کد خبر: ۴۹۳۵
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۳:۲۱
پلیس بدون برخورداری از سرمایه اجتماعی نمی تواند از وقوع جرم و کجرویها جلوگیری کند.
در چند دهه اخیر در قلمرو پدیده ها و رفتارهای اجتماعی علاقه روز افزونی به موضوع "سرمایه اجتماعی" (socia capital)  پدید آمده است. این علاقه و توجه خواه در میان اندیشمندان و پژوهشگران اجتماعی، اهالی رسانه و نیز توده های مردم به ویژه از زمانی عمومیت یافته است که سه اندیشمند اجتماعی، یعنی رابرت پاتنام، جیمز کلمن و پیر بوردیو به تئوری پردازی پیرامون آن پرداخته و کارکرد و کنش وری آن را به بسیاری از قلمروهای زندگی اجتماعی بسط و تعمیم داده اند. این تعمیم فزاینده از آن بوده است که "سرمایه اجتماعی" خواه به عنوان مفهوم و یا به منزله تئوری، بسیاری از مفاهیم پرکاربرد جامعه شناسی، نظیر حمایت اجتماعی، انسجام اجتماعی و حتی هنجارهای اجتماعی را در ذیل چتر پوششی خود جای داده است.

صرفنظر از این بسط معنایی، زمانی می توان از شکل گیری و تعمیم سرمایه اجتماعی در یک جامعه سخن گفت که اولاً مردم آن جامعه از "شناخت" و آگاهی بسنده پیرامون پدیده های پیرامون خود داشته باشند. ثانیاً مردم "اعتماد" عمیقی به یکدیگر و به اداره کنندگان ارشد جامعه داشته باشند. ثالثاً اکثریت مردم جامعه بر سر ارزش های معنی با یکدیگر توافق داشته باشند و برای حراست از آن ارزش ها "احساس تعهد" نمایند. رابعاً اغلب شهروندان احساس کنند که "سرنوشت مشترک" دارند و لاجرم پذیرفته باشند که وقوع هر نوع نقصان و کژِ و کاستی در فرایند زیست آنان زندگی همگان را دستخوش "آشفتگی" ،نابسامانی و کزکاردی می سازد. خامساً از آمادگی کافی برای "مشارکت" در فرایندهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه برخوردار باشند. سادساً اغلب مردم در کی یا چند انجمن، گروه، صنف، محفل و ... داوطلبانه حضور فعال و مستمر داشته باشند.

نیازی به حجت نیست که پدید آیی این عناصر و مولفه های کلیدی سرمایه اجتماعی (یعنی شناخت، اعتماد، احساس تعهد، توافق بر سر ارزش ها، احساس سرنوشت مشترک، مشارکت جویی و حضور در شبکه ها) آثار و پیامدهای نیکوی پرشماری در جامعه از خود به جای می گذارند. برخی از آن آثار، که از اهمیت فزون تری برخوردارند، عبارتند از:

الف- افزایش همبستگی جمعی، اما نه از نوع مکانیکی که بر اثر عادت یا غریزه و اجبار پدید می آید بلکه از نوع ارگانیکی که خاستگاه آن تعقل، اختیار و آگاهی است و لاجرم ماندگارتر، ژرف تر و پربازده تر است.

ب- مضاعف شدن امید و خوش بینی و نشاط. چه، شهروندان برخوردار از شناخت بسنده و همبسته و دلبسته به یکدیگر، از یک سو دنیای اطراف خود را "قابل کنترل" و آینده را "قابل پیش بینی" ارزیابی می کنند و به طبع آن از ابهام و بی اطمینانی و تردید رهایی می یابند. و اینها خود بدبینی و ناامنی و دلهره را از میان می رانند و به نشاط و امید و خوش بینی خوشامد می گویند. از دیگر سو آنان با برخورداری از "حمایت اجتماعی" و پشت گرمی به "شبکه های اجتماعی"، "احساس قدرت" می نمایند. احساس قدرت نیز روحیه و اراده آنان را تعالی می بخشد و متعاقب آن، نشاط و شادابی را نصیب آنان می سازد.

ج- افزایش صمیمیت در میان شهروندان جامعه، یکی دیگر از پیامدهای شکل گیری و بسط سرمایه اجتماعی است. چه، وقتی شهروندان جامعه، و یا گروهی از آنان، خود را "متعلق" به جماعتی همسان با خود بدانند و در یک یا چند انجمن و گروه عضویت یابند، "احساس تعلق اجتماعی" می نمایند و در نتیجه آن، خصومت ها، کینه ها و احساس بیگانگی ها و "تنها ماندگی" ها را به کناری می نهند و به عواطف و احساسات و هیجانات مثبت و خوشایند خویش فرصت ظهور و بروز می دهند. آشکار است که احساس صمیمیت یکی از نخستین هیجانات مثبتی است که با فراهم شدن بستر مناسب، فرا می بالد و به صورت مستمر گسترش می یابد.

یکی از الزامات قوام و دوام بهنجار و مطلوب هر جامعه ای، بسط و تقویت "نظم اجتماعی" در آن جامعه است. چه، در فقدان نظم بسنده، جامعه با آنارشی، آنومی و ناکنش وری رو به رو می شود و لاجرم نه تنها اهداف و مقاصد مهم آن، فرصت تحقق نمی یابند، بلکه آشفتگی و بی نظمی حاکم به بستری مهیا و زمینه ای آرمانی برای ظهور و بروز انواع آسیب های اجتماعی و جرائم و کجروی های متنوع تبدیل می شود. به زعم و باور اندیشمندانی که مطالعه و مداقه در "نظم اجتماعی" را وجهه همت خویش قرار داده اند، یکی از عوامل بسیار موثر در تقویت و بسط این پدیده، "سرمایه اجتماعی" است. چه، در سایه سرمایه اجتماعی است که از یک سو "گمنامی" رنگ می بازد و "بخش مسئولیت" بلا اثر می شود و از دیگر سو "فشار برای حفظ نظم عمومی" به هنجاری فراگیر تبدیل می شود و تخطی از آن به قصوری اخلاقی و خطایی اجتماعی مبدل می گردد.

در سایه نظم اجتماعی حاصل از سرمایه اجتماعی، تمایل به ارتکاب بزه و جرم رو به کاهش می نهد. چه، اولا: این بار یکایک شهروندان همچون پلیسی هوشمند و بیدار، نگاه تیزبین خود را معطوف بسترهای جرم خیز می سازند و فرصت قانون گریزی و ارتکاب جرم را از افراد مستعد کجروی سلب می نمایند. ثانیا: همگان به عضویت شبکه ها و انجمن هایی در می آیند که پیش از هر چیز از یکایک اعضای خود می خواهند تا همواره هنجارهای جامعه و قوانین موجود را فصل الخطاب قرار دهند و یا در محافلی حضور می یابند که در آن ها همواره ضرورت "رفتار اخلاقی" در جامعه به آنان یاد آوری می شود. ثانیا: با افزایش سرمایه اجتماعی، "همواره او قبل از من قرار می گیرد" و منافع جمعی بر منافع فردی ارجح دانسته می شود، بدون آنکه اجازه دست درازی به منافع فردی به کسی داده شود. و سرانجام با تقویت سرمایه اجتماعی، مردم خود در قالب تشکل ها و انجمن ها به یاری افراد آسیب پذیر، نظیر معتادان، الکلی ها و... می شتابند و از سوق یافتن آنان به سوی کجروی ها و جرائم اجتماعی جلوگیری می نمایند.

پلیس یقین دارد که بدون برخورداری از سرمایه اجتماعی، و به تنهایی، قادر به "پیشگیری" از وقوع کجروی ها و مقابله و مبارزه با انحرافات و جرائم متنوع و متعدد اجتماعی نیست. از همین روی، به سهم خود می کوشد تا سرمایه اجتماعی جامعه تقویت گردد و مشارکت و همراهی همگان در مسائل اجتماعی مضاعف شود.
منبع: مهر
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین