شبکه های اجتماعی دروازه ارتباط مستقیم مردم با مسئولان
اما در اینجا این سوال مطرح است که هیاهوی بسیار برای چیست؟ آیا واقعا داشتن یک صفحه در یک شبکه اجتماعی این قدر نیاز به قیل و قال دارد؟
امروزه بیشتر افراد از طریق صحفات اجتماعی در ارتباط هستند. ارتباطی که حلقه دوری آنان را تنگ تر کرده است. با هم از مشکلات، اتفاقات شیرین و تلخ زندگی سخن می گویند و از طریق پست هایی که می گذارند به نوعی یکدیگر را از وقایع زندگیشان آگاه می کنند.
اما این روزها این ارتباطات پا فراتر گذاشته است چرا که افراد سرشناس جامعه نیز به نوعی به این صفحات رو آورده اند از بازیگر و هنرمند و شاعر و... گرفته تا سیاستمداران که این روزها صحبت از پست های به اشتراک گذاشته شده آنها در صفحات فیسبوکیشان نقل محافل خبری شده است.
بسیاری از رهبران دنیا این روزها از صفحات اجتماعی برای بیان سخنان خود استفاده می کنند. هوگو چاوز رئیس جمهور فقید ونزوئلا در زمان حیات خود یکی از پر بیننده ترین صفحات را در اختیار داشت.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه و کارل بیلت وزیر خارجه سوئد و بسیاری دیگر از رهبران جهان در شبکه های اجتماعی فعال هستند.
این رویکرد در ایران در زمان دولت اصلاحات شروع شد و در آن زمان محمد علی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور وقت فعالیت های زیادی در فضای مجازی در وبلاگ خود تحت عنوان "وب نوشت" داشت. وی بعدها در فرندفید نیز فعالیت های خود را گسترش داد.
اما دولت کنونی ایران یعنی دولت تدبیر و امید نیز از این فضا بی بهره نیست.
این دولت برای بهبود شرایط معیشت مردم از طریق رونق تولید و مهار تورم روی کار آمد. اما در این میان ایده ای نو را برای صحبت کردن با نقطه هدفش یعنی مردم به کار گرفت . مردمی که تنها با آرزوی زندگی آرام و بی تنش برای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید روزها را سپری کردند اینروزها فضای مجازی نیز بهانه ای برای ارتباط نزدیک ترشان با سیاستمداران شده است.
در حالیکه دولت نهم و دهم دیپلماسی عمومی را به رویارویی مستقیم با مردم گذاشته بود دولت یازدهم یکی از ابزارهای خود برای ترویج دیپلماسی عمومی را صفحات اجتماعی قرار داده است.
در این میان وزارت خارجه و رئیس آن به قول قدیمی ها همان "منشی الممالک" پیشقراول این نهضت شده است. گرچه فعالیت او در صفه فیس بوکش این روزها خبر ساز شده اما او مصلحت را در عقب نشستن نمی بیند و همچنان بر اعتقاد خود به شبکه احتماعی برای تعامل بهتر تاکید دارد.
این مقاومت تا جایی است که سخنگوی وی نیز یعنی مرضیه افخم هم به تاسی از وی یک صفحه در فیسبوک راه اندازی کرد اما علی رغم حساسیت هایی که در باره صفحه آقای وزیر بود خانم افخم با ظرافت هایی که در طراحی صفحه خود دیده این حساسیت ها را کاهش داده است.
افخم می گوید از صفحاتش برای آگاهی از مشکلات مردم استفاده می کند، ظریف خود را اسپایدر منی (مردعنکبونی) برای حل مشکلات اقتصادی مردم معرفی کرده است. این دو را می توان اولین سیاستمدارانی دانست که در شروع کار دولت جدید در صفحات مجازی خود خواستار تعامل راهکاری برای حل مشکلات مخاطبانشان شدند.
ظریف نه تنها در قبال انتفاداتی که به وی در باره صفحه فیسبوک او شده کوتاه نیامده بلکه در روزهای اخیر اقدام به راه اندازی صفحه توییتر خود نیز کرده است اما او قرار است در این صفحه به زبان انگلیسی مطلب بنویسد . یکی از نخستین پست های وی در این صفحه هم، که در پاسخ به دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا بوده، خبر ساز شد.
اما در اینجا این سوال مطرح است که هیاهوی بسیار برای چیست؟ آیا واقعا داشتن یک صفحه در یک شبکه اجتماعی این قدر نیاز به قیل و قال دارد؟
جواب این دو پرسش و پرسش هایی از این دست را در تحولات اجتماعی جوامعی که چنین جنجال هایی در آنها وجود دارد می توان جستجو کرد.
یعنی وقتی دولت چین در باره این شبکه ها حساسیت نشان می دهد به خاطر آن است که این کشور از این حیث احساس ناامنی کرده و حاکمیت ملی خود را مخدوش شده می بیند. وقتی کشورهای عربی به آن بدبین هستند می توان اینگونه نتیجه گرفت که بخشی از محتوای آن برخی سنت های این کشورها را تهدید می کند و وقتی ایران به آن واکنش نشان می دهد می توان دلیل آن را در عملکرد این شبکه ها در جریان سال 88 جستجو کرد.
اما آیا با توجه به اینکه ایران از بحران مذکور عبور کرده و قدرت خود را به رخ چنین شبکه هایی کشانده امروز باز هم باید این حساسیت ها وجود داشته باشد؟
بدون شک دیگر رخدادهای سال 88 تکرار پذیر نخواهد بود و نظام سیاسی در ایران از آنچنان توانمندی و استواری برخوردار است که چنین شبکه هایی نتوانند در امور آن خللی وارد کنند.
حال به نظر می رسد که ایران از مرزی که فضای مجازی بتواند امنیت آن را تهدید کند عبور کرده و حساسیت های اخیر بیشتر برگرفته از ذهنیت های گذشته است و امروزه دیگر محلی برای بحث ندارد . اتخاذ چنین رویه ای از سوی هر مقام مسئولی نه تنها تهدید تلقی نخواهد شد بلکه با توجه به توانایی کسانی که این صفحات را هدایت می کنند می تواند فرصتی را برای تعامل بهتر با دیگران برای مسئولان بوجود آورد و همین مسئله سبب شده تا در ایران گروههایی هم اقدام به راه اندازی صفحات مجازی برای مقام های نظام بکنند که عملکرد آنها قطعا مثبت بوده است.
اما این روزها این ارتباطات پا فراتر گذاشته است چرا که افراد سرشناس جامعه نیز به نوعی به این صفحات رو آورده اند از بازیگر و هنرمند و شاعر و... گرفته تا سیاستمداران که این روزها صحبت از پست های به اشتراک گذاشته شده آنها در صفحات فیسبوکیشان نقل محافل خبری شده است.
بسیاری از رهبران دنیا این روزها از صفحات اجتماعی برای بیان سخنان خود استفاده می کنند. هوگو چاوز رئیس جمهور فقید ونزوئلا در زمان حیات خود یکی از پر بیننده ترین صفحات را در اختیار داشت.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا، دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه و کارل بیلت وزیر خارجه سوئد و بسیاری دیگر از رهبران جهان در شبکه های اجتماعی فعال هستند.
این رویکرد در ایران در زمان دولت اصلاحات شروع شد و در آن زمان محمد علی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور وقت فعالیت های زیادی در فضای مجازی در وبلاگ خود تحت عنوان "وب نوشت" داشت. وی بعدها در فرندفید نیز فعالیت های خود را گسترش داد.
اما دولت کنونی ایران یعنی دولت تدبیر و امید نیز از این فضا بی بهره نیست.
این دولت برای بهبود شرایط معیشت مردم از طریق رونق تولید و مهار تورم روی کار آمد. اما در این میان ایده ای نو را برای صحبت کردن با نقطه هدفش یعنی مردم به کار گرفت . مردمی که تنها با آرزوی زندگی آرام و بی تنش برای روی کار آمدن دولت تدبیر و امید روزها را سپری کردند اینروزها فضای مجازی نیز بهانه ای برای ارتباط نزدیک ترشان با سیاستمداران شده است.
در حالیکه دولت نهم و دهم دیپلماسی عمومی را به رویارویی مستقیم با مردم گذاشته بود دولت یازدهم یکی از ابزارهای خود برای ترویج دیپلماسی عمومی را صفحات اجتماعی قرار داده است.
در این میان وزارت خارجه و رئیس آن به قول قدیمی ها همان "منشی الممالک" پیشقراول این نهضت شده است. گرچه فعالیت او در صفه فیس بوکش این روزها خبر ساز شده اما او مصلحت را در عقب نشستن نمی بیند و همچنان بر اعتقاد خود به شبکه احتماعی برای تعامل بهتر تاکید دارد.
این مقاومت تا جایی است که سخنگوی وی نیز یعنی مرضیه افخم هم به تاسی از وی یک صفحه در فیسبوک راه اندازی کرد اما علی رغم حساسیت هایی که در باره صفحه آقای وزیر بود خانم افخم با ظرافت هایی که در طراحی صفحه خود دیده این حساسیت ها را کاهش داده است.
افخم می گوید از صفحاتش برای آگاهی از مشکلات مردم استفاده می کند، ظریف خود را اسپایدر منی (مردعنکبونی) برای حل مشکلات اقتصادی مردم معرفی کرده است. این دو را می توان اولین سیاستمدارانی دانست که در شروع کار دولت جدید در صفحات مجازی خود خواستار تعامل راهکاری برای حل مشکلات مخاطبانشان شدند.
ظریف نه تنها در قبال انتفاداتی که به وی در باره صفحه فیسبوک او شده کوتاه نیامده بلکه در روزهای اخیر اقدام به راه اندازی صفحه توییتر خود نیز کرده است اما او قرار است در این صفحه به زبان انگلیسی مطلب بنویسد . یکی از نخستین پست های وی در این صفحه هم، که در پاسخ به دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا بوده، خبر ساز شد.
اما در اینجا این سوال مطرح است که هیاهوی بسیار برای چیست؟ آیا واقعا داشتن یک صفحه در یک شبکه اجتماعی این قدر نیاز به قیل و قال دارد؟
جواب این دو پرسش و پرسش هایی از این دست را در تحولات اجتماعی جوامعی که چنین جنجال هایی در آنها وجود دارد می توان جستجو کرد.
یعنی وقتی دولت چین در باره این شبکه ها حساسیت نشان می دهد به خاطر آن است که این کشور از این حیث احساس ناامنی کرده و حاکمیت ملی خود را مخدوش شده می بیند. وقتی کشورهای عربی به آن بدبین هستند می توان اینگونه نتیجه گرفت که بخشی از محتوای آن برخی سنت های این کشورها را تهدید می کند و وقتی ایران به آن واکنش نشان می دهد می توان دلیل آن را در عملکرد این شبکه ها در جریان سال 88 جستجو کرد.
اما آیا با توجه به اینکه ایران از بحران مذکور عبور کرده و قدرت خود را به رخ چنین شبکه هایی کشانده امروز باز هم باید این حساسیت ها وجود داشته باشد؟
بدون شک دیگر رخدادهای سال 88 تکرار پذیر نخواهد بود و نظام سیاسی در ایران از آنچنان توانمندی و استواری برخوردار است که چنین شبکه هایی نتوانند در امور آن خللی وارد کنند.
حال به نظر می رسد که ایران از مرزی که فضای مجازی بتواند امنیت آن را تهدید کند عبور کرده و حساسیت های اخیر بیشتر برگرفته از ذهنیت های گذشته است و امروزه دیگر محلی برای بحث ندارد . اتخاذ چنین رویه ای از سوی هر مقام مسئولی نه تنها تهدید تلقی نخواهد شد بلکه با توجه به توانایی کسانی که این صفحات را هدایت می کنند می تواند فرصتی را برای تعامل بهتر با دیگران برای مسئولان بوجود آورد و همین مسئله سبب شده تا در ایران گروههایی هم اقدام به راه اندازی صفحات مجازی برای مقام های نظام بکنند که عملکرد آنها قطعا مثبت بوده است.
در همین زمینه بخوانید
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
| در حال بررسی: ۰
| انتشار یافته: ۱۱
ارسال نظر
نه با فیلترشکن!
نه با فیلترشکن!
استفاده یک مجری قانون از این سایت بعنوان دهن کجیبه قوانین جمهوری اسلامی تلقی میشود!