کد خبر: ۶۱۸۹۴
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۹
بگذارید کمی به مسائل اساسی و در عین حال حساس‌تر بپردازیم. یکی از انتقادهایی که به یکی از شهرداران پیش از آقای قالیباف وارد بود بحث فروش تراکم بود و اینکه به یکباره وبدون حساب و کتاب مجوزهای ساخت بناهای بلند مرتبه را به شکلی بی‌رویه صادر می‌کرد.
پرونده‌ای درباره یک دهه فعالیت محمد باقر قالیباف شهردار١٠ ساله در پایتخت بی‌تخت همراه با آثار و گفتارهایی از: محمدحسن ملک‌مدنی پیروزحناچی، هادی ایازی وامیر فرجامی

حمید رضا خالدی / هواپیما لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر اوج می‌گیرد. هر چه بالاتر می‌رود، هواپیمای غول پیکر ایرباس کوچک‌تر می‌شود و چراغ‌های شهر که حالا مثل ستاره‌ها در کف زمین می‌درخشند نیز به همان نسبت کوچک‌تر و کمرنگ‌تر می‌شوند. حالا شهر کوچک شده است. انگار نه انگار که لکه سیاه و زردی که روی فرش زمین کویری اطراف آن نقش بسته، همان شهر بی‌در و پیکری است که حدود ٧٠٠ کیلومتر مربع وسعت دارد و بیش از ١٠ میلیون نفر را درخود جا داده است؛ شهری که از لحاظ آلودگی هوا یکی از ١٠ شهر آلوده جهان است و ترافیک آن، معضلی جهانی شده است. گره کوری که تاکنون کسی نتوانسته آن را بازکند. اما در این دل شب نه خبری از آلودگی هوا دیده می‌شود و نه ترافیک سنگین خیابان‌های آن. از این بالا تهران شهر پرستاره‌ای است که به غایت زیباست. عروس هزار چهره‌ای که تنها روی زیبای آن همین تصویری است که از این بالا قابل رویت است. از اینجا آنچه دیده می‌شود نظم است و چراغ‌های تیرهای چراغ برق که مانند دانه‌های تسبیح پشت سر هم قطار شده‌اند و چراغ‌های ماشین‌هایی که از آن بالا مانند ریل قطار به دنبال یکدیگر در حرکتند. شهری که گفته می‌شود شاید همین روزها زلزله‌ای تاریخی، آن را زیر و رو کند و آنوقت... حتی تصورش نیز لرزه‌ای خفیف را به دل می‌اندازد. خش خش بلندگوی هواپیما پرده افکارم را پاره می‌کند. خلبان پرواز پس از چند ثانیه با صدایی آشنا از پس بلندگو خطاب به مسافرین می‌گوید: مسافرین و زایرین عزیز، من کاپیتان قالیباف به همراه همکارم... ضمن خیر مقدم به شما، سفر و زیارتی خوش را برای‌تان آرزو‌مندیم. هنگام زیارت بارگاه ملکوتی امام هشتم، ما را نیز از دعای خیرتان بی‌نصیب نگذارید. این پرواز و پیام در ١٣٧٦ بود، یعنی همان سالی که قالیباف گواهینامه بین‌المللی پرواز با هواپیمای مسافربری ایرباس خود را از فرانسه گرفت و همزمان بود با فرماندهی او بر نیروی هوایی سپاه پاسداران.

 

 

 

آغاز یک داستان

شهردارمیانسال تهران همین ١٧ روز قبل یعنی اول شهریور تولد ٥٥ سالگی‌اش را جشن گرفته است. شهریور اما برای قالیباف یادآورروزها و خاطرات بسیاری است؛ ماهی که در آن سه دوره پیاپی شهرداری تهران را به نامش زدند و هدیه تولدش کلید دفتر طبقه هفتم ساختمان بهشت شد. حالا دقیقا همین امروز، قالیباف رکوردی دیگر را نیز به نام خود می‌زند؛ رکورد طولانی‌ترین شهردار بلدیه پایتخت. رکوردی که تا پیش از این به ترتیب دراختیار کرباسچی (با٩ سال ریاست) و کریم بوذرجمهری (شهردار سال‌های ١٣٠٢ تا ١٣١٢) بوده است.

سرنوشت بچه طرقبه از همان سن ١٥ ، ١٦ سالگی با حضور در سخنرانی‌های شخصیت‌هایی چون شهید کامیاب، آیت‌الله خامنه‌ای، شیخ علی تهرانی، شهید هاشمی نژاد و شهید دیالمه رقم خورد و وارد عرصه‌ای شد که تا کاندیداتوری ریاست‌جمهوری مملکتی ٧٠ میلیونی پیش رفت. حضور در جبهه‌های جنگ در ١٨ سالگی و فرماندهی تیپ امام رضا، نتیجه‌اش برایش فرماندهی قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیا (درسال ٧٣)، فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (در سال ٧٦) و فرماندهی نیروی انتظامی (از سال ٧٩) را به ارمغان داشت. اما مردم قالیباف را با فرماندهی وی در نیروی انتظامی می‌شناسند. قالیبافی با دو چهره متفاوت. سردار سرتیپی که از سویی مبدا پلیس ١١٠ و ١٩٧ پلیس بود و هزینه‌های کلانی که در آن دوران برای خرید بنزهای گران قیمت کرده بود وی را مدیری نوگرا و امروزی معرفی می‌کرد و از سویی اجرای طرح‌هایی مانند طرح انضباط اجتماعی (که در حقیقت نام دیگر مبارزه با بدحجابی بود) و واکنش وی در برابر حادثه کوی دانشگاه، چهره یک اصولگرای متعصب را از او به نمایش می‌گذاشت. چند روز بعد از ماجرای کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸) که مصادف با تصدی فرماندهی نیروی هوایی سپاه او بود روزنامه کیهان نامه محرمانه جمعی از فرماندهان سپاه به محمد خاتمی، ریاست‌جمهوری اسلامی ایران را منتشر کرد. فرماندهان امضا‌کننده نامه نوشته بودند که «کاسه صبر» ایشان لبریز شده و «اگر دولت نا‌آرامی‌ها را کنترل نکند» وارد عمل خواهند شد. نام محمد باقر قالیباف، فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه پاسداران نیز در میان امضا‌کنندگان دیده می‌شد. همچنین دفاع وی ازعکس منتشر شده‌ای که وی را سوار برترک موتوری نشان می‌داد که برای مقابله با دانشجویان دانشگاه می‌رفت، بار دیگرباعث شد تا نام وی در صدر اصولگرایان تندرو قرارگیرد.

 

 

 

 

قالیباف در بهشت

روایت شهردار تهران اما به همین جا ختم نمی‌شود. حالا مشهدی تهران‌نشین، سودای بزرگ‌تری را در سر داشت. شایعاتی که حکایت ازورود وی به عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری و دنیای سیاست داشت. گرچه وی همان روزها در یکی از دیدارهای مردمی خود در مرکز ١٩٧، در جمع خبرنگاران این مساله را رد کرد، ولی انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٨٤ نام وی را نیزدرلیست کاندیداهای انتخاباتی داشت؛ حضوری که در نهایت به ناکامی وی و پیروزی شهردار اسبق تهران منتهی شد. شاید همین پیروزی محمود احمدی‌نژاد بود که باعث شد وی به یکباره از فضایی نظامی به فکر حضور در عرصه مدیریت شهری در قالب بالاترین رده مدیریتی شهری بیفتد. این‌بار اما برخلاف بار پیشین، شهریور به کمک محمد باقر آمد و به لطف نمایندگان کرسی‌های سبز رنگ شورای شهر دوم، کلید اتاق شهرداری تهران را از آن خود کرد. از این به بعد مردم قالیبافی را می‌دیدند که با شعار «مدیریت» جهادی، بیشترین دغدغه‌اش افتتاح پروژه‌های نیمه‌کاره یا جدیدی بود که طرح‌های آن از سال‌ها قبل به دلایل مختلف هنوز اجرایی نشده بود. نصب تابلوهای روز شمار برای پروژه‌ها از جمله ابتکارات وی بود، گرچه خیلی‌ها معتقدند، که این روزشمارها و اصرار قالیباف برای سروقت تمام شدن پروژه‌ها، بزرگ‌ترین دستاوردش، تلاش پیمانکاران برای اتمام پروژه‌های درحال احداث به هر قیمتی بود. به بیانی پروژه‌هایی چون برج میلاد، بزرگراه رسالت، تونل توحید و بزرگراه صدر گرچه در زمان تعیین شده به اتمام رسیدند، اما به اذعان بسیاری از کارشناسان شهری و شهرسازی هر کدام بهایی گزاف را برای شهر به ارمغان داشتند و هر کدام از لحاظ فنی مشکلاتی اساسی دارند. به عنوان مثال این منتقدین به بی‌اثر بودن احداث طبقه دوم بزرگراه چهار هزار میلیارد تومانی برای حل مشکل آن محدوده یا آب گرفتگی و سست بودن بنای تونل توحید به عنوان نمونه‌هایی از مشکلات متعدد این پروژه‌‌ها یاد می‌کنند.
 

آغاز راند دوم مدیریت شهری

سال ١٣٨٨ است. حالا قالیباف که سابقه مدیریتی چهار ساله را در حوزه شهری در چنته دارد و هنوز غرق در شادی انتخاب به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا از سوی سایت شهرداری‌های جهان در سال ۱۳۸۷ است، دوباره با رای آرای همان اعضای شورای شهر بر کرسی شهرداری پایتخت تکیه می‌زند تا راند دوم ریاست خود برشهر تهران را آغاز کند. این دوره هم شهردار تهران چند پرونده جدید دیگر را به عنوان برگ برنده در دست داشت؛ پرونده‌هایی چون اجرای طرح تفصیلی تهران یا اجرای پروژه امام علی (ع). طرح تفصیلی تهران همان طرحی بود که پیش از آن نیز دوبار در سال‌های ١٣٤٩ و ١٣٦٨ تدوین شده بود ولی از آنجایی‌که کارشناسان وقت معتقد بودند تهران هنوز بستر مناسبی برای اجرای این طرح ندارد، این دو طرح توسعه‌ای هیچگاه عملیاتی نشد. حالا قالیباف آمده بود تا با طرحی که از سال ٨٦ تدوین آن برای سومین بار آغاز شده بود، به نحسی اجرا نشدن این طرح خاتمه دهد. طرحی که بالاخره در سال ١٣٩٠ با وجود تمام مخالفت‌های برخی مدیران شهری، با اصرار شهردار تهران ابلاغ شد؛ مخالفت‌هایی که در نهایت شهردار تهران را وادار به برکناری معاون شهرسازی وقت خود و جایگزینی جوانی ٣١ ساله به جای او کرد. بدین‌ترتیب علیرضا جاوید که تا پیش از آن شهرداری مناطق ٤و ١٧ و ١را تجربه کرده بود و مشاوره طرح تفصیلی را نیز برعهده داشت، مجری طرحی شد که بنا بر برخی شنیده‌ها بیش از ٥٠ میلیارد تومان هزینه تدوین آن شده بود و گفته می‌شد برگ برنده قالیباف برای حضوری مجدد در عرصه انتخابات ریاست‌جمهوری است. گرچه دوران این معاون جدید که منتسب به یکی از مدیران شهری نیز است، کمتر از دو سال دوام آورد و وی در اقدامی کم‌سابقه دوباره عهده‌دار شهرداری منطقه ٤ شد. دعوای بین وی و شهردار تهران به قدری مشهود بود که در جلسه معارفه وی در منطقه ٤، شهردار تهران در واکنش به برخی انتقادهای در لفافه گفته شده جاوید جوان در آن جلسه وقتی پشت تریبون قرار گرفت، علنا اعلام کرد: ما در راه خدمت رسانی به شهروندان چوب هر کسی را که بخواهد مانع راه‌مان شود می‌شکنیم. از دیگر پروژه‌هایی که در این دوران به بهره‌برداری رسید تبدیل پادگان ٣٠٠ هکتاری قلعه مرغی به بوستانی ٧٠ هکتاری بود که البته هنوز ٢٠٠ هکتار آن بلاتکلیف باقی مانده است ؛پروژه‌ای که در کنار تبدیل زندان قصر، به بوستان و موزه قصر از جمله اقدامات قابل دفاع شهردار تهران محسوب می‌شود.

 فرار از دست عزراییل

قصه شهردار تهران به همین جا ختم نمی‌شود. وی در طول مدیریت خود یک‌بار هم از دست عزراییل جان سالم به در برد. همان شبی که در سال ٩١ وی در بخش سیل زده مترو در حال احداث کرج حاضر شد و تمام معاونانش را جمع کرد تا راه آب به محل یکی از متروهای درحال احداث را کور کند. آن شب به ناگهان یکی از دو بیل مکانیکی حاضر در محل به طرزی ناگهانی چپه شد و درست در چند سانتیمتری آقای شهردار به زمین کوبیده شد. اما در نهایت شهردار حتی بدون کوچک‌ترین جراحتی از آن حادثه جان سالم به دربرد. فیلم این حادثه ماه‌ها نقل شبکه‌های اجتماعی، سایت‌های خبری و شبکه‌های تلویزیونی بود و به اعتقاد خیلی‌ها بهترین تبلیغات برای دومین کاندیداتوری ریاست‌جمهوری وی در سال بعد محسوب می‌شد.

 

 

 

شهردار دوباره ناکام

سال ٩٢ برخلاف سال ٨٤، قالیباف نه تنها حضورش در کسوت کاندیدای ریاست‌جمهوری را انکار نکرد که از ماه‌ها قبل از برگزاری انتخابات، صندلی شهرداری را رها کرد و به دنبال یاران دیرینه‌اش راه ستادهای انتخاباتی و سفرهای دوره‌ای انتخاباتی را در پیش گرفت؛ انتخاباتی که با وجودی‌که پیش‌بینی می‌شد با پیروزی وی در این دوره توام باشد، در نهایت باز هم به ناکامی وی و پیروزی حسن روحانی منتهی شد ولی با این وجود وی که حاضر نبود میدان را خالی کند باز هم خود را کاندیدای ریاست شهرداری تهران برای سومین دوره پیاپی کرد تا رکورد حضور در مدیریت شهری پایتخت را از آن خود کند. بدین‌ترتیب در چنین روزی یعنی ۱۷ شهریور ۱۳۹۲ شهردار تهران در یک ماراتن نفسگیر با مهدی هاشمی، مدیرعامل اسبق مترو تهران و با برگزاری دو دور راند تنگاتنگ با رای ١٦ در مقابل ١٤ رای و یک رای سفید، برای باری دیگر بر مسند ریاست شهرداری پایتخت نشست تا چهار سال دیگر نیز مدیریت شهری را برعهده داشته باشد. ظاهرا الهه راستگو که در دور اول رای ممتنع داده بود، در دور دوم به قالیباف رای داد و حسین رضازاده که در دور اول به محسن هاشمی رای داده بود، در دور دوم رای ممتنع داد.

 

 

 

مسابقه برای افتتاح پروژه‌های شهری

دور سوم ریاست قالیباف در شهرداری مصادف بود با شرکت در برنامه‌های افتتاح پروژه‌ها در مناطق مختلف تهران. چیزی شبیه به برنامه‌های پی در پی احمدی‌نژاد برای افتتاح پروژه‌های استانی و سفرهای استانی وی. با این تفاوت که مجری و متولی این پروژه‌ها خود شهردار تهران بود. حالا تصمیم داشت در دور سوم مدیریتش، تمام پروژ‌های نیمه کاره دوران خود را به بهره‌برداری برساند و در تاریخ شهری به نام خود بزند. افتتاح انواع پروژه‌های شهری از ایستگاه‌های مترو تا انواع بوستان‌ها و مراکز فرهنگی و ورزشی و.... اقدامی که به اعتقاد بسیاری از سیاسیون گام جدیدی است برای حضور مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٦. این نظریه زمانی قوت می‌گیرد که به خبری مبنی بر تلاش قالیباف برای ثبت «حزب»ی جدید توجه داشته باشیم؛ اقدامی که گرچه وی آن را رد نکرد ولی در عوض در مورد آن گفت: هنوز این حزب به ثبت نرسیده است. درکنار این افتتاحییه‌ها شهردار تهران در این دوره دو ساله اخیر مدیریت خود، بحران‌هایی را نیز پشت‌سر گذاشته است. بحران‌هایی مانند جنجالی که بر سر دستورالعمل وی در خصوص تفکیک زنان و مردان در محیط کار در سال ٩٣ برایش رخ داد، یا صدور مجوزهای غیرقانونی برای ساخت طبقه هفتم پاساژ علاء‌الدین و ساختمان تجارت جهانی و پادگان عشرت‌آباد و ... که در اکثر آنها قالیباف باز هم در اقدامی نوگرایانه از طریق صفحه اینستاگرام خود، با مردم سخن می‌گفت.

 شفافیت مالی

یکی از مهم‌ترین شایبه‌های سیستمی که بودجه‌اش در سال جاری بیش از ١٧ هزار میلیارد تومان است و بیش از ٤٠ هزار نیرو را در بخش‌های مختلف به کار گرفته، شفافیت مالی و نحوه نظارت برعملکرد چرخش مالی آن است. بعد از انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا (۱۳۹۲) و ورود نفرات جدید به شورای شهر تهران، برخی اعضای این شورا نسبت به نحوه کسب درآمد و هزینه‌های شهرداری تهران معترض شده و برخی فعالیت‌های مالی شهرداری را غیرقانونی دانسته و خواستار رسیدگی به نحوه حساب‌های مالی متعدد شهرداری تهران شدند. در انتصاب شهردار تهران در سال ۱۳۹۲ عدم شفافیت مالی سازمان‌های تحت امر وی، عامل انتقاد از وی از جانب اعضای اصلاح‌طلب شورای جدید قرار گرفت زیرا بر اساس بررسی‌های حسابرسی شورای شهر، در سال ۱۳۹۰، تنها سه سازمان از ۲۱ سازمان زیرمجموعه شهرداری تهران دارای عملکرد مالی قابل قبول بودند. با روی کار آمدن شورای چهارم، هر از چند گاهی گزارش‌هایی مبنی بر وجود تناقض‌هایی در گزارش‌های مالی یا ابهام در عملکرد شهرداری از سوی اعضای شورا منتشر می‌شود. قالیباف در واکنش به این اظهارت چند روز قبل در مراسمی اعلام کرد: من نمی‌گویم اصلا در شهرداری فساد مالی وجود ندارد بلکه آن‌گونه که می‌گویند نیست. ما با هر گونه تخلفی دربخش مالی به‌شدت برخورد می‌کنیم.

 

 

 

 

شهرداری، باشگاه سرداران نظامی

یکی دیگر از انتقادهایی که به شهردار پایتخت وارد می‌شود، حلقه یاران وی است. چندی پیش لیستی از مدیران شهرداری در فضاهای مجازی منتشر شد که حکایت از حضور ده‌ها سردار نظامی در صف یاران قالیباف و در مسند‌های مختلف شهری در شهرداری داشت. با این وجود قالیباف همین چند روز قبل در پاسخ «اعتماد»، گفت که تنها اولویتش برای انتخاب مدیرانش، قابلیت‌های آنهاست نه روابط شخصی. وی همچنین در مورد جابه‌جایی و برکناری‌های مکرر و پی‌در‌پی مدیران خود نیز گفت: وقتی که من ساعت پنج صبح سرکارم حاضر می‌شوم و مدیرم ساعت هشت می‌آید سرکار و زمانی که مدیری کارایی لازم را ندارد، چرا نباید برکنار شود؟ من در مورد حقوق مردم و شهر با کسی رو‌دربایستی ندارم.

 شهردار یا رییس‌جمهور؟

آیا قالیباف به رسم نانوشته انتخابات ریاست‌جمهوری باردیگردر انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٦ شرکت خواهد کرد و این‌بار موفق به تجربه کرسی ریاست‌جمهوری‌خواهد شد یا در سمتی دیگر و حتی شاید بار دیگر در همان کسوت شهرداری تهران به مردم خدمت خواهد کرد. شهرداری که با وجود اقدامات فراوانی که درشهر داشته است البته منتقدینی هم دارد. قالیباف چندی پیش در نشستی صمیمی با خبرنگاران گفت: من همان قالیباف سال ٨٤ هستم. اگر هم تغییری کرده‌ام به خاطر شرایط بوده است و اگرنه من همان قالیباف هستم. قضاوت در این زمینه با مردم خواهد بود. همان‌هایی که به گفته قالیباف می‌توانند بهترین قاضی برای قضاوت عملکرد ١٠ ساله وی باشند.
 
١٠٠ میلیون متر مربع پروانه ساختمانی تنها در دو سال صادر شده است
پیروز حناچی ٭

 
اگر بخواهیم نگاهی گذرا و خلاصه به عملکرد شهرداری تهران داشته باشیم، باید به این مساله اذعان کنیم فعالیت‌هایی که در حوزه توسعه انجام شده بسیار بیشتر از ظرفیت توسعه‌ای تهران بوده است. به بیانی تهران دارای یکسری ظرفیت‌هاست که باید به تدریج از آنها استفاده کرد. اما در طول یک دهه اخیر متاسفانه بسیاربیشتر از ظرفیتی که وجود داشته از پتانسیل‌های توسعه‌ای تهران برداشت شده است. به عنوان مثال در یکی از دهه‌های گذشته، حدود ١٠ میلیون متر مربع پروانه ساختمانی صادر شده است در حالی که تنها درسال‌های ٩٠ تا ٩٢ بیش از ١٠٠ میلیون متر مربع پروانه صادر شده است که عمدتا در بخش‌های مسکونی و تجاری بوده است. از جمله عوارضی که این برداشت بی‌رویه از شهر داشته، دامن زدن به افزایش تمرکز‌پذیری جمعیت تهران است. یعنی این اقدام در بخش افزایش تعداد خانواده‌ها، تعداد افراد و تعداد ساختمان‌ها و منازل تراکم زیادی را به وجود آورده است. به عنوان مثالی دیگر می‌توان به ساخت وسازهای بی‌رویه در منطقه ٢٢ اشاره کرد. این ساخت و سازها به گونه‌ای بوده که تاکنون چنین بارگذاری سنگینی در هیچ یک از مناطق صورت نگرفته. ضمن اینکه چنین فرمول، شیوه و روش بارگذاری در هیچ قانون شهرسازی و طرح تفصیلی هم نیامده است. این رخداد اتفاق ساده‌ای نیست و بعید است که بتوان آن را جبران کرد. البته من به شخصه منکر اقدامات خوبی که در شهر رخ داده نیستم. مثلا نمی‌توان و نباید به سادگی از کنار تبدیل زندان قصر به موزه و محیطی فرهنگی یا اقداماتی که برای تملک ابنیه تاریخی و بافت ارزشمند تهران صورت گرفته، گذشت اما باید این دو کفه را با هم مقایسه کرد، اینکه بالاخره کدام کفه سنگین‌تر است.

باید عملکرد شهرداری را با تحلیل همین داده‌ها ارزیابی کرد. در این بین نباید از این نکته هم غافل ماند که دولت قبل، هشت سال کوچک‌ترین حمایتی از شهرداری نکرد و تحریم‌ها نیز برمشکلات شهرداری افزوده بود. همین مساله باعث شده بود تا شهرداری نتواند از پتانسیل فاینانس کردن استفاده کند. در دوره ریاست‌جمهوری خاتمی ١٧٠ میلیون دلار برای احیای بافت فرسوده تهران فاینانس شد، اما در دوره احمدی‌نژاد که قالیباف شهردار شد چنین امکانی وجود نداشت. نکته بعدی نحوه تامین عوارض است. به جرات می‌توان مدعی بود که ٧٥ درصد از منابع تامین اعتبار شهر و شهرداری برای شهر تبعات و عارضه‌های فراوانی دارد. به عنوان مثالی ساده، باید ساختمان‌سازی رونق بگیرد تا عوارضی داده شود و بودجه شهرداری تامین شود. درحالی که ساختمان‌سازی بی‌رویه برای شهر تبعات بسیاری را به همراه دارد. در واقع ٧٥ درصد از منابع توسعه‌ای ما درگیر منابع ناپایدار است که اتفاقا عوارضی را هم برای شهر به دنبال دارد. از سویی برنامه‌هایی در شهر برای توسعه تهران اجرایی می‌شود که درمورد روش‌های اجرا و نحوه اجرای آن جای تامل و سوالات بسیاری مطرح است. از همه مهم‌تر اینکه پروژ‌ه‌هایی که در تهران اجرا می‌شود چقدر اولویت شهر است؟ مثلا در تمام دنیا پیاده رو‌سازی درمراکز شهری و توسعه حمل و نقل عمومی از سیاست‌های مدیریت شهری است ولی در تهران شاهدیم که به جای پیاده‌رو‌سازی در نقاط مرکزی شهر، آمده‌ایم و در نقاطی مانند بخش‌هایی از بزرگراه مدرس پیاده رو‌سازی کرده‌ایم که به هیچ عنوان توجیه شهرسازی و منطقی ندارد. یا در مورد پل صدر اگر به جای طبقه دوم صدر یک خط مترو در آن مسیر زده بودیم، قطعا هم تاثیر بیشتری در حل مشکل ترافیک داشت و هم شهر را زشت نمی‌کرد و هم هزینه بسیار کمتری داشت. جالب است که بدانید در بسیاری از شهرهای بزرگ جهان، امروز، هزینه زیادی را صرف می‌کنند تا این مسیرهای دو طبقه را خراب کنند ولی ما...

 

قطاری که از ریل خارج شده است

طرح تفصیلی موضوع مورد بحث بعدی است. به اعتقاد من، طرح تفصیلی مانند قطاری است که از ریل خارج شده و حالا باید کلی زمان و هزینه صرف کرد تا دوباره آن را به ریل باز گرداند. درتمام دنیا تمام اهداف توسعه شهری باید براساس یک طرح جامع رخ دهد چرا که طرح‌های جامع و تفصیلی ضمانت حقوقی و فیزیکی طرح‌های در دست اجرا هستند. اما طرح تفصیلی تهران با اسناد بالادستی آن، همخوانی ندارد. یعنی مطابقتی با اسناد بالادستی خود ندارد. شهرداری هم زحمتی به خود نداده که تصحیح طرح تفصیلی و مساله تطابق آن با اسناد بالا دستی را انجام دهد. البته دولت هم در این میان کم مقصر نیست چرا که دولت هم به عنوان یکی از متولیان طرح تفصیلی، هیچ مطالبه‌ای در این زمینه از شهرداری نداشته است. جالب اینجاست که نه تنها این اتفاق نیفتاده که وزیر راه و شهرسازی پیشین، کارگروهی که برای پیگیری این مساله شکل گرفته بوده را منحل کرده است.

از سویی ما با یک بودجه ١٧ هزار میلیارد تومانی مواجهیم که شهرداری باید در سال جاری آن را تامین کند. تامین این بودجه مسلما فشارهایی را به مردم وارد می‌آورد که در نوع خود قابل تامل است. همچنین شهرداری برای تامین این بودجه ناگزیر است که منابعش را بفروشد. منابعی که سهم شهر و آیندگان آن است. حالا این امر می‌تواند از طریق کسب درآمد از طریق تغییر کاربری باشد یا فروش پروژ‌های بزرگ به موسسات اعتباری و سازمان‌های بزرگ.

این موارد، قضاوت‌هایی کارشناسی است از وضعیت شهر تهران و عملکرد ١٠ ساله شهرداری آن. حال قضاوت برای اینکه شهرداری در این یک دهه موفق بوده یا نه؟ به عهده مردم خواهد بود چرا که مردم همواره در همه موارد و برهه‌ها بهترین قاضی و ناظر هستند.

٭ رییس شورای عالی معماری و شهرسازی کشور و معاون وزیر راه

 دکتر هادی ایازی، سخنگوی اسبق شهرداری تهران و یار ٣٠ساله قالیباف :
قالیباف مدیر «اجتماعی» موفق‌تری خواهد بود تا مدیری «سیاسی»
 
شهردار تهران یک دهه است که فرمان هدایت شهر را در دست دارد. در این مدت شهر گرچه با تحولات بسیاری روبه‌رو بوده است اما با این وجود در مورد عملکرد وی انتقادهای بسیاری هم وجود دارد. سوالات بی‌پاسخی که هر روز بیشتر و بیشتر می‌شود و نه خود قالیباف و نه هیچ یک از مدیران وی حاضر به سخن گفتن در مورد آنها نیستند. دکتر هادی ایازی، یار ٣٠ ساله شهردار و همرزم وی در دوران جنگ و سخنگوی پیشین شهرداری تهران و معاونت اجتماعی وی، با وجودی که دو سالی می‌شود از بدنه شهرداری جدا شده، اما با این حال به گفته خودش همچنان ارتباط نزدیکی با دوست و همراه قدیمی‌اش دارد. به همین دلیل هم هست که تمام قد از عملکرد ١٠ ساله شهردار تهران دفاع می‌کند. در گفت‌وگو با او تلاش شده تا از زوایای مختلف و به شکلی بی‌پرده به نقد عملکرد شهردار تهران و شایعاتی که پیرامون وی شنیده می‌شود، بپردازیم؛ از حضور سیاسی قالیباف در انتخابات تا فروش تراکم و کارآمدی طرح تفصیلی و فساد مالی در شهرداری تهران.

یکی از اقداماتی که آقای قالیباف همواره به عنوان یکی از افتخارات خود از آن یاد می‌کنند تدوین و اجرای طرح تفصیلی است. به یاد دارم که همان زمان هم خیلی‌ها به قالیباف توصیه کرده بودند که اجرای این طرح در شرایط آن روز به نفع شهر نیست و زیرساخت‌های آن هنوز مهیا نشده است. اما با این وجود دکتر با اصرار ذاتی خود، بالاخره این طرح را اجرا کرد. حتی معاون وقت خود یعنی دکتر معصومی – معاون شهرسازی و معماری وقت شهرداری - که سال‌ها برای تدوین این طرح تلاش کرده بود و از کارشناسان خبره شهرسازی است را درست در لحظه اجرای طرح برکنار کرد و علیرضا «جاوید» مدیر ٣١ ساله شهری را جایگزین وی در معاونت شهرسازی و معماری کرد. با این وجود به اذعان بسیاری از کارشناسان نه طرح تفصیلی آن‌گونه که انتظار می‌رفت دوای درد تهران پر از مشکلات شد. تحلیل شما به عنوان کسی که از نزدیک در جریان تدوین و اجرای این طرح بودید، در مورد کارآمدی آن در تهران چیست؟

همان‌طور که می‌دانید بعد از نخستین طرح تفصیلی تهران که در سال ٤٩ تهیه شده بود و به هر دلیل، اجرایی هم نشده بود، این طرح بدون تغییر و به روز شدن باقی مانده بود و تهران همچنان براساس یک‌سری دستورالعمل و بخشنامه اداره می‌شد و سند توسعه مشخصی نداشت تا اینکه در سال ٨٦ با توجه به نیازی که برای وجود یک طرح و سند توسعه کلان در تهران دیده می‌شد، تدوین و به روز کردن طرح تفصیلی تهران با دستور دکتر قالیباف در صدر برنامه‌های شهرداری قرار گرفت و بالاخره هم پس از تکمیل به تایید شورای عالی شهرسازی رسید و از سال ٩١ هم اجرایی شد. یکی از مهم‌ترین مباحث این طرح توجه به کنترل جمعیت‌پذیری تهران بود که براساس آن پیش‌بینی شده بود با توجه به زیرساخت‌ها و امکانات تهران، جمعیت‌پذیری پایتخت، حداکثر می‌تواند به ١٠ میلیون و ٨٠٠ هزار نفر برسد. البته این نظریه موافقان و مخالفانی داشت. برخی معتقد بودند نباید جمعیت تهران به این عدد برسد و برخی دیگر براین باور بودند که این رقم باید براساس تراکم واحدهای مسکونی افزایش یا کاهش پیدا کند.

‌ و دیدگاه خود قالیباف در این مورد چه بود؟

پیش‌بینی ایشان هم این بود که بالاخره جمعیت تهران به این حد خواهد رسید، پس برای همین باید برای آن از همین الان برنامه‌ریزی کرد. طبق محاسبه ما در یکی دو دهه اخیر جمعیت تهران به‌طور متوسط سالی حدود ١٠٠ هزار نفر افزایش یافته است. این به آن معناست که تهران، هنوز هم مهاجرپذیر است. به همین دلیل باید برای آینده این کلانشهر، برنامه‌ریزی‌های لازم را انجام می‌دادیم. به عنوان مثال مگر می‌شود شهری مانند تهران اصلا نباید آسمانخراش داشته باشد؟ اینها یک‌سری واقعیت‌هایی است که از هم‌اکنون باید برای آنها فکری کرد. این مسیری است که همه شهرهای بزرگ دنیا هم طی کرده‌اند ولی برای طی کردن این مسیر احتیاج به یک نقشه راه و یک طرح جامع بود. طرح جامع تهران از همین جا شکل گرفت. بخشی از اشکالاتی که شما به آن اشاره می‌کنید به این طرح وارد است. قرار نیست ما چشم‌مان را روی واقعیت‌ها ببندیم. برای همین هم بوده که در هر منطقه یک مشاور انتخاب شده تا اشکالات طرح تفصیلی را در آن منطقه احصا و برای رفع آنها به مراجع ذی‌صلاح ارایه کند. این راهکاری است که خود کسانی که این طرح را تصویب کرده‌اند، مشخص کرده‌اند. مثلا شهردار منطقه می‌گوید این پهنه مثلا s به فلان دلیل باید بشود g. این را به مراجع ذی‌ربط ارسال می‌کند و آنجا بررسی و در صورت تایید آن پهنه روی طرح تفصیلی اصلاح. این یک نکته قوت است. مساله مهم این است که شهر تهران قبل از طرح جامع، در بسیاری از موارد «رها» شده بوده و طرح تفصیلی و جامع آمده تا این مشکل را حل کند. البته ممکن است اجرای این طرح نارضایتی‌هایی را هم به دنبال داشته باشد که طبیعی است ولی مهم این است که این طرح بتواند هویت رهاشده شهرسازی تهران را به آن بازگرداند که البته این هم‌زمان می‌برد؛ شهری با هویت معماری اسلامی - ایرانی که امروز نقطه مفقوده هویت پایتخت است برای همین هم بود که دکتر قالیباف این همه بر اجرای این طرح تاکید داشتند.

‌ نظر دکتر قالیباف در مورد توسعه شهر بر چه مبنایی است؟ آیا معتقد است که باید شهر از طول و عرض جغرافیایی بزرگ شود یا به صورت عمودی؟

هیچ یک از مراجع و مدیران شهری موافق با توسعه جغرافیایی تهران نیستند. نه شهردار و نه شورای عالی شهرسازی. برای همین هم هست که در طرح تفصیلی برای تهران حریم و حدود تعیین شده است تا تهران بیش از آن گسترش پیدا نکند. اما از آن مهم‌تر بحث خود «حریم» شهر تهران است. براساس اصول شهرسازی ساخت‌وساز در حریم شهرهای بزرگ غیر کارشناسی و ممنوع است. درگذشته اما شاهد بودیم که سازمان‌ها و مراجعی، مجوزهایی برای ساخت‌و‌ساز در حریم شهر تهران صادر می‌کردند که هیچ ارتباطی با شهرداری نداشتند. الان شما نگاه کنید آخرین قسمت جنوبی تهران کجاست؟ شهرری. اما از آن‌طرف ما رباط‌کریم و باقرشهر و... را داریم که برای خودشان شهرداری دارند و به تهران ارتباطی ندارند. این یکی از مشکلات اساسی ما در شهر تهران است؛ اینکه مدیریت یکپارچه شهری نداریم. هرکس برای خودش تصمیم می‌گیرد. ما معتقدیم که کل استان تهران باید یک مدیریت واحد داشته باشد وگرنه تا چند صباحی دیگر تهران به باقر شهر و رباط کریم و اسلامشهر وصل می‌شود. این یکی از مهم‌ترین مسائلی بود که در دولت قبلی بین شهرداری و دولت مطرح بود و متاسفانه لاینحل باقی ماند. البته الان نمی‌دانم تعامل دولت و شهرداری در این زمینه چگونه بوده و به چه نتایجی رسیده است.

‌ اما در همین محدوده‌ای هم که شهرداری تهران، وظیفه حراست از حریم را دارد شاهد ایجاد انواع شهرک‌ها و ساخت‌وسازهای غیرمجاز بوده و هستیم. مثل شهرک زیتون یا شهرک صدف و هزاران مورد دیگر. درعین حال با وجود تمام تاکیدی که در ظاهر آقای قالیباف برای تخریب سازه‌های غیرمجاز حریم تهران دارند، باز هم هنوز خیلی از آنها دست‌نخورده باقی مانده و شهرداری نتوانسته یا نخواسته که آنها را تخریب کند.

بگذارید جواب‌تان را با همین مثالی که زدید بدهم. در شهرک زیتون در ١٠ سال گذشته هیچ ساخت‌و‌ساز جدیدی صورت نگرفته است. اما اینکه بناهایی که ساخته شده باید تخریب شود یک بحث اجتماعی دارد و یک بحث حقوقی. شهرداری تهران با هردوی این مسائل مشکل دارد ولی با این حال نگذاشته بنای تازه‌ای ساخته شود. یا شاید شنیده باشید که شهرداری سه برج بزرگ در شمال تهران که ٣٠، ٤٠ درصد هم پیشرفت داشتند را به دلیل قرار داشتن در حریم تهران تخریب کرد. از این دست اقدامات بسیار زیادی انجام شده است.

‌ ولی خیلی از سازه‌های ساخته شده در حریم هنوز پابرجاست.

شهرداری در حد اختیاراتش خوب عمل کرده است. ولی آن بخشی که خارج از حیطه وظایف شهرداری بوده که نمی‌شود از شهرداری انتظار داشت. در اطراف تهران، اعداد ورقم جریمه‌ها یا مجوزهایی که صادر می‌شود به قدری پایین است که برای شهروندان می‌صرفد که بخواهند آنجا ساخت وساز کنند.

‌ من با شما موافق نیستم. ما مجموعه سازه‌های زیادی در حریم داریم که مانند مرتضی گرد، از یک مجموعه ٢٠ آلونکی غیرمجاز به یکباره چنان رشدی داشته‌اند که امروز به شهرکی بدل شده‌اند که بیش از ٢٥٠٠ ساختمان غیرمجاز دارد و شهرداری هم هنوز نتوانسته اقدامی برای تخریب آنها بکند.

شما فقط یک روی سکه را می‌بینید. در مرتضی‌گرد که در منطقه ١٩ واقع شده، شاید کمتر کسی اطلاع داشته باشد که برای تخریب آن چقدر تلاش شد و چند مامور ما راهی بیمارستان شدند ولی سوال اینجاست که در این مورد آیا فقط شهرداری باید اقدام می‌کرد و سازمان‌های دیگر نباید کاری می‌کردند؟ چرا سازمان‌های دیگر اجازه ساخت وساز در این محدوده را داده بودند؟

‌ یعنی شهرداری مجوز نداده بود؟

نه. اصلا. با تمام این تفاصیل شهرداری باز هم ورود پیدا کرد و جلوی بخشی از ساخت وسازها را گرفت ولی دیگر در توانش نبود که بتواند جلوی همه را بگیرد و تمام ساختمان‌ها را تخریب کند. یعنی سازمان‌های دیگری باید ورود پیدا می‌کردند که متاسفانه ورود پیدا نکردند. این یک واقعیت است که اگر می‌خواهیم تهران از ٧٠٠ کیلومتر مربع فعلی بیشتر نشود باید حریم آن را کاملا مشخص کنیم و نگذاریم در آن ساخت وسازی انجام شود. این امر بدون کمک دولت و تعامل آن با شهرداری ممکن نیست.

‌ بگذارید کمی به مسائل اساسی و در عین حال حساس‌تر بپردازیم. یکی از انتقادهایی که به یکی از شهرداران پیش از آقای قالیباف وارد بود بحث فروش تراکم بود و اینکه به یکباره وبدون حساب و کتاب مجوزهای ساخت بناهای بلند مرتبه را به شکلی بی‌رویه صادر می‌کرد. اما امروز به نظر می‌رسد قالیباف گوی سبقت را از وی ربوده، به شکلی که به قول برخی اعضای شورای شهر، درآمد شهرداری از راه فروش تراکم و اموال غیرنقدی که متعلق به شهر است و سرمایه‌های آن محسوب می‌شود تامین می‌شود. به بیانی به گفته منتقدین شهرفروشی می‌کند. با این وجود حتی ضوابط بلند مرتبه‌سازی هم هنوز تدوین نشده است. فکر نمی‌کنید این روش‌ها برای کسب درآمد شهری مثل تهران واقعا ظلمی به آیندگان باشد؟

اینکه گفته می‌شود برای تامین بودجه شهرداری بخشی از اموال غیرنقدی به فروش می‌رسد، کاملا درست است ولی باید ببینیم این واگذاری‌ها چقدر بوده است؟ چیزی که منتقدین به آن اشاره نمی‌کنند این است که همواره زمین‌ها و املاکی که شهرداری تملک و خریداری می‌کند خیلی بیشتر از اموالی است که به فروش می‌رساند. مثلا فقط در یک قلم ما ٣٠٠ هکتار از اراضی پادگان قلعه مرغی را تملک کردیم. یا برای احداث اتوبان همت غرب چقدر از املاک پادگان‌ها و اراضی دیگر را تملک کردیم؟ یا بزرگراه شهید زین‌الدین هم به همین شکل. در شورای سوم دکتر قالیباف گزارشی را درصحن شورا ارایه کردند که حکایت از آن داشت که املاکی که شهرداری به تملک خود درآورده چندین برابر املاک واگذار شده بوده است. اینها سرمایه‌های شهرهستند و می‌تواند در قالب بودجه‌های غیرنقدی برای مدیران شهری آینده مورد استفاده قرار گیرد.

‌ و در مورد موضوع تراکم فروشی؟

اگر شهرداری مجوزی هم برای ساخت بناهای بلند مرتبه صادر می‌کند درقالب همان ضوابط طرح تفصیلی است. خارج از این طرح شهرداری اجازه صدور مجوز ندارد. خب راهکارش ساده است. درخواست مالک به کمیسیون ماده ٥ می‌رود و آنجا با هزار ترفند موفق می‌شود مجوز بلند مرتبه‌سازی خود را بگیرد. درکمیسیون ماده ٥ هم شهرداری یک رای دارد و نمایندگان ١١ نهاد و سازمان دیگر هم حضور دارند که درنهایت حکم پس از تایید اکثریت صادر می‌شود.

‌ دیدگاه دکتر قالیباف را در مورد بلند‌مرتبه‌سازی نگفتید .

نگاه کنید، چه بخواهیم و چه نخواهیم تهران نیاز به بلند مرتبه‌سازی دارد. باید یک‌سری از نقاط و مناطق برای این امر در نظر گرفته شوند. البته بعد از مطالعه کافی.

‌ یعنی شما معتقدید که برج‌هایی که در منطقه یک ساخته می‌شوند هم براساس ضوابط بلند مرتبه‌سازی هستند؟

بله . دقیقا.

‌ بحث جدایی «ری» از «تهران» یکی از چالش‌های مهم شهرداری تهران بود. تا لحظه آخر به نظر می‌رسید که ری ازتهران جدا خواهد شد ولی در نهایت به یکباره ورق برگشت و ری همچنان جزیی ازتهران ماند. این تاکید شهرداری برای جدا نشدن ری از تهران برای چه بود؟

آنها فقط به دنبال جدایی ری نبودند بلکه می‌گفتند بعد از ری باید شمیرانات هم از تهران جدا شود. در عوض ما معتقد بودیم که شهرباید با یک مدیریت واحد اداره شود. شما وقتی به پاریس می‌روید، شهرداری پاریس اداره‌کننده تمام مسائل زندگی شهری در شهر است. از آب و برق و گاز گرفته تا بقیه مسائل شهری. درآن مقطع مجمع نمایندگان استان تهران به مساله ورود پیدا کردند و جلساتی را با نمایندگان دولت و شهرداری داشتند. از منظر اجتماعی هم خود مردم ری تجمع و اعتراض‌شان را اعلام کردند. مجموع اینها باعث شد تا ری همچنان جزو تهران باقی بماند.

‌ از دیگر انتقادهایی که به شهردارتهران می‌شود، بحث چگونگی انجام پروژه‌های شهری است. خیلی از کارشناسان معتقدند پروژ‌ه‌هایی که شهرداری انجام می‌دهد با ریخت و پاش‌های مالی فراوانی توام است. به شکلی که مثلا تونل توحید یا صدر با چند برابر بودجه پیش‌بینی شده آن انجام شده است. فکر نمی‌کنید الان پروژه‌هایی که در تهران انجام می‌شود برای شهر خیلی «گران» تمام می‌شود؟

ببینید، پروژه‌هایی مانند ادامه بزرگراه رسالت که ١٠ سال به طول می‌انجامد باید با پروژه‌‌هایی مانند تونل توحید که دوساله به بهره‌برداری می‌رسد تفاوت داشته باشد. برای تکمیل چنین پروژه‌ای باید نیروها سه شیفت کارکنند و هزینه‌های آن قاعدتا خیلی بیشتر از شرایط عادی است. در پروژه‌های شهری زمان و سرعت نقش مهمی را دارد، چرا که طولانی شدن تکمیل پروژه باعث افزایش هزینه برای شهر خواهد شد. اینکه پروژه تونل توحید با ضریب بودجه ٢/١ یا ٣/١ درصد بودجه پیش‌بینی شده تکمیل شده باشد دلیل نمی‌شود که بخواهیم آن را پروژه گرانی بدانیم. همین طور پروژه صدر یا امام علی (ع).

‌ بحث حمل‌و‌نقل عمومی از جمله قدیمی‌ترین مباحث و مشکلات تهران است. اعضای شورای شهر می‌گویند قراربوده شهرداری سالی ٣٠ کیلومتر مترو بسازد ولی به گفته شما تنها سالی ٥/١٣ کیلومتر مترو ساخته شده است. از سویی ناوگان اتوبوسرانی ما هم نه توسعه چندانی داشته و نه نوسازی شده است. در واقع به نظر می‌رسد شهرداری در بحث حمل‌و‌نقل عمومی چندان توفیقی را نداشته است.

قرار ما ٣٠ کیلومتر نبود. آقای قالیباف گفته بود که ما این ظرفیت را داریم که تا ٣٠ کیلومتر در سال مترو بسازیم. ولی این درصورت تامین بودجه بود. اما شما می‌دانید که دولت سهم خود را از بودجه مترو پرداخت نکرده است. پس نمی‌توانستیم به سقف ٣٠ کیلومتر برسیم. در مورد اتوبوسرانی حق با شماست. البته در مورد مشارکت بخش خصوصی در اتوبوسرانی موفق بوده‌ایم و هم‌اکنون حدود ٥٠ درصد اتوبوسرانی توسط بخش خصوصی اداره می‌شود. اما در مورد نوسازی اتوبوسرانی به دلیل کمبود بودجه نتوانسته‌ایم به افق تعیین شده دست پیدا کنیم.

‌ از تعامل بین شهرداری و دولت گفتید. همان‌طور که همه می‌دانند دردوره احمدی‌نژاد، شهرداری و دولت کاملا در مقابل یکدیگر صف آرایی کرده بودند. اما شاید شنیدن داستان «چرا»یی این تقابل از زبان شما به عنوان یکی از نزدیکان قالیباف شنیدنی باشد. تعامل بین احمدی‌نژاد و قالیباف در دوره ٨‌ساله ریاست‌جمهوری قبل در اداره شهر چگونه بود؟

تقابل بین این دو به انتخابات ریاست‌جمهوری بازمی‌گشت. همان‌طور که می‌دانید بعد از اینکه احمدی‌نژاد رییس‌جمهور شد، قالیباف به عنوان کاندیدای شهرداری به شورای دوم معرفی شد. ولی احمدی‌نژاد مخالف شهردار شدن قالیباف بود و به‌شدت تلاش می‌کرد تا علی‌آبادی شهردار شود. ولی در نهایت قالیباف شهردارشد. بعد از انتخاب شدن وی به عنوان شهردار نخستین کاری که کرد از احمدی‌نژاد خواست تا برای توسعه هر چه بهتر شهر، بین شهرداری و هیات دولت تعامل خوبی برقرار شود. خصوصا اینکه خود احمدی‌نژاد هم تجربه شهردار بودن را داشت و نیازهای شهر و ضرورت این تعامل را می‌شناخت. اما متاسفانه آقای احمدی‌نژاد چندان تمایلی برای این همکاری نداشت. به همین دلیل درخواست قالیباف برای حضور در جلسات هیات دولت رد شد. دولت حتی به تعهداتش برای نوسازی ناوگان اتوبوسرانی و مترو و... هم عمل نکرد. حتی قالیباف به احمدی‌نژاد گفت: شما بیایید بودجه‌ای را برای توسعه مترو یا مثلا حمل‌و‌نقل به شهرداری کمک کنید یا سهم‌تان را بدهید وسال بعد خود شما بیایید و در همین شهرداری از من گزارش بخواهید که این بودجه را چه کرده‌ام. اما باز هم احمدی‌نژاد قبول نکرد. در مجموع در شرایطی که کشور بیش از ٨٠٠ میلیارد دلار درآمد داشت این اتفاق رخ نداد و فرصتی که می‌توانست بسیار به نفع توسعه شهر تهران باشد از دست رفت. چه بسا اگر این ارتباط و تعامل رخ می‌داد، امروز شاهد بسیاری از مشکلات کنونی تهران نبودیم. البته در این دوره تعامل بسیار خوبی بین شهرداری و دولت وجود دارد. گرچه دولت به دلیل محدودیت‌های شدید مالی نتوانسته به تعهدات خود عمل کند. امیدواریم با رونق اقتصادی کشور در آینده، شاهد حمایت مالی دولت از شهرداری باشیم.

‌ زمانی که قالیباف در سال ٨٤ شهردار تهران شد، بودجه شهرداری ٩٨٨ میلیارد تومان بود درحالی که بودجه سال ٩٤ شهرداری بدون احتساب بودجه سازمان‌های تابعه آن، ١٧ هزار میلیارد تومان است؛ رقمی واقعا نجومی. مثلا فکر نمی‌کنم بودجه وزارت بهداشتی که شما الان در آن مسوولیت دارید، حتی ٦٠- ٧٠ درصد این بودجه هم باشد. بسیاری از منتقدان معتقدند که درصد بالایی از این بودجه‌ها حیف و میل و ریخت وپاش می‌شود یا درجیب یک‌سری گروه‌ها و آدم‌های خاص می‌رود. گذشته از فسادی که این بودجه می‌تواند به دنبال داشته باشد، تامین این بودجه واقعا چطور ممکن است؟ جز با تراکم فروشی یا فروش اموال غیرنقدی که حق تمام شهروندان شهر است؟

بودجه غیرنقدی، قبلا هم وجود داشته است. منتها در بودجه شهرداری لحاظ نمی‌شده، حالا این بودجه غیرنقدی که بالغ بر ٥٠ درصد بودجه شهرداری است در ردیف‌های بودجه‌ای لحاظ شده است. یعنی ٥٠ درصد از بودجه‌ای که الان می‌بینید قبلا هم بوده و فقط الان عیان شده است. نکته بعدی تورم است. واقعا شما توقع دارید تهران را با همان بودجه ١٠ سال قبل اداره کنیم؟ لذا از لحاظ عددی بودجه زیاد شده ولی از لحاظ اجرای پروژه‌های مختلف چندان تغییری رخ نداده است. تازه ما معتقدیم که اگر بخواهیم شهری ١٠ میلیونی را به خوبی اداره کنیم، به بودجه‌ای به مراتب بیشتر از این رقم‌ها نیازمندیم. ضمن اینکه شهرداری به پول نفت هم که وصل نیست بلکه سازمانی مستقل است.

‌ خب فکر نمی‌کنید تامین این بودجه از جیب مردم به شهروندان فشار می‌آورد؟

الان شهروندان فقط عوارض نوسازی و پسماند می‌دهند که رقم چندان قابل توجهی نیست. فقط وقتی ممکن است مقدار این دریافتی‌ها بالا برود که فردی بخواهد خانه‌ای بسازد که در آن مورد هم درقبال مبلغی که می‌پردازد، چندین برابر سود عایدش می‌شود.

‌ بحث فساد مالی در شهرداری از جمله مسائل قدیمی است که هموازه شهرداری در مورد آن بازخواست شده است. حتی خود قالیباف هم چندی قبل به وجود فساد مالی در شهرداری اذعان کرده بود. شما هم وجود فساد مالی در شهرداری را قبول دارید؟

فساد مالی ممکن است هر جایی وجود داشته باشد. مهم شیوه برخورد با آن است. من هم منکر وجود فساد درشهرداری نیستم. این یک مساله طبیعی است. ولی نه به آن شوری که گفته می‌شود. به نظرم بهترین راهکار گسترش سیستم‌های it در همه بخش‌های شهرداری است. ضمن اینکه الان شهرداری سازوکاری را طراحی کرده که مردم ناظر برعملکرد شهرداری هستند. شما به راحتی می‌توانید با ١٣٧ و بعد از آن ١٨٨٨ تماس بگیرید و مطالبه‌تان را مطرح کنید. اگر بازهم مساله باقی مانده بود، می‌توانند به بازرسی یا حراست شهرداری مراجعه کنند.

‌ یک سوال مدیریتی، چرا قالیباف این همه شهرداران و مدیران خود را تغییر می‌دهد؟

دکتر برای اینکه بتواند این مساله را مدیریت کند اداره انتصاب‌ها را تاسیس کرد تا آنها در مورد قابلیت‌های گزینه‌های مدیرانی که می‌خواهند منصوب شوند تحقیق کنند. البته ایشان یکسری شرایطی را هم مثلا برای شهرداران نواحی و مناطق در نظر گرفته‌اند. ولی در مجموع ممکن است بخشی از اقدامات وی در مورد انتصاب‌های مدیریتی برای ما قابل قبول باشد و بخشی را نتوانیم تحلیل کنیم. اما تاجایی که من می‌دانم وی خودش هم معتقد به تداوم مدیریتی است. البته تغییرات در شهرداری نسبت به دستگاه‌های دیگر زیاد نبوده. مثلا عمر مدیریتی متوسط در مورد شهرداران نواحی چهار سال و در مورد شهرداران مناطق دو سال بوده است. درسطح مدیریت ستادی که این مدت خیلی بیشتر است.

‌ دکتر قالیباف در برهه‌هایی اقداماتی انجام می‌دهد که در نوع خود تامل برانگیز است. ازجمله بحث تفکیک جنسیتی که سال گذشته همین موقع‌ها از سوی وی اعلام شد ولی خودش هیچ‌گاه جواب درست و قانع‌کننده‌ای به آن نداد. شما که معاون اجتماعی وی بودید، چه نظری دارید؟

من آن زمان معاون اجتماعی نبودم، ولی از نزدیک در جریان مساله بودم. قالیباف هیچ‌گاه نگفت که زنان و مردان را در اتاق‌ها و محیط‌های جداگانه تفکیک کنند و با هم ارتباطی نداشته باشند بلکه ایشان براین باور بود که من اختلاط بین زنان و مردان که در برخی از حوزه‌ها و بخش‌های شهرداری دیده می‌شود را قبول ندارم. آن بخشنامه در همان راستا بود. اگر دیدگاه وی اینچنین بود، اصلا نباید خانم‌ها را استخدام کنند. درحالی که در همین شبکه‌های اجتماعی مناطق و نواحی شهرداری، بالای ٨٠ درصد نیروها را خانم‌ها تشکیل می‌دهند. من می‌توانم بگویم در این مورد در حق وی ظلم شد.

‌ جدا شدن شما از شهرداری هم سوالات فراوانی را به وجود آورد. اینکه شمایی که سه دهه دوست و همراه قالیباف بودید، چرا به یکباره همکاری خود را با قالیباف قطع کردید؟

ارتباطم را قطع نکردم. هنوز هم به عنوان یک دوست و مشاور هر چند روز یک‌بار یکدیگر را می‌بینیم و صحبت می‌کنیم. در آن برهه هم من دیدم بعد از پنج سال باید تغییری در محیط و شیوه کار خود بدهم و چه بسا فرد دیگری می‌توانست خیلی پویا‌تر در این سمت انجام وظیفه کند. این بود که با دکتر صحبت کردیم ولی او به‌شدت مخالفت کرد. یک‌بار که برای عید دیدنی پیش دکتر هاشمی، وزیر بهداشت آمده بودیم، موضوع مطرح شد و ایشان گفت: حالا که می‌خواهید از شهرداری بیرون بیایید، بیایید اینجا و با ما کار کنید. خودش هم با دکتر صحبت و وی را راضی کرد و بدین ترتیب من به وزارت بهداشت آمدم. البته جنس کار من اینجا هم بیشتر اجتماعی است. تفاهمنامه‌های بسیاری بین وزارت بهداشت و شهرداری و شورای استان‌ها و... بسته شده که می‌تواند برای جامعه سلامت کشور بسیار مفید باشد. در واقع تصمیم من شخصی بود و ربطی به ارتباطم با قالیباف نداشت.

‌ شهردار تهران در سال‌های گذشته به‌شدت محتاط شده است و در اکثر رخدادهایی که برایش رخ می‌دهد و خبری می‌شود سکوت می‌کند. چرا؟ آیا این استراتژی وی است؟

درمورد پسرش که در صفحه اینستاگرامش جواب داد و گفت پسرم معلمی است که آموزشگاه دارد. در بسیاری از موارد اصلا شاید لازم نباشد که یک مدیر در سطح قالیباف به این شایعات جواب و آن را ادامه دهد ولی کلا ما در مورد مدیران ارشد کشورمان هر از چندگاهی شاهد برخی بداخلاقی‌های اجتماعی هستیم که به هیچ‌وجه درست نیست. چه لزومی دارد ما بخواهیم به حریم شخصی و خصوصی مدیری سرک بکشیم؟ آن هم در مورد چیزی که اصلاوجود ندارد. این مساله درمورد مسائل سیاسی هم وجود دارد. همین بداخلاقی‌های سیاسی. به همین دلیل رسانه‌ها و مردم باید از انتشار اخباری اینچنینی جدا خودداری کنند. خصوصا در فضاهای مجازی، چون ممکن است بعدها خودشان با این مشکل
مواجه شوند.

 

جمله‌های کلیدی

کلا ما در مورد مدیران ارشد کشورمان هر از چندگاهی شاهد برخی بداخلاقی‌های اجتماعی هستیم که به هیچ‌وجه درست نیست.مانند شایعه‌ای که در مورد پسر قالیباف رخ داد.

اینکه پروژه تونل توحید با ضریب بودجه ٢/١ یا ٣/١ درصد بودجه پیش‌بینی شده تکمیل شده باشد دلیل نمی‌شود که بخواهیم آن را پروژه گرانی بدانیم.

قالیباف هیچگاه نگفت که زنان و مردان را در اتاق‌ها جداگانه تفکیک کنند بلکه ایشان براین باور بود که من اختلاط بین زنان و مردان که در برخی از حوزه‌ها و بخش‌های شهرداری دیده می‌شود را قبول ندارم.
 

ملک‌مدنی شهردار سابق تهران از عملکرد ١٠ ساله قالیباف می‌گوید
زندگی در تهران هر روز سخت‌تر می‌شود
 
 محمدحسن ملک‌مدنی سی و‌پنجمین شهردار تهران گرچه تنها ١٠ ماه بر مسند شهرداری تهران نشست
(از سال ١٣٨٠ الی ١٣٨١) اما به دلیل عملکرد هفت ساله‌اش به عنوان شهردار اصفهان و حاشیه‌هایی که به عنوان شهردار تهران
داشت، همواره چهره‌ای جذاب برای رسانه‌ها بوده
است. وی مدتی است که سکوت ١٢، ١٣ ساله خود را شکسته و هر از چندی به
عنوان یکی از منتقدان شهری به نقد شهر و عملکرد شهرداری می‌پردازد. همزمان با دهمین سال ریاست قالیباف در شهرداری تهران، سخنان او را به عنوان یکی از شهرداران پیشین پایتخت در مورد عملکرد قالیباف، جویا شدیم.

 

‌ آقای ملک مدنی، اگر بخواهیم به طور خلاصه نگاهی داشته باشیم به عملکرد شهرداری ١٠‌ساله شهردار تهران،
به عنوان فردی که شهرداری تهران و اصفهان را در کارنامه خود دارد، این دهه را
چگونه ارزیابی می‌کنید؟

برای ارزیابی هر عملکردی باید یکسری شاخصه‌ها را تحلیل و بررسی کرد. در این مورد نیز باید ببینیم عملکرد شهردار فعلی چه چشم‌اندازی را برای شهر ترسیم کرده است؟ شهر قرار است با این رویکرد به کجا برود؟ آیا با سیاست‌های فعلی شهرداری شهر «سبک»‌تر خواهد شد یا «سنگین» می‌شود؟ نوسازی تهران چه روندی را طی می‌کند؟ و... بررسی مجموعه این سوال‌ها و این فاکتورهای سنجشی، ما را به این نتیجه می‌رساند که نمی‌توان چشم‌انداز روشنی را برای پایتخت متصور بود.

اگر بخواهیم بخش‌های مختلف شهرداری را «حوزه»‌ای بررسی کنیم، به نظرتان در کدام بخش‌ها کمبودهایی وجود دارد؟

به نظرم از مهم‌ترین بخش‌های شهرداری بخش‌های زیست محیطی و فرهنگی آن است. یکی از شاخص‌های زیست محیطی هم درختان و فضای سبز آن شهر است. باید مطالعه کرد و دید که آیا این شاخصه در ١٠ سال گذشته افزایش داشته است. اگر افزایش داشته مطابق سرانه‌های فضاهای سبز جهان بوده است؟ در زمینه آلودگی هوا چقدر کار شده است و این تلاش‌ها تا چه حد مشکلات آلودگی هوای پایتخت را حل کرده است؟ چقدر از عمر شهروندان در پشت ترافیک‌های سنگین تلف می‌شود؟ در مورد بخش‌های فرهنگی هم باید پرسید: سرانه کتابخانه‌ها و فرهنگسراهای ما چقدر رشد داشته است؟ اینها شاخصه‌های توسعه‌یافتگی یک شهر است. من از این آمار اطلاع موثقی ندارم ولی آنچه در شهر می‌بینم، حکایت از این دارد که این شاخصه‌ها چندان متناسب با جمعیت شهر تهران نیست.

‌ یعنی شما احساس می‌کنید شهرداری نتوانسته شهری آرام و محیطی مناسب برای زندگی شهروندان مهیا کند؟

من تصور می‌کنم زندگی در تهران روزبه‌روز سخت‌تر و سخت‌تر می‌شود. شهر هر روز شلوغ‌تر می‌شود و آلودگی هوای آن افزایش پیدا می‌کند. همچنین با تخریب‌هایی که در بخش باغ‌ها و فضاهای سبز می‌بینیم به نظر می‌رسد سهم مردم از فضای سبز نیز با وجود آمارهایی که داده می‌شود کاهش پیدا می‌کند و کرده است.

به نظر شما شهری مانند تهران بهتر است رشدی «عمودی» با ساختمان‌هایی بلندمرتبه داشته باشد یا توسعه‌ای افقی و طولی؟ عملکرد آقای قالیباف را در این زمینه چگونه
ارزیابی می‌کنید؟

این‌طوری نمی‌شود در مورد این مساله قضاوت کرد. باید کار کارشناسی بشود. ولی آنچه مسلم است این است که نمی‌دانیم در تهران چقدر قرار است مسکن ساخته شود. ضمن اینکه نمی‌دانیم واقعا این مسکن‌هایی که عمدتا هم گران‌قیمت تمام می‌شوند چه دردی را از مردم قشر متوسط و کم‌درآمد شهر که بیشترین بخش شهر را تشکیل می‌دهند، دوا می‌کنند. من معتقدم تهران نباید این‌گونه بی‌قاعده رشد پیدا کند بلکه باید رشدش هدایت‌شده باشد و به سمت شاخص‌های زیست محیطی سوق پیدا کند تا بتواند زندگی بهتری را برای مردم مهیا کند.

‌ من جواب سوالم را نگرفتم. فکر می‌کنید رشد عمودی شهر، چاره ساز مشکلات تهران است؟

من تصور نمی‌کنم چنین باشد. کافی است تصور کنید که در ٥٠ سال آینده وضعیت پایتخت با این رشد عمودی چه خواهد شد. این شهر که الان اینچنین شلوغ است، آن زمان چه وضعیتی خواهد داشت؟ ما باید قبل از تصمیم‌گیری در مورد چگونگی توسعه شهر، از کارشناسان برای بررسی عواقب آن نظرخواهی کنیم.

‌ طرح تفصیلی تهران از جمله مواردی است که شهرداری مدعی است می‌تواند برای شهر تهران و توسعه آن سندی کلیدی و حیاتی باشد. به نظر شما، طرح تفصیلی تهران تا چه حد می‌تواند از مشکلاتی که از آن نام بردید کم کند؟ و چقدر از سوی آقای قالیباف
اجرایی شده است؟

من به شخصه به این اصل معتقدم که «قانون» هر چند ناقص و کمرنگ، بهتر از بی‌قانونی است. نباید در شهری مانند تهران، خودسرانه عمل کرد. از این منظر وجود طرحی مانند طرح تفصیلی برای شهر مفید است ولی مشکل از آنجایی شروع می‌شود که معلوم نیست برخی تصمیم‌گیری‌هایی که در شهر صورت می‌گیرد، برچه اساسی انجام می‌شود. آیا طرح تفصیلی مجوز آنها را صادر کرده یا برخلاف چارچوب‌های این طرح، این تصمیم‌گیری‌ها ومجوزهای عجیب و غریب ساخت وسازی صورت می‌گیرد.

‌ مثلا چه مواردی؟

مثلا اینکه چطور پارکینگ ساختمان بانک مرکزی خیابان پاسداران تبدیل به ساختمانی ٩‌طبقه شده است؟ چگونه درست در مقابل ساختمان شهرداری منطقه ٣ در خیابان شریعتی، سازه عظیم ٤٠‌طبقه‌ای در حال قد کشیدن است، یا فضایی که از ٤٠ سال پیش برای اتوبانک طراحی شده بود چطور در حال تبدیل شدن به برجی کج و معوج است؟ اتوبانکی که قرار بود شهروندان با خودروها به این محوطه وارد شوند و امور بانکی خود را انجام دهند و بیرون بیایند.

طبق چه معیاری بوستان ٢٧٠٠‌متری پارک عظیمی که از سوی فردی به مردم تهران هدیه شده بود، کتابخانه‌اش تخریب می‌شود و در آن سازه‌ای بزرگ قد می‌کشد. از این دست مجوزها در دوره ١٠ ساله گذشته بسیار داشته‌ایم. واقعیت این است که شهر تهران به کارگاهی بزرگ تبدیل شده است و نفس کشیدن در آن روزبه‌روز سخت‌تر و دشوارتر می‌شود.

‌ یعنی در دوره شهرداری شما چنین تصمیم‌گیری‌هایی انجام نمی‌شد؟

به هیچ‌وجه. پارک و فضاهای عمومی ناموس شهر هستند. نمی‌توان آنها را به سادگی تخریب کرد ضمن اینکه مجوزهای ساختمانی هم باید براساس اصول و ضوابط خاصی باشد. تمام تلاش ما این بود که شهرمان را نفروشیم. اداره شهر یک برنامه استراتژیک می‌خواهد. البته اداره‌اش هم چندان سخت نیست. باید هر موضوعی که شهر را دچار عارضه می‌کند، یا جلوی آن را گرفت یا تلاش کرد، عوارض آن را به حداقل رساند.

‌ به شهرفروشی اشاره کردید. بودجه امسال شهرداری ١٧ هزار میلیارد تومان است که با احتساب بودجه شرکت‌های وابسته آن به بیش از٤٠ هزار میلیارد تومان هم می‌رسد. واقعا این بودجه کلان از کجا قرار است
تامین شود؟

برای تامین بودجه راه‌های گوناگونی وجود دارد ولی آنچه مسلم است تامین این حجم عظیم مالی، بدون اقداماتی مانند فروش تراکم و از این دست اقدامات ممکن نیست یعنی از طریق فروش شهر. حالا به هر اسمی که انجام شود ولی باز اسمش همان شهرفروشی است.

‌ پس این بودجه را چگونه باید تامین کرد؟

از طریق دریافت هزینه از خدماتی که به شهروندان داده می‌شود. شهروندان به تناسبی که خدمات می‌گیرند باید هزینه آنها را هم پرداخت کنند. البته عادلانه. ضمن اینکه دولت هم یکی از مهم‌ترین «ساکنان» این کلانشهر است؛ شهروندی که اتفاقا وزن اعتباری سنگینی هم دارد این شهروند هم باید حق و حقوق شهروندی خود را بپردازد وگرنه بار مضاعفی بر دوش شهرداری گذاشته می‌شود و توسعه شهرسال‌به سال به مراتب سخت و سخت‌تر می‌شود.

‌ اگـر قرار بود دوباره شهردار شوید، برای حل مشکلات تهران چه می‌کردید؟

قبل از هر چیز، کارگروه‌هایی از کارشناسان و دانشگاهیان می‌دادم تا به بررسی زوایای مختلف شهر بپردازند. بعد از‌آن تازه تصمیم می‌گرفتیم که طبق چه نقشه‌ای باید حرکت کنیم. این بنیادی‌ترین اقدامی است که باید انجام شود.

‌ در مجـموع عملکرد دکـتر قالیباف به عنوان شهردار را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از من نخواهید که در مورد عملکرد ایشان قضاوت کنم. فکر کنم مردم با بررسی شاخصه‌هایی که گفتم و آن چیزی که در شهر می‌بینند، خودشان بهتر از هر کسی می‌توانند در این مورد اظهارنظر کنند.

 

جمله‌های کلیدی

در تهران چقدر قرار است مسکن ساخته شود؟ ضمن اینکه نمی‌دانیم واقعا این مسکن‌هایی که عمدتا هم گران قیمت تمام می‌شوند چه دردی را از مردم قشر متوسط و کم‌درآمد شهر که بیشترین بخش شهر را تشکیل می‌دهند، دوا می‌کنند؟

واقعیت این است که شهر تهران به کارگاهی بزرگ تبدیل شده است و نفس کشیدن در آن روزبه‌روز سخت‌تر و دشوارتر می‌شود .

پارک و فضاهای عمومی ناموس شهر هستند. نمی‌توان آنها را به سادگی تخریب کرد ضمن اینکه مجوزهای ساختمانی هم باید براساس اصول و ضوابط خاصی باشد. تمام تلاش ما این بود که شهرمان را نفروشیم.

از من نخواهید که در مورد عملکرد قالیباف قضاوت کنم. فکر کنم مردم با بررسی شاخصه‌های زندگی شهری که گفتم و آن چیزی که در شهر می‌بینند، خودشان بهتر از هر کسی می‌توانند در این مورد اظهارنظر کنند.
 
منبع: اعتماد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین