کد خبر: ۷۳۲۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۴ - ۰۲:۳۱
در ايران سنت جا افتاده‌اي وجود دارد كه مي‌گويند اين انتخابات مهم و سرنوشت‌ساز است و از انتخابات قبلي خيلي مهم‌تر است. شما هيچ انتخاباتي را نمي‌توانيد در ايران پيدا كنيد كه مسئولان اين حرف را درباره اش نزده باشند.
دقيقا سه ماه. انگار همين ديروز بود كه انتخابات مجلس نهم برگزار شد. گروهي از اصلاح‌طلبان در انتخابات شركت نكردند و اصولگرايان با خودشان به رقابت پرداختند. غيبت اصلاح‌طلبان در مجلس دوره گذشته درست بوده باشد يا نادرست يك توفيق اجباري داشت و آن درك بهتر و دقيق‌تر جريان اصولگرايي است. امروز غالب اصولگرايان خود در يك دوقطبي جاي مي‌گيرند؛ يك سوي اين دو قطبي اصولگرايي علي لاريجاني است و سوي ديگر اصولگرايي از جنس احمدي‌نژاد. اما انتخابات سال 92 پاياني براي سكوت اصلاح‌طلبان بود، پاياني كه خود آغاز جديدي را نشان مي‌داد. اين انتخابات و نتيجه اش كه پيروزي كانديداي اصلاح‌طلبان بود اصلاح‌طلبان را مصمم كرد تا به طور جدي به انتخابات مجلس فكر كنند. درباره جريان‌شناسي انتخابات مجلس دهم صادق زيباكلام استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل سياسي با «آرمان» به گفت‌وگو نشسته است. متن اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد:

 بسياري بر اين باورند انتخابات مجلس امسال متمايزترين انتخابات مجلس نسبت به سال‌هاي گذشته است. چه چيزي اين انتخابات را متمايز كرده است؟


در ايران سنت جا افتاده‌اي وجود دارد كه مي‌گويند اين انتخابات مهم و سرنوشت‌ساز است و از انتخابات قبلي خيلي مهم‌تر است. شما هيچ انتخاباتي را نمي‌توانيد در ايران پيدا كنيد كه مسئولان اين حرف را درباره اش نزده باشند. يقينا درباره اين انتخابات هم خواهند گفت كه اين انتخابات سرنوشت‌سازاست، در مقطع مهمي برگزار مي‌شود و قس علي هذا. اما من فكر مي‌كنم بتوانيم از يك جهت بگوييم اين انتخابات خيلي مهم است آن هم به اين خاطر كه تا حدود زيادي انتخابات نقش نظرسنجي در قبال سياست‌ها و مجموعه عملكرد دو سال و نيمه دولت آقاي روحاني را ايفا خواهد كرد. به همین خاطر من فکر می‌کنم موفقیت یا عدم موفقیت جریان معتدل و میانه‌رو نه تنها برای دولت آقای روحانی اهمیت دارد بلکه برای اصولگرایان میانه‌رو  نیز مهم است.

 با توجه به اينكه اين انتخابات بعد از انتخابات سال 92 صورت مي‌گيرد فكر مي‌كنيد چند دسته و گروه در انتخابات ظاهر مي‌شوند؟

من معتقدم در اين انتخابات آرايش نيروهاي اصلي را بايد در سه دسته قرار دهيم. در واقع اگر انتخابات را به مثابه يك مثلث در نظر بگيريم در اين انتخابات سه ضلع اصلي حضور جدي خواهند داشت و به رقابت خواهند پرداخت؛ طيف اول اصلاح‌طلبان هستند كه شامل جريان اصلاح‌طلب به علاوه اعتداليون يعني طرفداران دولت آقاي روحاني مي‌شود. ضلع دوم اصولگرايان ميانه‌رو هستند. راس سوم هم جريان تندرو يا همان جبهه پايداري است كه طرفداران آقاي احمدي‌نژاد و سعيد جليلي هستند. رهبري معنوي ضلع سوم آيت ا... مصباح و در مرحله بعدي هم برخي روحانيون از قبيل آيت ا... موحدي كرماني و سيد احمد علم الهدي هستند. بنابراين انتخابات يك رقابت جدي بين اين سه جريان اصلي خواهد بود.

 ليدر يا ليدرهاي اصولگرايان ميانه رو چه كساني هستند؟

لیدران اصولگرايان ميانه رو عمدتا در مجلس هستند مثل حجت‌الاسلام ابوترابي‌فرد، علي لاريجاني، كاظم جلالي، احمد توكلي و مهندس باهنر. چهره‌هاي زيادي هم هستند كه اصولگراي ميانه رو به حساب مي‌آيند. لیدري ضلع اول اصلاح‌طلبان را آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني و رئيس دولت اصلاحات بر عهده خواهند داشت. اين افراد پدرخوانده‌هاي معنوي جريان اصلاح‌طلب هستند.

 شما به آقاي هاشمي اشاره كرديد. چه فاكتورهايي را در ايشان مي‌بينيد كه معتقديد ايشان در كنار رئيس دولت اصلاحات لیدري اصلاح‌طلبان را بر عهده دارند؟

من فكر مي‌كنم بخشي مربوط مي‌شود به موضع‌گيري‌هايي كه آقاي هاشمي‌رفسنجاني در دو دهه گذشته يعني بعد از دوران رياست‌جمهوري‌شان داشتند. اگر بگوييم مواضع ايشان در دوران رياست‌جمهوري‌شان ميانه‌روي و اعتدال بود مواضع بعد از رياست‌جمهوري‌شان و بعد از انتخابات دوم خرداد سال 76 به جريان اصلاح‌طلب نزديك‌تر شده است. كافي است شما نگاهي به مواضع كلي آقاي هاشمي‌رفسنجاني در سياست خارجي مثل مساله هسته‌اي يا مواضع ايشان در مسائل منطقه و نقش ايشان در كاهش تنش بين ايران و عربستان بيندازيد. در داخل هم ايشان خيلي محكم در برابر جريانات تندروي جناح راست ايستاده‌اند. ما شاهد بوده‌ايم كه بعد از انتخابات سال 88 سنگين‌ترين حملات به ايشان صورت گرفته است. تندروها به‌شدت از اين دلخور بودند كه آقاي هاشمي مثل آنها نمي‌گويد، همه مسائل زير سر سفارت انگليس يا جورج سوروس بوده است و در عوض از وفاق ملي و همدلي صحبت مي‌كند. آقاي هاشمي مي‌گفتند ما بايد ببينیم اين سرخوردگي و دلخوري‌هايي كه در بين هم­‌ميهنان و نسل جوان ما وجود دارد، ايشان معتقد بودند كه آتش زير خاكستري وجود دارد. به نظر من رويكرد آقاي هاشمي‌رفسنجاني درست بوده است. يكي از دلايلي كه ايشان تصميم گرفتند در انتخابات سال 92 نامزد شوند به نظر من اين است كه ايشان اميدوار بودند تا بتوانند خاكستر را پس بزنند. اين درست نيست كه ما فكر كنيم هيچ مشكلي وجود ندارد. به هرحال مجموعه اينها باعث مي‌شود من آقاي هاشمي‌رفسنجاني را بيشتر از رئيس دولت اصلاحات در راس جريان اصلاح‌طلب قرار دهم.

 در واقع شما معتقديد آقاي هاشمي در دو مرحله يعني سال 76 و سال 88 اصلاح‌طلب شده اند؟

من نمي‌خواهم بگويم ايشان اصلاح‌طلب شدند. قطعا اگر شما در زندگي سياسي آقاي هاشمي‌رفسنجاني دقيق شويد مي‌بينيد رگه‌هايي از اعتدال و ميانه روي و پرهيز از راديكاليسم در دهه 60 هم در ايشان بوده است. ايشان براي تنش زدايي با آمريكا در همان ماجراي سفر مك‌فارلين به ايران تاييد امام را هم گرفتند اما تندروها هم در داخل كشور و هم در لبنان نگذاشتند تلاش ايشان به ثمر بنشيند. تلاش ايشان درباره پايان بخشيدن به جنگ كه من معتقدم بزرگ‌ترين خدمت ايشان به ايران بود، از دیگر اقدامات ایشان دال بر این موضوع بوده است. من فكر مي‌كنم از همان زمان اواخر دهه 30 و اوايل دهه 40 كه آقاي هاشمي شروع به مبارزه سياسي كردند به جرات مي‌توانيم بگوييم بزرگ‌ترين خدمت ايشان نه تنها به جمهوري اسلامي بلكه به ايران اين شاهكار بود كه از امام خواستند قطعنامه 598 را بپذيرند و جنگ تمام شود. البته مسائل ديگري هم هست. ايشان به‌شدت مخالف اقتصاد دولتي بودند و از همان ابتداي رياست‌جمهوري شان سعي كردند اقتصاد ايران را از حالت دولتي خارج كنند و اقتصاد ايران را به سمت مدلي كه در كشورهاي مالزي، تركيه، هند، چين، برزيل يا آرژانتين ديده ببرند. اين مدل توانسته درستي خودش را نشان دهد منتها ايشان به دلايل زيادي موفق نشدند. جريانات ديگر نگذاشتند ايشان آن اقتصاد دولتي ناكارآمد را از بين ببرد و متاسفانه با وجود گذشت 36 سال از انقلاب، اقتصاد ايران يك اقتصاد ناكارآمد باقي مانده است. ما همچنان مشاهده مي‌كنيم كه بزرگ‌ترين مساله اقتصاد ايران فساد است و تا روزي كه اقتصاد ايران دولتي باشد اين فساد باقي خواهد ماند. اينها چيزي نيست كه آقاي هاشمي‌رفسنجاني بعد از 76 يا 88 به آنها اعتقاد پيدا كرده است. اينها همواره در ايشان بوده است. 

  شايد به همين خاطر كه ايشان در دهه 60 براي توسعه سياسي چندان اولويتي قائل نبودند امروز رئيس دولت اصلاحات بيشتر به عنوان لیدر اصلاحات شناخته مي‌شود.
نه، من اين را قبول ندارم. خود رئيس دولت اصلاحات هم در دهه 60 و اوايل دهه 70 كه مدير مسئول روزنامه كيهان بوده است زياد بر مواضعي مثل توسعه سياسي ايستادگي نكرد. اساسا چهره‌ها و شخصيت‌هايي كه امروز در جامعه ما به عنوان اصلاح‌طلب شناخته مي‌شوند و دردهاي دموكراسي خواهانه، آزادي بيان، انتخابات آزاد و درد توسعه سياسي دارند هيچ كدام در دهه 60 به فكر اين قبيل مقولات نبوده‌اند. اين حكم كلي هم شامل رئيس دولت اصلاحات مي‌شود و هم شامل آقاي هاشمي‌رفسنجاني. اما بالطبع چون آقاي هاشمي نقش مهم‌تري در امور سياسي كشور داشته‌اند انتقاد از ايشان بيشتر است تا رئيس دولت اصلاحات.

  فكر مي‌كنيد سرنوشت انتخابات آينده به بازي لیدران اين سه دسته‌اي كه به آنها اشاره كرديد بستگي دارد؟ به نظر مي‌رسد افرادي مثل‌آقاي هاشمي يا آقاي باهنر مثل آيت ا... هاشمي يا آيت‌ا...‌مصباح آن‌قدر در ليدري سياسي مجرب نيستند.

هم ليدران مهم هستند و هم بدنه اجتماعي. به هرحال هستند كساني كه موضع‌گيري آيت ا... مصباح براي آنها اهميت دارد. در عين حال اين‌گونه نيست كه فقط و فقط لیدران اهميت داشته باشند. در جريان ميانه رو كسي مثل آقاي لاريجاني، كاظم جلالي يا احمد توكلي كاريزما ندارند. اساسا يكي از بزرگ‌ترين معضلات اصولگرايان ميانه رو در انتخابات مجلس اين است كه ليدرسياسي كاريزماتيك ندارند، اما بدنه اجتماعي قابل توجهي در داخل كشور وجود دارد كه با تقسيم‌بندي جامعه‌شناختي بايد آنها را جزو پايگاه اجتماعي اصولگرايان ميانه رو تقسيم‌بندي كرد. ايضا بدنه اجتماعي نيرومندي هم براي اصلاح‌طلبان وجود دارد. ما تقريبا چهار و نيم ميليون دانشجو در كشور داريم. اگر كسي بگويد 80-70 درصد دانشجويان كشور طرفدار اصلاحات، رئيس دولت اصلاحات و آقاي هاشمي‌رفسنجاني هستند من حرف او را تصديق مي‌كنم. من در دانشگاه‌هاي مختلفي كه براي سخنراني مي‌روم اين را مي‌بينم. اين با وجود تريبون‌هاي خاصي عليه اصلاحات وجود دارد. بنابراين اين پايگاه اجتماعي وجود دارد و تقريبا 80-70 درصد دانشجويان ما طرفدار اصلاحات هستند. بسياري از تحصيلكردگان ما، پزشكان، اساتيد دانشگاه، وكلاي دادگستري و بسياري از افرادي كه حتي در بخش خصوصی هستند از طيف اصلاحات حمايت و طرفداري مي‌كنند .

 نتيجه انتخابات را چگونه پيش بيني مي‌كنيد؟

اگر انتخابات اسفندماه رقابتي برگزار شود من هيچ ترديدي ندارم كه بيش از دو سوم كرسي‌ها به اصلاح‌طلبان و ميانه روها خواهد رسيد و تعداد كرسي‌هاي جريان تندرو بيشتر از 50-40 در كل كشور نخواهد بود.

منبع: آرمان
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین