کد خبر: ۵۴۵۲۹
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۵
در میان اهل رسانه کسی نیست که از دشواری ها و پیچیدگی های پرونده بی‌خبر باشد. این دشواری ها تا آن حد بود که بسیاری از دیپلمات های ایرانی را از پذیرش مسئولیت در این زمینه باز می داشت.
پرونده هسته ای در زبان اهل سیاست تبدیل «ناممکن ها» به «ممکن» بود. فقط ایرانی ها نیستند که از توافق هسته ای به عنوان اتفاق شگفت تاریخ نام می‌برند بلکه اغلب طرف های اروپایی و امریکایی در روز اعلام خبر توافق اذعان کردند که حل این مناقشه طولانی فراتر از تصورات آنها بوده است.

اکنون این سؤال برای افکار عمومی مطرح است که چه عواملی دست به دست هم داد تا یک معضل و مناقشه بین المللی به یک توافق تاریخی تبدیل شود؟

پرواضح است که سکه اعتبار این اتفاق تاریخی نزد افکار عمومی به نام دولت اعتدال  ضرب شده است. کما اینکه این روزها آحاد شهروندان ایرانی نام روحانی و وزیر خارجه او را به عنوان مجریان این مأموریت خطیر بر زبان جاری می کنند. اما نکته مهم که از نگاه ها دور مانده اینجاست که هر دو مقام مذکور،  وقتی عصر روز سه شنبه برای اعلام نتیجه توافق مقابل خبرنگاران قرار گرفتند، به یک زبان گفتند که این توافق سخت در سایه نقش آفرینی دو عامل مردم و رهبری بدست آمده است.

با این حال در فردای این خبر بسیاری از رسانه‌ها از کنار این گفته مهم روحانی و ظریف براحتی عبور کردند. عده ای نیز سخن آنها در قدردانی از مردم و رهبری را در شمار تعارفات مرسوم سیاستمداران قلمداد کردند. اما کسانی که ظرف این 10 سال سیر پرفراز و نشیب پرونده هسته ای را دنبال کرده‌اند برداشت و تفسیری کاملاً متفاوت از گفته روحانی و ظریف دارند.

در میان اهل رسانه کسی نیست که از دشواری ها و پیچیدگی های پرونده بی‌خبر باشد. این دشواری ها تا آن حد بود که بسیاری از دیپلمات های ایرانی را از پذیرش مسئولیت در این زمینه باز می داشت.

بر همه این موارد باید نوع مدیریت  هشت سال گذشته را افزود. این سبک مدیریت، ماهیت پرونده هسته ای را به کلی دگرگون کرد. مدیران وقت در ایام مسئولیت خویش نه تنها علاقه و تمایلی برای استفاده از راه و روش مذاکره برای حل مناقشه نشان ندادند  بلکه از پرونده هسته‌ای به صورت یک اهرم سیاسی  در رقابت و نزاع با طرف های خارجی بهره جستند. در حالی که پرونده هسته‌ای تا پیش از آن(دوره مسئولیت روحانی در شورای عالی امنیت ملی) یک امر حقوقی محسوب می شد بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد و دوره تصدی جلیلی به امری امنیتی تبدیل شد. خارج کردن پرونده  هسته ای از این وضعیت امنیتی و قرار دادن آن در ریل مذاکره دیپلمات ها نیازمند یک اتفاق  معجزه آسا بود که این اتفاق در خرداد 92 به وقوع پیوست، در انتخاباتی که صحنه رویارویی دو الگوی رفتار با پرونده هسته ای شد. عاقبت  شهروندان ایرانی رأی خود را به نام کسی نوشتند که راه  مذاکره و تعامل را برای حل این مناقشه برگزیده بود.

«شوک انتخابات خرداد 92 » دولت نوپدید را از حمایت مردمی برای گشودن راه جدید در پرونده هسته ای بهره مند ساخت. اما برای  روحانی در مسیر سخت مختومه کردن پرونده ، پشتگرمی به حمایت مردم شرط لازم اما کافی نبود.

دیپلمات های روحانی که پرونده هسته ای را از شورای عالی امنیت به وزارت خارجه منتقل کرده بودند در درون ساختار قدرت با موانع بزرگی مواجه بودند آنها در اولین روزهای شروع کار خویش با مقاومت های جناحی از قدرت دست به گریبان شدند که به هیچ وجه حاضر به فیصله دادن این مناقشه آن هم از راه مذاکره نبودند و همین مخالفتها باعث شد اولین صف آرایی جناحی علیه روحانی در «زمین هسته ای» شکل بگیرد. اردوی مخالفان ، قوای رسانه ای، تبلیغی و سیاسی واقتصادی خویش را در همین جبهه سازمان دادند و تا جایی که فضایی از یأس و نگرانی نسبت به آینده مهم ترین ماموریت دولت یازدهم شکل گرفت. به این ترتیب عبور از گردنه های سخت پرونده هسته ای به  اراده بالاترین مقام نظام موکول شد. تیم هسته ای روحانی ، قبل از آنکه برای گشودن تعارض با 6 قدرت جهانی گام بردارد می بایست بر تعارض های داخلی فایق می آمد. شکاف واختلاف میان اقلیت تندروهای داخل با دولت از همان روز اول بر پرونده هسته ای سایه افکند و  از این مرحله است که طی 23 ماه شاهد نقش آفرینی تاریخی رهبری هستیم. مرجع اول نظام  این نقش گره گشا را از چند سو ایفا کردند؛  اول از این منظر که ورود در میدان مذاکره و توافق  نیازمند تصمیم های جدی  بر اساس مصلحت و منافع ملی بود که قانون اساسی آن را در اختیار رهبری دیده بود و دوم از آن جهت که  هر مرحله از مذاکرات با موجی از جنجال ها و مانع تراشی های سیاسی و تبلیغاتی تندروها روبه رو می شد به گونه ای که  آرامش و اعتباردیپلمات ها و تیم مذاکره را به چالش می کشید.

در همه این بزنگاه ها موضع گیری ها، توصیه ها و دستورات رهبری گره گشا بود چه آنجا که موج اتهام ها و بدبینی ها به تیم هسته ای را زدودند و آنها را فرزندان امین و متدین و باغیرت ملت نامیدند و چه آنجا که اصل مذاکره را راهبرد نظام خواندند.
 

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
|
در حال بررسی: ۰
|
انتشار یافته: ۱
لطف الله بهرو
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۴/۲۷
0
1
آنچه که مهمّ است این است که؛

1- توافق یا جمع بندی یا هرچی (Y/X/...)
حاصل شد.

2- سمت و سوها، خواسته ها، اراده های سیاسی و ...
مشخّص شدند...

3- ملّت ها، دولت ها، حکومت ها و ...

طرف های مقابل! و تکلیفِ خودشان را شناختند/فهمیدند...

4- معلوم شد که دیگر وقتِ "دو-دستماله رقصیدن"! به سر آمده...

5- دگیگن اطّلاع ندارم ...

مِن حیث المجموع!

احدی از احدالنّاس
دست از پا خطا کنه با ملّت طرفه!
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین