کد خبر: ۳۷۸۴۵۰
تاریخ انتشار: ۲۱ دی ۱۴۰۲ - ۱۵:۰۳
در خانواده ما، همه مستقل بودند؛ چه برادرانم و چه من و فائزه. نظرات‌مان را می‌گفتیم، اما من خودم هر چه پدرم می‌گفت، گوش می‌دادم، ولی فائزه بیشتر نظرات خودش را اعمال می‌کرد. اما خب بحث در خانه ما همیشه بوده و هنوز هم هست. بحث سیاسی که مطرح می‌شود، هر کسی یک نظری داشت و بابا هم معمولا فقط گوش می‌کرد و آخر نظر خودشان را بیان می‌کرد و می‌گفت این نظر من است، دوست دارید گوش کنید یا گوش نکنید. با این وجود مثلا درباره روزنامه زن هم که مرور کنید، می‌بینید که این روزنامه موضع منفی نداشت و تنها بابت انتشار یک خبر درباره «فرح پهلوی» توقیف شد. الان که ۲۲ بهمن می‌شود، در صدا و سیما، شاه و فرح بیشتر مطرح می‌شود تا بقیه! بالاخره روزنامه زن طرفدار پیدا کرده بود و خوب فروش می‌رفت.

اعتماد: فاطمه هاشمی در گفتگویی برخی انتقادات درباره خاطرات آیت الله هاشمی و پاسخ پدرش را روایت کرده است.

در ادامه بخشی از این گفتگو را می‌خوانید:

برخی انتقاد می‌کنند که شما یا خواهرتان با توجه به موقعیت پدر توانستید برخی کار‌ها را انجام دهید. مثلا بنیاد بیماری‌های خاص یا بازی‌های زنان کشور‌های اسلامی؛ ایشان از چنین فعالیت‌هایی شما را منع نمی‌کرد؟

خیر، درباره همین بنیاد بیماری‌های خاص که تاسیس کردیم، از ایشان مشورت گرفتم که تاکید داشتند دولتی نباشد و در چه زمینه‌هایی فعالیت کند. من تا آخرین لحظه عمرشان برای همه کاری، از ایشان مشورت می‌گرفتم. اما درباره مواردی که گفتید، خب دختران بقیه روسای‌جمهوری هم می‌توانستند همین کار‌ها را انجام دهند؛ چرا انجام ندادند؟ مگر کسی مانع‌شان می‌شود؟ خب الان دختران بقیه روسای جمهوری کجا هستند؟ این‌ها کار‌های پرزحمت و پرحاشیه‌ای بود که برابرشان مقاومت می‌شد. درباره همین بازی‌های زنان کشور‌های اسلامی و روزنامه زن، فائزه خیلی اذیت شد. بقیه هم می‌توانستند انجام دهند، ولی نکردند! اما مثلا دختر آقای طالقانی یا خانم مصطفوی دختر امام، هر کدام سازمان درباره زنان ایجاد کردند؛ این به میزان فعالیت هر شخص برمی‌گردد.

اما مثلا مواضعی که در روزنامه زن منتشر می‌شد، پای آقای هاشمی نوشته می‌شد.

در خانواده ما، همه مستقل بودند؛ چه برادرانم و چه من و فائزه. نظرات‌مان را می‌گفتیم، اما من خودم هر چه پدرم می‌گفت، گوش می‌دادم، ولی فائزه بیشتر نظرات خودش را اعمال می‌کرد. اما خب بحث در خانه ما همیشه بوده و هنوز هم هست. بحث سیاسی که مطرح می‌شود، هر کسی یک نظری داشت و بابا هم معمولا فقط گوش می‌کرد و آخر نظر خودشان را بیان می‌کرد و می‌گفت این نظر من است، دوست دارید گوش کنید یا گوش نکنید. با این وجود مثلا درباره روزنامه زن هم که مرور کنید، می‌بینید که این روزنامه موضع منفی نداشت و تنها بابت انتشار یک خبر درباره «فرح پهلوی» توقیف شد. الان که ۲۲ بهمن می‌شود، در صدا و سیما، شاه و فرح بیشتر مطرح می‌شود تا بقیه! بالاخره روزنامه زن طرفدار پیدا کرده بود و خوب فروش می‌رفت.

یک زمانی برج‌های زیادی را می‌گفتند متعلق به خانواده شماست.

دروغ می‌گفتند؛ ما هیچ کدام تا به حال برج نساختیم. همه دروغ است. فائزه پایش به کانادا نرسیده است. آنقدر شایعه درست کردند که در کانادا برج ساخته و فلان. همه دروغ است.

منشا این حرف و حدیث‌ها کجاست؟

این‌ها را ابتدا مجاهدین خلق قبل از انقلاب شروع کردند. پیش از انقلاب، بابا به مجاهدین خلق کمک می‌کرد و از زمانی که گرایشات آن‌ها مارکسیستی شد، ایشان هم کمک‌هایش را قطع کرد. از همان زمان مجاهدین از آقای هاشمی عصبانی بودند. قبل از انقلاب، ما مدرسه رفاه می‌رفتیم و بیشتر هم بچه‌های مجاهدین خلق بودند. آن زمان خانه ما استخر داشت؛ یادم هست که هم‌شاگردی‌ها می‌آمدند خانه ما و از استخر استفاده هم می‌کردند و بعد به ما می‌گفتند شما فئودال هستید! خب اگر فئودال هستیم چرا اینجا می‌آیید؟! منظور اینکه از آن زمان شروع شده بود. بعد از انقلاب مجاهدین خلق و گروه‌ها در دانشگاه‌ها بودند و همین شایعات را دامن می‌زدند. بعد هم مجله فوربس نوشت که آقای هاشمی پنجمین فرد ثروتمند دنیاست! در دور دوم ریاست‌جمهوری آقای هاشمی، اختلافاتی درباره مسائل فرهنگ و اقتصاد شروع شده بود و گروه‌هایی، مانند مداحان شروع کردند به گفتن این حرف‌های دروغ.

اصلاح‌طلبان هم جزو این دسته بودند؟

اول این‌ها شروع کردند و اصلاح‌طلبان بعد‌ها روی موج این‌ها آمدند. هر جا می‌رفتیم، می‌گفتند اینجا متعلق به خانواده هاشمی است. می‌گفتند کیش مال هاشمی است! رییس یکی از ستاد‌های آقای احمدی‌نژاد، هر جا که می‌رفت، می‌گفت کیش مال آقای هاشمی است؛ اتفاقا خودش بعد‌ها رییس سازمان عمران کیش شد. یک بار که آنجا رفته بودیم، گفتم حالا واقعا اینجا مال آقای هاشمی است؟! گفت یک برگه توصیه هم از ایشان پیدا نکردم؛ حتی هر وقت که اینجا آمده، هزینه‌هایش را خودش پرداخت کرده است. بابا شخصا همه هزینه‌ها را پرداخت می‌کرد.

مورد دیگر، ماجرای رفتن به سد لتیان در روز تاسوعا که در خاطرات ایشان آمده، در بین برخی گروه‌ها خیلی سر و صدا کرده است.

چه اشکالی دارد؟ ایشان اگر می‌خواست ریا کند، این مسائل را نمی‌نوشت. چند بار هم به ایشان گفتم این موارد را چرا می‌نویسید؟ گفت که می‌نویسم تا مردم بدانند رییس‌جمهورشان چه کار‌هایی می‌کرده یا زندگی خصوصی‌اش چگونه بوده است. خیلی از آقایان دیگر هم می‌رفتند؛ حالا نمی‌توانم اسم ببرم. همان سد لتیان هم می‌رفتند؛ با هلیکوپتر هم می‌رفتند!

این نقد‌ها را وارد می‌دانید؟

خیر! بالاخره تعطیلاتی بوده و ایشان کلا سر کار بوده و حالا یک روز هم می‌رفته تا استراحت کند. همه می‌رفتند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین