|
|
امروز: چهارشنبه ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۰۷:۰۱
کد خبر: ۳۷۶۱۵
تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۶
«حسن روحانی» در یکی از سخنرانی های خود در آغاز کار دولت یازدهم در توصیف شرایط بغرنج سیاست خارجی ایران در دولت پیشین گفت: «در تاریخ چند سده ی اخیر ایران، برهه یی را نمی توان یافت که روابط ایران با کشورهای اروپایی به سردی، نامطلوبی و تنش آلودی امروز باشد.
شخصیت ها و جریان هایی که امروز سیاست خارجی تعاملی دولت روحانی را بر نمی تابند و آن را مایه بی عزت شدن ایران در عرصه جهانی می دانند، نقطه آمالشان دولتی است که نامه های رییس آن به بسیاری از مقام های جهان بی جواب باقی می ماند و با «کاغذپاره» خواندن قطعنامه ها، کشور را در شرایط انزوا قرار داد.

آنهایی که امروز سرسختانه بر سیاست خارجی دولت روحانی می تازند، روزگاری اما سرسختانه از سیاست خارجی دولت احمدی نژاد دفاع می کردند. بنابراین می توان گفت سیاست خارجی مورد پسند دلواپسان، سیاست خارجی دولت های نهم و دهم است.

طرح این مساله از آن رو مهم است که ورای انتقادها و حملات این افراد و جریان ها به سیاست تعامل سازنده دولت روحانی، مشخص می شود که سیاست جایگزین (آلترناتیو) آنها چیست و در صورتی که آنها در این دولت تصمیم گیر بودند چه سیاستی را در پیش می گرفتند. اما سیاست خارجی احمدی نژاد که نماد یک سیاست خارجی عزتمندانه از نظر دلواپسان است، چه ویژگی هایی داشت و رهاورد آن برای کشور چه بود؟

دولت گذشته که از سیاست خارجی تهاجمی بهره می برد به دلیل استفاده از زبان تهدید و مخاصمه آمیز، فضای مصالحه جویانه را به کناری نهاد و این آغازی بود برای گفتمان تنش زا در عرصه ی منطقه یی و جهانی؛ گفتمانی که به «غیریت سازی» بسنده کرده و سویه ی سلبی را بر نگاه ایجابی اولویت می داد؛ سیاستی که روز به روز بر تعداد دشمنان ما اضافه می کرد و از تعداد دوستان ما کم می کرد.

«حسن روحانی» در یکی از سخنرانی های خود در آغاز کار دولت یازدهم در توصیف شرایط بغرنج سیاست خارجی ایران در دولت پیشین گفت: «در تاریخ چند سده ی اخیر ایران، برهه یی را نمی توان یافت که روابط ایران با کشورهای اروپایی به سردی، نامطلوبی و تنش آلودی امروز باشد. وجود تحریم های گسترده اتحادیه اروپا علیه ایران گواهی بر این ادعاست. تکلیف کشورهایی مثل آمریکا و کانادا هم که روشن است؛ هروز تهدید و تحریم جدیدتر. آفریقایی ها برخلاف برخورداری از حمایت های بی دریغ مادی و معنوی ایران پس از انقلاب، در سال های اخیر روی از ما گردانده اند. کار به جایی رسیده که سنگال و سیرالئون و کنیا هم به ما روی خوش نشان نمی دهند. قطعنامه های سازمان ملل علیه ما (در زمینه حقوق بشر) با آرای بی سابقه و بالا به تصویب می رسد. هیچ موقعیت ارزشمندی در عرصه بین المللی نمی توانیم کسب کنیم. در واقع اگر بخواهیم دوستان و همراهان خود را در صحنه بین المللی و در میان کشورهای بزرگ و کوچک جست وجو کنیم، شاید از انگشتان یک دست تجاوز نکنند؛ آن هم کشورهایی که بیشتر فاقد اعتبار بین المللی هستند.»

دلواپسان که دلشان برای سیاست خارجی دولت احمدی نژاد لک زده است، گویی همه ی این ها را از یاد برده اند و یادشان رفته که اعتمادسازی به عنوان یکی از مهمترین مسایل در روابط خارجی جایش را به ستیزه جویی داد و نتیجه اش به تقابل و دور شدن از تفاهم و گفت و گو انجامید.

آنچه دلواپسان در سیاست خارجی دنبال می کنند، همان طرح مواضع تند و پرهزینه یی مانند «نفی هولوکاست» است که طرحشان بیشتر اهدافی تبلیغاتی داشت و بدون آنکه هیچ تاثیر مثبتی بر منافع ملی کشور داشته باشد، پس از مدتی رها شد و به فراموشی سپرده شد و تنها در نهایت پیامدهای ناگوار آن برای کشور باقی ماند.

از طرفی دیپلماسی که مورد توجه دلواپسان است به کشورهایی بسنده می کند که دارای وزن چندانی در مناسبات جهانی نیستند و وزنه ی قابل قبولی به حساب نمی آیند و شامل کشورهایی همچون ونزوئلا، بولیوی و چند کشور کوچک می شود. این دست کشورها دارای اهمیت چندانی در معادلات بین المللی نیستند و خود در خیلی زمینه ها وابسته به سایر کشورها هستند.

دولت گذشته برای این که بتواند از فضای مخاصمه و غیر تفاهمی خارج شود سعی کرد به نامه نگاری هایی دست بزند که از این دست نامه هایی بود که برای «جورج بوش» و «باراک اوباما» رییسان جمهوری آمریکا، «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان، «نیکلا سارکوزی» رییس جمهوری وقت فرانسه، پاپ «بندیکت شانزدهم» رهبر کاتولیک های جهان نوشته شد؛ نامه هایی که بیشترشان بدون پاسخ باقی ماند و نه تنها جوابی دریافت نکردند بلکه نتوانستند گره یی از کلاف پر گره سیاست خارجی ایران را باز کنند.

با روی کارآمدن دولت یازدهم خونی تازه در رگ های سیاست خارجی جریان پیدا کرد. بی شک سیاست خارجی به عنوان مهمترین و راهبردی ترین برنامه ی دولت یازدهم دارای شاخصه هایی همچون «تنش زدایی» و «اعتمادسازی» است. دولت برای دستیابی به آن نیز از ابزارهایی مانند گفت و گو بهره برده است.

دولت یازدهم سعی کرده نگاه جهان را نسبت به ایران تغییر دهد؛ برای این کار نیز زبان مصالحه با جهان را برگزیده و دیپلماسی مبتنی بر مذاکره را در دستور کار قرار داده است. رویکرد همگرایانه به جهان و مناسبات جهانی جایگاه ایران را در روندها و مناسبات جهانی ارتقا بخشید و قطار سیاست خارجی را که از ریل خارج شده بود دوباره وارد مسیر اصلی کرد.

در زمان حاضر دیگر روابط خارجی ما به چند کشور کوچک و بی اثر در جهان محدود و محصور نیست و دایره ی روابط خارجی مان بسط و گسترش پیدا کرده و این نشانگر آن است که نقطه ی کانونی سیاست خارجی دولت یازدهم «تعامل گرایی» است و در موضوع هسته یی سعی کرده با درک صحیح از شرایط بین المللی تغییر هوشمندانه و مثبت موازنه به نفع ایران را در دستور کار خود قرار دهد. همچنین توانست در قبال تحریم ها با استفاده از مذاکره شکافی در تحریم ها ایجاد کند و از شدت یافتن فشار تحریم ها جلوگیری کرده و متوقف ساختن آن را در دستور کار قرار دهد.

به باور بسیاری از کارشناسان خبره ی عرصه ی روابط بین الملل و سیاست خارجی، روند در پیش گرفته شده از سوی دولت روحانی به اندازه یی موفق بوده که توانسته حتی نگاه مردم کشورهای اروپایی را به خود جلب کند؛ چرا که با ورود ایران به فضای مصالحه و گفت و گو نشان داده شد که ایران به دنبال رسیدن به راه حل بوده و دنبال تخاصم نیست که این خود می تواند به عنوان نقطه ی قوت ما محسوب شود.

با توجه به شرایط به نسبت مطلوبی که در فضای بین المللی برای ایران شکل گرفته و تغییر نگاه های مثبتی که نسبت به ایران رخ داده است، آتش توپخانه ی دلواپسان لحظه یی از کار بازنمانده و با هر بهانه یی این توپخانه حجم آتش خود را افزایش می دهد.

طرفه آن که دلواپسان برای سیاست خارجی برنامه یی مدون و هدفمند ندارند؛ برخوردهای دوگانه را در این زمینه در دستور کار قرار می دهند و از کوچکترین بهانه یی همچون قدم زدن «ظریف» با «کری» نیز استفاده و سعی می کنند از این طریق دولت یازدهم و دستاوردهای آن را دست بزنند.

از طرفی زاویه ی دید دلواپسان به سیاست خارجی دولت روحانی مبتنی برنگاه جناحی و گروهی است. در این میان آن چه مغفول واقع می شود منافع ملی کشور است که بی شک باید بر منافع جناحی و گروهی اولویت داده شود.

سیاست خارجی دولت به دلیل این که مهمترین اولویت دولت یازدهم است همواره نسبت به بقیه ی امور دولت بیشتر مورد هجمه و انتقاد قرار می گیرد. حال دولت چگونه عمل کند که رضایت دلواپسان جلب شده و یا دیگر انتقادی از جانب آنان به دولت صورت نپذیرد؟

منطق دلواپسان در حوزه ی سیاست خارجی در نوع خود پر از تناقض است؛ منتقدنمایان با رویکرد یک بام و دو هوا در حالی دولت را به نادیده گرفتن خواست ملی در زمینه ی رفع کامل تحریم ها متهم می کنند که خود زمانی با «کاغذ پاره» خواندن قطعنامه های تحریمی همصدا شدند و حتی تحریم ها را نوعی «موهبت» توصیف می کردند.

سیاست خارجی مدنظر دلواپسان محصور و محدود به چند کشور کوچک، انزواگرایانه، احساسی و بی برنامه، فاقد شناخت کافی از عرصه ی مناسبات بین المللی، تنش زا، غیر سازنده، منازعه گرا و تقابلی است. اما آیا این گفتمان می تواند برای سیاست خارجی کشور مفید باشد و کشور را به مسیر پیشرفت و توسعه رهنمون کند؟ بدیهی است که انتقادهایی که به سیاست خارجی دولت می شود، زمانی می تواند سازنده باشد که تنها در پی تشخیص سره از ناسره باشد و هدفش به دور از نگاه خصمانه باشد.



منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین