کد خبر: ۸۲۷۴۷
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸
در این میان بود که طبقه متوسط پراکنده شد. اشتراک نظر در میان نخبگان گسست. اشتراکی که به یمن گفتمان اصلاح شکل گرفته بود و کافه عقلا را به این نتیجه رسانده بود که راهی جز اصلاح تدریجی و قانون مدار و آرام و بدون خشونت نیست
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم مهدی نیاکی نوشت:

در تاریخ دور و نزدیک روزهایی و دوره هایی هست که می توان مرور کرد و راه های رفته را دوباره نرفت و از آنچه رفته است عبرت گرفت. این روزها برای به یاد آوردن روزگاری نه چندان دور، روزهای خوبی است.

روزهای گرم تیرماه 84 را به یاد بیاوریم. مردمان، خسته از شعارها و ناکامی های اصلاح طلبان بودند و اصلاحات از نفس افتاده در پیچ تند تاریخ رو به افول می گذاشت. موسم تایید صلاحیت ها بود و کار مثل امروز به گره افتاده بود. در این میانه ناگهان،‌جماعتی «ذکر تحریم» گرفتند. صحنه در تسخیر پریشانی و پشیمانی و یاس بود و کدام بستر از این مهیاتر برای کسانی که سخن از کنار کشیدن و قهر می گفتند؟ یکی از تنبیه اصلاح طلبان می‌گفت و برای تنبه آنان، ‌راهکار تحریم را تبلیغ می کرد و دیگری آن قدر، فرط ناکامیابی ها را به رخ می کشید که بسیارانی را به ورطه این پرسش بی پاسخ انداخت:«که چه؟!»

در این میان بود که طبقه متوسط پراکنده شد. اشتراک نظر در میان نخبگان گسست. اشتراکی که به یمن گفتمان اصلاح شکل گرفته بود و کافه عقلا را به این نتیجه رسانده بود که راهی جز اصلاح تدریجی و قانون مدار و آرام و بدون خشونت نیست. اصرار برخی عقلای قوم بود که نباید کنار کشید و قهر، در قاموس حرکت ملت به سمت جامعه باز بی معناست، ‌و انکار دیگرانی که بر موج خستگی و فرسودگی و ملال هشت ساله می راندند.

و شد آنچه شد. مردمان اما تا به خود آمدند و دانستند که در کمند تندی و بی تدبیری عده ای قلیل، افتاده اند دیگر دیر شده بود و درخت قهر و تحریم،‌میوه ای داد به طعم هشت سال عصر احمدی نژاد.

و امروز دوباره همان روزهاست. و چقدر شبیه به هم. دوباره کار صلاحیت هاست که به گره افتاده و دوباره همان هیاهای تحریم و قهر و نهی.

در فضایی که خردمداری و قانون گرایی و اعتدال ورزی و اخلاق مداری نیرومند نیست، ‌سخن از کناره گیری و تحریم و قهر و هرچه از این دست گفتن،‌ تندی کردن است و به دام احساسات سست درافتادن، و گرچه به کار شوراندن عاطفه عوام می‌آید اما عاقله خواص آن را نمی پسندد و مردمان را برای رفتن پای صندوق های رای به تردید می اندازد. ما در سال های تجربه شده هرگاه در این باب به تردید افتاده ایم، ‌صحنه را از کف داده ایم. این است که رییس جمهور روحانی روز یکشنبه در همایش ملی «اعتدال، زنان و توسعه» گفت: «ما یک هدف بلند داریم و تدبیر یعنی عاقبت اندیشی و دیدن پایان کار. می توان بلندتر حرف زد و اعلامیه داد؛ اما هدف مهم است و نباید آن را فراموش کنیم. ... خیلی مهم است که پایان کار را ببینیم. و بدانیم که می ‌توان با تدبیر و صبر و حوصله و با بسیج عمومی پای صندوق آراء برویم.‌ من احساس می‌کنم در برخی ازامور اگر درست نیاندیشیم، ممکن است جامعه را مایوس کنیم و عده‌ای بگویند برای چه پای صندوق آراء بیاییم؟ چه کسی را انتخاب کنیم؟» (ایسنا - ۱۸ بهمن ۱۳۹۴)

ما دو سال و اندی پیش راهی را گشوده ایم که به تدریج،‌ جراحت ها را ترمیم می‌کند،‌همسخنی میان نخبگان ملت را بازسازی می کند و نظم و انسجام را به طبقه متوسط بازمی گرداند. در چنین فضایی هر سخنی و عملی که به گسست صفوف امیدواران و شکست امید صف شدگان برای انتخابات منجر شود همان میوه ای را به بار خواهد آورد که در گرمای تیرماه 84 چیدیم و چشیدیم. اگر نمی خواهیم به همان عصر برگردیم باید از تکرار مکررات پرهیز کنیم. نشانه ها و شباهت ها را ببینیم و به هوش باشیم و بدانیم از یاس و ناامیدی ما ، آشفتگی پدید می آید و از پیوسته گی مان هرچند به ارامی و آهسته گی امن و امان و سامان می زاید. باید بمانیم. در صف امیدواران بمانیم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین