آنچه از زندگی احمدرضا عابدزاده نمی‌دانید

چهره محبوب فوتبال ایران به دلیل دو اتفاق تلخی که در زندگی اش افتاد، تغییری در زندگی خود ایجاد کرد.

احمدرضا عابدزاده به اندازه نامی که دارد، هیچگاه در فوتبال ایران به مال و منال نرسید. او تا همین چند سال قبل حتی نتوانسته بود برای خودش یک خانه بخرد و همیشه می گفت از تمام همبازیانش عقب افتاد. احمدرضا یکی از محبوب ترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران است و هنوز هم طرفداران بسیار زیادی دارد. او معتقد است با وجود محبوبت و مقبولیتی که در جامعه دارد، از خیلی از همبازی های سابقش عقب تر است. عابدزاده تازه چند سالی است خانه خریده و توانسته به وضعیت مالی اش سر و سامان دهد. بعضی از نزدیکان احمدرضا می گوید اصلا به خاطر اتفاقات مالی بود که او سال 80 کارش به بیمارستان کشید و یک بار دیگر به زندگی بازگشت.

 در آن سال او ورشکسته شد و تمام دار و ندارش را از دست داد و مجبور شد تازه پس از سرپا شدن دوباره زندگی اش را از نو بسازد. این تجربه به اضافه تجربه ای که او در استقلال داشت، از احمدرضا فردی ساخت که همواره به مسایل مالی اهمیت دهد. او در استقلال مصدوم شد و آن زمان پول عملش 2 میلیون تومان می شد. کاظم اولیایی مدیرعامل وقت استقلال به عابدزاده گفت از این پول ها ندارند برای پای مصدوم او هزینه کنند. احمدرضا در آن ماهها که اتفاقا ماههای اولی زندگی مشترکش بود، به شدت در مضیقه مالی بود و همان زمان با خود عهد کرد که مسایل مالی برایش دراولویت باشد. او در سال های حضور در سپاهان و پرسپولیس اندوخته هایی داشت که در سال 80 در اتفاقی تلخ آنها را از دست داد.

احمدرضا پس از بلند شدن دوباره فعالیت هایش را از نو شروع کرد. او حالا حتی برای حضور در بازی ستاره ها هم برای خودش اسپانسر شخصی دارد. عابدزاده تنها بازیکنی بود که در زمین تبلیغات روی پیراهنش با دیگر بازیکنان ستاره های ایران فرق می کرد چون این شرط اصلی اش برای حضور در بازی بود. احمدرضا در واقع با حضور در این مسابقه برای خود درآمدزایی داشت. او امسال تنها چهره فوتبالی بود که با یک شرکت تجاری قرارداد تبلیغاتی امضا کرد و پول خوب هم عایدش شد.

عابدزاده امروز فوتبال بازی نمی کند ولی مثل اکثر فوتبالی ها مسایل مالی برایش اهمیت زیادی دارد و این به خاطر اتفاقاتی است که در زندگی اش رخ داده است. او با این میزان محبوبیت در هر کجای دنیا که بود، امروز بدون هیچ دغدغه ای استراحت می کرد و از زندگی اعیانی اش لذت می برد اما حالا مجبور است برای درآوردن پول، دور از خانه و خانواده اش در آمریکا چند شاگرد را تمرین دهد تا از پس هزینه های زندگی اش بربیاید.