کد خبر: ۶۷۲۶۷
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۱۲
مدت ها بود که تلویزیون قدرت جذب مخاطبان میلیونی را از دست داده بود. نه سریال ها به لحاظ جذابیت در حدی بودند که بتوانند مخاطب حداکثری را پای تلویزیون بکشانند و نه جنگ ها و نه حتی تاکشوهای شبانه ایام خاص؛ تا اینکه «خندوانه» در چنین شرایطی ظهور کرد.
مدت ها بود که تلویزیون قدرت جذب مخاطبان میلیونی را از دست داده بود. نه سریال ها به لحاظ جذابیت در حدی بودند که بتوانند مخاطب حداکثری را پای تلویزیون بکشانند و نه جنگ ها و نه حتی تاکشوهای شبانه ایام خاص؛ تا اینکه «خندوانه» در چنین شرایطی ظهور کرد. با شور و شوق و دکور رنگین به میدان آمد و تاکید کرد که در هر شرایطی باید خندید. خیلی طول کشید تا فصل اول خندوانه همه گیر شود و به مذاق سلیقه های مختلف خوش بیاید. فصل دوم اما با چنین مشکل رو به رو نبود. زمانی به میدان آمد که همه از مدت ها قبل انتظارش را می کشیدند.

پایان فصل خنده

رامبد جوان خیلی خوب می دانست برای درخشیدن در فصل دوم باید تغییرات جدی در کار به وجود بیاورد؛ پای چهره های مطرحی را به برنامه باز کند و تدارک های ویژه ای بچیند. فصل دوم خندوانه، شش ماه روی آنتن بود و حتی یک ذره هم از جذابیتش کم نشد. پدیده جناب خان، استندآپ کمدی، خنداننده برتر؛ آیتم ها و گزارش های ویژه و کمپین های مختلف باعث شد تا در هر شرایطی به اولویت اول مردم بدل شود.

شب گذشته فصل دوم از این برنامه پرمخاطب تلویزیون به پایان رسید. معلوم نیست رامبد جوان چه زمانی تصمیم بگیرد فصل سوم آن را کلید بزند اما تا آن زمان قطعا تلویزیون باز هم به دوران سوت و کوری خودش بر می گردد. به بهانه پایان فصل دوم، در پرونده ای تمام اتفاقات این برنامه را از ابتدا تا پایان مرور می کنیم.


7 حاشیه که یقه خندوانه را گرفت

از شائبه سیاسی بودن برنامه تا دوقطبی شدن رقابت خنداننده برتر

سیاسی کاری

پایان فصل خنده

با آغاز فصل دوم توجه به خندوانه بیش از پیش شده بود. اوایل خردادماه عبدالرضا عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس در برنامه خندوانه حاضر شد که برخی از رسانه ها این حضور را مرتبط با انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی دانستند و رامبد جوان را مورد انتقاد قرار دادند. جوان هم پاسخ داد: «طبعا فکر می کنم نظر مخالفان، روی همان بُعد دعوت از برخی میهمانان سیاسی است. آن هم به این دلیل که جناح مقابل، نمایندگان خودشان را در برنامه نمی بینند، اما واقعیت این است که سیاسی شدن «خندوانه» شوخی است.» پخش گفت و گوی سید محمد حسینی وزیر سابق ارشاد هم حواشی به دنبال داشت.

ماجرای مترو

پایان فصل خنده

حدود دو هفته بعد یکی از سایت ها مدارکی درباره قرارداد نیم میلیاردی شهرداری با خندوانه منتشر کرد که خیلی زود واکنش منفی برخی رسانه ها را به همراه داشت. معاون فرهنگی شهردار تهران این خبر را تایید کرد و گفت: «قرارداد مترو با برنامه «خندوانه» یک قرارداد قانونی و رسمی است و احتمال دارد در صورت موافقت، شهردار تهران نیز در آن حضور داشته باشد.»

محمد طالبی با اشاره به برخی از انتقادات از حضور مدیرعامل شرکت بهره برداری مترو در برنامه «خندوانه» هم گفت: «قراردادی که توسط سایت ها منتشر شده است، قرارداد غیرقانونی نیست. این کار قانونی، رسمی و در راستای فعالیت های فرهنگی مترو است.»

دوئل با ماه عسل

پایان فصل خنده

آغاز ماه رمضان ساعت پخش خندوانه با ماه عسل یکی شد. سابقه برنامه احسان علیخانی ابتدا این فرضیه را قوت می بخشید که خندوانه دیده نمی شود. بعد از پخش یکی دو قسمت اما اتفاق دیگری در فضای مجازی و سایت های خبری رخ داد. مخاطبانی که معتقد بودند ماه عسل رویه تلخی در پیش گرفته و در لحظات پیش از افطار موجب غم و غصه می شود، سمت خندوانه را گرفتند. دعوا کم کم بالا گرفت تا این که خود رامبد جوان هم وارد ماجرا شد و اعلام کرد علیخانی دوست صمیمی من است و خواست برای نشان دادن این صمیمیت او را به خندوانه بیاورد. اتفاقی که با مخالفت مسئولان تلویزیون محقق نشد.

ممنوع التصویرها

پایان فصل خنده

شبکه نسیم بعد از خندوانه ثابت کرد که می توان خطوط قرمز بیهوده را کنار زد اما برنامه ضبط شده بهرام رادان در نهایت و به رغم رایزنی ها اجازه پخش نیافت. حتما از ریز ماجرا و پست عجیب این بازیگر و اظهاراتش درباره قانونی شدن ازدواج های غیرمتعارف در آمریکا خبر دارید. او عذرخواهی کرد و توضیح داد اما افاقه نکرد. از آن سو جواد فرحانی تهیه کننده خندوانه در گفت و گویی اعلام کرد حذف «بهرام رادان» از خندوانه شایعه است اما در نهایت معلوم شد خبر واقعیت دارد. برنامه ضبط شده قطب الدین صادقی هم به آنتن نرسید اما به اندازه رادان حاشیه و سر و صدا ایجاد نکرد.

دوقطبی شدن

پایان فصل خنده

خنداننده برتر آمد که به خندوانه جان بدهد اما یک تنه حاشیه های برنامه را رقم زد! در آستانه رقابت امیرمهدی ژوله و امین حیایی، بزرگمهر حسین پور در حمایت از ژوله پستی به اشتراک گذاشت و حیایی را به خاطر بازی در «قلاده های طلا» متهم کرد. یکی دو ساعت بعد فضای مجازی پر شد از اظهارنظرهای متفاوت. چند سایت اصولگرا این روش را تقبیح کردند و برخی چهره ها مثل مسعود ده نمکی هم به میدان آمدند. توضیح و پوزش حسین پور هم افاقه نکرد و همچنان بازار اظهارنظر داغ بود. رامبد جوان و خود ژوله هم به این فضای دوقطبی انتقاد کردند.

مورد رضویان

پایان فصل خنده

دیگر حاشیه پررنگ خنداننده برتر کیفیت حضور جواد رضویان بود. او به جای آماده کردن یک متن، برای مردم چند موعظه بیان کرد و رفت. از آن سو رقیبش یعنی علیرضا خمسه با خر به برنامه آمد. هر دو کمدین با انتقاد مواجه شدند. رضویان در ادامه تغییر مسر داد و با طرح و برنامه به خندوانه آمد و خمسه هم در جواب انتقاد یونس اسدی، نماینده مجلس توضیح داد که هدفش از آوردن خر چه بوده. از آن سو بیژن بنفشه خواه که برای استندآپش از شوهرخاله اش عاریت گرفته بود مورد انتقاد برخی از هموطنان قرار گرفت. او هم توضیح داد اتفاقات واقعی بوده و در قالب فامیلش بیان کرده.

درگیری چهره ها

پایان فصل خنده

خنداننده برتر چهره ها را هم درگیر کرد. زمانی که تب رقابت حیایی و ژوله به اوج رسید، مهران مدیری پستی در حمایت از ژوله منتشر کرد. این اقدام از آن جا که مدیری وارد این بازی ها نمی شود در نوع خود جالب بود. واکنش حضور سید مهدی ابطحی به رقابت ژوله و حیایی هم دیگر حاشیه این رقابت بود. رضا عطاران هم با غلظتی کمتر به حمایت از علی مسعودی پرداخت. از آن سو دوقطبی شدن رقابت حیایی و ژوله باعث شد بخشی از گفت و گوی بهروز افخمی و فریدون جیرانی در برنامه هفت به این مسئله اختصاص یابد. روزنامه های سیاسی طیف های مختلف هم به ماجرا ورود کردند.


از گمنامی تا شهرت

مسیری که خندوانه از 19 خرداد 93 تا 22 مهرماه 94 طی کرد

1- به نام رامبد جوان و نه تصاویری که از خندوانه در سایت ها منتشر می شد، هیچ کدام وسوسه ای برای تماشای این برنامه بر نمی انگیختند. به ویژه آنکه شبکه نسیم همزمان با فعالیت رسمی چند برنامه ضعیف روی آنتن داشت.

2- نخستین برنامه خندوانه در 19 خرداد 1393 روی آنتن رفت. میهمان برنامه علی کفاشیان بود. گمان می رفت رامبد جوان قصد دارد از کسانی دعوت کند که نسبتی با خنده دارند اما در ادامه مشخص شد حضور رئیس فدراسیون در خندوانه ارتباطی مستقیم با حضور ایران در جام جهانی فوتبال دارد.

پایان فصل خنده

3- در هیاهوی جام جهانی و برنامه جذاب 2014 کمتر کسی متوجه خندوانه شد. دیجیتالی بودن شبکه نسیم دلیل دیگری بود که برنامه جوان دیده نشود. این در حالی بود که خندوانه طوفانی شروع کرده بود و می شد موفقیتش را پیش بینی کرد.

4- رامبد جوان به جای دعوت از چهره ها سراغ آدم هایی رفت که نسبتی با خنده دارند؛ مثل روان شناس، جامعه شناس و... این میهمان ها به واسطه نوع بیان و تحربیاتی که از شاد بودن ارائه می کردند، جذاب بودند اما این فرضیه هم پیش آمد که خندوانه نمی خواهد در هیاهوی جام جهانی و نیز همزمانی با ماه رمضان چهره های مطرح را سوخت کند.

5- وزن خندوانه فقط بر میهمان ها استوار نبود؛ بخش های مختلف داخل استودیو و آیتم های بیرونی همه در خدمت خنده بودند. موسیقی خندوانه و آهنگ ویروس خنده (هه هه هه هه...) و «دو و دو و دو» در تلویزیون نمونه نداشتند. گروه «کلم» و در ادامه گروه بمرانی فضای موسیقایی برنامه را بالا بردند.

6- نیما شعبان نژاد که با ترفندی خاص به برنامه تزریق شد، ابتدا لنگ می زد! شوخی هایش با رامبد در نمی آمد اما به سرعت این دو تبدیل به زوجی مناسب شدند که هر شب خیلی ها منتظر حضورش بودند.

پایان فصل خنده

7- جوان بعد از چند برنامه کمدین هایی مثل شقایق دهقان، رضا شفیعی جم، بیژن بنفشه خواه، سیامک انصاری، جواد رضویان و علیرضا خمسه را به برنامه دعوت کرد تا با خاطره گویی و بازی، فضای «خندوانه» شادتر شود. اینجا بود که «استندآپ کمدی» پایه ریزی شد.

8- با پایان جام جهانی نگاه های بیشتری به سمت خندوانه چرخیده شد. برنامه رامبد جوان اوج گرفته بود و حالا او و تیمش ایده های جذاب تری رو می کردند. جوان با دعوت از جانبازان و انجام گفت و گویی متفاوت، ستایش طیف های مختلف سیاسی را برانگیخت.

9- فصل اول خندوانه در میان تحسین رسانه های مختلف پس از 110 قسمت، مهرماه سال 93 تمام شد.

10- فصل دوم قرار بود به عنوان ویژه برنامه نوروزی شبکه نسیم روی آنتن برود؛ نرفت و شائبه تعطیلی اش به گوش رسید. در نهایت آخر فروردین 94 قسمت اول برنامه پخش شد.

11- خندوانه جدید با دکور بزرگ شروع شد. دکوری که طول کشید تا برای بیننده ها جا بیفتد و حس صمیمیت را منتقل کند. در برنامه اول بریده های از گفت و گو با میهمان های فصل اول پخش شد و علیرضا خمسه، رضا شفیعی جم و بیژن بنفشه خواه به عنوان کمدین به خندوانه آمدند.

پایان فصل خنده

12- بعد از چند قسمت جناب خان در قامت استندآپ کمدی روی سن آمد؛ خوب بود اما ناملموس. بعد از چند برنامه جای خود را باز کرد و ستاره شد.

13- ماه رمضان با تغییر ساعت پخش خندوانه، رقابت بین این برنامه و «ماه عسل» شروع شد. در نهایت غالب مخاطبان و نیز خود تلویزیون (به شکل ضمنی) جانب برنامه جوان را گفتند.

14- برنامه دچار تکرار شده بود؛ حتی ابزارهای تشویقی و کمپین های مختلف هم کارساز نبودند تا اینکه ایده پردازان خندوانه لیگ انتخاب برترین کمدین را راه انداختند. برنامه جانی دوباره گرفت و بر میزان بینندگانش افزوده شد.

15- فصل دوم 22 مهر تمام شد تا شاید فصل سوم در زمانی دیگر بازگردد. حالا خندوانه برندی معتبر در تلویزیون است.


نقاط ضعف

تبلیغات مستقیم

در اینکه تلویزیون مشکل مالی دارد شکی نیست و اصلا نیاز به یادآوری ندارد. همین طور نیاز نیست به قابلیت برنامه ای در حد و اندازه خندوانه اشاره کنیم که چطور می تواند برای سازمان صدا و سیما آورده مالی داشته باشد. آنچه محل ایراد است و برای خندوانه ضعف محسوب می شود، روی آوردن به تبلیغات مستقیم است.

پایان فصل خنده

از برنامه ای که برگ برنده اش خوش فکری است انتظار می رود طرح و پلنی متفاوت برای آگهی ها داشته باشد. نه اینکه رامبد جوان جلوی دوربین به شکل مستقیم از فلان محصول تعریف و تمجید کند. حتی زمانی که جوان بعد از دادن هدیه به میهمان برنامه نام حامی مالی را می برد و می گفت این هدیه از طرف فلان شرکت یا موسسه است، پذیرفتنی تر بود. 

اوج بدسلیقگی در هفته های اخیر و با تعریف و تمجید از یک روزنامه شکل گرفت. باز هم تاکید می کنیم خندوانه برندی معتبر است و برای تلویزیون سودآور؛ مشکل در نوع تبلیغات است که در صورت تداوم باید فکری اساسی برای آن شود. حیف است مجری برنامه این گونه شان خود را زیر سوال ببرد.

کتابخوانی

از آنجایی که اصولا هیچ وقت اتفاق خوب و جذابی در زمینه کتابخوانی در تلویزیون نمی افتد، زمانی که رامبد جوان اعلام کرد می خواهد مسابقه بزرگ کتابخوانی راه بیندازد همه به عنوان یک اتفاق خوب و قابل قبول با آن رو به رو شدند. تحسین ها ادامه داشت تا زمانی که اسم دو کتاب «یک عاشقانه آرام» و «جام جهانی در جوادیه» به میان آمد؛ واقعا چرا این کتاب ها؟ براساس چه سلیقه ای؟ اصلا کتاب ثقیلی مثل «یک عاشقانه آرام» نادر ابراهیمی چه ربطی به خندوانه داشت؟ شوک بعدی زمانی وارد شد که یک برنامه کامل به مسابقه کتابخوانی اختصاص پیدا کرد؛ برنامه ای کاملا جدی که اگر جناب خان را نداشت شاید خیلی ها کانال را عوض می کردند.

پایان فصل خنده

انگار عوامل یادشان رفته بود خواندن چندین و چندباره متن های سنگین یک کتاب، ربطی به فضای شاد خندوانه ندارد. فکر خندوانه ستودنی است؛ اتفاقا کتاب های مورد اشاره برنامه خیلی زود به فروش بالایی رسیدند اما نمی دانیم چرا در انتخاب کتاب ها دقت نشده بود. این کتاب ها در حالت خوشبینانه باید انتخاب چندم برنامه می بود چرا که کتاب های جذاب تری در بازار نشر هستند که توصیه شان رغبت به مطالعه را بالا می برد.

حذف مورد جذاب

رامبد جوان بعد از چند قسمت از فصل اول نیما شعبان نژاد را به برنامه تزریق کرد و بر جذابیت «خندوانه» افزود. در ابتدای فصل دوم و از همان برنامه نخست هم نیما حضوری پررنگ داشت. از قضا حضورش با اشتیاق خود جوان و تشویق ممتد تماشاچیان همراه بود. در ادامه نیما با فرورفتن در قالب کاراکترهای مختلف مثل جوبان، بایرام و... سعی می کرد از کلیشه فرار کند. برنامه که جلوتر آمد حضور نیما هم کمرنگ شد.

پایان فصل خنده

به نظر می آمد شاه حسینی قرار است جایش را بگیرد اما مشخص شد شرح وظیفه او چیز دیگری است. جوان برای اینکه جای خالی نیما به چشم نیاید جناب خان را پررنگ کرد. خودش هم می دانست که ممکن است حضور زیاد جناب خان  جذابیت این عروسک را تحت الشعاع قرار دهد اما معلوم نشد چرا به طور گردشی از او و نیما استفاده نکرد. هنوز این علامت سوال برای علاقمندان وجود دارد که چرا رامبد جوان به دست خود یکی از فاکتورهای جذابیت برنامه را از بین برد. در فصل بعد اصلا نیما جایی دارد؟

واگذاری عرصه به عادل

رامبد جوان در فصل اول تاکیدی بر دعوت از چهره ها نداشت، اما در فصل دوم چهره ها برایش مهم شدند. در این میان برنامه ضبط شده بهرام رادان به خاطر حاشیه های اخیرش اجازه پخش نیافت. رامبد و تیم خندوانه هم نتوانستند رضایت مدیران را به دست بیاورند. چهره های دیگر مثل دکتر ظریف، مهناز افشار، مهران مدیری، رضا عطاران، محمدرضا گلزار و... که مطلوب هواداران بودند هم به خندوانه نیامدند.

پایان فصل خنده

با این حال جوان گل طلایی را در دقیقه نود با اجابت عادل فردوسی پور زد و باعث شد یکی از بهترین خندوانه ها شکل بگیرد. رامبد جوان اما نتوانست ذوق بیش از حد خود را پنهان کند و همین پاشنه آشیلش شد. جوان و برنامه اش دارای وجاهتی بالا شده و نباید با ذوق زدگی بیش از حد آن را زیر سوال می برد. بویژه آن که خیلی ها نود عادل را با محبوبیت خندوانه قیاس می کنند و این رودررویی فرصتی برای به رخ کشیدن میزان محبوبیت بود. در رفاقت این دو شکی نیست اما برای افکار عمومی تاثیر این کنش و واکنش فراتر از دوستی و رفاقت و لبخندهای جلوی دوربین است.



موفقیت ها

فضای شاد

خندوانه در اوضاع و شرایطی به تلویزیون آمد که پیش از آن هیچ تاکشوی شاد و جذابی روی آنتن نرفته بود. برنامه ها یا جنگ های تلویزیونی همگی ساختاری کاملا یکنواخت داشتند و هیچ خلاقیتی در ساخت شان وجود نداشت. در چنین شرایطی رامبد جوان به میدان آمد و از مردم خواست که فقط بخندند. او برنامه اش را با شور و هیجان ویژه ای شروع می کرد و از مردم می خواست سی ثانیه اول را فقط بخندند.

پایان فصل خنده

برای ایجاد شور بیشتر، پای گروه های موسیقی جدید را به تلویزیون باز کرد و ترانه هایی شاد و کاملا بدیع را داخل استودیواش اجرا کرد. خنده و تشویق و شعر و بازی مهمترین ویژگی های «خندوانه» بودند و در هیچ زمانی کمرنگ نشدند. کمبود یک برنامه شاد در تلویزیون، علت اصلی استقبال از خندوانه بود و جوان خیلی خوب از پس آن برآمد.

خرق عادت

رامبد جوان در تمام زمینه ها سعی کرد به شیوه و سبک خودش وارد شود و کاری کند تا برنامه اش از هر نظر با آنچه مخاطبان در برنامه های دیگر دیده بودند، فرق داشته باشد. او پای برخی سیاستمداران و مسئولان کشور که پیش از این فقط در برنامه های جدی و خبری ظاهر می شدند را به برنامه اش باز کرد و از آنها خواست در دارت یا پرتاب حلقه با او مسابقه دهند. آوردن عروسک جناب خان به برنامه و ایجاد هیجان به واسطه آن هم از جمله خرق عادت های مهم جوان بود. تا پیش از این هیچ وقت سابقه نداشت سر و کله یک عروسک در برنامه مخصوص بزرگسالان پیدا شود، چه برسد به اینکه این همه محبوبیت پیدا کند و پای گفت و گو با مسئولان بنشیند.

پایان فصل خنده

آیتم ها و گزارش های ویژه

در تلویزیون ما شیک بودن خیلی معنا ندارد؛ متاسفانه، برای همین حتی در برنامه های هنری گزارش ها و آیتم هایی می بینیم که فاقد اصول زیبایی شناسی هستند. در خندوانه اما گزارش ها و آیتم ها هویت داشتند؛ معلوم بود پشت آن فکر نهفته است. محمود کریمی (کارگردان و گزارشگر آیتم ها) در انتخاب زاویه دوربین، آدم های جلوی دوربین و الان هایی که به زیبایی تصویر کمک می کند، وسواس ستودنی داشت. حتی وقتی قرار بود یک اتفاق کلیشه ای (مثل مراسم پخت و تقسیم نذری که بارها دیده ایم یا وضع کودکان کار) نشان داده شود، جذاب و خواستنی بود. محمود کریمی با همه شوخی می کرد و همین باعث می شد محصولش متفاوت شود. فرقی هم نمی کرد که یک چهره مطرح مقابل دوربینش باشد یا یک فرد عادی.

پایان فصل خنده

حرکت اجتماعی

یکی از مهمترین ویژگی های «خندوانه»، اصرار زیادش برای ترغیب مردم به حضور در حرکت های اجتماعی بود. ماجرا از کمپین «شنبه، روز خنده در مترو» شروع شد و به «قطره قطره»، «همسفره»، «کتابخوانی» و سایر چیزها رسید.

رامبد مدام مردم را ترغیب می کرد تا در مسائل مختلف و خیرخواهانه کمک کنند. این مشارکت ها به میهمان های برنامه هم رسید. هر میهمانی که روی مبل مخصوص خندوانه می نشست و هندوانه می خورد، باید می گفت که حاضر است بیرون از استودیو برای خوشحالی مردم چه کار کند. شاید اگر چنین کاری توسط مجری دیگری در برنامه ای غیر از خندوانه اتفاق می افتد به نظر خیلی ها شعاری می آمد اما چون جنس برنامه رامبد تماما خنده و شادی بود و این مسائل خیلی دوستانه از سوی او مطرح می شد اصلا بازتاب منفی نداشت.

پایان فصل خنده

استندآپ کمدی

درست است که قبل از خندوانه، افرادی مثل حمید ماهی صفت یا حسن ریوندی استندآپ کمدی را به شیوه خودشان اجرا می کردند اما این پدیده هیچ وقت به این حد مهم میان مردم جا نیفتاده بود. جوان برای اولین بار پدیده استندآپ کمدی را به صورت کاملا رسمی به برنامه آورد. در فصل اول استندآپ  کمدی را پایه گذاری کرد اما در فصل دوم خیلی برنامه ریزی شده و همراه با موسیقی کمدین و... آن را ارتقا داد.

تعداد کمدین ها را بالا برد و حتی از جناب خان هم خواست تا چند وقت یک بار در این جایگاه بایستد و اجرا کند. استندآپ کمدی از یک جایی به بعد اهمیت ویژه ای در برنامه پیدا کرد تا جایی که تصمیم گرفت رقابت بزرگی برای این امر ترتیب دهد و کمدین های بیشتری را به میدان بیاورد.

پایان فصل خنده


جناب خان

1- ظهور جناب خان: به عنوان اولین شخصیت عروسکی تلویزیون به برنامه مخصوص بزرگسالان آمد. جناب خان قبل از  خندوانه به عنوان لبوفروش در مجموعه «کوچه مروارید» ظاهر شده بود و آنجا هم همراه رامبد جوان بازی داشت. این مجموعه آن طور ک باید مورد توجه قرار نگرفت و رامبد هم تصمیم گرفت او را با خودش به برنامه بیاورد. اوایل فکر می کردیم یک عروسک آن هم در برنامه ای برای بزرگسالان، چندان محلی از اعراب ندارد؛ می آید، خودی نشان می دهد و می رود اما با ورود جناب خان، شکل و شمایل برنامه عوض شد و شادی و هیجان ویژه ای همراهش آورد.

پایان فصل خنده

2- جذابیت: جناب خان هر بار با عرقگیر سفید و ژیله قهوه ای وسط تماشاگران می نشست و ترانه های جنوبی می خواند، می رقصید و کاری می کرد که همه با او همراه شوند. جدای از ترانه های جنوبی و شاد، حرف های جناب خان هم جذابیت خاص خودش را داشت. خالی بندی ها، تعجب های ویژه، کل کل با رامبد، ماجراهای عشق اش به احلام، خاطرات بهنام و شهلام و... باعث شد خیلی زود به مهمترین عامل جذابیت خندوانه بدل شود. جناب خان، تکیه کلام های زیادی در ذهن همه به جا گذاشت. «ستاره بچینی، بوس بوس»، «هه هه هه وووو»، «لبوی آلوئه ورایی»، «آخییییی»، «بیام برات»، «می بافمت» و خداحافظی های کشدار او در آخر برنامه ها در حال حاضر میان همه مردم فراگیر شده.

3- صریح و بی پرده: یکی از ویژگی های مهم جناب خان که رامبد این اواخر به شدت از آن استفاده می کرد، صحبت های صریح و بی پرده اش بود. او خیلی از حرف هایی که شاید امکان بیانش توسط مجری برنامه وجود نداشت را صراحتا به زبان می آورد. خیلی راحت با سیاسیون وارد صحبت می شود، انتقاد می کرد و حتی سر شوخی را با آنها باز می کرد. همه به یاد داریم چطور مقابل غلامعلی حداد عادل نشست، به فرهنگستان هنر او با لحنی کاملا شوخی انتقاد کرد و برای اینکه او را یاد اوضاع اهواز بیندازد، ماسکی به او هدیه داد. جناب خان در گفت و گو با عادل فردوسی پور هم سنگ تمام گذاشت.

پایان فصل خنده

4- اثرگذاری در اجتماع: جناب خان خیلی زود به یکی از شخصیت های مهم اجتماعی بدل شد. برای مدتی در صفحه ویکی پدیای مخصوص باشگاه پاری سن ژرمن، اسمش به عنوان آخرین مالک به ثبت رسید. آبادانی ها او را به عنوان شهروند مخصوص آبادان معرفی کردند و برایش کارت شهروندی فرستادند.آرش میراسماعیلی هم به او کمربند آبی جودو هدیه کرد. جناب خان از یک جایی به بعد ار اینستاگرام هم فعالیت ویژه داشت. صفحه او در اینستاگرام 187 هزار فالوئر دارد و هر پستش به طور متوسط بیشتر از 5 هزار لایک می خورد. جذابیت او بین مردم باعث شد تا افرادی به فکر سودجویی بیفتند و حتی دفترهایی با تصور جناب خان روانه بازار کنند.

5- شاهکار بحرانی: محمد بحرانی که در کلاه قرمزی، با صداپیشگی عروسک های ببعی و آقای همساده کاملا مورد توجه قرار گرفت با جناب خان به یکی از پدیده های اصلی برنامه بدل شد. از آنجایی که وقت زیادی برای هماهنگی صحبت ها با رامبد وجود نداشت، بیشتر دیالوگ هایی که میان او با رامبد یا میهمان ها شکل می گرفت بداهه بود. او خیلی سریع برای میهمان برنامه شعر می گفت، ترانه اختراع می کرد و به حرف های او واکنش نشان می داد. با اینکه بحرانی اصالتا جنوبی نیست و در شیراز به دنیا آمده، صحبت کردن یا ترانه خوانی با لهجه جنوبی آن هم با این تسلط، اتفاق ویژه ای بود که در این برنامه انجام داد. خندوانه به عنوان نقطه اوج کارنامه کاری بحرانی ثبت می شود.

پایان فصل خنده


روایت دیگران

هنر یا توهین؟!

برنامه خندوانه در طول پخش با اظهارنظرهای متنوعی رو به رو بود؛ برخی چهره های سیاسی از آن تعریف کردند و برخی انتقاد.

علی مطهری/ نماینده مجلس

خنداندن و شاد کردن مردم با ضوابطی که در کشور ما وجود دارد، کار بسیار مشکلی است. در تلویزیون های دیگر کشورهای دنیا از موسیقی، رقص و ابزارهای متعدد برای شاد کردن مردم استفاده می کنند که این کار برای ما شدنی نیست؛ چرا که در جامعه ضوابطی وجود دارد که ملزم به رعایت آن هستیم. با توجه به اینکه دست اندرکاران برنامه «خندوانه» با رعایت چنین ضوابطی توانسته اند مردم را شاد کنند و خنده بر لب آنان بیاورند، کار بزرگی انجام داده اند.

پایان فصل خنده

گمان نمی کنم که دست اندرکاران برنامه «خندوانه» با اهداف سیاسی اقدام به دعوت از چهره ها کرده باشند. دعوت از آقای حداد عادل در روز ازدواج صورت گرفت که دارای تناسب بود و به نظر نمی رسد برنامه «خندوانه» گرایش سیاسی داشته باشد.

یونس اسدی/ نماینده مجلس

«چند دستگی و چندگانگی در بدنه صدا و سیما سردرگمی مراکز استان ها، ضعف شدید در برنامه های تدارک دیده شده، از حضور گرم عروسک ها خز تا آوردن خر و کره خر در برنامه های پربیننده صدا و سیما یک توهین بزرگ به مردم ایران است و از جمله عجایبی است که در تنها رسانه کشور خودنمایی می کند.

این ضعف آشکار مدیریت غیرقابل چشم پوشی است؛ در غیاب رقابت رسانه ای چه بلایی بر سر تربیت فرزندان ما به اسم نهاد خانواده و چه مصیبتی بر سر فرهنگ غنی اسلام می آورند؟ خدا می داند.»

پایان فصل خنده

این انتقاد متوجه علیرضا خمسه بود او هم پاسخ داد: «اتفاقی که در برنامه افتاد، فقط گوشه چشمی به ادبیات عامیانه کشورمان داشت، نه توهین به ملت.»

سعید حدادیان/ مداح اهل بیت

آقای رامبد جوان برنامه خندوانه را دارد که حرف خوبی می زند، هر روز یک قطره آب کمتر مصرف کنید. بنده از ایشان پند گرفتم ایرادی داره؟ رسانه در اختیارش هست، دارد خوب استفاده می کند و در این بخش تعلیم هم می دهد اگرچه ممکن است به بعضی از جاهای برنامه ایشان هم نقدی وارد باشد.

پایان فصل خنده

من به ایشان گفتم اینکه یک نفر در جمهوری اسلامی ایران به عنوان هنرمند، رسالتی بر دوشش است که زیر سایه اسلام می شود خندید، خنده ای که در آن گناه نباشد، این خیلی ارزشمند است که این همه مخاطب جذب کند. خیلی از هنرمندان این جور که شما زحمت می کشید نمی توانند و می گویند اگه یک سری از واژه ها نباشد نمی شود خندید، ولی شما مودبانه می خندانید و این نکته است.

علیرضا پناهیان/ استاد حوزه و دانشگاه

در جلسه ای بنده بر این باور بودم یک شبکه ای برای خنده و نشاط مردم ایجاد شود که البته برخی نیز به بنده خرده گرفتند، از این رو می توانم بگویم اصل حر کت برنامه خندوانه را درست می دانم اما این برنامه را به طور کامل ندیده ام اما حالا که این برنامه مخاطب خودش را به دست آورده، معلوم می شود که بدون عوارض منفی در حال ادامه دادن فعالیت خودش است.

پایان فصل خنده

امروز باید به دنبال برنامه ای باشیم که در آخر شب ها مردم را نه فقط با خندیدن بلکه با معرف و حکمت، نشاط ایجاد کند. این مسئله تخطئه خندوانه نیست بلکه به معنای نگاه کردن به قله هاست. باید شب ها یک برنامه ای را برای نشاط مردم که صرفا محتوای آن خنداندن مردم نباشد، ایجاد کنیم.
منبع: هفت صبح
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۶ - ۱۳۹۴/۰۷/۲۴
0
0
چرا تو مملكت ما هنوز وجود يك خانم به عنوان مدير جا نيفتاده.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین