|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۹:۵۸
کد خبر: ۷۶۸۰۲
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۳۹۴ - ۰۴:۱۵
این گونه بود که مسیر بدبختی من آغاز شد و با سیر در گروه ها و شبکه های اجتماعی به بیراهه رفتم. در یکی از همین روزها که در شبکه لاین غرق شده بودم پیامی از یک شماره ناشناس دریافت کردم که از من تقاضای دوستی کرده بود.
دختر 21 ساله ای که در پی دوستی های فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در دام مردی شیاد افتاده بود، در حالی که عنوان می کرد همه حیثیت خانوادگی ام در معرض تهدید قرار گرفته است و هر لحظه انتظار یک آبروریزی بزرگ را می کشم به قاضی شعبه 217 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: روزی که در یکی از رشته های دانشگاهی پذیرفته شدم با تمام وجودم اشک شوق را در چشمان مادرم دیدم.

 دختر 21 ساله ای که در پی دوستی های فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در دام مردی شیاد افتاده بود، در حالی که عنوان می کرد همه حیثیت خانوادگی ام در معرض تهدید قرار گرفته است و هر لحظه انتظار یک آبروریزی بزرگ را می کشم به قاضی شعبه 217 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گفت: روزی که در یکی از رشته های دانشگاهی پذیرفته شدم با تمام وجودم اشک شوق را در چشمان مادرم دیدم.

آن روز در حالی که مادرم مرا در آغوش می کشید برایم آرزوی خوشبختی کرد و گفت: از دوستی با افرادی که ایمانشان ضعیف است پرهیز کن و نگذار رفتارها و حرکات ناپسند دوستان جدیدت بر اعمال تو تأثیر بگذارد.

آن روز مادرم مرا نصیحت کرد و راه و چاه را نشانم داد. او گفت: همواره حجابت را رعایت کن و به راحتی به دیگران اعتماد نکن! اما من خیلی زود حرف های مادرم را فراموش کردم. هنوز یک ماه بیشتر از آغاز سال تحصیلی نگذشته بود که به تقلید از همکلاسی هایم گوشی تلفن هوشمند خریدم تا من هم از امکانات و فناوری های نوین ارتباطی استفاده کنم.

این گونه بود که مسیر بدبختی من آغاز شد و با سیر در گروه ها و شبکه های اجتماعی به بیراهه رفتم. در یکی از همین روزها که در شبکه لاین غرق شده بودم پیامی از یک شماره ناشناس دریافت کردم که از من تقاضای دوستی کرده بود.

آن فرد که خود را مدیر گروه «باز تنها» معرفی می کرد ابتدا چنین وانمود کرد که در یکی از شهرهای شمالی کشور کافی شاپ دارد و می خواهد با من ازدواج کند. من هم بدون توجه به نصیحت های مادرم به او اعتماد کردم و بدین ترتیب ارتباط ما در شبکه های اجتماعی گسترش یافت به طوری که مدتی بعد پوریا از من خواست تعدادی از عکس های شخصی ام را برایش ارسال کنم تا او تصاویرم را به مادر و اعضای خانواده اش نشان بدهد و آنها پس از تأیید من به خواستگاری ام بیایند.

من هم نسنجیده و تنها بر اساس عشق و علاقه ظاهری حدود 20 عکس شخصی برایش ارسال کردم، اما هنوز ساعتی از ارسال عکس هایم نگذشته بود که با پیشنهاد شرم آور پوریا رو به رو شدم و تازه فهمیدم که او از سادگی من سوء استفاده کرده است به همین خاطر بلافاصله رابطه ام را با او قطع کردم. اما او با هک کردن گوشی من و ارسال پیامک های زشت مرا تهدید به انتشار عکس هایم می کرد به طوری که اکنون دچار بیماری های روحی شده ام…

در پی اظهارات این دختر و با صدور دستور ویژه ای از سوی قاضی سبحانی، کارآگاهان پلیس فتا، پوریا را در حالی دستگیر کردند که در تهران به مسافرکشی مشغول بود. او وقتی مقابل قاضی قرار گرفت گفت: من قصد ازدواج با این دختر را نداشتم و تنها با انگیزه دوستی با دختران و ارتباط تلفنی با آنها، گروه «باز تنها» را راه اندازی کردم و اکنون نیز از کار خودم پشیمانم…

منبع: خراسان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین