گفت وگو با عليرضا خمسه، بازيگر نمايش «عرق خورشيد، اشك ماه»
کد خبر: ۸۶۹۵
تاریخ انتشار: ۰۵ آبان ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۷
عموم مردم و علاقه مندان به هنرهاي مربوط به بازيگري، «عليرضا خمسه» را سال هاي طولاني است كه به عنوان بازيگر آثار و نقش هاي كمدي در سينما، تلويزيون و البته تئاتر مي شناسند. او يادآور مجموعه يي از بهترين شخصيت هاي كمدي در دو دهه اخير است.
با اين حال، خمسه تجربه هاي خوب و مهمي نيز در عرصه تئاتر داشته است كه متاسفانه كمتر ديده شده و در يادها مانده. خودش دليل اين موضوع را فضاي نامطلوب تئاتر و عدم حمايت مادي و معنوي از اين هنر گرانقدر مي داند. اين بازيگر هرچند طي چند سال اخير روند پرشتاب و پركاري را در پيش گرفته اما هميشه دلش براي تئاتر مي تپد و در پس ذهن به هنر نمايش مي انديشد و دوست دارد در اين فضا نيز به فعاليت هنري بپردازد، به شرط آنكه قراردادهاي مالي و اجرايي محكمي با گروه توليد اثر بسته شود. خمسه از اين نظر و از بسياري جهات ديگر، به شدت بازيگر منضبط و اصولگرايي است.

او چنان به قوانين و قول و قرارهاي انساني پايبند است كه وقتي ما با 15 دقيقه تاخير به محل مصاحبه رسيديم، چندين بار بر انضباط حرفه يي كار خبرنگاران و در كل همه انسان ها تاكيد كرد و از ما بابت ديركردمان دلگير شد. با تمام اين تفاسير، عاقبت خمسه با ما پاي ميز گفت وگو نشست تا درباره نمايش «عرق خورشيد، اشك ماه» كه اين شب ها ميهمان سالن اصلي مجموعه تئاتر شهر است، حرف بزنيم: نمايشي كه با وجود حضور اين كمدين نام آشنا و محبوب در آن، چهره و نقشي متفاوت و تازه از عليرضا خمسه هميشه خندان روي صحنه ارائه مي دهد. خمسه معتقد است در همكاري با «آتيلاپسياني» بيشتر از تخصص و توانايي هايش در حوزه نمايش هاي بي كلام و پانتوميم بهره برده است. او در اين نمايش با گريمي عجيب، ايفاگر نقش «آتاهوالپا»، بزرگ قوم «اينكا»هاست.
   
تابه حال دعوت هاي زيادي از گروه هاي مختلف داشتم. مثل اينكه در طول يك هفته به چند ميهماني دعوت مي شويد اما فقط به يكي از آنها مي رويد. قبول كردن اين پيشنهاد هم به اين علت بود كه گروه و شرايط توليد حرفه يي بود: زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و دركل همه چيز در اين كار به صورت حرفه يي پيش مي رود
   
ما هنرمندان هيچ وقت از هنر فاصله نمي گيريم. اغلب مشغول انجام
   
چند كار به صورت همزمان هستيم. فاصله يي كه در اين چند سال از تئاتر گرفته بودم به علت نبودن شرايط مناسب در تئاتر بود
    
اصولامردم شما را به عنوان يك بازيگر شناخته شده در زمينه هاي تئاتر، سينما و تلويزيون مي شناسند اما در اين سال هاي اخير در سينما و تلويزيون حضور پررنگ تري داشتيد. آخرين تجربه تئاتري شما به سال هاي دوري برمي گردد. البته كارهايي هم در سال هاي 80 و 81 داشتيد، اما حضور جدي شما به تئاتر قبل از انقلاب برمي گردد. چه شد كه بعد از اين همه دوري تصميم به حضور در تئاتر گرفتيد، آن هم تئاتري با فضاي خاص كه با تجربه هاي گذشته شما كاملافاصله دارد.
   
تئاتر هنر مظلومي است و به همين علت تئاترهايي كه كار كرده ام هيچگاه ديده نشده اند. حدود شش سال پيش نمايشي كار كردم با عنوان «مرد نيك» كه در مجموعه تئاتر شهر اجرا مي شد و چند سال قبل تر يك كار تئاتر داشتم به نام عشق آباد كه در مجموعه سعدآباد روي صحنه رفت. در حوزه هنري هم نمايش هايي اجرا كرديم و در كل به خاطر مظلوميت تئاتر هيچ وقت اين آثار ديده نشدند. عليرضا خمسه در سينما و تلويزيون ديده مي شود ولي چون در كل تئاتر هيچگاه ديده نمي شود، اصولاعليرضا خمسه در تئاتر هم ديده نمي شود. ديده شدن اين تئاتر هم به اين دليل است كه اين يك كار حرفه يي است و به خاطر پروپاگاندا و تبليغاتي كه ايجاد شده ديده مي شود. همزمان با ما چند گروه ديگر در همين مجموعه تئاترشهر اجرا دارند، ولي ديده نمي شوند. به عقيده من ديده نشدن تئاتر به اين علت است كه تئاتر، هنر تاثيرگذاري است و از قرار معلوم بنا نيست هنر روي جامعه تاثيرگذار باشد: درحال حاضر جامعه روي هنر تاثير مي گذارد و جامعه به هر سمتي كه مي رود، چه به سمت تعالي، چه افول، هنر را هم در همان مسير هدايت مي كند. كاركرد هنر در جامعه امروز معكوس شده است. وگرنه تئاتر پيشتاز همه هنرها و پيشتاز انديشه و احساس است. جوامع پيشرفته از تئاتر به عنوان هنر تاثيرگذار نام مي برند و هميشه منتظر اين هستند كه ببينند تئاتر چه انديشه يي را به جامعه پيشنهاد مي دهد.
    
   
فكر نمي كنيد تئاترهايي كه شما كار كرديد و ديده نشدند طوري انتخاب شده بودند كه با شناخت ذهني مردم از عليرضا سخمسه متفاوت بودند؟

  
اتفاقا كارهايي كه قبلامي كردم به خمسه شناخته شده نزديك تر بودند. در اين تئاتر از خمسه شناخته شده اثري نيست و يك نمايش كاملاجدي است. در حالي كه تئاترهايي كه در اين سال هاي اخير كار كردم به ژانر كمدي نزديك تر بودند.
    
قبول نداريد كه اگر با كارگردان يا گروه هاي ديگري همكاري مي كرديد اتفاق هاي بهتري مي افتاد؟
 
من نمايش عشق آباد را با آقاي ميرباقري كه كارگردان مطرحي بودند كار كردم، پس ديده نشدن به نوع انتخاب برنمي گردد. اين كار جدي كه الان مشغول اجراي آن هستيم در ده اجرايي كه تا به حال داشته جزو پرفروش ترين تئاترهاي روي صحنه بوده. چون جامعه فعلي ما در مسير تغيير و پوست انداختن است. جامعه كم كم به سمتي مي رود كه تئاتر بر جامعه تاثير بگذارد: به گروه هاي حرفه يي تئاتر اجازه تبليغات مي دهند. فضاي تئاتري فعلي ما نسبت به پنج سال پيش تفاوت زيادي كرده است.
    
البته اين تئاتري كه شما كار مي كنيد استثناست، چون بقيه تئاترها از اين امكانات بهره مند نيستند.

تئاتر نياز به يك بستر مهم اجتماعي دارد كه بايد فراهم شود و اين اتفاق كم كم در شرف روي دادن است.
    
چه اتفاقي افتاد كه بعد از اين فاصله طولاني دوباره به تئاتر بازگشتيد؟
 
ما هنرمندان هيچ وقت از هنر فاصله نمي گيريم. اغلب مشغول انجام چند كار به صورت همزمان هستيم. فاصله يي كه در اين چند سال از تئاتر گرفته بودم به علت نبودن شرايط مناسب در تئاتر بود. با تغيير شرايط حاكم بر جامعه توجهات بيشتري به هنر به ويژه تئاتر مي شود.
    
آيا سابقه همكاري با آقاي پسياني را داشته ايد؟
   
با آقاي پسياني رابطه دوستي قديمي داشتيم ولي همكاري نداشتيم.
    
چطور به اين گروه دعوت شديد؟
   

تابه حال دعوت هاي زيادي از گروه هاي مختلف داشتم. مثل اينكه در طول يك هفته به چند ميهماني دعوت مي شويد اما فقط به يكي از آنها مي رويد. قبول كردن اين پيشنهاد هم به اين علت بود كه گروه و شرايط توليد حرفه يي بود: زمان اجرا از قبل مشخص بود، مقدار دستمزد مشخص بود و دركل همه چيز در اين كار به صورت حرفه يي پيش مي رود. در هيچ كاري قبلابا اين شرايط حرفه يي مواجه نشده بودم.
    
   
آيا نوع نمايشنامه در انتخاب تان دخيل نبود؟
   
اگر اين كار، كمدي يا ملودرام بود باز هم انتخاب مي كردم. گروه و شرايط كار اهميت بيشتري براي من داشت. غير از اين نمايشنامه كه آقاي چرمشير برمبناي يك متن خارجي نوشته اند اگر هر متن ديگري بود هم مي پذيرفتم. البته جدا از اين صحبت ها اين متن محاسني هم دارد: اين متن ضدجنگ است و نگاهي صلح طلبانه دارد. موضوع اصلي اين نمايش، دفاع شرافتمندانه ملتي به نام پرو است كه مورد تجاوز دولت هاي استعمارگري مثل اسپانياي قرون گذشته قرارگرفته است.
    
براي بازيگري با سابقه شما مهم است كه با چه شرايطي روي صحنه مي آيد. شايد خيلي ها خرده بگيرند كه چرا عليرضا خمسه با چنين نقشي در سالن اصلي روي صحنه مي رود. اين نقش ديالوگ هاي كمي دارد و با شرايطي كه سالن اصلي دارد به علت فاصله زياد، امكان برخورد مخاطبان با بازيگر وجود ندارد.
   
چند سالي است كه علاقه مند شدم به بازي در موقعيت هاي سكوت و بدون كلام. تخصص اصلي من در بازيگري پانتوميم است. آخرين كاري كه انجام دادم و مردم هم دوست داشتند بازي در سريال پايتخت بود كه در نقش يك پيرمرد مازندراني كم حرف ظاهر شدم. تجربه حضور در اين نقش به من ياد داد كه از پس نقش هايي كه به نظر كمرنگ مي آيند با حضور فيزيكال در صحنه، بربيايم و به آن نقش اهميت ببخشم. اهميت اجراي بدني كه در بازيگري تاكيد بر آن مي شود به اندازه ميزان ديالوگ ها نيست. معمولابازيگرهايي كه با اين تجربه و تخصص ظاهر مي شوند، مي خواهند بگويند اجراي فيزيكال، از ديالوگ هايي كه براي بازيگر نوشته مي شود اهميت بيشتري دارد و به نقش ها روح مي بخشند. «آتاهوالپا» شخصيتي است كه مبارزه او در سكوت انجام مي شود، به همين علت آتيلاپسياني اين نقش را به من پيشنهاد كرد. شايد آقاي پسياني توان انجام نقشي كه با سكوت بتواند تاثيرگذار باشد را در بازيگر ديگري نديدند.
    
فكر مي كنم يكي از نقاط قوت بازي شما اين است كه ميميك چهره شما قوي تر و تاثيرگذارتر از اجراي بدني شماست. اينجا با نقشي مواجه نيستيم كه نياز به حركات بدني داشته باشد، احساس حزن و اندوهي كه اين شخصيت دارد، در حالات صورت شما كاملانمايان است.
   
حضور در نقش هايي كه ديالوگ ندارد ولي نياز به تاثيرگذاري و انتقال روح و پيام دارد، براي من جالب تر است. اين سبك در تجربه تلويزيوني كه موفقيت آميز بود، اميدوارم در تئاتر هم با موفقيت مواجه شود.
   
چون كلااين نمايش ديالوگ محور است و آقاي پسياني و كيانيان ديالوگ هاي زيادي دارند، اين كم ديالوگ گفتن شما كاملابه چشم مي آيد. به نظرم تنها ايراد كار اجرا در سالن اصلي است كه امكان ارتباط مستقيم مخاطب با بازيگري كه ديالوگ نمي گويد، وجود ندارد.
   
حضور در نقش هاي متفاوت براي خود بازيگران هم جالب است. خيلي از دوستانم كه به ديدن اين كار آمدند، مي گفتند كه يك چهره ديگر از خمسه ديده اند. اگر يك نمايش شبه رئاليستي بود و نقشي شبيه به باباپنجعلي مازندراني را بازي مي كردم كسي نمي گفت كه اين يك چهره جديد است، چون تكرار چهره يي بود كه در تلويزيون ديده بودند.
    
در سينما كه در ايفاي نقش جدي موفق عمل كرديد. در تئاتر هم همين طور بوده ايد؟

  
واژه كمدين در زبان فرانسه به كسي اطلاق مي شود كه هم از عهده نقش هاي كمدي برمي آيد هم نقش هاي تراژدي. جايگاه كمدين از تراژدين بالاتر است، به اين دليل كه همزمان در دو ژانر تبحر دارد.
    
يكي ديگر از تجربه هاي موفق شما در اين ژانر، بازي در فيلم بيست بود.
بله، جايزه يي هم كه در جشنواره گرفتم براي فيلم بيست بود.
    
در راستاي تمرين هاي نمايش چه اتفاق هايي مي افتاد و آقاي پسياني چه شيوه هايي را براي تمرين به كار مي بردند؟

   
تعبيري كه آقاي پسياني از شيوه كار خود دارد، شيوه تئاتر تجربي است. يعني چيزي را از قبل در نظر نمي گيريم، چه بسا اتفاقاتي كه در مسير كار پيش مي آيد كار را زيباتر و تاثيرگذارتر مي كند.
   
البته فكر نمي كنم اين تئاتر را بشود در دسته تئاترهاي تجربي قرارداد.
   
براي ما كه اين طور بود. در متن بعضي صحنه ها و ديالوگ ها را تغيير مي داديم. اين نمايشي كه الان مي بينيد حاصل تجربه گروه است.
    
متن اوليه يي كه در اختيار داشتيد چقدر تغيير كرد؟
   
چون آقاي چرمشير از ابتدا عضو همين گروه بود با مشورت خودشان بخش هايي را از متن حذف مي كرديم يا به آن اضافه مي كرديم. ايشان در اجراها هم همراه ما بودند و آزادمنشانه با ما برخورد مي كردند.
    
شما سال هاست تجربه مدرسي تئاتر در آموزشگاه هاي مختلف را داريد. چقدر از تجربيات آموزشي به هنرجويان، در كارهاي خودتان استفاده مي كنيد؟

   
يكي از اصل هاي مهمي كه در جهان وجود دارد، اين است كه اگر نياز به توسعه و پيشرفت در هر زمينه يي احساس شود، به دو محور بايد بها داد كه اين دو آموزش و پژوهش هستند. اگر من بازيگر در مقطعي احساس كنم كه درجا مي زنم آن زمان نياز به آموزش هاي جديد يا بازآموزي دارم: نياز به پژوهش دارم تا ريشه اين به ورطه تكرار افتادن را در خودم كشف كنم. اين اصل مهم براي تمام مسائل و امور اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي جامعه صدق مي كند. در حوزه كوچك تر بازيگري هم باور من اين است كه از آموزش و پژوهش مي توانم سود ببرم. وقتي مبحثي را آموزش مي دهم، حاصل آن را در صحنه يا مقابل دوربين مي توانم به اجرا بگذارم. اگر زماني در مقابل دوربين خوب عمل نكنم، نياز به پژوهش در اين زمينه را احساس مي كنم تا علت اين ركود را پيدا كنم. قبل از اينكه از خودم به عنوان يك بازيگر نام ببرم، در وهله اول خودم را يك آموزشگر و پژوهشگر مي دانم.
    
فكر مي كنيد مخاطبي كه به تماشاي كار شما مي نشيند چقدر با فضاي نمايش ارتباط برقرار مي كند و اصلا‍‍ اين نمايش دغدغه اين روزهاي مخاطبان ما است؟

   
اگر روزي بخواهم يك تئاتر را كارگرداني كار كنم حتما يك كمدي صددرصد رئاليستي يا شبه رئاليستي كار مي كنم كه مبتني بر مسائل روز اجتماعي باشد تا مردم به سياست هاي غلط و نگرش هاي غلط اقتصادي و فرهنگي قهقهه بزنند. ولي دغدغه تئاتر تجربي اين نيست. اين طور نيست كه مثلااگر زماني تئاتر كمدي پروفسور بوبوس با موفقيت مواجه شد و مردم استقبال كردند به همين علت نمايش پرفسور بوبوس2 را كار كنند. تئاتر تجربي در هر زمان به موضوع هاي مختلف سياسي، اجتماعي، اقتصادي يا تاريخي مي پردازد. دغدغه اصلي آن مخاطب نيست، رسيدن به مرزهاي نو است. دغدغه بازيگر كمديني مثل من رسيدن به مرزهاي نو نيست، دغدغه من بررسي زخم هاي كهنه است.
    
شما چطور توانستيد خودتان را با شيوه تئاتر تجربي هماهنگ كنيد؟
   

من يك بازيگرم، مثل منشوري كه وجوه مختلف دارد در هر بازي يكي از وجه هايم را به نمايش مي گذارم.
   
يعني شما خيلي زود توانستيد خودتان را با اين شرايط وفق بدهيد؟
   
خواستم ببينم اگر تماشاگر در 45 اجرا به من نخندد چه اتفاقي مي افتد: در حالي كه يكي از آرزوهاي من خنداندن تماشاگر است.
    
البته بستگي به فكر خود بازيگر هم دارد، چون خيلي از كارگردان ها و بازيگران ما در كل شيوه تجربي را قبول ندارند.
   
اين طرز فكر و برخورد انجمادي با بازيگري منافات دارد. روحيه بازيگري يعني قرار گرفتن روح در كالبدها و جسم هاي مختلف. يعني با اين كار به مدت 45 روز خودم را در ذهن آتيلاپسياني قرار مي دهم و پس از آن دوباره روحم به جسم عليرضا خمسه برمي گردد.
    
شما در بازيگري اصول خاص خودتان را داريد.
   
من به عنوان يك كمدين آرزوي خنداندن تماشاگر را دارم ولي به عنوان يك بازيگر نبايد برخورد انجمادي و فريزشده داشته باشم و اگر در يك تراژدي بازي كردم شايد لازم شود كه روضه هم بخوانم. اين هم جزو اصول تجربه گرايي است.
    
يعني شما اين كار را يك كار تجربي نمي دانيد؟

براي خودم يك نوع تجربه است كه در تمام مدت اجرا تماشاگر را نخندانم.
    
در واقع شما در كاركردن با گروه هاي مختلف براي خودتان محدوديت قايل نمي شويد؟

كاملااين طور نيست، به هرحال براي هر انتخابي يك سري شرايط اوليه را بايد در نظرگرفت. اگر يك گروه آماتور بخواهد اين تجربه را به اجرا درآورد هيچ وقت با آن گروه همراه نمي شوم. چون پيشنهاد اوليه را مي دهند و مي گويند حالابياييد ادامه بدهيم تا ببينيم چه مي شود. درست است كه اين گروه به عنوان يك گروه تئاتر تجربي شناخته مي شود اما در يك سري مسائل محكم و حرفه يي هستند.
    
اين ايراد مديريتي تئاتر ما است كه زمينه مناسب براي همه گروه ها فراهم نمي شود، بعضي از گروه ها از امتيازات بيشتري برخوردار مي شوند و بعضي ديگر از يك سري امتيازات اوليه هم محروم مي شوند. قاعدتا شما كه يك بازيگر حرفه يي هستيد، ترجيح مي دهيد با امتيازات بيشتر كار كنيد.

مثلايك گروه براي بازي در يك نمايش از من دعوت مي كند، بعد مي گويند اول در جشنواره نمايش مي دهيم تا بعد ببينيم چه زماني مي توانيم اجراي عمومي داشته باشيم و قاعدتا براي تمريناتي كه براي نمايش صورت گرفته هيچ دستمزدي هم نمي دهند. با اين اوصاف چرا بايد دعوت چنين گروهي را بپذيرم؟ براي افرادي مثل من كه به صورت حرفه يي بازيگري مي كنند و از اين حرفه ارتزاق مي كنند جايي براي اين ريسك ها نيست.
    
براي اين نمايش چه مدت تمرين داشتيد؟


حدود يك ماه تمرين داشتيم.
    
در جريان تمرين هم اين بچه ها با شما همراه بودند؟


بله .
    
ارتباط تان با آنها چطور بود؟

   
خيلي خوب بود. فضاي خشن نمايش را تلطيف كردند.

آرزوي خنداندن تماشاگر را دارم
    
چون اين يك نمايش حرفه يي است به نظر من حضور بچه ها كيفيت كار را دچار افول كرده است.
براي ما كه در اين نمايش با يك فضاي خشن و چغر روبه رو هستيم و از در و ديوار نكبت مي ريزد، همين كه پشت سر هم بچه ها به صحنه وارد مي شوند لطافت ايجاد مي كنند.
    
چون اين يك نمايش ضدجنگ است، به هنگام تماشاي اين نمايش، ناخودآگاه آن را با شرايط امروز جامعه خودمان تطابق مي دهيم. براي خود شما هم اين اتفاق افتاد؟

   
اين دفاع شرافتمندانه در جامعه ما به عنوان دفاع مقدس ياد مي شود. سرزمين هايي مورد تجاوز قرار مي گيرد و ملت هايي به تجاوز شرافتمندانه مي نازند. آن زمان از پرو طلامي بردند و حالااز عراق نفت مي برند. آن موقع از امريكاي لاتين نقره مي بردند و حالااز هند و پاكستان منابع زيرزميني شان را مي برند: قصه تكرار تراژدي هاي گذشته است.
    
قطعه آوازي و كاركردن با سازي كه در دست شماست از اول در داستان بوده يا در تمرين ها اضافه شده است؟
   
آقاي پسياني چند ساز مختلف پيشنهاد كردند كه با آنها تمرين مي كرديم و اين ساز كه متعلق به خود آقاي پسياني هم هست، قبول شد و اين صدا را در يكي از تمرين ها اجرا كردم و آقاي پسياني هم تاييد كردند. در اين موسيقي يك فرياد و يك درد نهفته است.
    
براي اين ساز تمرينات خاصي هم با مربي داشتيد؟
   
با آنكيدو كه مسوول موسيقي گروه بود، هماهنگ شد كه اگر دو قطعه را داشته باشيم بهتر از سه قطعه است. در واقع تروتميز شد و شكل گرفت. پيشنهادي كه توسط بازيگر داده شده بود توسط گروه موسيقي و كارگردان سروسامان گرفت.
   

در طراحي نقش خودتان هيچ پيشنهادي نداشتيد؟ اينكه كار فيزيكي بيشتري داشته باشد يا در ديالوگ ها تغيير ايجاد كنيد.

هيچ نقش هنري نيست كه برگرفته از تاثير جمع نباشد. حتي ديكتاتورترين آدم ها هم وقتي با يك پيشنهاد خوب مواجه مي شوند، مي پذيرند. بنابراين اين نقشي كه شما مي بينيد، نمي توان گفت كه فقط حاصل متن است يا كارگرداني است. به نظر من حاصل يك مجموعه يكدست و عوامل حرفه يي است.
   
منبع: روزنامه اعتماد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین