|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۰۱:۲۰
کد خبر: ۳۴۴۹۷
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۷
بعد از حادثه پاريس به نقل از خبر گزاريها 7/3 ميليون نفر در خيابان هاي فرانسه بر عليه گروگانگيري با شعار «من شارلي هستم » تظاهرات کردند راهپيمايي ميليوني در پاريس را بزرگترين راهپيمايي در فرانسه حتي بزرگتر از راهپيمايي جشن پايان جنگ دوم جهاني در پاريس دانسته اند.
روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم  حميد قاسمي فيض آباد نوشت:

«شوخي کنيد نه جنگ، بگذاريد مرکب جاري شودو نه خون »
اين جملات يکي از شعارهاي مردم فرانسه بعد از کشتار تحريريه مجله شارلي و گروگانگيري در پاريس بود.

در فرانسه و اروپا چه جريان هايي در حال شکل گرفتن است ؟در طي چند هفته به خاطر يک گروگانگيري، استراليا درصدر اخبار جهان مي‌نشيند. در سوئد مساجد به آتش کشيده مي‌شود. در آلمان، دو گروه طرفداري از مهاجرين مسلمان و اخراج مسلمانان هفته هاست که خيابان شهر هاي آلمان را صحنه ي تظاهرات آرام خود کرده اند.

بعد از حادثه پاريس به نقل از خبر گزاريها 7/3 ميليون نفر در خيابان هاي فرانسه بر عليه گروگانگيري با شعار «من شارلي هستم » تظاهرات کردند راهپيمايي ميليوني در پاريس را بزرگترين راهپيمايي در فرانسه حتي بزرگتر از راهپيمايي جشن پايان جنگ دوم جهاني در پاريس دانسته اند وبيش از چهل نفر از رهبران کشورهاي مختلف در اين راهپيمايي شرکت داشتند در اين راهپيمايي در يک صف با فاصله چند نفرهم محمود عباس و هم نخست وزير اسرائيل ديده مي‌شدند پس از شعار من شارلي هستم شعار ديگري در کنار اين شعار قرار گرفت و آن" من احمد هستم" بوداين شعار از نام پليس مسلماني گرفته شد،که در اين حوادث در دفاع از مردم پاريس و مبارزه با گروگانگيرها کشته شد. پس از چند روز دوباره مجله فکاهي شارلي ابدو (هبدو) با کاريکاتوري از پيامبر اسلام بااين تيترکه همه بخشيده شدند،من شارلي هستم؛ با تيراژ پنج ميليوني به کمک مجله ليبراسيون به16 زبان در25 کشور منتشرشد.

در بسياري از شهرهاي بزرگ دنيا نيز به خاطر کشتار فکاهي نويسان و کارتونيستهاي فرانسوي راهپيمايي انجام شد. در اين حوادث 17 نفر انسان بي گناه و سه گروگانگير کشته شدند. پليس فرانسه تعدادي از بستگان نزديک گروگانگيرها را دستگير کرده و پس از آن بعضي از آنها را آزاد کرد و در حال حاضر به دنبال يک زن که گمان مي‌رود همسر يک گروگانگير است مي‌باشد که اين زن، در اين حادثه نيز در فرانسه نبوده است. وقتي به اين وقايع همه جانبه نگاه کنيم چه تصويري مي‌بينيم اين تصاوير حکايت گر چيست و تحليل صحيح اين جريان کدام است ؟

در بطن اين جريانات چه مي‌گذرد ؟آيا از اين پس قرار است در اروپا به جاي جنگ، شوخي جريان پيدا کند و از اين پس مي‌خواهند به جاي خون، مرکب بريزند.آيا اروپا جهان را پر از شادي و مهرباني براي همه مي‌خواهد ؟ آيا از اين پس روح جمعي اروپا و غرب به خود آمده و آرام گرفته است ؟آيا هويت جمعي اروپا و خلقيات اصلي اروپاييان به تواضع، درستي، ضديت با نژاد پرستي برابري، عدالت، حق خواهي، دگردوستي، ميل کرده است. آيا از پس اين حادثه،بسياري ازآنچه که در زير پوست اروپا و غرب مي‌گذرد، ظاهر شده و غرب و اروپاي سفيد، غرب و اروپاي برتر، غرب و اروپاي مغرور تبديل به غرب و اروپاي متواضع شده است. اين حادثه نشان داد که غرب و اروپا در حال پوست اندازي است. جريان انديشه و جريان زندگي درغرب و اروپا، اگرچه ساحل هاي امني دارد اما در بعضي وقتها بس مواج و متلاطم و طوفاني مي‌شود. روح کل غرب و اروپاييان مي‌خواهند مسلمان سياه را بپذيرد ولي در عمل تروريست ها هميشه مسلمان و سياه هستند. غرب درگذشته از سر تفرعن ديگران را به بازي مي‌گرفته است. اما اين بازي در بسياري اوقات بس خطرناک مي‌شود. غرب اگر شعار آزادي، آزادي مذهب و آزادي بيان، زندگي محترمانه و مسالمت آميز براي همه و همسايگان، وشعار من احمد هستم و شعار من شارلي هستم را سر مي‌دهد اما هنوز به اين حد از مدارا نرسيده است که دريابد حتي برترين تمدن و ناب ترين تفکر باز هم احتياج به بازآفريني و گفتگو دارد. غرب و اروپا از تمدني باراني برخوردار است و بعضي ها فکر مي‌کنند اين تمدن جهان را به پايان تاريخ رسانده است اما اين تمدن باراني آلوده به هواي ذهن هاي برتري طلب و نژاد پرست است، باران اين تمدن درمسير ذهن هاي آلوده در بسياري از اوقات وقتي به زمين مي‌رسد سيل بنيان کن مي‌شود. آيا غرب و اروپاي باراني دريافته است از اين پس بايد نژاد پرستي،تبعيض و از پس آن نگاه از بالا و تحقير را کنار بگذارد ؟ آيا آنها دريافته اند احمد پاريس با احمد افغان با احمد عراق باهم فرقي ندارند ؟ آيا واقعا فهميده اند من احمد هستم با من شارلي هستمنيز فرقي ندارد يا هنوز اين احمد ها در ذهن و روح غرب و اروپا با هم فرق دارند. آيا روح جمعي غرب و اروپا از نژاد پرستي زخمي شده است ؟ آيا غرب و اروپا از تبعيض خسته شده است ؟ اتفاق پاريس تلنگر به ذهن غرب و اروپا است اما از پس اين تلنگر آنچه بايد اتفاق بيافتد فقط شعار خوب سر دادن نيست.بلکه بايد اين شعارها بدون هرگونه تبعيض وتحقيري عملي شود.

در قلب اروپا در آلمان تظاهرات پي کيداعليه مهاجرين ومسلمانان و تظاهرات چند برابر آن عليه پي کيدا هفته ها در جريان است. البته آنچه که در اين جريان فارغ از تفکرات طرفين، درس آموز است تظاهرات آرام و سکوت طرفين است.اما همين ديروز نخست وزير فرانسه يک کمدين فرانسوي را به به شدت تهديد که چرا او با يهوديها شوخي کرده است. اروپا تمدني باراني دارد و داراي مردماني مهربان در زندگي خصوصي و با ادب همسايگي مي‌باشد. اما روح غرب و اروپا در تلاطم پي کيدا و ضد پي کيدا در جريان است.

جهان و غرب اگر بخواهد شوخي کند و نه جنگ و مرکب جاري شود و نه خون،

آنچه بايد به اتفاق در آيد؛ تنها اعلام مواضع نيست بلکه اين اعلام مواضع در عمل بايد به رخ کشيده شود که البته نشانه هايي از آن درآلمان و فرانسه و بعضي جاها به جهان چشمک مي‌زند.
امااين چشمک ها کافي نيست براي جهان عاري از ترور و خشونت خيلي کارها بايد کرد که هنوز انجام نشده است اولين کار اين است که احمد ها وشارلي ها درهمه جا به يک چشم ديده شوند.خون احمد افغان واحمدعراق از خون شارلي واحمد پاريس کم رنگتر ويا بي رنگ ديده نشود دومين کار اين است با ترور يست درهمه جا به همين شدتي برخورد کنندکه در پاريس کردند سوم اينکه همانگونه که مردم اغلب کشور ها به اشکال مختلف با اروپا دراين حادثه همراهي و همدردي کردند، اروپا نيز؛در باره نيجريه، ميانمار،پاکستان، افغانستان،يمن،عراق، سوريه، روسيه وفلسطين وياهر جاي ديگر درحوداث مشابه وشديدتر همدردي را فراموش نکندچهارم آنکه اگرتوقع داردکسي تابوهاي اروپا را نشکند اوهم تابو شکني نکند.

پنجم اگرقرار است با ارزشهاي اروپا مداراشود انها نيز با ارزشهاي ديگران مدارا کنند.ششم اگر تنوع فرهنگي درغرب واروپا امري لازم است درجاهاي ديگر نيز مثل اروپا است. هفتم که از همه مهم تر است براي هيچ کسي به هيچوجه وبه هيچ دليلي مجوز اهانت، خشونت،جنگ و ترور صا در نکند.ودرآخر درپي بستن راههاي تبعيض، تحقير،براي همگان چه دراروپا وچه غير اروپا باشد. اما اگر اروپا وغرب ويا هر کس وهر کشور ديگرهرکاري بکند .کشتن بيگناهان اگرچه يک نفر به مثل کشتن همه ي آدميان و همه ي انسانها است. وتروريست ها هميشه از سر زبوني بي گناهان را مورد اصابت قرار مي‌دهند. و از اين رو دشمن همه ي بشريت هستند. بشريت بايد براي مبارزه با ترور و نابودي آن همدلي و انديشه ي بزرگي در پيش گيرد. به نظر مي‌آيد اروپا عزم خويش را جزم کرده است تا ريشه ي ترور را در سرزمين هاي اروپايي بخشکاند اما مبارزه با تروريزم اگر جهاني نباشد ريشه ي خبيثه ي ترور باز هم ميوه هاي زهر آلود خود را به جهان و اروپا سر ازير خواهد کرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین