کد خبر: ۴۴۴۹۵
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵
وی با اشاره به تشکیل گروه ضربت مترو گفت: زمان جنگ بود که گفتند باید یک گروه ضربت در مترو تشکیل شود که هر جا تونل ریزش کرد، نفرات این گروه ضربت به صورت تخصصی وارد عمل شوند.
بیست و شش  سال است که در پیچ و خم متروی تهران فعالیت می‌کند،‌ "شعبان قنبری" سال 66 با تمام شدن سربازی برای کار به پروژه مترو می‌آید و مزه کار در راه‌آهن شهری تهران را از جوانی و حقوق 200 تومانی می‌چشد. اما بعد از سالها، فعالیت حفاری، به عنوان سرپرست کارگاه بخش شمالی خط 3 سر پروژه حاضر می‌شود تا تجربه‌اش او و کارگران را از حوادث احتمالی دور نگه دارد. پای صحبت‌های او نشستن فرصتی را فراهم کرد تا با دغدغه‌های کارگری در مترو بیشتر آشنا شویم.

به گزارش سرویس «شهری» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، شعبان قنبری در مورد 26 سال فعالیتش در مترو می گوید: باید عاشق حفاری باشید که بتوانید این محیط را تحمل کنید، چراکه اغلب کارگران از زیر زمین کار کردن می‌ترسیدند. در آن زمان اغلب می‌آمدند و چند ماهی بودند و بعد روانه کارخانه‌های مختلف می‌شدند. البته مترو آنقدر نیروی زبده نداشت و همین باعث شده بود ضریب احتمال اتفاقات بد بالا باشد. همان موقع‌ها بود که برای اولین‌بار در میدان توپخانه، زیر شمع‌ها سست شد و با شروع بارندگی‌ها، خاک دیوارها فرو ریخت و به دلیل رانش، دهان زمین باز شد.

وی با اشاره به نشست زمین در میدان توپخانه با بیان اینکه آن روز اتفاق تلخی افتاد و گرفته شدن جان پنج شهروند که لحظاتی قبل در حال عبور از خیابان بودند، تجربه تلخ اما بزرگی را به ارمغان آورد، گفت: بعد از آن اتفاق ایمن‌سازی‌ها با دقت بیشتری انجام شد به هر حال ابتدای کار بود و ما در صنعت حفر تونل تجربه‌ای نداشتیم؛ البته این اتفاق دردناک باعث شد درس عبرتی شود تا هیچ‌وقت فراموش نکنم اگر اشتباهی رخ دهد ممکن است تاوانش را کسانی بدهند که آن بالا و در روی زمین به من و امثال من و کاری که داریم برای شهر انجام می‌دهیم ایمان و اعتماد کرده‌اند. پس باید با دقت بیشتر پاسخ این اعتماد را به درستی بدهیم.

وی تاکید می‌کند که با آنکه آن زمان فقط تکنسین تونل بوده اما به خودش قول می‌دهد هیچوقت امنیت مردم را فدای کم دقتی‌اش نکند و چنین می‌شود که "عشق" پاشنه آشیل فعالیتش در تونل‌های مترو می‌شود.

او ادامه می‌دهد: حال و هوای کار در این تونل‌ها البته از یک منظر دیگر هم با دیگر مشاغل متفاوت است. اینکه هر گام که پیش می‌رود و هر متر که حفاری می‌کنی، یک معنا برایت دارد؛ اینکه به پایان کار نزدیک می‌شوی و این برای آدم یک استرس ایجاد می‌کند که نمی‌داند آیا در پروژه بعدی هم هست یا نه؟ به هر حال روزگار است و غیرقابل پیش بینی؛ چراکه حس خوبی است که نامت را بر تعداد بیشتری از پروژه‌های احداث خطوط متروی شهر حک کنی چراکه روزی فرزندان و نوادگانت با افتخار می‌گویند پدربزرگ من در احداث این خط متروی شهر نقش داشته است.

او برخلاف همه ما معتقداست که«همیشه حادثه خبر می‌کند» و برای باور حرف‌هایش خاطره یکی از حادثه‌ها را تعریف می‌کند: 8 صبح بود و من به همراه چهار نفر دیگر در تونلی زیر استخر آب پارک شهر بودیم. اول وقت بود اما خاک در حال حرکت بود. دستم را به خاک دیوار زدم و نگاهش کردم. انگار اعلام خطر می‌کرد. فوری از بچه‌ها خواستم تونل را ترک کنند. یک دقیقه هم نگذشت. چهار نفر هنوز مانده بودیم که تونل شکست و دنیا تاریک شد. هیچ راهی نبود. مرگ بغل گوشمان آمده بود و چاره‌ای نبود جز اینکه در تاریکی تونل عظیم مترو، راهمان را پیدا کنیم. از 8 صبح تا 4 عصر در تونل میان ضایعات و آب و گل راه رفتیم تا سرانجام روشنایی دیدیم که امید نجات را در دلمان زنده کرد. روزنه روشنایی در گلوبندک بود. بالا که آمدیم صحنه غریبی بود. اولین نفر که جلو آمد و من را در همان شرایط در آغوش کشید فردی بود که مدت‌ها بود با او اختلاف نظر داشتم و حتی با هم حرف هم نمی‌زدیم. سفت در آغوشم گرفت و گفت: فکر می‌کردیم رفته‌اید آن روز خاک نجاتمان داد.

وی با اشاره به تشکیل گروه ضربت مترو گفت: زمان جنگ بود که گفتند باید یک گروه ضربت در مترو تشکیل شود که هر جا تونل ریزش کرد، نفرات این گروه ضربت به صورت تخصصی وارد عمل شوند. برای بقیه اسم گروه ضربت مترو یعنی آدم‌هایی که با جانشان بازی می‌کنند اما برای ما شش نفر گروه ضربت یعنی آدم‌هایی از جنس خود تونل، که می‌توانستیم جلوی ریزش را بگیریم و با شناسایی مشکلات، راه‌حل‌های اورژانسی پیاده کنیم

او در ادامه می گوید: هر روز صبح از اسلامشهر تا اتوبان محلاتی می‌آید و در شیفتی 12ساعته کار می‌کند تا به قول خودش با هر قدم پیشرفت، خوشحال شود. اینکه بداند برای مردمی که فشار اقتصادی این روزهای جامعه و فشار تحریمها و... را تحمل می‌کنند می‌تواند مفید باشد. می‌تواند با کار جهادی و صحیح در توسعه هرچه سریع‌تر خطوط مترو زیر پوست پایتخت موثر باشد تا هموطنانش نخواهند هزینه سنگین تردد با خودروی شخصی را بپردازند.

حرف آخر یکی از قدیمی‌ترین کارگران مترو اما عجیب بر دلمان نشست، قنبری می‌گوید: برای بچه‌های مترو دعا کنید که محتاج نباشند. باز هم تاکید می‌کنم که داخل تونل کار کردن ترسناک نیست، خدا کند محتاج نامرد نشویم. همین ایده بود که ما را بر آن داشت کار را از خارجی‌ها یاد بگیریم و نگذاریم وابسته به کشور دیگری باشیم.


منبع: ایسنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین