اگر همين كار آقاي احمدينژاد در دادن مجوز به خودش براي تاسيس دانشگاه غير انتفاعي را آقاي خاتمي انجام ميداد متهم به دهها تهمت ميشد كه كمترين آن رانت خواري بود.
به اعتقاد من شأن جايگاه رياستجمهوري سابق بالاتر از رياست يك دانشگاه
غيرانتفاعي است. اگر همين كار آقاي احمدينژاد در دادن مجوز به خودش براي
تاسيس دانشگاه غير انتفاعي را آقاي خاتمي انجام ميداد متهم به دهها تهمت
ميشد كه كمترين آن رانت خواري بود. تاسيس دانشگاه توسط احمدينژاد محملي
است براي اينكه از رانت جايگاه رييسجمهور سابق استفاده كند، در حالي كه يك
اتاق را در نهاد رياستجمهوري از آقاي خاتمي دريغ كردند. توجه شما را به
مثالي در ساختار سياسي امريكا جلب ميكنم.
در امريكا حقوق دريافتي رييسجمهور كاملا مستقل از آحاد جامعه تعريف ميشود به اين معنا كه اگر هر سال پايه حقوق كاركنان درصد مشخصي افزايش مييابد اين افزايش براي رييسجمهور اعمال نميشود. افزايش حقوق رييسجمهور با لايحهيي مستقل توسط او انجام ميشود كه نكته مهم اينجاست.
اگر لايحه مورد نظر رييسجمهور به تصويب برسد از زمان خودش اعمال نشده و در دوره رييسجمهور بعدي قابل انجام است. حال اين موضوع را با اختيارات و امتيازاتي كه رييسجمهور در ايران براي خود و اطرافيانش فراهم ميكند مقايسه كنيد.
احمدينژاد و اطرافيانش در ماهها و هفتههاي انتهايي دوران مسووليت به دنبال مجوزهاي فراواني هستند كه خودشان به خودشان ميدهند. اين نمونه يك رانت سياسي است. در تعريف رانت دانشمندان ميگويند هر مجوز يا اختياري كه به افراد عادي داده نميشود و از طرق اختيارات خاص به شخص يا گروهي تعلق ميگيرد نوعي رانت است. اگر احمدينژاد يك فرد عادي بود به اين سرعت ميتوانست مجوز تاسيس دانشگاه بگيرد؟
البته دانشگاههاي ديگري نيز در كشور وجود دارد كه با شيوههايي به اشخاص خاص تعلق گرفته و امروز تمام اقوام آنها در اين دانشگاهها مشغول كار هستند. بنده معتقدم اگر از اين دانشگاه درآمدي كسب شود كه ميشود، مصداق رانت اقتصادي است و اگر اين دانشگاه جايگزين حزب يا بنيادي شود نمونهيي از رانت سياسي ميشود.
در عين حال با توجه به اينكه عدهيي تحت تعليم تفكر رييس دانشگاه قرار ميگيرند ميتوان عنوان رانت فرهنگي و اجتماعي را نيز بر آن اطلاق كرد. در واقع اين عمل مجموعهيي از رانتهاست كه احمدينژاد براي خود قائل شده است. از طرف ديگر تاسيس حزب با توجه به اينكه مجوزها بايد از كميسيون ماده 10 احزاب گرفته شود براي احمدينژاد كار سختي بود كه با تاسيس دانشگاه بدون طي كردن آن مراحل ميتواند استفاده سياسي مطلوب خود را هم ببرد.
منبع:انتخاب
در امريكا حقوق دريافتي رييسجمهور كاملا مستقل از آحاد جامعه تعريف ميشود به اين معنا كه اگر هر سال پايه حقوق كاركنان درصد مشخصي افزايش مييابد اين افزايش براي رييسجمهور اعمال نميشود. افزايش حقوق رييسجمهور با لايحهيي مستقل توسط او انجام ميشود كه نكته مهم اينجاست.
اگر لايحه مورد نظر رييسجمهور به تصويب برسد از زمان خودش اعمال نشده و در دوره رييسجمهور بعدي قابل انجام است. حال اين موضوع را با اختيارات و امتيازاتي كه رييسجمهور در ايران براي خود و اطرافيانش فراهم ميكند مقايسه كنيد.
احمدينژاد و اطرافيانش در ماهها و هفتههاي انتهايي دوران مسووليت به دنبال مجوزهاي فراواني هستند كه خودشان به خودشان ميدهند. اين نمونه يك رانت سياسي است. در تعريف رانت دانشمندان ميگويند هر مجوز يا اختياري كه به افراد عادي داده نميشود و از طرق اختيارات خاص به شخص يا گروهي تعلق ميگيرد نوعي رانت است. اگر احمدينژاد يك فرد عادي بود به اين سرعت ميتوانست مجوز تاسيس دانشگاه بگيرد؟
البته دانشگاههاي ديگري نيز در كشور وجود دارد كه با شيوههايي به اشخاص خاص تعلق گرفته و امروز تمام اقوام آنها در اين دانشگاهها مشغول كار هستند. بنده معتقدم اگر از اين دانشگاه درآمدي كسب شود كه ميشود، مصداق رانت اقتصادي است و اگر اين دانشگاه جايگزين حزب يا بنيادي شود نمونهيي از رانت سياسي ميشود.
در عين حال با توجه به اينكه عدهيي تحت تعليم تفكر رييس دانشگاه قرار ميگيرند ميتوان عنوان رانت فرهنگي و اجتماعي را نيز بر آن اطلاق كرد. در واقع اين عمل مجموعهيي از رانتهاست كه احمدينژاد براي خود قائل شده است. از طرف ديگر تاسيس حزب با توجه به اينكه مجوزها بايد از كميسيون ماده 10 احزاب گرفته شود براي احمدينژاد كار سختي بود كه با تاسيس دانشگاه بدون طي كردن آن مراحل ميتواند استفاده سياسي مطلوب خود را هم ببرد.
منبع:انتخاب
ارسال نظر