بنابراین در فوتبال جهان و اقتصاد کارآمد ورزشی، امروزه بجز مسأله حق پخش تلویزیونی، موضوع قراردادهای تجاری و تبلیغاتی منبع اصلی درآمد باشگاهها را تشکیل میدهند.
لبخند اسپانسرها به چند فدراسیون ورزشی
بررسی اسناد رسمی و صورتهای مالی منتشرشده از سوی چند فدراسیون ورزشی کشور نشان میدهد که این مجموعهها از محل تبلیغات محیطی و قراردادهای اسپانسری، به درآمدهای نسبتاً قابلتوجهی دست یافتهاند؛ درآمدهایی که در ریز هزینهکرد سالیانه آنها در بخش «درآمدها» ثبت شده است.
بهعنوان نمونه، یکی از پردرآمدترین فدراسیونهای ورزشی کشور در سال ۱۴۰۳، فدراسیون کشتی بوده است. این فدراسیون از محل دو قرارداد اسپانسرینگ و تبلیغات، مبلغی معادل ۱/۰۶۱/۷۵۰/۶۴۹/۲۱۷ ریال (حدود ۱۰۶ میلیارد تومان) دریافت کرده و علاوه بر آن، در یک قرارداد تبلیغاتی دیگر نیز ۴/۲۷۶/۰۶۸/۵۰۰ ریال درآمد داشته است. بر این اساس، مجموع درآمد فدراسیون کشتی از محل تبلیغات و اسپانسرینگ در سال ۱۴۰۳ حدود ۱۱۰ میلیارد تومان برآورد میشود.
در همین سال، اسناد مالی فدراسیون والیبال نشان میدهد که این فدراسیون با اختلاف قابلتوجهی نسبت به سایر فدراسیونها، از محل تبلیغات و اسپانسرینگ ۴۱۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال (معادل ۴۱ میلیارد تومان) درآمد داشته است. همچنین فدراسیون بسکتبال در سال ۱۴۰۳ توانسته از محل اسپانسرینگ و تبلیغات ۲۵/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال (حدود ۲/۵ میلیارد تومان) درآمد کسب کند.
بررسی صورتهای مالی فدراسیون وزنهبرداری نیز بیانگر آن است که این فدراسیون تنها ۳/۶۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال (حدود ۳۶۰ میلیون تومان) درآمد از محل تبلیغات داشته که در مقایسه با فدراسیونهای کشتی، والیبال و بسکتبال رقم بسیار پایینی محسوب میشود.
نکته تأملبرانگیز آن است که درآمد برخی فدراسیونها از این حوزه، صفر گزارش شده است؛ موضوعی که نشان میدهد این فدراسیونها نتوانستهاند از ظرفیتهای موجود در زمینه اسپانسرینگ و تبلیغات محیطی بهدرستی بهرهبرداری کنند و در نتیجه، سبد درآمدی آنها از این محل کاملاً خالی باقی مانده است.
نصف لیگ برتر بدون اسپانسر!
از میان تیمهای حاضر در رقابتهای لیگ برتر فوتبال ایران، تنها هشت باشگاه توانستهاند برای خود اسپانسر جذب کنند؛ در حالیکه هشت باشگاه دیگر قید هرگونه تبلیغات و همکاری تجاری را زدهاند و با اتکا به برند مالک خود، پا به میدان گذاشتهاند. این آمار بهروشنی نشان میدهد که فوتبال ایران هنوز با مفهوم مدیریت اقتصادی حرفهای و درآمدزایی پایدار فاصلهای عمیق دارد.
باشگاههای ملوان بندرانزلی، فجر سپاسی، سپاهان اصفهان، ذوبآهن، پرسپولیس، استقلال و خیبر از معدود تیمهایی هستند که با واگذاری بخشی از فضای پیراهن خود به شرکتهای تجاری، گامی هرچند کوچک در مسیر حرفهایگری برداشتهاند. هرچند رقم دقیق قراردادهای تبلیغاتی این تیمها هنوز اعلام نشده، اما حتی درآمدهای محدود نیز در شرایط کنونی برتری نسبی آنها را نسبت به سایر باشگاههای بیبرنامه و بدون اسپانسر نشان میدهد.
در سوی دیگر، گلگهر سیرجان، تراکتور، شمسآذر، مس رفسنجان، فولاد خوزستان، پیکان، آلومینیوم اراک و استقلال خوزستان ترجیح دادهاند بدون اسپانسر وارد لیگ بیستوپنجم شوند؛ تصمیمی که بیش از آنکه نشانه استقلال مالی باشد، حکایت از سوءمدیریت، ضعف در بازاریابی ورزشی و ناتوانی در برقراری ارتباط مؤثر با بخش اقتصادی دارد. این باشگاهها عملاً یکی از معدود فرصتهای درآمدزایی در فوتبال ایران را نادیده گرفتهاند و به روند زیانده و وابسته خود ادامه دادهاند. تداوم چنین وضعیتی زنگ خطری جدی برای فوتبال کشور است؛ فوتبالی که هنوز بخش عمدهای از باشگاههایش بهجای حرکت به سمت خودکفایی و حرفهایگری، درگیر ساختارهای سنتی و مدیریتی ناکارآمد هستند. تا زمانی که نگاه اقتصادی و تجاری به باشگاهداری در ایران نهادینه نشود، حتی لیگ برتر نیز چیزی بیش از یک رقابت نیمهدولتی و فاقد استقلال مالی نخواهد بود.
شرافت: سیاستهای غلط اجازه درآمدزایی نمیدهد
امیر شرافت مدیرعامل باشگاه شهداب یزد عدم درآمدزایی را معضل بزرگی برای باشگاههای ورزشی میداند. چالشی که آن را نتیجه سیاستهای غلط میداند: «باشگاه ما سال اول حضورش در لیگ برتر والیبال برای معرفی برند شهداب یزد و نه تبلیغات روی پیراهن بازیکنان بود اما بعد از افتخارآفرینی تیم والیبال، دیگر شهداب یزد شناخته شده است. در مجموع یکی از معضلات باشگاهها برای تیمداری در ورزش ایران درآمدزایی است که به خاطر سیاستهای غلط ۹۰ درصد باشگاهها درآمدزایی ندارند.»
به گفته مدیرعامل جوان، تیم والیبال یزدی اسپانسر خوبی داشته است: «تیم والیبال ما اسپانسرینگ خیلی خوبی دارد و کل هزینهها را پوشش میدهد. دو سالی است که شرکتهای تابعه شهداب اسپانسر تیم والیبال هستند. هرچند باید ورزش به سمت خودکفایی برود اما شرایط اقتصادی باعث میشود تا اسپانسرها خیلی راغب به سرمایهگذاری در ورزش نباشند. نه تنها شهداب که ۹۰ درصد باشگاهها اسپانسر ندارند. البته ما به این سمت رفتیم و حتی تیم اختصاصی برای جذب اسپانسر به وجود آوردیم و حتی یکی، دو اسپانسر خوب هم پیدا کردیم و قرار بود امسال مجموعه خودرویی اسپانسر تیم شود و حتی به توافق ۸۰-۷۰ درصدی هم رسیدیم ولی جنگ ۱۲ روزه و شرایط اقتصادی کار را خراب کرد.»
او معتقد است تبلیغات محیطی روی پیراهن بازیکنان تیم، بهترین راه تبلیغ است: «معمولاً هر تبلیغ در شبکه سه یا شبکه ورزش ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد برای هر مجموعهای آب میخورد و شاید مخاطب تلویزیون خیلی به آن توجه نکند، درحالی که وقتی اسپانسر تیمی میشوند و اسم آنها روی لباس بازیکنان باشد، موقع پخش هر بازی دقیقاً یک تا دو ساعت، مخاطبان زیادی با تماشای بازی، ناخودآگاه به آن توجه میکنند و شک نکنید روی فروش محصولات تأثیر میگذارد. نمونهاش جام باشگاههای والیبال آسیا بود که یک شرکت مکملهای غذایی و دارویی اسپانسر تیم ما شده بود که در مدت ۱۰ روز رقابتها آورده خوبی برای آن مجموعه داشت و فروش چند برابری محصولات، مسئولان آن مجموعه را خیلی راضی کرد و حتی تمایل به ادامه همکاری پیدا کردند.»
قصه عجیب خوداسپانسرها در لیگ فوتبال بانوان
لیگ برتر و لیگ یک فوتبال بانوان ایران، تصویری متفاوت از فوتبال حرفهای را به نمایش میگذارد؛عرصهای که بسیاری از تیمها برای بقا، مجبور به خوداتکایی و تبدیل شدن به اسپانسر خود شدهاند.
در حالی که در فوتبال مردان، رقابت فشردهای بین شرکتها و برندهای تجاری برای نقش بستن روی پیراهن تیمها وجود دارد، لیگ بانوان اغلب از این حمایتها بیبهره است. فقدان پخش زنده و پوشش رسانهای گسترده، مهمترین دلیل این کمتوجهی تجاری است. عدم دیده شدن مسابقات، انگیزهای برای حضور اسپانسرها باقی نمیگذارد و نتیجه، ظهور پدیده «خوداسپانسری» در این لیگ است.
باشگاه خاتون بم، پرافتخارترین تیم فوتبال بانوان ایران، نمونه بارزی از این وضعیت است که از زیرمجموعههای شرکت «ارگ بم» حمایت مالی دریافت کرده و لوگوی همین مجموعه را بر سینه دارد. تیم آورا تهران نیز با مالکیت شرکت «هومکر» و برند «واشلند» در مسابقات شرکت کرده و به جای جذب حامی مالی بیرونی، نام و لوگوی مالک خود را بر پیراهن به نمایش گذاشته است. در لیگ یک نیز شرایط مشابهی حاکم است و تیمهایی نظیر هتلهای شبستان، عملاً نام مجموعه تجاری مالک خود را به عنوان هویت تیمی برگزیدهاند.
این رویکرد، اگرچه در ظاهر نوعی تبلیغ درونسازمانی به نظر میرسد، اما در واقع بازتابدهنده ضعف بازاریابی و نبود حمایت رسانهای از فوتبال بانوان است. عدم پوشش تلویزیونی و عدم دیده شدن بازیها، ارزش تبلیغاتی تیمها را بشدت کاهش داده و جذب اسپانسر مستقل را تقریباً غیرممکن میسازد.
رقابت میلیاردی اسپانسرها بر سر پیراهنهای فوتبال اروپا
در سه فصل اخیر، بازار اسپانسری پیراهن در فوتبال اروپا به عرصهای پرسود و تعیینکننده در تمایز باشگاههای ثروتمند از سایرین بدل شده است. مبالغ هنگفتی که برندهای بزرگ حاضرند برای نقش بستن نام و نشان خود بر پیراهن تیمهای مطرح بپردازند، ابعاد جدیدی از اقتصاد فوتبال را به نمایش میگذارد. در صدر این جدول، رئال مادرید با قرارداد سالانه حدود ۷۰ میلیون یورویی با هواپیمایی امارات، همچنان پیشتاز است. بارسلونا نیز با همکاری اسپاتیفای(پلتفرم پخش موسیقی) قراردادی با رقم مشابه را به امضا رسانده و لوگوی این شرکت بر سینه بازیکنان این تیم نقش بسته است.در لیگ برتر انگلیس، منچستریونایتد با اسپانسر جدید خود، شرکت فناوری اسنپدراگون، نیز به این ارقام نزدیک شده است. پاریسنژرمن با قطر ایرویز و منچسترسیتی با اتحاد ایرویز قراردادهایی با ارزش تقریبی ۶۵ تا ۶۸ میلیون یورو دارند. در ایتالیا اما یوونتوس با اسپانسر قدیمی خود جیپ، هنوز نتوانسته از مرز ۵۰ میلیون یورو عبور کند.نکته قابل توجه این است که برخلاف تورم موجود در بازار نقل و انتقالات بازیکنان، ارقام قراردادهای اسپانسری در سه فصل اخیر جهش چندانی نداشته و عمدتاً در محدوده ۶۰ تا ۷۰ میلیون یورو تثبیت شده است. این ثبات نسبی میتواند ناشی از اشباع تدریجی بازار و محدودیت در تعداد برندهای بزرگی باشد که تمایل به حضور روی پیراهن باشگاههای خاص دارند. رقابت برای اسپانسری تنها به جلوی پیراهن محدود نمیشود. تبلیغات روی آستین، پشت پیراهن و حتی لباس تمرینی نیز به منابع درآمدزایی مهمی برای باشگاهها تبدیل شدهاند. به عنوان مثال، آرسنال از لوگوی «ویزیت رواندا» روی آستین خود بهره میبرد و بارسلونا از سازمان «UNHCR» در پشت پیراهن خود حمایت میکند.
درآمد استقلال و پرسپولیس از اسپانسرینگ چقدر است؟
در اسناد مالی منتشر شده باشگاه پرسپولیس، درآمد شناسایی شده از ابتدای سال مالی تا پایان دوره منتهی به ۱۴۰۴/۰۷/۳۰ از محل تبلیغات و اسپانسری مبلغ ۱/۴۰۳/۵۵۱/۱۸۰/۰۰۰ ریال قید شده است. این رقم نشان میدهد مدیران باشگاه پرسپولیس در حدود ۱۴۰ میلیارد تومان از محل تبلیغات درآمد کسب کردهاند؛ درآمدی که میتواند بخشی از هزینههای جاری این تیم در فصل جاری را پوشش دهد.
در سوی دیگر، بر اساس اسناد مالی منتشر شده باشگاه استقلال منتهی به سال مالی ۱۴۰۵/۰۴/۳۱، این باشگاه از محل واگذاری کلیه فضاهای تبلیغاتی کیت ورزشی به شرکتها و برندهای همگروه خود، مبلغ ۲/۳۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ریال درآمدزایی داشته است. قرار است این مبلغ به حساب باشگاه واریز و صرف هزینههای جاری تیم شود.
با وجود آنکه دو باشگاه پرسپولیس و استقلال از محل اسپانسرینگ و تبلیغات توانستهاند اقدام به درآمدزایی کنند و قراردادهای قابلتوجهی نیز در این زمینه به امضا رساندهاند، اما مقایسه میزان درآمدزایی آنها با قراردادهای مشابه در باشگاههای آسیایی و اروپایی، نشان از اختلافی چشمگیر و عمیق دارد.