|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۶
کد خبر: ۹۹۸۱۸
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۵
حتی در مواردی متاسفانه جناحی بودن رسانه ملی از نوع رویکرد‌های تندروانه برداشت می‌شود. آنچه که در این زمینه باید بدان توجه داشت، این است که چنین سیاست‌هایی از فرهنگ اصیل جامعه فاصله دارد.
بعد از ماجرای برجام و انتخابات هفتم اسفند ماه میزان انتقادات درونی و بیرونی از صداوسیما و نحوه عملکرد این نهاد به سمت وسویی رفت که حتی عده‌ای از سیاسیون گفتمان حاکم بر آن را جناحی توصیف کرده‌اند. در بحبوحه همین انتقاد‌ها و در جوار مانور تبلیغاتی این رسانه ملی برای جریانی سیاسی خاص در بزنگاه حساسی همچون انتخابات و البته در کنار قیل و قال مدیران این نهاد از کمی بودجه اختصاص یافته بدان از سوی دولت، استعفای مدیر سابق این سازمان چشم‌های نگران و منتظر بسیاری را به روند حوادثی که تا‌کنون پیش آمده و یا بعد از این قرار است پیش آید، دوخت. مدیریت‌ سابق سازمان صداوسیما در کنار تمام حواشی مسیری دو سویه مثبت و منفی را ایجاد کرد که حتی به زعم عده‌ای در این مسیر میانبر‌های بیشتری برای غلبه بار منفی تحولات وجود دارد. به هر‌روی با توجه به رسالتی که بر دوش این رسانه عمومی برای القای خطوط اصلی و فرعی زندگی مردم عامه در ابعاد مختلفی وجود دارد، اکنون تمام توجه جامعه به سوی مدیری جلب شده که هنوز برای قضاوت رویکرد‌هایش زمانی نگذشته است. به طور کلی و در پرتو آنچه که ذکر شد، به منظور بررسی و ارزیابی وضعیت فعلی و آینده سازمان صداوسیما با دکتر محمد هاشمی، رئیس اسبق سازمان صداوسیما به گفت‌و‌گو نشستیم که در ذیل باهم می‌خوانیم.

- وضعیت کنونی صداوسیما را خصوصا از دید مخاطب و میزان مقبولیت عامه چگونه توصیف می‌کنید؟

آن‌طور که از گفته‌ها و شنیده‌‌ها درک و دریافت می‌شود، به‌دلیل تعدد و تنوع انواع رسانه‌ها در داخل کشور،‌امکان اطلاع‌رسانی به مخاطب بسیار افزایش یافته و علاوه بر رسانه‌های حقیقی شاهد موج اطلاع‌رسانی وسیعی از سوی رسانه‌های مجازی نیز هستیم و همین امر به خودی خود یکی از مهم‌ترین دلایل کاهش اقبال و گرایش عمومی به صداوسیما به عنوان یک رسانه‌ ملی است. به‌عبارت دیگر اگر صداوسیما را فقط منبعی برای تغذیه اطلاعاتی مخاطب بدانیم، آنچه که امروز به زعم بیشتر رسانه ها و مطبوعات اتفاق افتاده، حکایت از افزایش انواع مجاری اطلاعاتی دارد و همین تا حدی از میزان اقبال مردم به رسانه عمومی کاسته است و این چیزی است که از تحلیل‌های موجود برداشت می‌شود و در این باره من نظر شخصی را ارائه نمی‌دهم چرا که درباب سنجش اقبال عمومی به صداوسیما باید توجه به شاخصه‌هایی همچون ارزیابی سنی مخاطبان و... را در نظر داشت.

- در خصوص نحوه ایفای نقش سازمان صداوسیما و تحقق رسالت فرهنگی این نهاد به چه مواردی می‌توان اشاره کرد؟

صداوسیما به عنوان یک رسانه ملی امروز به‌نوعی در اکثر مسائل کشور حضور دارد و چه در مسائل سیاسی و چه در عرصه‌های ورزشی، فرهنگی، خبری و سرگرم‌کننده دارای نقشی تاثیر‌گذار است. گفتنی‌است که میزان این اثر‌گذاری را به‌طور مثال می‌توان در حوزه فرهنگی و از مجموعه فیلم‌ها، سریال‌ها و دیگر برنامه‌ها برداشت کرد. هر موضوع در هر زمینه‌ای را اعم از مسائل اجتماعی، سیاسی،‌‌دینی و... را که در‌نظر بگیریم از منظر اطلاع‌رسانی یک بعد آن حتما صداوسیما و نحوه ایفای نقش این سازمان است. به‌عبارتی در تمام زمینه‌های مهم امروز بعد غالب از‌آن صداوسیما است. بنابراین این رسانه ملی به‌واسطه نقش خطیری که در جامعه بر‌عهده دارد، از نظر میزان اثر‌گذاری در رتبه بالایی قرار دارد و کنش و واکنش آن در مرتب بالاتری از ارزش ارزیابی می‌شود. اگر مدیریتی در این سازمان با اتخاذ رویکرد‌هایی خاص در ایفای نقش نام‌برده نا‌موفق عمل کند، باید منتظر آثار سوء آن در جامعه بود. به‌طور مثال اکنون در جامعه به‌دلیل رویکرد‌ها و سیاست‌های اتخاذ شده از سوی صداوسیما شاهد فاصله گرفتن فرهنگ مردم از بستر اصلی هستیم و این همه در شرایطی است که این میزان تاثیر‌گذاری خصوصا در بعد فرهنگی در جامعه‌ای اسلامی باید در‌نظر گرفته‌شود. آنچه که امروز در سطح کشور مشاهده می‌شود، بخش عظیمش به فرهنگی باز‌می‌گردد که از سوی مهم‌ترین منبع اطلاع‌رسان یعنی صداوسیما به بطن جامعه القا شده‌است. یکی از مشکلات کشور امروز فرهنگ‌گریزی است که ارزیابی تاثیر صداوسیما بر این پدیده باید از سوی کارشناسان صورت‌پذیرد.

- نحوه عملکرد و تاثیر‌گذاری این رسانه عمومی را در حوزه سیاست و ارائه اخبار به جامعه چطور ارزیابی می‌کنید؟ همچنین توازن سیاست‌زدگی رسانه ملی با جنبه سرگرم‌سازی آن چگونه است؟

در عرصه سیاست نیز همین‌طور است. یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که صداوسیما در آن دارای تاثیر فزاینده‌ای است، سیاست و حوزه‌های آن است. این اثر‌گذاری در بزنگاه‌هایی خاص همچون انتخابات پر‌رنگ‌تر نیز می‌شود. راه دوری نرویم و همین انتخابات اخیر و چند‌ساله کشور را به‌ یاد بیاوریم. آنچه که در بطن رویکرد‌های صداوسیما در این دوران مشاهده شد این بود که این رسانه به صورت واضحی از کاندیدا و یا جریانی خاص حکایت به عمل می‌آورد. از طرفی بر‌خلاف آنچه که در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی صداوسیما به اجرا گذاشته‌شد، دیدیم که نتایج انتخابات خصوصا در تهران به چه شکلی رقم خورد و آن جریانی که مورد حمایت خاص این رسانه قرار‌داشت موفق به کسب آرای مردم نشد. از چنین مواردی می‌توان برداشت کرد که صداوسیما به دلیل برخی رویکرد‌ها و اتخاذ برخی سیاست‌ها نتوانسته آن میزان تاثیر‌گذاری فزاینده را به عمل بیاورد. حتی در حوزه ورزش هم رویکرد‌های صداوسیما باعث القای اندیشه قهرمان‌جویی در میدان‌های متفاوتی به مردم شده‌است. بنابراین در هر حوزه به تناسب نقشی که صداوسیما در آن عرصه بر‌عهده دارد، باید ارزیابی جدا از این سازمان به عمل بیاید. تا‌کنون بر‌اساس مسائل ساری و جاری در کشور می‌توان نتیجه گرفت که رویکرد‌های اتخاذ‌شده از سوی صداوسیما در برخی حوزه‌ها تاثیرات منفی و در برخی دیگر از عرصه‌ها تاثر مثبت داشته‌است. مردم هیچ‌گاه از اصل سیاست زده نمی‌شوند بلکه در صورت وجود رویکرد های نامطلوب جامعه از منبع ارائه‌دهنده اطالاعات سیاسی فاصله می‌گیرد و در همین جاست که امکان گرایش مردم به رسانه‌های نامطلوب غیر خودی نیز محقق می‌شود و گاه دیده می‌شود که مردم در اخبار و تحلیل‌های خود به رسانه‌ای غیر از صداوسیما استناد می‌جویند که این یکی از تاثیرات منفی مدیریت در این سازمان است.

- در دوره مدیریت جدید همچنان در مورد شخصیت‌های سیاسی همچون آیت الله هاشمی و برخی دیگر از چهره‌ها یا اخبار گروه‌های سیاسی سانسور وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟

یکی از رویکرد‌های صداوسیما به‌طور مثال در حوزه سیاست، خصوصا در زمان برخی از مدیریت‌ها سانسور چهره‌هایی خاص از این عرصه است. در‌خصوص چرایی چنین امری گفتنی است که نوع مدیریت های حاکم باید پاسخگو باشند که چرا امکان فعالیت برای برخی از شخصیت‌های سیاسی وجود دارد و برای برخی دیگر نه. از طرفی این‌طور نیست که با تغییر هر مدیریتی سیاست‌ها،‌رویکرد‌ها و نحوه ایفای نقش‌ها تغییر کند بلکه هر استراتژی جدید نیز از زمانی که اتخاذ شود و جا بیفتند و تاثیراتش نمایان شود، نیاز به گذر زمان دارد و بنابراین باید صبر کرد و مشاهده‌ کرد که آیا مدیریت جدید صداوسیما در حوزه‌های خبری و از جمله آنچه که بدان اشاره شد، تغییری ایجاد می‌کند یا خیر. همان‌طور که اشاره شد اگر تغییری نیز محتمل باشد، برای مشاهده نتایج ملموس آن نیاز به گذر زمان داریم و در کوتاه‌مدت نمی‌توان تاثیر هر تغییری را جست‌و‌جو کرد.

- در ارزیابی نهایی با توجه به آنچه که از عملکرد‌‌های صداوسیما در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست مشاهده ‌شد، این رسانه ملی تا چه میزانی «ملی» است؟

حداقل در حوزه سیاسی عملکرد صداوسیما این رسانه را بیش از آن‌که ملی باشد، به صورت جناحی به تصویر کشید. به عبارتی این سازمان تا‌کنون در اختیار جریان سیاسی خاص بوده‌است. حتی در مواردی متاسفانه جناحی بودن رسانه ملی از نوع رویکرد‌های تندروانه برداشت می‌شود. آنچه که در این زمینه باید بدان توجه داشت، این است که چنین سیاست‌هایی از فرهنگ اصیل جامعه فاصله دارد. فرهنگ اصلی در جامعه اسلامی ایران مکتب اهل بیت است و رسانه ملی باید به گونه‌ای عمل کند تا این نوع گرایش و فرهنگ را در جامعه ایجاد کند و بسط دهد. در این صورت است که موفق ارزیابی می‌شود اما نه‌تنها موفق عمل نکرده بلکه بین فرهنگ اصیل و آنچه که امروز رواج یافته فاصله ایجاد کرده‌است.

 در نهایت با ارزیابی نقش گوناگون صداوسیما در حوزه های متفاوت گفتنی است که این رسانه در ارائه الگو به جامعه بازمانده است حتی یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات این سازمان تحریف تاریخ است که آثار سوء اجتماعی،سیاسی و... دارد و البته عامل بی اعتمادی مردم به صداوسیما می‌شود و چون که این رسانه دیگر برایشان فاقد جذابیت است به سمت رسانه‌های غیر داخلی سوق داده می‌شوند که چنین گرایشی نیز به مراتب تاثیرات منفی و نامطلوب خود را دارا است.

منبع: ابتکار
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین