اولین روز کاری سال ٩٤، بعد از ماچ و بوس و بقیه قضایا و داستان هستهای، بیشترین اتفاقی که به چشم میآید، واردشدن یک تکیه کلام جدید در گفتارهای روزانه همکاران است. از نگهبان روزنامه که در همان بدو ورد یک لطیفه «واس ماس»ی میخواند تا عصر که در هر جمعی این تکیه کلام را میشود، شنید.
«در حاشیه» مهران مدیری همانند دیگر سریالهای طنزش از همان ابتدا با تکیه
بر تکیه کلامها و لهجههای کمتر دیده شده، بخشی از باز طنز داستان را به
دوش کلمات و ترکیبهایی انداخته است که توسط بازیگرانش در حالتی اغراق شده
که لازمه طنز است ادا میشود. البته این اتفاق سالهای گذشته هم در سریال
پایتخت هم افتاده بود که بازیگران اصلی آن با لهجه شمالی توانسته بودند با
مخاطبان به خوبی ارتباط برقرار کنند و امسال هم در حاشیه به سراغ لهجه قمی
رفته است.
اما پخششدن سریال در حاشیه جدا از حاشیههایی که پزشکان برای این سریال درست کرده و میکنند تکیه کلامی داشت که خیلی زود به مدد شبکههای اجتماعی آمد و حتی در حوزه سیاست خارجی هم وارد شد و امروز اگر ترکیب«واس ماس» که خلاصه شده «واسه ما است» را در گوگل سرچ کنید چیزی قریب به ٢٠٠هزار نتیجه برای آن خواهید یافت که در مواردی حتی تبدیل به تیتر سایتهای جدی خبری هم شده است، همین فراگیری باعث شده تا به سراغ چند نفر از اهالی کلمه و ادبیات برویم و درباره وارد شدن تکیه کلامها، فراگیر شدن، پرداختن به لهجهها و خرده فرهنگها گفتگو کنیم.
برخورد جامعه با تکیه کلامها
محمود اکرامیفر، شاعر و جامعهشناس
درباره این موضوع باید بر سه نکته؛ تاثیر تلویزیون در گسترش تکیه کلامها، مجاز بودن استفاده از تکیه کلامها در تلویزیون و کمککننده بودن تکیه کلامها به زبان توجه کرد.
صداوسیما با گستردگی و ظرفیتهایی که دارد، میتواند رفتار و نحوه گفتار را در زمان کوتاهی در میان قشر زیادی گسترش بدهد که این یکی از قابلیتهای ذاتی این رسانه است.
اما درباره اینکه اجازه این کار را دارد به نظر میرسد تا زمانی که این تکیه کلامها با زبان معیار، تابوها، ارزشها و باورهای مردم در تضاد نباشد و از خرده فرهنگها گرفته شده باشد، مشکلی ایجاد نمیکند.
البته جامعه بهترین برخورد را با این تکیه کلامها دارد که اگر این تکیه کلامها مناسب باشند با مقبولیت و پذیرش جامعه روبهرو میشوند و معمولا در فرهنگ ماندگار میشوند و اگر مقبولیت نداشته باشند شاید در مدت کوتاهی مورد توجه قرار بگیرد، اما بعد از مدتی مطرود خواهند شد و به نظر میرسد درباره تکیهکلامهای رایج این روزها هم باید منتظر گذشت زمان بود.
تکیه کلامها و نهان روشی فرهنگی
مهدی کفاش، خبرنگار و نویسنده
یکی از راههای گسترش زبان مادری هر کشوری گسترش ادبیات فولکلور است که یکی از محلهای مهم این ادبیات در لهجهها و گویشها محلی است. در دورهای که بیشتر ارتباطات مردم با همه خوبیها و بدیهایش مجازی شده است، اضافهشدن خرده فرهنگها و لهجههای محلی میتواند به غنای زبان فارسی و قطورشدن تنه فرهنگی ما کمک کند.
صورخیال هم در ادبیات ما مبتنیبر چندمعنایی است که در تکیه کلامها هم به این بحث چند معنایی توجه میشود. در یک نگاه کلی فرهنگ ما فرهنگی نهان روش است که همین امر باعث توجه مردم به تکیه کلامهای طنز میشود.
پرداختن به لهجهها و گویشها توسط صداوسیما در بستر سریالهای طنز بدون شک میتواند به زنده نگهداشتن گویشها کمک کند که حتی اگر این لهجهها و گویشها در سطح ملی مطرح نشود شاید فراموش شود، اتفاقی که در جنوب خراسان در حال رخ دادن است و لهجه غنی آن منطقه که بخشی از میراث زبانی ما میباشد رو به فراموشی است.
بازآفرینی گویشهای محلی و استفاده از تکیهکلامهای خرده فرهنگها حتی در قالب طنز هم میتواند به حفظ فرهنگ فولکلور کمک کند و این اتفاق به غنای فرهنگی و گسترش آن منجر خواهد شد.
در یک جمله باید به خرده فرهنگها و لهجهها و گویشهای محلی توجه کرد و حتی میتوان در معادلسازی بعضی واژگان هم از ظرفیت این زبانها استفاده کرد.
شاید پرداختن به یک سریال و تکیه کلامهای آن بعد از چند قسمت کمی عجولانه به نظر بیاید، اما فراگیری رسانههای مجازی و گسترش پر شتاب یک کلمه و ترکیب در جامعه و ادبیات رسمی و غیررسمی و حتی تبدیلشدن آن به لطیفه و... نیازمند آسیبشناسیهای فراتر از این گزارش دارد که شاید محل پرداختن به آن هم در صفحات اجتماعی رسانهها باشد تا صفحات ادب و هنر، اما با این همه میتوان گسترش و تاثیرگذاری رسانه ملی را مورد تامل قرار داد و از این ظرفیت برای تبیلغ ارزشها و اهداف جامعه در قالب سریال و فیلم با نکتهاندیشی و به صورت غیرمستقیم بهره بیشتری برد. هرچند که به نظر میرسد با اقدامات عجیب و غریبی که جامعه پزشکی برای مقابله با این سریال در نظر دارند باید به ظرفیت شوخی در جامعه در گزارشهای مستقلی پرداخته شود.
*شهرآرا
اما پخششدن سریال در حاشیه جدا از حاشیههایی که پزشکان برای این سریال درست کرده و میکنند تکیه کلامی داشت که خیلی زود به مدد شبکههای اجتماعی آمد و حتی در حوزه سیاست خارجی هم وارد شد و امروز اگر ترکیب«واس ماس» که خلاصه شده «واسه ما است» را در گوگل سرچ کنید چیزی قریب به ٢٠٠هزار نتیجه برای آن خواهید یافت که در مواردی حتی تبدیل به تیتر سایتهای جدی خبری هم شده است، همین فراگیری باعث شده تا به سراغ چند نفر از اهالی کلمه و ادبیات برویم و درباره وارد شدن تکیه کلامها، فراگیر شدن، پرداختن به لهجهها و خرده فرهنگها گفتگو کنیم.
برخورد جامعه با تکیه کلامها
محمود اکرامیفر، شاعر و جامعهشناس
درباره این موضوع باید بر سه نکته؛ تاثیر تلویزیون در گسترش تکیه کلامها، مجاز بودن استفاده از تکیه کلامها در تلویزیون و کمککننده بودن تکیه کلامها به زبان توجه کرد.
صداوسیما با گستردگی و ظرفیتهایی که دارد، میتواند رفتار و نحوه گفتار را در زمان کوتاهی در میان قشر زیادی گسترش بدهد که این یکی از قابلیتهای ذاتی این رسانه است.
اما درباره اینکه اجازه این کار را دارد به نظر میرسد تا زمانی که این تکیه کلامها با زبان معیار، تابوها، ارزشها و باورهای مردم در تضاد نباشد و از خرده فرهنگها گرفته شده باشد، مشکلی ایجاد نمیکند.
البته جامعه بهترین برخورد را با این تکیه کلامها دارد که اگر این تکیه کلامها مناسب باشند با مقبولیت و پذیرش جامعه روبهرو میشوند و معمولا در فرهنگ ماندگار میشوند و اگر مقبولیت نداشته باشند شاید در مدت کوتاهی مورد توجه قرار بگیرد، اما بعد از مدتی مطرود خواهند شد و به نظر میرسد درباره تکیهکلامهای رایج این روزها هم باید منتظر گذشت زمان بود.
تکیه کلامها و نهان روشی فرهنگی
مهدی کفاش، خبرنگار و نویسنده
یکی از راههای گسترش زبان مادری هر کشوری گسترش ادبیات فولکلور است که یکی از محلهای مهم این ادبیات در لهجهها و گویشها محلی است. در دورهای که بیشتر ارتباطات مردم با همه خوبیها و بدیهایش مجازی شده است، اضافهشدن خرده فرهنگها و لهجههای محلی میتواند به غنای زبان فارسی و قطورشدن تنه فرهنگی ما کمک کند.
صورخیال هم در ادبیات ما مبتنیبر چندمعنایی است که در تکیه کلامها هم به این بحث چند معنایی توجه میشود. در یک نگاه کلی فرهنگ ما فرهنگی نهان روش است که همین امر باعث توجه مردم به تکیه کلامهای طنز میشود.
پرداختن به لهجهها و گویشها توسط صداوسیما در بستر سریالهای طنز بدون شک میتواند به زنده نگهداشتن گویشها کمک کند که حتی اگر این لهجهها و گویشها در سطح ملی مطرح نشود شاید فراموش شود، اتفاقی که در جنوب خراسان در حال رخ دادن است و لهجه غنی آن منطقه که بخشی از میراث زبانی ما میباشد رو به فراموشی است.
بازآفرینی گویشهای محلی و استفاده از تکیهکلامهای خرده فرهنگها حتی در قالب طنز هم میتواند به حفظ فرهنگ فولکلور کمک کند و این اتفاق به غنای فرهنگی و گسترش آن منجر خواهد شد.
در یک جمله باید به خرده فرهنگها و لهجهها و گویشهای محلی توجه کرد و حتی میتوان در معادلسازی بعضی واژگان هم از ظرفیت این زبانها استفاده کرد.
شاید پرداختن به یک سریال و تکیه کلامهای آن بعد از چند قسمت کمی عجولانه به نظر بیاید، اما فراگیری رسانههای مجازی و گسترش پر شتاب یک کلمه و ترکیب در جامعه و ادبیات رسمی و غیررسمی و حتی تبدیلشدن آن به لطیفه و... نیازمند آسیبشناسیهای فراتر از این گزارش دارد که شاید محل پرداختن به آن هم در صفحات اجتماعی رسانهها باشد تا صفحات ادب و هنر، اما با این همه میتوان گسترش و تاثیرگذاری رسانه ملی را مورد تامل قرار داد و از این ظرفیت برای تبیلغ ارزشها و اهداف جامعه در قالب سریال و فیلم با نکتهاندیشی و به صورت غیرمستقیم بهره بیشتری برد. هرچند که به نظر میرسد با اقدامات عجیب و غریبی که جامعه پزشکی برای مقابله با این سریال در نظر دارند باید به ظرفیت شوخی در جامعه در گزارشهای مستقلی پرداخته شود.
*شهرآرا
ارسال نظر