کد خبر: ۹۷۶۹۸
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۹
با پيگيري موفق شديم از مكان نگهداري ظفرعلي اطلاع‌ پيدا كنيم.تلفن چندين بار بوق خورد تا اينكه فردي پاسخ داد. شور وشوق عيد و ولادت در صداي آن مرد نبود. ا
امام(س) و رهبرمعظم انقلاب بارها از جايگاه‌ جانبازان سخن گفته اند. بزرگان ما هيچگاه نگاه انتخابي و تبعيضي به قشر جانباز نداشته و نخواهند داشت و همواره بر حفظ عظمت اين  عزيزان تاكيد كردند و ما هم اين موضوع را در گفتار ديده‌ايم و هم در عمل حس كرده‌ايم. رئيس‌جمهور نيز در نخستین ساعات نوروز ۹۴ با حضور در مرکز توانبخشی امام خمینی (س) ، جانبازان را مايه افتخار كشور خواند و گفت:«شما همواره به ما درس فداکاری، استقامت و صبر داده اید.»اما بر خلاف روش بزرگان، برخي از مسئولان در وظايف‌خود كوتاهي مي‌كنند. همه نوع تبعيض در سيستم مديريتي كشور ديده‌بوديم ولي اينكه در قبال معيشت و زندگي قشر جانباز و ايثارگر اين رويه پيگيري شود، بسي جاي تامل دارد.



كهريزك دردناك

حتي نام كهريزك هم به دل نمي‌نشيند و افكار را آشفته مي‌كند چه برسد به برخوردي كه  درمركز با مددجويان می‌شود. به بهانه ميلاد قمربني‌هاشم(ع) سراغ جانبازي رفتيم كه گذشته از دردهاي ساير جانبازان عزيزمان، درد غربت را نيز در دل دارد. غلامعلي‌ظفرعلي، قهرمان قصه‌اي است كه برخي تلاش كردند آن را از دوران مجاهدت‌‌هاي دفاع مقدس پاك كنند!

ظفرعلي رو صداش كن

 با پيگيري موفق شديم از مكان نگهداري ظفرعلي اطلاع‌ پيدا كنيم.تلفن چندين بار بوق خورد تا اينكه فردي پاسخ داد. شور وشوق عيد و ولادت در صداي آن مرد نبود. از وي سراغ ظفرعلي را گرفتيم و  وي بدون هيچ معطلي خطاب به همكارش گفت:«ظفرعلي رو صداش كن.» بعد از اندكي مردي با صداي لرزان و رنجور، گوشي تلفن را گرفت و شروع به سخن گفتن كرد كه متن گپ و گفت به شرح زير است:

  الو،تو كي هستي!
آقاي ظفرعلي؟
  بله،كي‌هستي؟
 از روزنامه قانون مزاحم مي‌شوم
 كي!!!!!!!؟
از روزنامه قانون مزاحم مي‌شوم
 كجا!؟
از روزنامه  قانون مزاحم مي‌شوم؟
 آقا رضايي!
خبرنگار هستم
 بله،چكار داري
خانواده‌تان را پيدا كرديد؟كسي به شما سر مي‌زند؟
 نه؛ خانواده اي نمانده كه سر بزند.كسي نيست.
وضعيت‌تان در كهريزك مناسب است؟
 نه،چه وضعيتي!چه خوبي!اينجا بدتر است
به شما رسيدگي مي‌شود؟
 نه، مريض هم شدم،حالم خوب نيست. دارم مي ميرم ، به‌من مرخصي نمي‌دهند.
نامه‌اي براي كمك ننوشتيد؟
 نه، كسي كمك نمي‌كند.كسي نيست. چرا نمي‌‌آييد به من سر بزنيد!
اين پايان صداي ظفرعلي و بغضي است كه از پشت تلفن شكست.
ماجراي آرزوي مرگ يك جانباز
هنوز هم«تنها آرزویش مرگ است!» اين جمله‌ غلامعلی ظفرعلی، جانباز دفاع مقدس ايران و از تبار افغان‌ها است.او در  بي‌خيالي مسئولان، توسط يك خبرنگار (خبرگزاري مهر) كشف شد. ظفرعلي سال‌ها براي فشاري كه دنيا بر او وارد كرد به يك  حمام متروکه در حاشیه شهرستان ورامین پناه برد. ولي با پيگيري‌هاي«غيردولتي» وي به كهريزك انتقال پيدا كرد.
اينكه چرا يك جانباز بايد در كوچه، خيابان يا كهريزك آرزوي مرگ كند خود تامل برانگيز است ولي نكته دردناك‌تر فراموشي است كه اين روزها بيشتر از گذشته، روح ظفرعلي را آزار مي‌ دهد و نمكي بر زخم كالبد  رنجور او شده‌است.
دريغ شادي از ظفرعلي

چرا ظفر‌علي از شادي روز جانباز، تبريك‌هاي مختلف، بنرهاي فراوان، هداياي گران قيمت و هزاران موهبت ديگر، هيچ سهمي نبرده‌است؟مگر وي براي دفاع  ازاين مرز وبوم نجنگيده‌است؟مگر وي سلامتي خود را در راه دفاع از انقلاب اسلامي فدا نكرده‌است؟مگر وي از جانب نهادهاي رسمي ايران، جانباز اين نظام محسوب نشده‌است؟ پس اين همه كم لطفي از كجا منشا گرفته‌است؟ظفرعلي نيز براي آرمان‌هايش و براي علاقه‌اي كه به اسلام و ايران داشته‌ به ميدان آمد. مانند تمام لشگر فاطميون كه امروز براي دفاع از حريم‌حرم و حفظ محور مقاومت وارد عرصه شده‌اند.

ماجرا از كجا رو شد

خبرگزاري مهر در تاريخ 13 مردادماه سال 90 به واسطه یکی از اهالی روستای عباس آباد ورامین، از روزگار ناخوشايند جانبازي با 7 ماه و 23 روز سابقه حضور در جبهه اطلاع پيدا مي‌كند. ظفرعلي قصه ما كه آن روزها 48 سال داشت، از ناحیه دو چشم نابینا  و نان خشك و غذاي همسايه‌ها قوت لايموت وي بود.بعد از به تصوير كشيدن اين بي خيالي مسئولان و زماني كه رسانه‌هاي مختلف مطلع مي‌شوند، بنياد شهيد در تاريخ ۲۳ فروردين ۱۳۹۱ و در برابر گزارشي كه اقدام به  روايت تلخ زندگي اين مرد كرده‌است، جوابيه‌اي داده و مدعي مي‌شود:«بر اساس بررسی‌های به عمل آمده نامبرده به دلیل نداشتن شرایط منطبق با مصادیق جانبازی و عدم احراز شرایط جانبازی تحت پوشش این بنیاد قرار نمی گیرد و بنیاد شهید و امور ایثارگران قانونا  قادر به ارائه خدمات به ایشان نیست!

حذف ظفرعلي!

مسئولان وقت كه طبق روال، هر روشنگري را همسويي با رسانه‌هاي بيگانه‌ معرفي مي‌كنند ، با حذف اصل بحران موجود، مي‌گويند:« لازم به ذکر است در شایعه پراکنی‌های اخیر برخی پایگاه‌های خبری همسو با رسانه های خارجی عمل كرده اند که این امر تنها موجب خدشه دار شدن شان و منزلت جامعه معظم ایثارگری خواهد شد.»

گريه فرمانده‌ايراني براي سربازافغان!

خبرگزاري مهر در پاسخ به اين فرافكني توضيح مي‌دهد:«مشکلات زندگی و معیشت جانباز ظفرعلی به قدری دلخراش است که فرمانده گردان مقداد ( فرمانده ظفرعلی در جبهه ) بر آن شد در تماس با خبرگزاری مهر مشکلات این جانباز افغانی را منعکس کند.در توضیحات بنیاد شهید ذکر شده است که بر اساس اعلام سپاه ورامین این رزمنده مدارکی دال بر جانبازی نداشته و برای بنیاد شهید احراز جانبازی آقای ظفرعلی امکان ندارد در حالی که در تاریخ ۲/۱۰/۶۲ سپاه ورامین طی گواهی اعلام کرده است که غلامعلی ظفرعلی به علت موج گرفتگی مجروح شده است.رضا باصری فرمانده این جانباز نابینا در گفت‌وگو با مهر گفت: روز گذشته وقتی گزارش مهر را برای ظفرعلی در حمام متروکه خواندم گریستم؛ و از خبرگزاری مهر تشکر کرد و گفت: حالا چه می شود؟ نکند وضع من بدتر شود.باصری گفت: اینکه بنیاد شهید اعلام کرده این رزمنده جانباز نیست صحت ندارد. چون ظفرعلی کمیسیون پزشکی رفته و ۳۰ درصد جانبازی موقت گرفته است. جانبازی موقت یعنی اینکه امکان دارد درصد مصدومیت جانباز بیشتر شود و اگر امروز به کمیسیون برود صد درصد ۷۰ درصد جانبازی اش احراز می شود.وی افزود: پرونده جانبازی این رزمنده همراه با تمامی مدارک در سپاه ورامین موجود است. در ضمن نامه ای هم همرزمانش به فرمانده بسیج و سپاه کشور نوشته اند تا مشکلاتش برطرف شود.»

خيال خام مسئولان

روزنامه تهران امروز در تاريخ15 مرداد 91 گزارشي ديگر از حال و  روز  وخيم ظفر علي تهيه‌مي‌كند. گزارشگر اين رسانه مي‌نويسد:«حجت‌الاسلام مصطفی پور محمدی(رئيس‌ وقت سازمان بازرسي‌كل كشور) قبل از حضور در همایش نشست اعضای شوراهای اسلامی شهرستان‌های استان تهران با سازمان بازرسی در شهرداری کهریزک ،سری هم به آسایشگاه کهریزک زد. برایم مهم نبود که نیت  پورمحمدی تبلیغاتی است یا نه و من تنها به این امیدوار بودم که بتوانم وی را با ظفر علی رو در رو کنم.وقتی پور محمدی در محاصره مدیران آسایشگاه کهریزک در حال بازدید بود کنارش رفتم و گفتم: حاجی جان اینجا یک جانباز افغانی است که می‌خواهد شما را ببیند. رئیس سازمان بازرسی هم گفت: حتما او را می‌بینم.نويسنده ادامه مي‌دهد:« به هر زحمتی بود توانستم پورمحمدی را به داخل اتاق ظفر علی هدایت کنم. ماجرای ظفر علی را برای حجت‌الاسلام پور محمدی توضیح دادم و گفتم بنیاد شهید در حق این جانباز کوتاهی کرده است. هر چند رئیس سازمان بازرسی حواسش پی چیز دیگری بود ولی ظفر علی با صدای بلند گفت: حاجی من را از اینجا خلاص کن. می خوام دوباره به ورامین برگردم. می‌خواهم اینجا نباشم. پور محمدی هم به مدیر آسایشگاه کهریزک گفت: به‌مشکلات این جانباز گوش کنید!»شايد آن دوران پور محمدي تصور مي‌كرده مسئولان آسايشگاه براي سخنان وي احترام ويژه‌اي قائل هستند و با يك جمله، ظفر علي قصه ما را درمان و مداوا مي‌كنند ولي به نظر مي‌رسد خبر نداشت كه همان سال‌ها برخي مسئولان به فرمايشات بالاترين مقامات كشور نيز توجهي نمي‌كنند و سر باز مي‌زنند چه برسد به يك سمتي كه  تنها عنوان زيبايي دارد!تصديق گفته ما اوضاع نا بسامان اين روزهاي ظفر علي قصه ماست، مردي كه اين روزهاخبر فساد‌هاي مالي بنياد را مي‌شنود و بيشتر حرص مي‌خورد. ظفر علي قصه ما تنها غصه‌اي كه دارد، درد فراموشي است! دردي كه هنگام گفت‌وگو با «قانون» به بغض تبديل شد و با اشك بر زمين ريخت.

تبعيض ممنوع

پيشكسوتان همه عرصه‌ها را بايد بر روي چشم گذاشت و ارزش نهاد ولي اين عزيزان بيشتر از ساير بزرگان عرصه‌هاي مختلف جامعه نياز به توجه دارند. كهريزك، مكاني محترم براي بزرگواراني است  كه بنا به دلايل مختلف به آنجا پناه آورده اند ولي هيچ‌يك جانباز نيستند! آن هم جانبازي كه از يك مليت ديگر براي دفاع از كشور ما به اين روزگار دچار شده‌است.

 

منبع: قانون
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین