وقتی به كارنامه «ساره بیات» نگاه میكنیم، آنچه بیش از هر چیزی به چشم میخورد شم غیرقابل انكار او در انتخابهایش است كه نقشهایش چه كوتاه و چه بلند، از نقاط برجسته آن كارها به حساب میآیند.
وقتی به كارنامه «ساره بیات» نگاه میكنیم، آنچه بیش از هر چیزی به چشم
میخورد شم غیرقابل انكار او در انتخابهایش است كه نقشهایش چه كوتاه و
چه بلند، از نقاط برجسته آن كارها به حساب میآیند. بیات اگرچه در تلویزیون
با مجموعه «یك مشت پر عقاب» دیده و با «بانو» مطرح شد اما روند درخشش را
با حضور در فیلم تحسینشده «جدایی نادر از سیمین» پی گرفت. او در نقشی مكمل
چنان تواناییهایش را به رخ كشید كه حتی در جشنوارههای خارجی هم تحسین
شد؛ اتفاقی كه با فیلم «ناهید» برای او افتاد. او در حالی این روزها
«خداحافظی طولانی» را در اكران دارد كه منتظر نمایش پروژه عظیم و تاریخی
«محمد (ص)» است.
خداحافظی رضایتمندانه
یكی از عوامل تاثیرگذار و مهم برای من در شروع همكاری در یك پروژه، میزان اعتمادی است كه به كارگردان اثر دارم و علاقه شخصیام به سبك فیلمسازی آقای موتمن باعث شد تا حضور در فیلم «خداحافظی طولانی» را قبول كنم. چه زمانیكه كار ساخته میشد به خاطر نوع برخورد حرفهای ایشان و چه زمانی كه كار در جشنواره پخش شد و مورد توجه قرار گرفت باعث شد تا به این نتیجه برسم كه در انتخاب این فیلم اشتباه نكردهام.
خداحافظی رضایتمندانه
یكی از عوامل تاثیرگذار و مهم برای من در شروع همكاری در یك پروژه، میزان اعتمادی است كه به كارگردان اثر دارم و علاقه شخصیام به سبك فیلمسازی آقای موتمن باعث شد تا حضور در فیلم «خداحافظی طولانی» را قبول كنم. چه زمانیكه كار ساخته میشد به خاطر نوع برخورد حرفهای ایشان و چه زمانی كه كار در جشنواره پخش شد و مورد توجه قرار گرفت باعث شد تا به این نتیجه برسم كه در انتخاب این فیلم اشتباه نكردهام.
دایه حضرت رسول (ص)
حضور در بعضی كارها كاملا دلی است و حس خوبی كه آن كار دارد باعث میشود به هیچ مساله دیگری فكر نكند. برای من پیشنهاد بازی در نقش دایه حضرت محمد (ص) در پروژه بزرگ «محمد (ص)»، اتفاق فرخنده و مباركی بود كه اصلا در مورد پذیرش كار حتی لحظهای تردید نداشتم.
بركت و نور معنوی جاری در این كار به حدی زیاد بود كه اصلا برای هیچیك از عوامل از جمله من مهم نبود كه این كار الزاما در زمان جشنواره در بخش مسابقه حضور داشته باشد. به یاری خدا در زمان اكران هم مطمئن هستم كه اتفاقات بسیار خوبی برایش میافتد. این كار در زمان تولید با وسواس خاصی ساخته شد و این مساله باعث شد تا پروسه تولید كار طول بكشد. قطعا نتیجه این نگاه و تلاش جمعی دشوار، در اكران كار تاثیر مثبتی خواهد گذاشت.
زنی از طبقه پایین
حضور در نقش زنانی از طبقه پایین جامعه یا در خانوادهای كه دچار مشكل است، اتفاقی با برنامهریزی قبلی یا عمدی نیست. «ناهید» را به خاطر چنین مسالهای انتخاب نكردم بلكه به نظرم داستان بسیار خوبی داشت و معتقدم یكی از بهترین آثار سینمایی بوده كه تاكنون در آن بازی كردهام و خوشحال هستم این فیلم در جشنوارههای بینالمللی مورد استقبال و تحسین واقع شد.
رد شدن از سد مخالفتها
من كارم را با تئاتر شروع كردم، خیلی سال پیش بود كه برای جشنواره پلیس كار تئاتر میكردم. حدود 2سال تئاتر كار كردم و بعدش چند سالی كار نكردم. دلیلش درس و دانشگاهم بود و یكسری كارهای شخصی. از طرفی چون بعد از نخستین كار تئاترم در جشنواره پلیس به عنوان نفر اول بازیگر زن انتخاب شدم پیشنهادات كاری زیاد شد ولی خانوادهام مخالف بودند و نگذاشتند كار كنم. با خود گفتم سنم بالاتر برود تا زورم به آنها بچربد (باخنده) چون اگر سنم بالا برود دیگر با من كار ندارند.
شاگرد اول كلاس
وقتی كه بعد از آن وقفه تصمیم به بازگشت گرفتم، با كلاسهای آقای پرستویی در موسسه كارنامه شروع كردم. آنجا هم جزو شاگرد اولها بودم و درسم خوب بود. بعد از آنجا برای «یك مشت پر عقاب» كه یك سریال تاریخی معاصر بود کارم کردم. سریال «یك مشت پر عقاب» نخستین كار تصویری من بود ولی در كنار آدمهای حرفهای قرار گرفتم؛ مثلا نخستین پلانم با رضا كیانیان را هیچوقت فراموش نمیکنم و در طول كار خیلی از ایشان یاد گرفتم اما به دلیل اینکه نخستین کارم بود و به دلیل حرفهای بودن اکیپ برایم سخت بود.
حدود یك سال و نیم سر آن پروژه بودیم. یكسری از سكانسها حذف شد، در ممیزی، در تدوین و خیلی اتفاقات خاصی برای سكانسها و پلانهای من افتاد و نمیدانم به چه دلیل همه هم در سكانسهای من بود. ولی بهطور كلی برای نخستین تجربه، كار راضیكنندهای بود.
هنر به شكل یواشكی
خانواده من خیلی با بازیگری مخالف بودند و من پنهانی رشته تحصیلی دانشگاهم را هنر انتخاب كردم كه از راه هنر یواشکی وارد بازیگری بشوم ولی نشد و دانشگاه هنر خواندم و بعد كه دانشگاه تمام شد، با كلاسهای بازیگری ذهن خانوادهام را آماده كردم. خانواده من همیشه به من اعتماد داشتند و دوستان صمیمی من هستند اما هنر را جزء مشاغل نمیدانند.
جایگاه عزیز، دردانه خانواده
فكر میكنم به هر چیزی كه در این حرفه میخواستم تا به امروز رسیدهام. شاید خیلی كم توقع باشم ولی به آن چیزی كه خواستم رسیدم. خیلی سخت به اینجا رسیدم و شاید برای همین است كه خیلی جایگاهم را دوست دارم. در كارهایی كه كردم آنقدر اتفاقات عجیب و غریب و سخت افتاد كه شاید هركس دیگری غیر از من بود امكان نداشت بیشتر از این پیش برود ولی فكر میكنم كه این سختیها را لازم داشتم به خصوص برای من كه یك آدم عزیزدردانه بودم و سختیهای مختلف را تجربه نكرده بودم. خیلی راضیام از اینكه در زندگی كاریام صبور بودم و موانع زیادی را پشت سر گذاشتم.
ارسال نظر