قتل اسرارآمیز دو زن در پایتخت، پلیس و بازپرس پرونده را با معمایی جنایی روبهرو کرده است.
به گزارش گروه روی خط رسانه های خبرگزاری برنا، روزنامه همشهری ادامه داد: شباهتهای زیادی بین این دو جنایت وجود دارد اما بررسیها نشان میدهد که آنها ارتباطی با هم ندارند.
ساعت 19:30 یکشنبه گذشته گزارش قتل زنی در مجیدیه تهران در اختیار حسینپور، بازپرس ویژه قتل قرار گرفت. محل حادثه آپارتمانی در طبقه پنجم یک ساختمان بود که در آنجا زن جوانی به همراه پسر 10 سالهاش زندگی میکرد. او سالها قبل از شوهرش جدا شده و دو سالی میشد که با مردی بهصورت موقت ازدواج کرده بود.
بررسیهای اولیه نشان میداد که قربانی توسط یک آشنا و بدون درگیری به قتل رسیده است. اینطور بهنظر میرسید که او از سوی قاتل غافلگیر شده است، چراکه هیچ نشانهای از درگیری روی بدن او دیده نمیشد. نخستین افرادی که با جسد قربانی روبهرو شده بودند، همسر و پسر وی بودند.
کارآگاهان ابتدا به تحقیق از پسر قربانی پرداختند. او گفت: شنبهشب (یک شب پیش از حادثه) پدرخواندهام خانه ما بود که حدود ساعت 10:30 رفت. پس از خوردن شام دچار خوابآلودگی شدید شدم بهطوری که روی کاناپه در داخل پذیرایی خوابم برد. ساعت 6 صبح وقتی چشمانم را باز کردم دیدم که روی تخت خودم هستم. اصلا متوجه نشدم که چهکسی مرا به داخل اتاقم برده بود. همان لحظه مادرم را دیدم که روی زمین پای تختم خوابیده و پتویی رویش بود.
به خیال اینکه خواب است، بیدارش نکردم. خودم به آشپزخانه رفتم و صبحانه آماده کردم. پس از آن درحالیکه همچنان مادرم خواب بود به مدرسه رفتم. ظهر که برگشتم، هرچه در زدم کسی جواب نداد. چون کلید نداشتم از ناپدریام کمک گرفتم. او قفل در را شکست و وارد خانه شدیم. مادرم هنوز پای تخت من بود و وقتی پتو را برداشتیم، متوجه شدیم که او نفس نمیکشد.
اظهارات پسر 10 ساله کافی بود تا قاضی حسینپور دستور بازداشت شوهر صیغهای قربانی را بهعنوان مظنون اصلی جنایت صادر کند. او روز گذشته به شعبه پنجم دادسرا منتقل شد و در بازجوییها اظهار کرد که نقشی در قتل نداشته است. وی گفت: مقتول پیش از این به همراه پسرش در ساختمانی زندگی میکرد که من به همراه همسر و خانوادهام در یکی از واحدهای آن ساکن بودیم.
دو سال پیش بود که برای درست کردن شوفاژ به خانه او رفتم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. مدتی بعد عقد موقت کردیم تا اینکه همسرم متوجه این ارتباط شد و جنجالی به پا کرد. تا جایی که مقتول مجبور شد خانهاش را بفروشد و از ساختمان ما برود. هرچند او خانه دیگری خرید و رفت اما من همچنان به خانهاش میرفتم. مقتول در این مدت به من میگفت که افرادی برایش مزاحمت ایجاد میکنند. آخرین دیدار یک شب پیش از جنایت بود و من از آن شب به بعد دیگر خبری از او ندارم و احتمال میدهم که او بهدست همان مزاحمان کشته شده باشد.
جنایت مشابه
تحقیقات از مظنون پرونده اول در حالی ادامه دارد که مدتی قبل نیز در حادثهای مشابه زن جوانی حدوداً 40 ساله در پایتخت قربانی جنایتی خاموش شد. در این پرونده مردی جوان که آخرینبار با قربانی تماس گرفته و به خانهاش رفته بود در بازداشت بهسر میبرد. هرچند همه مدارک و شواهد علیه این مرد است اما او حاضر به اقرار نیست.
این زن نیز مدتی قبل از شوهرش جدا شده و همراه پسر 10 سالهاش در آپارتمانی در جنوب تهران زندگی میکرد. پسر 10 ساله وی به قاضی ایلخانی بازپرس جنایی تهران گفت: شب حادثه من به اتاقم رفتم تا بخوابم اما مادرم در حال تماشای تلویزیون بود. صبح اما وقتی بیدار شدم هرچه مادرم را صدا زدم پاسخی نداد. وقتی به اتاقش رفتم ناگهان با جسد او روبهرو شدم و وحشتزده پلیس را خبر کردم.
زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. کارآگاهان در تحقیقات ردپای یک مرد آشنا را بهدست آوردند که با زن جوان در ارتباط بود. تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در این دو پرونده جنایی برای رازگشایی ماجرا ادامه دارد.
بررسیهای اولیه نشان میداد که قربانی توسط یک آشنا و بدون درگیری به قتل رسیده است. اینطور بهنظر میرسید که او از سوی قاتل غافلگیر شده است، چراکه هیچ نشانهای از درگیری روی بدن او دیده نمیشد. نخستین افرادی که با جسد قربانی روبهرو شده بودند، همسر و پسر وی بودند.
کارآگاهان ابتدا به تحقیق از پسر قربانی پرداختند. او گفت: شنبهشب (یک شب پیش از حادثه) پدرخواندهام خانه ما بود که حدود ساعت 10:30 رفت. پس از خوردن شام دچار خوابآلودگی شدید شدم بهطوری که روی کاناپه در داخل پذیرایی خوابم برد. ساعت 6 صبح وقتی چشمانم را باز کردم دیدم که روی تخت خودم هستم. اصلا متوجه نشدم که چهکسی مرا به داخل اتاقم برده بود. همان لحظه مادرم را دیدم که روی زمین پای تختم خوابیده و پتویی رویش بود.
به خیال اینکه خواب است، بیدارش نکردم. خودم به آشپزخانه رفتم و صبحانه آماده کردم. پس از آن درحالیکه همچنان مادرم خواب بود به مدرسه رفتم. ظهر که برگشتم، هرچه در زدم کسی جواب نداد. چون کلید نداشتم از ناپدریام کمک گرفتم. او قفل در را شکست و وارد خانه شدیم. مادرم هنوز پای تخت من بود و وقتی پتو را برداشتیم، متوجه شدیم که او نفس نمیکشد.
اظهارات پسر 10 ساله کافی بود تا قاضی حسینپور دستور بازداشت شوهر صیغهای قربانی را بهعنوان مظنون اصلی جنایت صادر کند. او روز گذشته به شعبه پنجم دادسرا منتقل شد و در بازجوییها اظهار کرد که نقشی در قتل نداشته است. وی گفت: مقتول پیش از این به همراه پسرش در ساختمانی زندگی میکرد که من به همراه همسر و خانوادهام در یکی از واحدهای آن ساکن بودیم.
دو سال پیش بود که برای درست کردن شوفاژ به خانه او رفتم و همان روز آشنایی ما شکل گرفت. مدتی بعد عقد موقت کردیم تا اینکه همسرم متوجه این ارتباط شد و جنجالی به پا کرد. تا جایی که مقتول مجبور شد خانهاش را بفروشد و از ساختمان ما برود. هرچند او خانه دیگری خرید و رفت اما من همچنان به خانهاش میرفتم. مقتول در این مدت به من میگفت که افرادی برایش مزاحمت ایجاد میکنند. آخرین دیدار یک شب پیش از جنایت بود و من از آن شب به بعد دیگر خبری از او ندارم و احتمال میدهم که او بهدست همان مزاحمان کشته شده باشد.
جنایت مشابه
تحقیقات از مظنون پرونده اول در حالی ادامه دارد که مدتی قبل نیز در حادثهای مشابه زن جوانی حدوداً 40 ساله در پایتخت قربانی جنایتی خاموش شد. در این پرونده مردی جوان که آخرینبار با قربانی تماس گرفته و به خانهاش رفته بود در بازداشت بهسر میبرد. هرچند همه مدارک و شواهد علیه این مرد است اما او حاضر به اقرار نیست.
این زن نیز مدتی قبل از شوهرش جدا شده و همراه پسر 10 سالهاش در آپارتمانی در جنوب تهران زندگی میکرد. پسر 10 ساله وی به قاضی ایلخانی بازپرس جنایی تهران گفت: شب حادثه من به اتاقم رفتم تا بخوابم اما مادرم در حال تماشای تلویزیون بود. صبح اما وقتی بیدار شدم هرچه مادرم را صدا زدم پاسخی نداد. وقتی به اتاقش رفتم ناگهان با جسد او روبهرو شدم و وحشتزده پلیس را خبر کردم.
زن جوان با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. کارآگاهان در تحقیقات ردپای یک مرد آشنا را بهدست آوردند که با زن جوان در ارتباط بود. تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در این دو پرونده جنایی برای رازگشایی ماجرا ادامه دارد.
منبع: برنا
ارسال نظر