|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۲:۰۱
کد خبر: ۷۸۶۲۴
تاریخ انتشار: ۲۳ دی ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۰
هدفمند‌سازی یارانه‌ها یعنی اینکه از ثروتمندان یارانه دریافت کنیم و به نیازمندان و بخش‌های تولیدی یارانه بدهیم. این نوع هدفمندی که اجرا شد به جای اینکه وضع مردم را بهتر کند تورم‌های 40 درصدی را ایجاد کرد و وضع مردم را بشدت بدتر کرد
در میزگرد «ایران» مهدی تقوی و جمشید پژویان برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی دولت را طی دو سال گذشته نقد و بررسی کردند

سید صاحب صادقی

برنامه‌ها و سیاست‌های اقتصادی دولت طی دو سال گذشته صف ‌بندی‌های تازه‌ای در میان اقتصاددانان به وجود آورد. اینکه برنامه‌های کلی دولت در حوزه اقتصاد چه تحولاتی را ایجاد کرده یا می‌کند، بعضاً باعث شده است اقتصاددانی مانند مهدی تقوی به حمایت از مشی دولت برآید و اقتصاددانی چون جمشید پژویان به کل مخالف سیاست‌های اقتصادی دولت باشد. این دو در زمره اقتصاددانان مطرح کشور هستند و شاگردان آنها همگی در بخش‌های مختلف اقتصادی یا صنعتی همواره مناصب مهمی داشته‌اند.

 با مهدی تقوی و جمشید پژویان برنامه‌های اقتصادی دولت را به بحث و گفت‌و‌گو گذاشته‌ایم. اینکه ارزیابی‌ها در زمینه بهبود شاخص‌های اقتصادی حاصل چه سیاست‌هایی‌ است و در ادامه باید چه روندی از سوی دولت دنبال شود.

دولت یازدهم از بدو شروع به فعالیت در عرصه اقتصادی اقدام به تدوین و اجرای برنامه‌های اقتصادی مختلفی کرد. برنامه‌های مهار تورم و خروج از رکود عمده‌ترین این برنامه‌ها محسوب می‌شوند. کارشناسان معتقدند که دولت توانسته به نحو موفقیت‌آمیزی تورم را مهار کند و در زمینه خروج از رکود نیز با توجه به اینکه به تازگی برنامه‌های دولت اجرا شده است، هنوز نمی‌توان ارزیابی دقیقی از نتایج آن داشت. رویه کلی دولت در زمینه اقتصادی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

پژویان: به عقیده من دولت آقای روحانی بدون هیچ برنامه‌ اقتصادی روی کار آمد و آنها همه تخم مرغ هایشان را در سبد مسائل سیاسی و هسته‌ای قرار دادند. البته این کار مثبتی بود و دولت با در پیش گرفتن مذاکرات با قدرت‌های بزرگ برای رفع تحریم‌ها، قدم در راه مثبتی گذاشت. همین که ما در این راستا برای توقف تحریم‌ها گام برداشتیم و موفق شدیم جلو اعمال تحریم جدید را بگیریم فی نفسه اقدام مهمی محسوب می‌شود.

یعنی مهار تورم خود به خود انجام شد؟

پژویان: بگذارید مقایسه کنم. ما در دولت قبل شاهد این بودیم که با آغاز اعمال تحریم‌ها علیه ایران از سوی غرب و تشدید دوباره این تحریم‌ها زمینه برای وارد آمدن شوک اقتصادی فراهم شد. این شوک اقتصادی قیمت دلار را بالا برد و ارزش ریال را بسیار کاهش داد و زمینه برای تضعیف تولید و بخش صنعت را فراهم کرد. در دولت یازدهم شوک جدیدی به اقتصاد وارد نشد و در اثر ایجاد نشدن شوک، افزایش روند تورم متوقف شد و خود به خود زمینه برای حفظ میانگین قبلی تورم به وجود آمد. بنابراین به عقیده من هیچ برنامه ضد تورمی از سوی دولت در این راستا تأثیرگذار نبود و مهار تورم خود به خود اتفاق افتاد.

در رابطه با مشکل رکود چه نظری دارید؟ رکود از گذشته به ارث رسید، دولت فعلی چه برنامه‌ای برای حل آن دارد؟

پژویان: مشکل رکود نیز در پی همان شوک اولیه به اقتصاد در دولت قبل به وجود آمد و البته به این دلیل که ما در زمینه سیستم اقتصادی و بویژه در بخش عرضه دچار مشکل جدی هستیم، هیچ سیاستی در هیچ دولتی نتوانسته است این مشکل را به صورت بنیادین حل کند. مشکل اقتصاد ما مشکل کلان نیست. مثال اقتصاد ما مانند وضعیت خودرویی مناسب و کارآمد است که در جاده‌ای بشدت پر از چاله و موانع در حال حرکت است. این خودرو نیازی به بنزین ندارد که ما با اضافه کردن سوخت به آن توقع حرکت مناسب از آن داشته باشیم. مشکل زیربنا و جاده است که باید تعمیر شود.
آقای تقوی شما چه فکر می‌کنید؟ برنامه‌های کلان اقتصادی دولت در زمینه مهار تورم و مبارزه با رکود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تقوی: من فکر می‌کنم وقتی دولت روحانی سر کار آمد از سیاست‌های غلط دوره قبل که آسیب‌های زیادی به اقتصاد ما وارد کرده بود، کاملاً فاصله گرفت. دوم اینکه دولت یازدهم با مذاکرات سیاسی و گشایش‌هایی که در عرصه بین‌المللی به وجود آورد شوک‌های مثبتی به اقتصاد وارد کرد. این شوک‌های مثبت و اقدام‌های اساسی دولت روحانی موجب شد امید برای رونق اقتصادی بیشتر شود و جامعه اقتصادی با این تفکر که گشایش‌هایی در زمینه اقتصاد و صنعت به وجود خواهد آمد، فعالیت‌های خود را در این راستا ادامه دهد و همین موجب شد تورم مهار شده و رشد‌های منفی اقتصادی که در دوره قبل به صورت مداوم تکرار می‌شد متوقف شود و به نرخ رشد مثبت تبدیل شود.

اقدام‌ها و برنامه‌های دولت چه تأثیری در این روند داشت؟

تقوی: در مسأله مهار تورم باید گفت توقف اجرای سیاست‌های غلط دولت قبل از سوی دولت روحانی، برنامه‌ریزی‌های اقتصادی دولت جدید و همچنین مسائل سیاسی و مذاکرات با غرب، همگی در این مسأله مؤثر بوده‌اند. بررسی ادبیات برنامه‌ای و کلامی احمدی‌نژاد و روحانی نیز نشان می‌دهد که حسن روحانی تأثیر‌گذاری مثبت‌تر با برنامه‌ریزی بهتر بر فضای اقتصادی کشور داشت.

آقای پژویان برنامه خروج از رکود توسط دولت در دو مقطع ارائه شد که اخیراً شکل جامع‌تر آن در قالب مجموعه سیاست‌هایی با «هدف تحریک تقاضا» و «برون رفت از تنگنای اعتباری» در سه حوزه «سیاست‌های پولی»، «سیاست‌های مالی» و «سیاست‌های اعتباری» ارائه شد. ارزیابی شما از این برنامه به عنوان یکی از برنامه‌های کلان اقتصادی دولت یازدهم چیست؟

پژویان: آن چیزی که توسط دولت از همان اوایل فعالیت تحت عنوان برنامه‌های خروج از رکود تدوین و ارائه شد، بیشتر می‌تواند تحت عنوان چارچوب و مقدمه‌ای برای برنامه ششم توسعه در نظر گرفته شود. این برنامه‌ها فی نفسه مهم و مثبت بوده است و تأثیرات خود را خواهد داشت اما به صورت یک سیاست کلان زمانی تأثیرگذار است که بتواند کل اقتصاد را تحت تأثیر قرار دهد نه یک بعد خاص را. مثلاً در برنامه اخیر تلاش برای تحریک تقاضا جهت حل مشکلات تولید تنها یک بعد از مشکلات اقتصادی را شامل می‌شود نه همه مشکلات را. 

آقای تقوی آیا رونق اقتصادی در دوران فعلی وجود دارد؟ شرایط برای خروج از رکود در قالب برنامه‌های اقتصادی دولت یازدهم را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تقوی: به نظر من دولت یازدهم حرکت‌های خوبی برای رفتن به سمت رونق اقتصادی آغاز کرد و موفق شد رشد‌های منفی دوره احمدی‌نژاد را به رشد مثبت تولید کند. همین که شرایط بازار و فضای اقتصادی برای رونق و فعالیت اقتصادی مفید فراهم شد، تحول بسیار مثبتی محسوب می‌شود. در اکثر بخش‌های اقتصادی این شرایط رونق فراهم شد و همین هم موجب ارتقای شاخصه‌های مهم اقتصادی شد. در نظریه ادوار تجاری نیز این مسأله را داریم. نظریه ادوار تجاری می‌گوید وقتی شما در سراشیبی اقتصادی هستید در شرایط رکود به سر می‌برید ولی وقتی در شرایط سربالایی اقتصادی و رشد‌های مثبت اقتصادی هستید در شرایط رونق به سر می‌برید.

علامت و نشانه‌های این رونق نسبی چیست؟

تقوی: مثبت بودن شاخصه‌های اقتصادی در دولت یازدهم از جمله در زمینه رشد اقتصادی نشان دهنده این شرایط رونق است، هر چند در بعضی از بخش‌ها شما شاهد شوک‌های منفی خیلی شدید باشید که به منزله رکود در آن بخش‌ها محسوب می‌شود. وقتی 4 سال تورم به میزان هر ساله 40 درصد باشد، تصور کنید که هر سال 40 درصد قدرت خرید مردم کاهش پیدا می‌کند. در پی این رشد تورم تقاضا برای کالاهای اساسی و اولیه کاهش پیدا نمی‌کند، بلکه برای کالاهای مصرفی غیر اساسی، کالاهای تجملاتی و تشریفاتی تقاضا کمتر می‌شود. مردم در اثر کاهش درآمد و کاهش قدرت خرید خود ممکن است خودرو و مبلمان خود را عوض نکنند و... این باعث می‌شود که در بعضی از بخش‌ها با رکود مواجه شویم که شدیم.

چه چشم‌اندازی برای کاهش رکود وجود دارد؟

تقوی: شوک‌های مثبتی که در اثر اقدام‌ها و سیاست‌های دولت یازدهم به اقتصاد وارد شد تا حدود زیادی باعث ارتقای شاخصه‌های رشد اقتصادی شد. این رشد‌های مداوم 3 درصدی که به عقیده من در آینده نزدیک به 4 درصد هم خواهد رسید می‌تواند در بازه زمانی کوتاه و میان مدت باعث رونق هر چه بیشتر اقتصادی شود که قطعاً باعث کاهش نرخ رکود خواهد شد. برخی شوک‌های مثبتی که هم در آینده قرار است اتفاق بیفتد مانند 22 میلیارد دلاری که از اموال و پول‌های بلوکه شده به اقتصاد داده می‌شود باعث رونق اقتصادی خواهد شد، چرا که با کاهش ارزش دلار زمینه برای تقویت پول ملی و واردات کالاهای واسطه‌ای برای بخش تولید فراهم می‌شود.

اشکال‌های ساختاری اقتصاد ایران را به صورت اولویت دار و درجه اهمیت لطفاً ذکر کنید. این اولویت‌ها باید شامل چه مواردی شوند؟ در مقام مقایسه دولت قبل و این دولت چه اقدام‌هایی را برای رفع این اولویت‌ها انجام داده‌اند؟

پژویان: اشکالات ساختاری اقتصاد ایران بسیار واضح است. نخستین مسأله‌ای که باید گفت این است که ساختار اقتصاد کاملاً در چارچوب اقتصاد خرد است که هم دیده می‌شود و هم قابل حل است. از زمانی که «آدام اسمیت» کتابش را نوشت تا پس از جنگ دوم جهانی هیچ گاه صحبت از اقتصاد کلان و سیاست‌های کلان اقتصادی در میان نبوده است. حالا من ورود به برخی موارد چون شوک‌های اقتصادی و مباحث مربوط به ادوار تجاری و... که در چارچوب سیاست‌های کلان اقتصادی آن هم سیاست‌های مالی و نه سیاست‌های پولی اجرا می‌شود و اثر چندانی ندارد، ندارم. اگر هم در کشورهای پیشرفته دنیا این سیاست‌ها استفاده می‌شود به سیستم اقتصادی پیشرفته آنها برمی‌گردد.

می توانید بیشتر توضیح دهید؟ غرب چه تجربه‌ای در این زمینه دارد؟

پژویان: در این زمینه یک مثال می‌زنم. غرب با استفاده از تجارب کارشناسی و نیروی متخصص از دهه 60 میلادی به این نتیجه رسید که قیمت انرژی ظرف مدتی کوتاه دو برابر خواهد شد و به اقتصاد آنها آسیب وارد خواهد کرد.

به همین دلیل بود که آنها به دنبال تشکیل اوپک رفتند و خودشان علامت دادند برای تشکیل آن. غرب به دلیل مشکلات داخلی نمی‌توانست رأساً مالیات‌ها را بالا ببرد و به اوپک علامت داد که قیمت‌ها را بالا ببــــــرد و با افزایش قیمت انرژی نیز توجیهی برای دولت‌های غربی برای افزایش مالیات فراهم آمد. با افزایش مالیات‌ها هـــــم اختراع‌های جدیدی برای کاهش مصرف انرژی پدیدار شد و هم مصرف انرژی در مـــــیان مردم کنترل شد. بنابراین غرب توانست یک مشکل خیلی مهم ساختاری را حل کند.

نسخه اقتصاد ما چیست؟ اصلاً اشکال‌ها چه هستند؟

پژویان: ما اقتصادی داریم که بخش صنعت و بخش تولید ما کاملاً ناکارآمد است. یعنی تولیداتی داریم که هم بی‌کیفیتند و هم قیمت بالایی دارند. به صورتی که با وجود دیوار بلند گمرک هم ما نمی‌توانیم با کالاهای کشورهای حتی همسایه نیز رقابت کنیم، چه برسد به اینکه بخواهیم ده‌ها کالای دیگر تولید داخلی و صنعتی را به بازارهای بین‌المللی برای فروش بفرستیم. اگر این بخش تولید و صنعت ما کارآمد شود، حتی می‌توان گفت غرب به ما وابسته می‌شود و نمی‌تواند ما را به سادگی تحریم کند چون با بخش خصوصی خود که مشتری ما هستند طرف می‌شود. ما هم‌اکنون مجموعه کالاهایی که در تولید آن مزیت داریم، تولید می‌کنیم ولی شرط بین‌المللی شدن این کالاها این است که هم کیفیت خوب و هم قیمت خوبی داشته باشند.

خوب این پایین بودن بهره‌وری صنعت ما چه ریشه‌ای دارد؟

پژویان: بخش صنعت ما چرا باید بازده 5 یا 6 درصدی داشته باشد؟ چون بهره‌وری عوامل کار پایین است و بهره‌وری سرمایه هم پایین است. کارآفرینان ما در ایالات متحده در بهترین شرایط بهره‌وری عوامل تولید و بهره‌وری سرمایه هستند و فرمانداران ایالت‌ها به آنان جایزه می‌دهند. اینها همان کارآفرینان ایرانی هستند که در یک سیستم خوب اقتصادی فعالیت می‌کنند. چرا بهره‌وری عوامل کار ما پایین است؟ چون قانون کار ما غلط است و همانند یک پتک فقط روی سر کارفرماست. بهره‌وری پایین سرمایه تا حد زیادی به این برمی‌گردد که ماشین‌آلات قدیمی داریم که استفاده از آنها خیلی صرفه ندارد. از این ماشین‌آلات هیچ کارآیی و کیفیتی باقی نمانده است و فقط اسمی از آنها باقی است.

چه اقدام‌هایی برای این اصلاحات ساختاری تاکنون صورت گرفته است؟

پژویان: در دولت قبل ابتدا حجم نقدینگی را بسیار بالا بردند و این سیاست اشتباهی بود که بعداً هم به این نتیجه رسیدند که اشتباه کردند ولی در دوره دوم سیاست اصلاح قیمت‌های نسبی اقدام خوبی بود که انجام گرفت.

 تمام اقتصاد به اصلاح قیمت‌های نسبی برمی‌گردد. اگر این مسأله حل شود و سامان یابد تا حدود زیادی باقی بخش‌های اقتصادی سامان می‌یابند و اقتصاد پویا می‌شود. در دولت قبل البته اشتباه‌هایی انجام شد و هدف را که اصلاح ساختار تولید بود گم کردند. یعنی اینکه بخش تولید باید تقویت شود که سرمایه‌گذاری مجدد انجام دهد. نه اینکه مثلاً یارانه انرژی را به بخش تولید بدهند. این سیاست درستی نبود و باید از طریق اصلاح نظام مالیاتی و نرخ نزولی استهلاک بخش تولید تقویت می‌شد. در این دولت این سیاست دنبال نشده است. این سیاست‌ها اگر اعمال شوند تا حدود زیادی اشکال‌های ساختاری اقتصاد ما حل خواهد شد.
آقای تقوی شما اشکال‌های ساختاری اقتصاد ایران را در چه می‌بینید؟ این اشکال‌ها در سطح کلان هستند یا خرد؟

تقوی: بعد از وقوع انقلاب همه چیز از سیاست گرفته تا اقتصاد تغییر کرد. شوک اول در اقتصاد در همان ابتدای انقلاب رخ داد. بخش خصوصی به بخش دولتی واگذار شد و آفت هم همین بود که دولت سکاندار اقتصاد شد. بسیاری از واحد‌های تولیدی و صنعتی و بسیاری از کارخانه‌های موفق کشور که صادر‌کننده هم بودند و حرف برای گفتن داشتند به بخش دولتی واگذار شد. برای مثال کفش ملی یکی از نمونه‌های موفق بخش خصوصی قوی بود که صادر‌کننده بسیار موفقی هم محسوب می‌شود. در اروپا کفش ملی معروف بود و شما تولیدهای مشابه غربی را در کارخانه‌های کفش ملی و در تولیدهای آنها مشاهده می‌کردید. این صنعت نمونه و بسیاری از صنایع دیگر دولتی شدند و این تبدیل به یکی از آفات اقتصاد شد.

در سطح مدیریت‌های صنعتی و اقتصادی هم قاعدتاً مشکل وجود داشت!

تقوی: مدیرانی هم که در صنعت و تولید به کار گماشته شدند مدیران صلاحیت‌داری نبودند. مثلاً به یاد می‌آورم که یکی از کارمندان آموزش دانشکده ما به ریاست سازمان صنایع ملی گماشته شد یا انتصاب‌های دیگری که اصلاً بر اساس تخصص نبودند. این انتصاب‌ها و دولتی شدن این صنایع آفت اقتصاد بود و موجب شد صنایع و کارخانه‌ها نابود شوند. مسأله بعد بهره‌وری عوامل و نیروهای تولید است. در حالی که شاهد هستیم به طور مداوم قیمت‌ها و هزینه‌ها، بالا می‌رود ولی دستمزد نیروی کار بسیار کم است و در بسیاری از موارد قدرت خرید کاهش هم پیدا می‌کند. وقتی دستمزد نیروی کار پایین باشد انگیزه کار و تولید بیشتر نیز از بین می‌رود. اینها تنها نمونه‌هایی از مشکلات اقتصاد است که وضعیت کنونی را موجب شده است. اما به لحاظ تئوری و در کل ما هم شاخصه‌ها و کیفیت‌های خوبی در وضعیت آموزش و دانشگاه‌ها داریم و هم اقتصادمان را می‌توانیم به وضعیت آماده بهره‌وری خوب برسانیم. از نیروی کار متخصص خوبی که وجود دارد اگر درست استفاده کنیم اقتصادمان می‌تواند در شرایط بسیار خوبی قرار گیرد ولی مشکل این است که با توجه به اشکالات متعدد ساختاری که در حوزه‌های دیگر وجود دارد نمی‌توان از این نیروی کار حرفه‌ای و متخصص استفاده درست کرد.
آقای پژویان از اصلاح قیمت‌های نسبی و همچنین هدفمند‌سازی یارانه‌ها به عنوان نمونه موفقی از اصلاحات ساختاری اقتصادی خوب مربوط به دوران قبل نام برد. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا تأیید می‌کنید؟
تقوی: من از همان اول هم با هدفمند‌سازی یارانه‌ها کاملاً مخالف بودم. اول اینکه باید پرسید آقای احمدی‌نژاد چگونه هدفمند‌سازی یارانه‌ها را انجام داد؟ گفت من قیمت انرژی را بالا می‌برم وقتی شما قیمت نهاده تولید را بالا می‌برید منحنی عرضه بنگاه‌ها به سمت چپ و بالا سوق پیدا می‌کند. هر دانشجوی اقتصاد می‌داند که وقتی شما منحنی عرضه بنگاه هایتان به چپ و بالا سوق پیدا کرد هم تولیدتان کاهش پیدا می‌کند و هم قیمت‌هایتان افزایش می‌یابد. دقیقاً عین آن چیزی که اتفاق افتاد؛ نرخ‌های تورم بالا و نرخ‌های رشد منفی. بنابراین سیاست غلطی بود. من اعتقاد دارم هدفمند‌سازی یارانه‌ها یعنی اینکه از ثروتمندان یارانه دریافت کنیم و به نیازمندان و بخش‌های تولیدی یارانه بدهیم. این نوع هدفمندی که اجرا شد به جای اینکه وضع مردم را بهتر کند تورم‌های 40 درصدی ایجاد کرد و وضع مردم را بشدت بدتر کرد.

پژویان: از زمانی که هدفمندی یارانه‌ها اجرا شد، بخشی از افزایش قیمت که مربوط به هدفمندی یارانه‌ها بود 12 درصد بود. 40 درصدی در کار نیست. افزایش تورم فقط یک سال تا مرز 40 درصد بود و آن هم به دلیل شوکی بود که به بخش تولید وارد شد.

همه دلایلش را من توجیه کردم. صادرات نفت یک سوم شد، درآمدها یک سوم شد، ارزش ریال یک سوم شد و 100 میلیارد دلار واردات کالا که البته 70 درصد آن کالاهای واسطه‌ای برای مصارف صنعتی بوده‌اند را دارید. اینها همه تأثیر دارند در نرخ تورم. یارانه در بخش انرژی اشتباه بوده ولی اصلاح قیمت‌های نسبی بهترین سیاست بود. اما دولت برای آینده اقتصاد و در این شرایط سخت اقتصادی که قیمت نفت و درآمد‌های ارزی هم بشدت کم شده است باید اصلاح نظام مالیاتی و اصلاح ساختارهای مالیاتی را برای افزایش درآمد‌های مالیاتی و در نتیجه تکیه کشور و منابع درآمدی به مالیات را مد نظر خود قرار دهد.

 مهدی تقوی:

دولت روحانی از سیاست‌های غلط دوره قبل که آسیب‌های زیادی را به اقتصاد ما وارد کرده بود، کاملاً فاصله گرفت
دولت با مذاکرات سیاسی و گشایش‌ها در عرصه بین‌المللی شوک‌های مثبتی به اقتصاد وارد کرد
دولت یازدهم به سمت رونق اقتصادی رفت و موفق شد رشد‌های منفی دوره احمدی‌نژاد را به رشد مثبت تولید کند
وقتی در دوران پیش 4 سال تورم به میزان هر ساله 40 درصد بود، تقاضا بشدت کاهش یافت و تولید کم شد و رکود به وجود آمد
شوک اول در اقتصاد در همان ابتدای انقلاب رخ داد. بخش خصوصی به بخش دولتی واگذار شد و آفت هم همین بود که دولت سکاندار اقتصاد شد

از نیروی کار متخصص خوبی که وجود دارد اگر درست استفاده کنیم اقتصادمان می‌تواند در شرایط بسیار خوبی قرار گیرد

من از همان اول هم با هدفمند‌سازی یارانه‌ها کاملاً مخالف بوده ام

هدفمند‌سازی یارانه‌ها یعنی اینکه از ثروتمندان یارانه دریافت کنیم و به نیازمندان و بخش‌های تولیدی یارانه بدهیم. این نوع هدفمندی که اجرا شد به جای اینکه وضع مردم را بهتر کند تورم‌های 40 درصدی را ایجاد کرد و وضع مردم را بشدت بدتر کرد

جمشید پژویان:

در دولت یازدهـــــم شوک جدیدی به اقتصاد وارد نشد و در اثر عدم ایجاد شوک، افـــزایش روند تورم متوقف شد.

مشکل اقتصاد ما مشکل کلان نیست
برنامه‌های خروج از رکود بیشتر چارچوب و مقدمه برنامه ششم توسعه است

ساختار اقتصاد کاملاً در چارچوب اقتصاد خرد است که هم دیده می‌شود و هم قابل حل است
ما اقتصادی داریم که بخش صنعت و بخش تولید کاملاً ناکارآمد است

چرا بهره وری عوامل کار ما پایین است؟ چون قانون کار ما غلط است و همانند یـــــک پتک فقط روی سر کارفرماست

در دولت قبل ابتدا حجم نقدینگی را بسیار بالا بردند و این سیاست اشتباهی بود که بعداً هم به این نتیجه رسیدند که اشتباه کردند ولی در دوره دوم سیاست اصلاح قیمت‌های نسبی اقدام خوبی بود که انجام گرفت
در دولت قبل در زمینه هدفمندی اشتباهاتی انجام شد و هدف را که اصلاح ساختار تولید بود گم کردند.

منبع: ایران
 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین