کد خبر: ۷۲۳۴۸
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۵
می توان اینگونه نتیجه گرفت که عملیات پاریس به منظور قدرت نمایی به سایر گروه های حاضر در سوریه و نیز جمع آوری نیروی بیشتر و نیز دو قطبی کردن مبارزه به اصطلاح حق و باطل و یا رهبریت جهان اسلام و غلبه بر دشمنان اسلام صورت پذیرفته است.
دیپلماسی ایرانی در یادداشتی به قمل حسین ملائک، سفیر سابق ایران در چین و تحلیلگر مسائل سیاست خارجی نوشت:عملیات پاریس به منظور قدرت‌نمایی داعش و نیز جمع‌آوری نیروی بیشتر صورت گرفته است.

 روز ١٣ نوامبر ٢٠١٥ (٢٢ آبان) روزی نحس برای فرانسه محسوب می گردد. مردم پاریس در مواجهه با سه عملیات بمب گذاری و ٦ عملیات انتحاری که منجر به کشته شدن ١٢٩ نفر و مجروح شدن ٣٥٠ نفر شد، توجه جهان را به خود جلب کردند. پنج فرانسوی و سه بلژیکی توانستند با گذر از کلیه حلقه های امنیتی دولت فرانسه مقدار قابل توجهی سلاح و مهمات وارد پاریس کرده و شش مرکز تجمع مردم عادی را شناسایی و با خونسردی کامل شروع به قتل عام آنها نمایند و در نهایت نیز خود را منفجر کنند.

بیانیه ای صادر شده از گروهی به نام دولت اسلامی این عملیات را به خود نسبت می دهد. دولت فرانسه ناگهان متوجه می شود که گروهی بنام دولت اسلامی یا داعش در سوریه پایگاه داشته و مرکزیت و شهری بنام رقه وجود دارد. لذا روز بعد از حادثه با اعلام جنگ علیه داعش سه منطقه در این شهر را تحت عنوان مراکز آموزشی و اداری گروه مزبور بمباران کرده و این برنامه برای چند روزی است که ادامه دارد.

همه دولت های اروپایی به حالت آماده باش نظامی در آمده و همراهی اطلاعاتی خود را با فرانسه اعلام کردند. روسیه و آمریکا نیز به نوبه خود به همدردی با فرانسه روی آوردند. موج حمایت از دولت و مردم فرانسه شامل همه کشورهای جهان از جمله دولت ایران نیز گردید. (البته یادآوری بد نیست که در شرایط مشابه برای کشورهای دیگر معمولاً اروپایی ها کمتر ابراز تأسف رسمی کرده و یا عملی اینچنین را محکوم می کنند.)

البته مشابه حادثه پاریس چند سالی است که ماهی یکی دو بار در عراق، افغانستان، سوریه و پاکستان اتفاق می افتد و جزو اخبار معمولی جهان محسوب می شود و حتی روز قبل از آن انفجاری انتحاری نیز در بیروت به وقوع پیوست و جان ٤٤ نفر را گرفت و به قول خانم آنجلینا جولی، ستاره مشهور سینما همه از قتل عام پاریس صحبت می کنند اما از واقعه مشابه در بیروت نه.

از جولای ٢٠٣ تا جون ٢٠١٤ چهارده فقره بمب گذاری در بیروت صورت گرفت که منجر به قتل بیش از ١٠٠ نفر شد. اکثر این اقدامات منتسب به گروه خلافت اسلامی و گروه های وابسته به آن بوده است. در ماه مارس سال جاری در حمله این گروه به موزه ای در تونس ٢٣ نفر جان خود را از دست دادند. در ماه ژوئن نیز در بمب گذاری کویت ٢٧ شیعه به قتل رسیدند و همچنین دو بمب گذاری در مساجدی در عربستان.

با این مقدمه به چند سئوال خواهیم پرداخت:


سئوال اول: آیا دولت اسلامی و یا داعش اقدام کننده این عملیات بوده است؟

بیانیه صادر شده از طرف این گروه حاکی از آن است که این گروه مسئولیت کار را به عهده گرفته است و از آنجا که گروه های دیگر ساکت هستند می توان نتایج زیر را استنتاج نمود:

1- این گروه آنقدر ظرفیت و توانایی دارد که بتواند در مدت بسیار کوتاه سه عملیات را علیه آنچه آنها کفار و دشمنان اسلام می خوانند، سازماندهی کند.

2- اگر گروه دیگری این کار را انجام اما حاضر شده است به نام داعش تمام کند حاکی از آن است که این گروه توانسته همکاری سایر گروه ها را در عرصه سوریه و لبنان جلب نماید. اولین گروهی که در این مسیر به ذهن می رسد القاعده خواهد بود. در این صورت شرایط برای مقابله با این گروه سخت تر خواهد شد.

سئوال دوم: گروه دولت اسلامی از این عملیات چه اهدافی را دنبال می کرد؟

آیا گروه داعش در موقعیت تهاجمی قرار دارد یا در حال دفاع است؟

از زمان حضور روسیه در سوریه با هدف نابودی دولت اسلامی یا داعش این گروه سه اقدام: انفجار هواپیمای خطوط هوایی روسیه در پرواز شرم الشیخ به سن پترزبورگ؛ انفجار در جنوب بیروت و عملیات پاریس را ظرف کمتر از دو هفته سازمان داد. فرض ما در این نوشته آن است که این سه عملیات از مرکزیت واحدی سازمان یافته و پراکنده نیستند. اگرچه اینکه سه گروه مختلف برای آنها برنامه ریزی کرده باشند هم دور از ذهن نمی تواند باشد. به هر حال برای هرکدام از این عملیات پیام سیاسی خاصی را می توان به ذهن آورد. یکی علیه روسیه که به طور جدی عرصه را در سوریه برای فعالیت کلیه گروه های معارض دولت سوریه تنگ کرده است و دیگری علیه پایگاه اجتماعی حزب الله به عنوان عنصر اصلی نیروی نظامی حامی دولت سوریه.

ظرف یک ماه گذشته اقدامات سیاسی زیادی از جمله تشکیل جلسات وین یک و دو برای بررسی وضعیت سوریه صورت پذیرفت. از دید استراتژیک برای سازمانی که مبارزه سیاسی و نظامی را توامان انجام می دهد شاید عملیات پاریس در بدترین زمان ممکن و یک روز قبل از اجلاس وین صورت پذیرفت. بطوریکه تمامی شرکت کنندگان در اجلاس وین را علیه این گروه متحد نمود حتی عربستان و ترکیه و قطر نیز نتوانستند کاری برای این گروه انجام دهند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که این گروه از این عملیات نه تأثیرگذاری مثبت بر اجلاس بلکه اهداف دیگری را مورد نظر داشت. به خاطر بیاوریم که سال گذشته وقتی موصل اشغال و داعش و ابوبکر بغدادی به تیتر دائمی اخبار تبدیل گردیدند این گروه بدون استفاده از شرایط سیاسی به وجود آمده با حمله به اربیل و سپس سر بریدن سه آمریکایی خود را عمداً وارد معرکه پرستیژی با آمریکا نمود که البته در نهایت به گسترده شدن تماس های بین المللی این گروه و استخدام افراد بیشتری از سایر کشورها و از یک نظر نیز استحکام بیشتر این گروه منجر گردید. اگرچه آمریکایی ها مکرراً از کاهش قدرت داعش و کشته شدن عناصر کلیدی آن صحبت کرده اند اما در عمل و روی زمین قدرت این گروه افزایش بیشتری یافت و سرزمین های بیشتری را نیز تصرف کرد.

می توان اینگونه نتیجه گرفت که عملیات پاریس به منظور قدرت نمایی به سایر گروه های حاضر در سوریه و نیز جمع آوری نیروی بیشتر و نیز دو قطبی کردن مبارزه به اصطلاح حق و باطل و یا رهبریت جهان اسلام و غلبه بر دشمنان اسلام صورت پذیرفته است. هر سه این عملیات ها علیه کفار روسی، شیعیان و کفار غربی کاملاً منطبق بر مانیفست این گروه برای بقاء می باشد که مورد تأیید جریان سیاسی – نظامی غالب بر اهل تسنن است.

اما از ذکر یک نکته نیز نباید غافل بود که انتخاب پاریس به نظر می رسد از آن رو باشد که این گروه و یا گروه های مشابه در آن کشور قدرت عملیات بیشتری دارند و الا می توانست در خود آمریکا و یا دیگر کشورها باشد. اینکه دولت انگلیس با توجیه عدم اجازه پارلمان به عملیات هوایی علیه این گروه نپرداخته است خود قدری دوراندیشی انگلیسی ها را نشان می دهد.

سئوال سوم: آیا بعد از این حادثه شرایط منطقه تغییر خواهد کرد و امکان راه حل سیاسی برای سوریه متصور خواهد شد؟ در این تغییر چه فرصت هایی برای ایران خواهد بود؟

فعلاً سر و صدا زیاد است و همه از اتحاد علیه این گروه صحبت می کنند. جان کری که برای همدردی با فرانسه بعد از اجلاس گروه بیست در ترکیه به پاریس رفته بود اعلام کرد که "با همکاری نزدیک ترکیه توافق شده که مرزهای زمینی ترکیه و سوریه برای عبور اعضای دولت اسلامی بسته شود" . این تحول بزرگی است چون ترکیه مهمترین پشتیبان داعش در سوریه می باشد و مرزهای این کشور است که بیشترین امکانات را برای گروه های ضد دولت سوریه تأمین می کند. از طرف دیگر عربستان و امارات دیگر حضور خود را در ائتلاف بین المللی علیه داعش ضروری ندانسته و پروازهای خود را لغو کرده اند. احتمالاً به تصور آنها دیگر پرونده این گروه بسته خواهد شد و بازی تمام است.

از بعد دیگر همکاری روسیه و آمریکا بیش از گذشته در مورد سوریه عیان است و به نظر می رسد راه حل های منعطف تری از زاویه دید این دو کشور در دسترس است. ترس از رقابت این دو کشور در سوریه و به وجود آمدن جنگ های نیابتی این دو قدرت می توانست کابوسی برای کشورهایی نظیر ایران باشد. اروپایی ها نیز با پراگماتیستی کامل به روسیه در سوریه توجه نشان می دهند و امیدوارند که این کشور بتواند مشکل آنها را حل کند. و البته روسیه نیز بازگشت خردمندانه خود را به صحنه جهانی بعد از محکومیت الحاق کریمه جشن خواهد گرفت.

اما به نظر می رسد گروه های مستقر در سوریه و همچنین عراق از جمله داعش که به دنبال حفظ و نگهداری سرزمین بوده اند به این جمع بندی رسیده اند که شرایط جهانی حفظ سرزمین را برای آنها دیگر تسهیل نخواهد کرد. بنابراین تنها راه باقی مانده ضمن نزدیکی هرچه بیشتر این گروه ها برای ائتلاف با یکدیگر بردن لبه مرز عملیات به خارج از سوریه و عراق است تا "دشمن" در سرزمین های خودش با مشکلات روبرو شود. داعش بیشترین اتباع خارجی را در گروه خود دارد. طرفداران این گروه در طیف وسیعی از کشورها پراکنده اند بنابراین امکان واکنشهای جهانی این گروه در کوتاه مدت و شاید هم میان مدت باید مورد توجه قرار گیرد.

از زاویه دید یک ایرانی باید بگویم ما با اهل تسنن چه از نوع سیاسی و نظامی و چه غیر سیاسی آن در منطقه باید زندگی کنیم. ما باید تعریف خود را از خشونت و مبارزه با آن داشته باشیم. همکاری با روسیه و سایر کشورها فقط ما را مجبور به تبعیت از تعاریف آنها از این درگیری ها خواهد کرد که نتایج مثبتی برای ما نخواهد داشت.





ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین