» فرهنگی
تاسف آور بودن وضع فرهنگی کودکان
مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو سیما در نامهای به حسن روحانی - رییس جمهور منتخب - وضع فرهنگی کودکان ایران را تأسفآور خواند و گفت: همه درد و حرف این است که خردسال، کودک و نوجوان فراموش شدهاند.
مدیر گروه کودک و خردسال شبکه دو سیما در نامهای به حسن روحانی - رییس
جمهور منتخب - وضع فرهنگی کودکان ایران را تأسفآور خواند و گفت: همه درد و
حرف این است که خردسال، کودک و نوجوان فراموش شدهاند.
در متن کامل این نامه که نسخهای از آن به ایسنا ارسال شده، آمده است:
«هوالعلیم
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای روحانی
رییس جمهور عزیز و منتخب
با عرض سلام و ادب
ضمن تبریک - اگرچه دیر هنگام - انتخاب شایسته و ارجمند حضرتعالی ....
در ابتدای راه، وقتی هنوز هجوم مشکلات و تلاشها مجال خواندن را از حضرتعالی نگرفته، بر دل گذشت که روزگار فرهنگسازان در عرصه کودکان و نوجوانان را به اختصار تقدیم کنم، شاید در طراحی افق پیش رو مفید باشد.
دعای خیر 15 میلیون خردسال، کودک و نوجوان بدرقه راهتان.
مقدمه
امروزه به طور میانگین کودکان ایران 5/3 تا 4 ساعت از زمان زندگی روزانه را در مدرسه میگذارنند و بخشی از ذهن و زمان کودکان به آموزش رسمی اختصاص مییابد. گزاره فوق را بیفزایید به این نکته که 80 درصد یافتهها و قوام شخصیت انسانها در کودکی شکل میگیرد.
از دو مقدمه فوق می رسم به یک نتیجه خاص و آن این که در روزگار طلایی زندگی کودکان چیزی به نام اوقات فراغت از آن نوع که ما بدان اعتقاد داریم وجود ندارد. حتی شادی کودکان، بازی و تماشای تلویزیون فراغت نیست؛ یک روال لازم و اثرگذار است تا حدی که بازی جدیترین عملکرد کودکان محسوب می شود. اما متاسفانه ما درباره وضع کودکان چه در اوقات آموزش رسمی و چه در زمان عظیم باقی مانده، حداقل دو سوم عمر مفید کودکان خارج از فضای آموزش رسمی است، سکوت کردهایم.
اگر درباره ازدواج و طلاق هزار مشکل در کشور ایجاد شده است، اگر قانون مندی جامعه قدری مخدوش است، اگر هنوز باور دینی و اخلاق جمعی مناسبی بر رفتارمان حاکم نیست و اگر و اگر ... باید سراغ ریشه همه مشکلات را از آموزههای کودکیمان بگیریم.
کار کردن برای کودک مثل درخت پسته است که سالها مراقبت میخواهد تا روز ثمرش پس از ایامی طولانی برسد؛ اما نگاه ما متاسفانه نگاه به محصول بوتهای است. امروز میکاریم و چند هفته دیگر ثمر میطلبیم و با این خوی و منش کم کم کشت زار کودکی کم بهره خواهد ماند.
عجولانه و بیآنکه آینده را درک کنیم فرهنگ را به گونه بوتههای خودرو رها میکنیم.
نویسنده این سطور مثل بسیاری از اهل فرهنگ و هنر دل مشغولیهایی دارد که این نوشته خبر میدهد از سّر درونش و آن جایگاه خردسال، کودک و نوجوان در برنامهها، سیاستهای کلان و آتی کشورمان است. کمتوجهیها و گاه کملطفیها، ذهن و زبان و فرهنگ کودکان کشور را بسیار آزرده کرده و گویا فراموششان کردهایم.
چرا؟ چون کودکان سکوت میکنند و به ما ایمان دارند؟ شاید هم مثل دهها سال پیشتر تا وارد بازار کار نشوند، جزو جامعه اقتصادی حساب نمیشوند و مهم نیستند.
مختصر همه درد و حرف این است که خردسال، کودک و نوجوان فراموش شدهاند.
به هر حال وظیفه نویسنده است که حرفهایش را بزنم تا شاید روزگار پیش روی کودکان بهتر از روزگار کودکان گذشته باشد و آشفتگی حیرت آور و گاه غیر فرهنگی حاکم بر رفتارهای جامعه، اقتصاد و برنامه ریزی کلان کمی کمتر شود. حقیقت آن است که وضع فرهنگی کودکان ایران تأسفآور است.
اما بگذارید پیش از آن بگویم که مجموعه عظیم و پرتوان یاران آموزش و پرورش و همه نهادها تلاش لازم را میکنند و این نوشته طعنه و پهلو زدن - اگرچه محور مطالب حاضر خارج از روال آموزش رسمی است - به آن عزیزان نیست؛ بلکه حرکت بدون نقشه و طراحی، حرف این مکتوبه است.
اما ذکر چند نکته قبل از بیان مطالب ضروری است:
• هشتاد درصد شخصیت و آگاهی انسان تا 7 سالگی تکمیل می شود، عددی حیرت آور برای کسی که میخواهد اثرگذاری یک فعالیت را ببیند.
• جمعیت خردسال و کودک و نوجوان ایران حدود 15 میلیون نفراست. بسته به تعریف ما از گروه های سنی این عدد کمی بالاتر و پایینتر است؛ عددی که اگر در تقاطع با بند پیشین فرض شود حیرتآورتر نیز خواهد بود.
• آموزش رسمی کشور بخش کوچکی ازظرفیت و زمان عظیم و ارزشمند کودکان ونوجوانان راپوشش می دهد - در بهترین وضعیت حدود یک سوم زمان مفید - و بماند که خردسالان گویا از جریان اثر پذیری کنار گذاشته شدهاند و کمتر یادی از آنان می شود.
وضع موجود سیاست کلان و برنامه ریزی جامع برای کمک به فرآیند رشد و همسو کردن رفتارهای فرهنگی برای خردسالان، کودکان و نوجوانان موجود نیست. تا آنجا که نویسنده می داند هیچ گونه سیاست نامه، برنامه مدون یا افق روشن برای فرهنگ سازی و فرهنگ پذیری خردسالان و کودکان و نوجوانان وجود ندارد و اگر نهادهایی مثل وزارت آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری یا.... فعالیتی ارزشمند انجام دادهاند، به طور مستقل و مقطعی بوده و گویا «فضای ملی» به وفاق برای حرکتی مشترک و هم نوا نرسیده است. هرچند، گاه ندایی از گوشهای برمیآید و طرحی و حرفی برای عروسک یا فضای مجازی یا... مطرح می شود؛ اما باز سکوت در رفتار و کم اثری در منش، ثمر همان چند قدم می شود. نبودن طرحهای پنج و ده ساله در تقاطع با مخاطب کودک و نوجوان، عدم سنجش رفتارهای فرهنگی، نبود نیروی توانمند جهت طراحی افقها و.... همگی به وضع کنونی انجامیدهاند. مختصر آنکه راهبرد جامع برای گروه سنی مذکور نیاز کوتاه مدت و بلند مدت است. جدا از نبود سیاست کلان ناظر، چشم بینای فرهنگ نیز به راه طی شده بسته است.
عدم هم نوایی چند ده نهاد دولتی و غیر دولتی که رسماً برای کودک و نوجوان کار میکنند.(1)*
نبود طرح جامع یا افق مشترک - که شرح آن در بند اول آمد - باعث شده رفتارهای نهادهای گوناگون نه تنها باعث تکمیل پازل رفتاری نشود، بلکه گاه تعارض و تقابل رفتارها هم کودکان را دچار آشفتگی کند و هم نهادها را به جدال کشاند.
- رابطه آموزش و پرورش با صداوسیما چگونه است؟
- کانون پرورش فکری کودک و نوجوانان با محصولات بازار و عرضه مناسب آثار چه رابطه ای دارد؟
- فیلمهای کودک تولیدی در حوزه سینما چه هدفی را برای آموزش و پروش تأمین میکند؟
و چندین سؤال بیجواب دیگر.
میتوان گفت همنوایی در این ارکستر بزرگ وجود ندارد و هر کسی ساز خودش را با همه قدرت میزند؛ اما محصول نهایی صدایی است که گوش نواز نیست.
ذهن مخاطب باید تصویری کامل از پازلی را ببیند که هر نهاد، جزئی از آن را تشکیل میدهد و هر کدام از نهادها باید جای خود را پر کنند که گویا این گونه نیست. گاه جای دیگران را تنگ میکند و جایی برای خود نمییابند.
پیش از این نویسنده مجال پیدا کرده که مکرر به حضور عزیزان و بزرگان حوزههای اثرگذار به خردسالان، کودکان و نوجوانان برسد و تجمیع همه این دیدارها یک گزاره بیش نیست که یک یک آن نهادهای ارزشمند تصور می کنند محور و مرکز اثر هستند و دیگران باید تابع آنان باشند و با این فرض هیچ کدام به منزلگه مقصود نرسیدهاند.
متأسفانه این آشفتگی لوح پذیرنده و پاک کودکان و خانوادههای آنان را دچار تعارض و دلزدگی کرده است و مجال را برای سوءاستفاده، فراختر کرده است.
جایگاه اقتصاد و سرمایه در محصولات کودک
اقتصاد فرهنگی سرفصل استقلال و پویایی فرهنگ است و منطقاً گردش سالم، منطقی و اخلاقی سرمایه در بدنه فرهنگ نه تنها مضر نیست، بلکه می تواند گره از ابروی فقر فرهنگ بگشاید.
اما در عرصه محصولات کودک دقت دو چندان لازم است تا مسیر فرهنگ به دست صاحبان سرمایه کم خبر از فرهنگ نیفتد، نبود سیاستهای کلان و غفلت نهادهای حمایتی و نظارتی مشکل ساز شده است.
بعضی از کتابهای پر فروش کمبهره از فرهنگ، لوحهای فشرده، اسباب بازیهای گوناگون، بازیهای رایانهای و ... خبر میدهد که اقتصاد بدون توجه به تعادل وارد عرصه فرهنگ شده و گویا هر سرمایهداری بی بهره از اصول و مبانی، به دلیل صاحب سرمایه بودن میتواند محصولات را هدایت کند و آنچه مورد حمایت این سرمایهدارهای خاص قرار میگیرد، عمدتاً ترجمه عین به عین فرهنگ بیگانه است و کمترخلاقیت بومی مورد حمایت صاحبان سرمایه، قرار میگیرند. این نکته به آن معنا نیست که باید از سرمایه یا مجموعههای مردم نهاد صرف نظرکنیم(حوزههای مردم نهاد و سرمایههای معنوی و مادی در حوزه کودک به طور شایسته مدیریت، حمایت و هدایت نمی شوند)؛ بلکه به عکس، بهرهمندی هدفمند مدنظر است؛ مسیری که بسیاری از کشورها پیش رو داشته و دارند و قدم به قدم به هدف نزدیک می شوند. ژاپن 20 سال قبل از جام جهانی ژاپن و کره، «فوتبالیستها» را میسازند و سرشار از سود به سودای فوتبال هم نزدیک میشوند.
سینما، تئاتر و تلویزیون برای کودکان
سینمای کودک و نوجوان ایران نقطه طلایی فرهنگ خاورمیانه و حتی آسیا است و هنوز سکان این کشتی در دست کارگردانان توانای ایران اسلامی است. جشنواره فیلم کودک و نوجوان جزء افتخارات سینمای ایران در مجامع بین المللی است و شاید تنها جشنواره ایرانی است که کاملاً در تعریف عنوان بین المللی معنی دارد.
اما فهرست وضع تولیدات این عرصه خبر از سرمایهگذاری ضعیف، سیاستگزاری سلیقهای و در مجموع کم توجهی می دهد. خوشبختانه هنوز جانی در تن سینمای کودک و نوجوان هست و هنوز پرچم داران این عرصه میتوانند راه را بگشایند؛ اما یاری و توجه ویژه میخواهند که اگر هوای تازه به کالبد سینمای کودک و نوجوان برسد امید است شکوه آثار فرهنگی و حضور بینالمللی آن مشهود شود.
مختصر آن که کمحمایتی و نبود عرضه درست، حضور عناصر غیرحرفهای و عدم توجه به افقهای کلان، دور بودن از فنآوری روز، سرمایهگذاری محدود، عدم حمایت از استعدادهای جوان، کم بهرهگی از متون ارزشمند و فرهنگ بومی، فیلمنامهها، عدم حمایت گیشه و ... آفات این حوزه است.
از سوی دیگر این بحث نیز تئاتر کودک و نوجوان است که آن نیز نفس تازه و یاری میخواهد تا بخشی از پازل فرهنگ کودکان را تکمیل کند و اگر تئاتر را مادر هنرهای نمایشی بدانیم، ضرورت حفظ منزلت تئاتر کودک به خصوص تئاتر عروسکی به عنوان یک سرمایه ارزشمند نباید فراموش شود.
به دو عنوان سینما و تئاتر بزرگترین و فراگیرترین رسانه یعنی صداوسیما را بیفزاییم. گروه های کودک و نوجوان صدا وسیما با 40 سال سابقه اولین و پرکارترین در خاورمیانه بودهاند؛ حوزهای که اگر با رشد منطقی خود پیش میرفت اینک جایگاه عظیم و بیبدیلی را کسب کرده بود. اگر چه هنوز این رسانه بیبدیل است و با اثر عمیق خارق العادهای برای کودکان فعالیت میکند؛ اما رشد بایسته آن میتواند همه حوزه های فرهنگ کودک و نوجوان را پوشش دهد و این تکه از پازل فرهنگ، گره گشای حوزههای دیگر نیز میتواند باشد.
15 میلیون مخاطب میتواند سرمایه چند شبکه تلویزیونی باشد که نه تنها به رشد فرهنگ و آموزش رسمی کودکان کمک میکند، بلکه در فرآیند جامعهپذیری و فرهنگ دینی نیز اثرگذار است. البته مسیر رفته بسیار ارجمند است؛ اما کافی نیست، حمایت میخواهد، حمایتی کامل و همه سو. و البته مبتنی بر استراتژی مدون و هدفمند ....
نیازهای جدید
1. ضرورت بازنگری در مفاهیم پایه
سالهاست فلسفه برای کودک (p4c) زیر ساخت اکثر فعالیتهای فرهنگی کودکان در جهان شده است. از کتابهای درسی تا بازیهای خلاقانه. با آنکه در عرصه فلسفه برای کودک تلاشهای فراوان دانشگاهی و پژوهشی صورت پذیرفته، هنوز تفکر زیرساختی در مجموع آثار مشهود نیست. بلکه نیاز است مطالعات بنیادی مذکور - که شرح آن در این مختصر نمیگنجد - طی طراحی جامع، عملیاتی شود. این امر برای همه مسیر فرهنگی کودک و نوجوان لازم و ضروری است. جدا از آنکه لازم است مفاهیم مذکور کاملاً ایرانی و با باورهای مذهبی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد.
2. دنیاهای جدید ...نیازهای جدید
ظهور و گسترش سریع عالم مجازی و نبود سیاست و منش دقیق جهت حضور کودکان در این فضا باعث دوگانگی و تعارض شده است. برای استفاده کودکانمان از این فرصت حیرت آور چه کرده ایم؟! تأییدها و بازداشتن ها تابع قاعده و روال دقیق نیست. زیر ساخت حضور کودکان در فضای مجازی، اخلاق سایبری و آموزش برای زیستن در این فضا نیازمند تربیت است.
آموزش که در حال حاضر به فراموشی سپرده شده و کودکان گاه رها و گاه در منع مطلق با آن برخورد می کنند. نبود فضاهای خاص و افق قابل دفاع . مشکل جدی این عرصه است.
نیاز است در فضای مجازی برای کودکان تدابیری گسترشی و حمایتی تدارک دیده شود و پرتالهای آموزشی و سرگرمی میتوانند سرزمینهای امین باشند. هدفمند کردن حضور کودکان در فضای مجازی و در کنار آن آموزش اخلاق سایبری برای زندگی آنان، میتواند آینده بهتری برای جوانان فردا فراهم کند.
3. حوزه مردم نهاد و اصناف مربوط به حوزه کودک و نوجوان
عدم حمایت از تشکلها و حوزههای مردم نهاد باعث شده است بخش خصوصی کمتر به این حوزه توجه کند و بخشهایی هم که نیم نفسی در این عرصه میزدند، یا حوزه فعالیت خود را تغییر دادهاند، یا چراغ فرهنگ کودک را به باد سپردهاند.
تصویرگران کتاب کودک، نویسندگان، شاعران و حتی ناشران چشم به راه حمایت از صنف خود هستند. این به معنای طلب نقدینگی، وام یا حمایتهای مالی نیست که اگر بازار سالم و مناسب فراهم شود، اقتصاد این بخش جوابگوی نیازهای اصناف حوزه های مردم نهاد است.
حضور بیش از حد حاکمیت در فرهنگ به جز هزینههای افراطی و سلیقهسازیهای آشفته محصولی ندارد. شأن دولت در عرصه صنوف مربوط به کودک و نوجوان باید حمایتی و نظارتی باشد و دخالت در تولید محصولی نخواهد داشت، جز آشفتهبازاری که این روزها میبینیم.
اگر نظارت صحیح باشد، نباید در عرصه نشر حجم حیرتآور ترجمه جای تألیف را بگیرد. انبوه آثار ترجمه در کتابهای کودک با میزانی خارج از تعادل، نگاه کودکان، سبک زندگی و حتی گویش و تفکر را تخریب خواهد کرد و انبوهی از هنرمندان و نویسندگان را از چرخه کار و تولید خارج خواهد کرد.
سخن آخر
جناب آقای رییس جمهور!
از صمیم دل عذر می طلبم از اطناب. اما مجموع آنچه در این مطلب تقدیم شد قابل گسترش فراوان است. و حرف آخر یک گزاره است؛ آن هم این که «فضای فرهنگی، اقتصادی و آموزش کودک و نوجوان نیازمند تجدید مهندسی است» و این مهندسی میتواند به اصلاح ساختار، تجدید آموزش مسؤولان و حرفهای شدن مسیر بیانجامد.
انتصاب فردی در نقش «مشاور عالی رئیس جمهوری در امور کودک و نوجوان» و تشکیل «شورای کودک و نوجوان» با حضور همه نهادها می تواند این باز مهندسی را عملی کند.
حرفهای نگفته یک یک نهادهای دولتی و خصوصی، فکرهای متولیان فرهنگ و هنر کودک و نوجوان، نقدهای بزرگانِ فرهنگساز این عرصه مسکوت مانده است تا عزیز شنوایی میدان دار گفتگو و راهبری شود.
وقت اندک و فرصت خموشی بسیار تلخ است سکوت، گفتوگویی بکنیم
و آنچه آمد مقدمه است و در نوشتههای بعدی تکمیل و تکامل مطالب تقدیم خواهد شد. باز عذر و باز امید به آینده.... انشاءالله.
علی زارعان
(1) * تعدادی از نهادهای فعال در عرصه کودک
1. بنیاد بازیهای رایانهای
2. شورای کتاب کودک
3. وزارت آموزش و پرورش
4. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
5. صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران (درچندین شبکه تلویزیونی ورادیویی)
6. مهد قرآنها
7. بهزیستی (مهدکودک ها)
8. مطبوعات کودک و نوجوان
9. شورای کودک قوه قضائیه
10. فضای مجازی(نهادهای گوناگون)
11. جشنواره فیلم کودک و حوزه سینمای کودک و نوجوان در وزارت ارشاد
12. جشنواره تئاتر کودک و حوزه تاتر کودک و نوجوان در وزارت ارشاد.
13. نهادهای مذهبی
14. هلال احمر (غنچه های هلال)
15. نمایندگان یونیسف
و .....»
در متن کامل این نامه که نسخهای از آن به ایسنا ارسال شده، آمده است:
«هوالعلیم
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای روحانی
رییس جمهور عزیز و منتخب
با عرض سلام و ادب
ضمن تبریک - اگرچه دیر هنگام - انتخاب شایسته و ارجمند حضرتعالی ....
در ابتدای راه، وقتی هنوز هجوم مشکلات و تلاشها مجال خواندن را از حضرتعالی نگرفته، بر دل گذشت که روزگار فرهنگسازان در عرصه کودکان و نوجوانان را به اختصار تقدیم کنم، شاید در طراحی افق پیش رو مفید باشد.
دعای خیر 15 میلیون خردسال، کودک و نوجوان بدرقه راهتان.
مقدمه
امروزه به طور میانگین کودکان ایران 5/3 تا 4 ساعت از زمان زندگی روزانه را در مدرسه میگذارنند و بخشی از ذهن و زمان کودکان به آموزش رسمی اختصاص مییابد. گزاره فوق را بیفزایید به این نکته که 80 درصد یافتهها و قوام شخصیت انسانها در کودکی شکل میگیرد.
از دو مقدمه فوق می رسم به یک نتیجه خاص و آن این که در روزگار طلایی زندگی کودکان چیزی به نام اوقات فراغت از آن نوع که ما بدان اعتقاد داریم وجود ندارد. حتی شادی کودکان، بازی و تماشای تلویزیون فراغت نیست؛ یک روال لازم و اثرگذار است تا حدی که بازی جدیترین عملکرد کودکان محسوب می شود. اما متاسفانه ما درباره وضع کودکان چه در اوقات آموزش رسمی و چه در زمان عظیم باقی مانده، حداقل دو سوم عمر مفید کودکان خارج از فضای آموزش رسمی است، سکوت کردهایم.
اگر درباره ازدواج و طلاق هزار مشکل در کشور ایجاد شده است، اگر قانون مندی جامعه قدری مخدوش است، اگر هنوز باور دینی و اخلاق جمعی مناسبی بر رفتارمان حاکم نیست و اگر و اگر ... باید سراغ ریشه همه مشکلات را از آموزههای کودکیمان بگیریم.
کار کردن برای کودک مثل درخت پسته است که سالها مراقبت میخواهد تا روز ثمرش پس از ایامی طولانی برسد؛ اما نگاه ما متاسفانه نگاه به محصول بوتهای است. امروز میکاریم و چند هفته دیگر ثمر میطلبیم و با این خوی و منش کم کم کشت زار کودکی کم بهره خواهد ماند.
عجولانه و بیآنکه آینده را درک کنیم فرهنگ را به گونه بوتههای خودرو رها میکنیم.
نویسنده این سطور مثل بسیاری از اهل فرهنگ و هنر دل مشغولیهایی دارد که این نوشته خبر میدهد از سّر درونش و آن جایگاه خردسال، کودک و نوجوان در برنامهها، سیاستهای کلان و آتی کشورمان است. کمتوجهیها و گاه کملطفیها، ذهن و زبان و فرهنگ کودکان کشور را بسیار آزرده کرده و گویا فراموششان کردهایم.
چرا؟ چون کودکان سکوت میکنند و به ما ایمان دارند؟ شاید هم مثل دهها سال پیشتر تا وارد بازار کار نشوند، جزو جامعه اقتصادی حساب نمیشوند و مهم نیستند.
مختصر همه درد و حرف این است که خردسال، کودک و نوجوان فراموش شدهاند.
به هر حال وظیفه نویسنده است که حرفهایش را بزنم تا شاید روزگار پیش روی کودکان بهتر از روزگار کودکان گذشته باشد و آشفتگی حیرت آور و گاه غیر فرهنگی حاکم بر رفتارهای جامعه، اقتصاد و برنامه ریزی کلان کمی کمتر شود. حقیقت آن است که وضع فرهنگی کودکان ایران تأسفآور است.
اما بگذارید پیش از آن بگویم که مجموعه عظیم و پرتوان یاران آموزش و پرورش و همه نهادها تلاش لازم را میکنند و این نوشته طعنه و پهلو زدن - اگرچه محور مطالب حاضر خارج از روال آموزش رسمی است - به آن عزیزان نیست؛ بلکه حرکت بدون نقشه و طراحی، حرف این مکتوبه است.
اما ذکر چند نکته قبل از بیان مطالب ضروری است:
• هشتاد درصد شخصیت و آگاهی انسان تا 7 سالگی تکمیل می شود، عددی حیرت آور برای کسی که میخواهد اثرگذاری یک فعالیت را ببیند.
• جمعیت خردسال و کودک و نوجوان ایران حدود 15 میلیون نفراست. بسته به تعریف ما از گروه های سنی این عدد کمی بالاتر و پایینتر است؛ عددی که اگر در تقاطع با بند پیشین فرض شود حیرتآورتر نیز خواهد بود.
• آموزش رسمی کشور بخش کوچکی ازظرفیت و زمان عظیم و ارزشمند کودکان ونوجوانان راپوشش می دهد - در بهترین وضعیت حدود یک سوم زمان مفید - و بماند که خردسالان گویا از جریان اثر پذیری کنار گذاشته شدهاند و کمتر یادی از آنان می شود.
وضع موجود سیاست کلان و برنامه ریزی جامع برای کمک به فرآیند رشد و همسو کردن رفتارهای فرهنگی برای خردسالان، کودکان و نوجوانان موجود نیست. تا آنجا که نویسنده می داند هیچ گونه سیاست نامه، برنامه مدون یا افق روشن برای فرهنگ سازی و فرهنگ پذیری خردسالان و کودکان و نوجوانان وجود ندارد و اگر نهادهایی مثل وزارت آموزش و پرورش، کانون پرورش فکری یا.... فعالیتی ارزشمند انجام دادهاند، به طور مستقل و مقطعی بوده و گویا «فضای ملی» به وفاق برای حرکتی مشترک و هم نوا نرسیده است. هرچند، گاه ندایی از گوشهای برمیآید و طرحی و حرفی برای عروسک یا فضای مجازی یا... مطرح می شود؛ اما باز سکوت در رفتار و کم اثری در منش، ثمر همان چند قدم می شود. نبودن طرحهای پنج و ده ساله در تقاطع با مخاطب کودک و نوجوان، عدم سنجش رفتارهای فرهنگی، نبود نیروی توانمند جهت طراحی افقها و.... همگی به وضع کنونی انجامیدهاند. مختصر آنکه راهبرد جامع برای گروه سنی مذکور نیاز کوتاه مدت و بلند مدت است. جدا از نبود سیاست کلان ناظر، چشم بینای فرهنگ نیز به راه طی شده بسته است.
عدم هم نوایی چند ده نهاد دولتی و غیر دولتی که رسماً برای کودک و نوجوان کار میکنند.(1)*
نبود طرح جامع یا افق مشترک - که شرح آن در بند اول آمد - باعث شده رفتارهای نهادهای گوناگون نه تنها باعث تکمیل پازل رفتاری نشود، بلکه گاه تعارض و تقابل رفتارها هم کودکان را دچار آشفتگی کند و هم نهادها را به جدال کشاند.
- رابطه آموزش و پرورش با صداوسیما چگونه است؟
- کانون پرورش فکری کودک و نوجوانان با محصولات بازار و عرضه مناسب آثار چه رابطه ای دارد؟
- فیلمهای کودک تولیدی در حوزه سینما چه هدفی را برای آموزش و پروش تأمین میکند؟
و چندین سؤال بیجواب دیگر.
میتوان گفت همنوایی در این ارکستر بزرگ وجود ندارد و هر کسی ساز خودش را با همه قدرت میزند؛ اما محصول نهایی صدایی است که گوش نواز نیست.
ذهن مخاطب باید تصویری کامل از پازلی را ببیند که هر نهاد، جزئی از آن را تشکیل میدهد و هر کدام از نهادها باید جای خود را پر کنند که گویا این گونه نیست. گاه جای دیگران را تنگ میکند و جایی برای خود نمییابند.
پیش از این نویسنده مجال پیدا کرده که مکرر به حضور عزیزان و بزرگان حوزههای اثرگذار به خردسالان، کودکان و نوجوانان برسد و تجمیع همه این دیدارها یک گزاره بیش نیست که یک یک آن نهادهای ارزشمند تصور می کنند محور و مرکز اثر هستند و دیگران باید تابع آنان باشند و با این فرض هیچ کدام به منزلگه مقصود نرسیدهاند.
متأسفانه این آشفتگی لوح پذیرنده و پاک کودکان و خانوادههای آنان را دچار تعارض و دلزدگی کرده است و مجال را برای سوءاستفاده، فراختر کرده است.
جایگاه اقتصاد و سرمایه در محصولات کودک
اقتصاد فرهنگی سرفصل استقلال و پویایی فرهنگ است و منطقاً گردش سالم، منطقی و اخلاقی سرمایه در بدنه فرهنگ نه تنها مضر نیست، بلکه می تواند گره از ابروی فقر فرهنگ بگشاید.
اما در عرصه محصولات کودک دقت دو چندان لازم است تا مسیر فرهنگ به دست صاحبان سرمایه کم خبر از فرهنگ نیفتد، نبود سیاستهای کلان و غفلت نهادهای حمایتی و نظارتی مشکل ساز شده است.
بعضی از کتابهای پر فروش کمبهره از فرهنگ، لوحهای فشرده، اسباب بازیهای گوناگون، بازیهای رایانهای و ... خبر میدهد که اقتصاد بدون توجه به تعادل وارد عرصه فرهنگ شده و گویا هر سرمایهداری بی بهره از اصول و مبانی، به دلیل صاحب سرمایه بودن میتواند محصولات را هدایت کند و آنچه مورد حمایت این سرمایهدارهای خاص قرار میگیرد، عمدتاً ترجمه عین به عین فرهنگ بیگانه است و کمترخلاقیت بومی مورد حمایت صاحبان سرمایه، قرار میگیرند. این نکته به آن معنا نیست که باید از سرمایه یا مجموعههای مردم نهاد صرف نظرکنیم(حوزههای مردم نهاد و سرمایههای معنوی و مادی در حوزه کودک به طور شایسته مدیریت، حمایت و هدایت نمی شوند)؛ بلکه به عکس، بهرهمندی هدفمند مدنظر است؛ مسیری که بسیاری از کشورها پیش رو داشته و دارند و قدم به قدم به هدف نزدیک می شوند. ژاپن 20 سال قبل از جام جهانی ژاپن و کره، «فوتبالیستها» را میسازند و سرشار از سود به سودای فوتبال هم نزدیک میشوند.
سینما، تئاتر و تلویزیون برای کودکان
سینمای کودک و نوجوان ایران نقطه طلایی فرهنگ خاورمیانه و حتی آسیا است و هنوز سکان این کشتی در دست کارگردانان توانای ایران اسلامی است. جشنواره فیلم کودک و نوجوان جزء افتخارات سینمای ایران در مجامع بین المللی است و شاید تنها جشنواره ایرانی است که کاملاً در تعریف عنوان بین المللی معنی دارد.
اما فهرست وضع تولیدات این عرصه خبر از سرمایهگذاری ضعیف، سیاستگزاری سلیقهای و در مجموع کم توجهی می دهد. خوشبختانه هنوز جانی در تن سینمای کودک و نوجوان هست و هنوز پرچم داران این عرصه میتوانند راه را بگشایند؛ اما یاری و توجه ویژه میخواهند که اگر هوای تازه به کالبد سینمای کودک و نوجوان برسد امید است شکوه آثار فرهنگی و حضور بینالمللی آن مشهود شود.
مختصر آن که کمحمایتی و نبود عرضه درست، حضور عناصر غیرحرفهای و عدم توجه به افقهای کلان، دور بودن از فنآوری روز، سرمایهگذاری محدود، عدم حمایت از استعدادهای جوان، کم بهرهگی از متون ارزشمند و فرهنگ بومی، فیلمنامهها، عدم حمایت گیشه و ... آفات این حوزه است.
از سوی دیگر این بحث نیز تئاتر کودک و نوجوان است که آن نیز نفس تازه و یاری میخواهد تا بخشی از پازل فرهنگ کودکان را تکمیل کند و اگر تئاتر را مادر هنرهای نمایشی بدانیم، ضرورت حفظ منزلت تئاتر کودک به خصوص تئاتر عروسکی به عنوان یک سرمایه ارزشمند نباید فراموش شود.
به دو عنوان سینما و تئاتر بزرگترین و فراگیرترین رسانه یعنی صداوسیما را بیفزاییم. گروه های کودک و نوجوان صدا وسیما با 40 سال سابقه اولین و پرکارترین در خاورمیانه بودهاند؛ حوزهای که اگر با رشد منطقی خود پیش میرفت اینک جایگاه عظیم و بیبدیلی را کسب کرده بود. اگر چه هنوز این رسانه بیبدیل است و با اثر عمیق خارق العادهای برای کودکان فعالیت میکند؛ اما رشد بایسته آن میتواند همه حوزه های فرهنگ کودک و نوجوان را پوشش دهد و این تکه از پازل فرهنگ، گره گشای حوزههای دیگر نیز میتواند باشد.
15 میلیون مخاطب میتواند سرمایه چند شبکه تلویزیونی باشد که نه تنها به رشد فرهنگ و آموزش رسمی کودکان کمک میکند، بلکه در فرآیند جامعهپذیری و فرهنگ دینی نیز اثرگذار است. البته مسیر رفته بسیار ارجمند است؛ اما کافی نیست، حمایت میخواهد، حمایتی کامل و همه سو. و البته مبتنی بر استراتژی مدون و هدفمند ....
نیازهای جدید
1. ضرورت بازنگری در مفاهیم پایه
سالهاست فلسفه برای کودک (p4c) زیر ساخت اکثر فعالیتهای فرهنگی کودکان در جهان شده است. از کتابهای درسی تا بازیهای خلاقانه. با آنکه در عرصه فلسفه برای کودک تلاشهای فراوان دانشگاهی و پژوهشی صورت پذیرفته، هنوز تفکر زیرساختی در مجموع آثار مشهود نیست. بلکه نیاز است مطالعات بنیادی مذکور - که شرح آن در این مختصر نمیگنجد - طی طراحی جامع، عملیاتی شود. این امر برای همه مسیر فرهنگی کودک و نوجوان لازم و ضروری است. جدا از آنکه لازم است مفاهیم مذکور کاملاً ایرانی و با باورهای مذهبی مورد بازنگری و اصلاح قرار گیرد.
2. دنیاهای جدید ...نیازهای جدید
ظهور و گسترش سریع عالم مجازی و نبود سیاست و منش دقیق جهت حضور کودکان در این فضا باعث دوگانگی و تعارض شده است. برای استفاده کودکانمان از این فرصت حیرت آور چه کرده ایم؟! تأییدها و بازداشتن ها تابع قاعده و روال دقیق نیست. زیر ساخت حضور کودکان در فضای مجازی، اخلاق سایبری و آموزش برای زیستن در این فضا نیازمند تربیت است.
آموزش که در حال حاضر به فراموشی سپرده شده و کودکان گاه رها و گاه در منع مطلق با آن برخورد می کنند. نبود فضاهای خاص و افق قابل دفاع . مشکل جدی این عرصه است.
نیاز است در فضای مجازی برای کودکان تدابیری گسترشی و حمایتی تدارک دیده شود و پرتالهای آموزشی و سرگرمی میتوانند سرزمینهای امین باشند. هدفمند کردن حضور کودکان در فضای مجازی و در کنار آن آموزش اخلاق سایبری برای زندگی آنان، میتواند آینده بهتری برای جوانان فردا فراهم کند.
3. حوزه مردم نهاد و اصناف مربوط به حوزه کودک و نوجوان
عدم حمایت از تشکلها و حوزههای مردم نهاد باعث شده است بخش خصوصی کمتر به این حوزه توجه کند و بخشهایی هم که نیم نفسی در این عرصه میزدند، یا حوزه فعالیت خود را تغییر دادهاند، یا چراغ فرهنگ کودک را به باد سپردهاند.
تصویرگران کتاب کودک، نویسندگان، شاعران و حتی ناشران چشم به راه حمایت از صنف خود هستند. این به معنای طلب نقدینگی، وام یا حمایتهای مالی نیست که اگر بازار سالم و مناسب فراهم شود، اقتصاد این بخش جوابگوی نیازهای اصناف حوزه های مردم نهاد است.
حضور بیش از حد حاکمیت در فرهنگ به جز هزینههای افراطی و سلیقهسازیهای آشفته محصولی ندارد. شأن دولت در عرصه صنوف مربوط به کودک و نوجوان باید حمایتی و نظارتی باشد و دخالت در تولید محصولی نخواهد داشت، جز آشفتهبازاری که این روزها میبینیم.
اگر نظارت صحیح باشد، نباید در عرصه نشر حجم حیرتآور ترجمه جای تألیف را بگیرد. انبوه آثار ترجمه در کتابهای کودک با میزانی خارج از تعادل، نگاه کودکان، سبک زندگی و حتی گویش و تفکر را تخریب خواهد کرد و انبوهی از هنرمندان و نویسندگان را از چرخه کار و تولید خارج خواهد کرد.
سخن آخر
جناب آقای رییس جمهور!
از صمیم دل عذر می طلبم از اطناب. اما مجموع آنچه در این مطلب تقدیم شد قابل گسترش فراوان است. و حرف آخر یک گزاره است؛ آن هم این که «فضای فرهنگی، اقتصادی و آموزش کودک و نوجوان نیازمند تجدید مهندسی است» و این مهندسی میتواند به اصلاح ساختار، تجدید آموزش مسؤولان و حرفهای شدن مسیر بیانجامد.
انتصاب فردی در نقش «مشاور عالی رئیس جمهوری در امور کودک و نوجوان» و تشکیل «شورای کودک و نوجوان» با حضور همه نهادها می تواند این باز مهندسی را عملی کند.
حرفهای نگفته یک یک نهادهای دولتی و خصوصی، فکرهای متولیان فرهنگ و هنر کودک و نوجوان، نقدهای بزرگانِ فرهنگساز این عرصه مسکوت مانده است تا عزیز شنوایی میدان دار گفتگو و راهبری شود.
وقت اندک و فرصت خموشی بسیار تلخ است سکوت، گفتوگویی بکنیم
و آنچه آمد مقدمه است و در نوشتههای بعدی تکمیل و تکامل مطالب تقدیم خواهد شد. باز عذر و باز امید به آینده.... انشاءالله.
علی زارعان
(1) * تعدادی از نهادهای فعال در عرصه کودک
1. بنیاد بازیهای رایانهای
2. شورای کتاب کودک
3. وزارت آموزش و پرورش
4. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
5. صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران (درچندین شبکه تلویزیونی ورادیویی)
6. مهد قرآنها
7. بهزیستی (مهدکودک ها)
8. مطبوعات کودک و نوجوان
9. شورای کودک قوه قضائیه
10. فضای مجازی(نهادهای گوناگون)
11. جشنواره فیلم کودک و حوزه سینمای کودک و نوجوان در وزارت ارشاد
12. جشنواره تئاتر کودک و حوزه تاتر کودک و نوجوان در وزارت ارشاد.
13. نهادهای مذهبی
14. هلال احمر (غنچه های هلال)
15. نمایندگان یونیسف
و .....»
ارسال نظر