کد خبر: ۳۸۴۳۱۰
تاریخ انتشار: ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰
این مقدمه نسبتا کوتاه بیان شد تا یک نکته اساسی یادآوری شود؛ کاراکتر و شخصیت هنری سیدجواد هاشمی، در طول چند دهه حضور او در سطح مختلف هنری کشور، دور از همین نگاه عقلانی نبوده و رگه‌هایی از آن همواره در آثارش دیده شده است. به عبارت دیگر، چنین سبک و سیاق رفتاری نه فقط در اخراجی‌ها، بلکه در دیگر کار‌های هنری او (چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان و نویسنده) تکرار شده و تبدیل به نوعی «کلیشه» از منظر مخاطبان او شده است.

برداشت اشتباه سیدجواد هاشمی از یک عکس، مقایسه اشتباه‌تر او و نتیجه‌گیری عجیب و غریب او خبر از سقوط هنرمندی می‌دهد که مردم جور دیگری باورش کرده بودند.

اگر هنوز هم فیلم سینمایی «اخراجی‌های ۱» را یکی از آثار موفق سینمای ایران می‌دانیم، بخش کوچکی از آن به دلیل جنس طنزی است که مخاطب را می‌خنداند؛ اما بدون شک بخش مهمی از محبوبیت این فیلم به زیرمتنی برمی‌گشت که نویسنده و کارگردانش به صورت کاملا هوشمندانه در لابه‌لای سکانس‌ها و مونولوگ‌ها پنهان کرده بود و به ذهن مخاطب هدیه می‌داد؛ تقابلی از جنس «ظاهر و درون»، «ریا و اخلاص»، «فریبکاری و سادگی» و هر چیزی شبیه به این مفاهیم.

شاید راز محبوبیت سیدجواد هاشمی در آن فیلم سینمایی و دیگر آثارش، به نگاه عقلانی او و برخورد صحیحش با همین تقابل باز می‌گشت؛ جایی که او در اخراجی‌ها و در نقش «برادر مرتضی» مقابل همه حرف و حدیث‌ها می‌ایستاد و از گروه اخراجی‌ها! دفاع می‌کرد. کش و قوس‌ها ادامه داشت و «نگاه ظاهربینانه» که آمیخته به فریبکاری و ریا هم بود، به جریان مقابلش می‌تاخت و پیش می‌رفت. در این بین، آقا مرتضی هم دفاع می‌کرد و هم نهیب می‌زد تا اینکه ورق برگشت و مجید سوزوکی، قهرمان داستان شد؛ در آنجا بود که زمستان رفت و روسیاهی به ذغال ماند!

این مقدمه نسبتا کوتاه بیان شد تا یک نکته اساسی یادآوری شود؛ کاراکتر و شخصیت هنری سیدجواد هاشمی، در طول چند دهه حضور او در سطح مختلف هنری کشور، دور از همین نگاه عقلانی نبوده و رگه‌هایی از آن همواره در آثارش دیده شده است. به عبارت دیگر، چنین سبک و سیاق رفتاری نه فقط در اخراجی‌ها، بلکه در دیگر کار‌های هنری او (چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان و نویسنده) تکرار شده و تبدیل به نوعی «کلیشه» از منظر مخاطبان او شده است.

شاید به همین دلیل است که سیدجواد هاشمی در مقاطعی از زمان و فراخور برخی نقش‌آفرینی‌هایش در آثار سینمایی یا تلویزیونی، آماج شوخی‌های مجازی قرار می‌گیرد؛ مخاطبی که احساس می‌کند کلیشه ذهنی‌اش شکسته شده، بلافاصله واکنش نشان می‌دهد و دست به مقایسه می‌زند. البته که باید پذیرفت چنین موضوعی طبیعت بازیگری است و نمی‌توان از یک هنرمند انتظار بازی در نقش‌های تکراری یا حتی ظاهر تکراری را داشت.

سخنان سیدجواد هاشمی در یک مصاحبه اینترنتی که چند روز پیش منتشر شد، نه تنها عجیب و غریب است، بلکه با آن نگاهی که ازش یاد شد فرسنگ‌ها فاصله دارد. نگاهی که با باور‌های عاقلانه او که پیشتر در آثارش دیده شده تناقض جدی دارد و سقوط در ورطه باورمندی او به شمار رود؛ هاشمی خشت اول را کج می‌نهد و دیوار نتیجه‌گیری‌اش تا ثریا اشتباه بالا می‌رود. طرح یک مثال اشتباه، بی تفاوتی به جزئیات مهم، مقایسه‌ای عجیب و غریب و یک نتیجه‌گیری اشتباه!

اگر یکی دو دهه پیش صحبت از گلشیفته فراهانی می‌شد، او را با نقش‌آفرینی‌اش در آثار ماندگاری مثل «درخت گلابی»، «میم مثل مادر» و «درباره الی» به یاد می‌آوردیم، اما در دهه اخیر، نام او گره خورده با موضوعات دیگری شده است که تقریبا هیچ سنخیتی با بدنه جامعه ایرانی ندارد. منظور، نه مهاجرت گلشیفته است و نه بازی او در سینمای هالیوود، بلکه منظور اصلی انتشار تصاویر کاملا برهنه او و بازی در نقش‌های اروتیک است که به دلیل خاص بودن نقش، بازیگران کمی در سینمای هالیوود حاضر به پذیرش آن هستند.

همان قدر که برهنه شدن فراهانی، انتشار تصاویر تن او و بازی در فیلم‌های سینمایی اروتیک، لطمه به سابقه هنری او در زمان حضورش در ایران است، صحبت‌های کم‌خردانه سیدجواد هاشمی در مصاحبه اخیرش، لطمه به کارنامه هنری او و باوری است که مخاطب نسبت به او پیدا کرده است.

حرف‌های هاشمی از یک مثال اشتباه درباره یک عکس آغاز می‌شود؛ عکسی که به دلیل محتوای مستهجن‌اش هیچ جوره قابل دفاع نیست، چرا که برهنه شدن یک زن، در هیچ دین و آیین و عرفی قابل دفاع نیست. جالب اینجاست که در بین بازیگران هالیوودی نیز بسیار معدود پیش می‌آید که عکسی با این سطح از برهنگی را در چنین سطح گسترده‌ای از نمایش منتشر کنند؛ مگر بازیگرانی که فعالیت‌شان در حوزه سینمای پورن و پورنوگرافی تعریف می‌شود که مبانی و مفاهیم آن کاملا مشخص و عیان است.

درست است که هاشمی در آن مصاحبه صراحتا می‌گوید از آن عکس حمایتی نمی‌کند، اما بی‌تفاوتی او به یک حقیقت مهم و اساسی و نسبت دادن حرف‌های ناروا به کسانی که نسبت به عکس مستهجن گلشیفته فراهانی واکنش نشان دادند، ناخودآگاه او را در ورطه حمایت از این عکس قرار می‌دهد؛ حقیقت مهم که هاشمی عامدانه یا سهوا از آن چشم پوشید، همان نکته‌ای است که در بالا اشاره شد؛ «معدود بازیگر زن هالیوودی را می‌توان پیدا کرد که به طور کامل برهنه شود، به جز بازیگرانِ حرفه‌ای خاص»

سازماندهی نامه، فرم، پیام، جلسه، کار، ایمیل و فکس همه در یک محیط کاری


در ادامه، سیدجواد هاشمی دست به مقایسه می‌زند؛ قیاسی مع‌الفارق، بدون هیچ پایه و اساس عقلی. چرا مقایسه او اشتباه بود؟ کافی است به یکی دو سوال ساده پاسخ بدهیم تا اشتباه هاشمی عیان شود؛ «آیا کسی کاملا برهنه می‌شود تا چشمان اندوه‌بارش را به جهانیان نشان بدهند؟! برهنه شدن آخرین تیر برای نمایش چشمانی است که به هر دلیلی (هر آن چیزی که در زیر متن سخنان هاشمی پنهان شده بود) اندوهگین و غمبار شده است؟» پاسخ را به مخاطبان واگذار می‌کنیم، اما اگر قصد آن بازیگر خانم نمایش غم و اندوهش بود، حتما راه‌های دیگری برای بیان آن وجود داشت و حتما او هم بلد بود. سوال بعدی این است که آیا تکرار بازی در نقش‌های اروتیک که پس از انتشار آن عکس انجام شد

و تکه فیلم‌هایش بار‌ها و بار‌ها دست به دست در بین ایرانیان چرخید، باز هم برای بیان چشمان غمبار بود؟ به نظر می‌رسد که هاشمی در ورطه یک مقایسه اشتباه فرورفته و دست و پازدن بیشتر برای نجات از آنهم بیشتر منجر به غرق او می‌شود.

بخش دیگر از صحبت‌های سیدجواد تلاش برای برقراری یک ارتباط بین دو موضوع کاملا غیر مرتبط است؛ نیمه برهنه شدن خودش مقابل دوربینِ محمدحسین مهدویان با برهنه شدن گلشیفته فراهانی و در نهایت نتیجه‌گیری اینکه یک قشر خاص نسبت به هر دو عکس واکنش یکسان داشتند و شایسته شنیدن حرف‌های ناروایی مثل «لجن» و «کثیف» و ... اند. آیا گنجاندن این دو برهنگی و واکنش‌ها به آن از یک جنس و قالب است؟!

عکسی کاملا برهنه آمیخته به ژست‌های اروتیک از یک بازیگر زن منتشر می‌شود؛ خیلی سریع دست به دست می‌شود و جمعیتی آن را تماشا می‌کنند. واکنش‌ها آغاز می‌شود. این واکنش‌ها برآمده از چیست؟ برآمیخته از تابویی شکسته شده در جامعه ایرانی است.

حال به نقطه مقابل برویم؛ یک سکانس از سریال مهدویان و سید جواد هاشمی که در کنار استخر نیمه برهنه نشسته است؛ این عکس هم خیلی زود فراگیر می‌شود و دست به دست می‌چرخد و از قضا باز هم واکنش‌ها آغاز می‌شود؛ حال واکنش‌ها به این عکس برآمده از چیست؟ برآمده از یک کلیشه‌شکنی شخصیتی از خود اوست. مخاطبی که عادت داشته سیدجواد را در لباس رزم یا در قامت یک چهره سفید سینمایی ببیند انتظار ندارد او را عریان ببیند و واکنش او به شکست یک کلیشه ذهنی نمود و بروز باطنی پیدا می‌کند. شاید به همین دلیل است که واکنش‌ها رنگ و بوی طنز می‌گیرد و یکی دو روزه تمام می‌شود؛ بنابراین بین این دو واکنش فرق بسیاری است.

دانه فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه/ هر دو جانسوز است، اما این کجا و آن کجا؟!

بدون شک اگر کسی آن عکس گلشیفته را با نگاه جنسیت زده دیده باشد و به اشتراک بگذارد، مورد تایید نیست، اما انتشار عکس برهنه هم قابل دفاع نیست، صحبت درباره آن و قیاس سیدجواد هاشمی نیز عاقلانه نیست! تهمت‌های ناروایی که او بر زبان آورد هم جای خود دارد!

منبع:تسنیم

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین