|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۳
کد خبر: ۳۳۹۹۸۱
تاریخ انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸

روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت در مطلبی به قلم علیرضا کریمی با عنوان خشت آخر بر دیوار برجام نوشت:
 زمزمه‌ها در وین حالا خبرهای جسته‌وگریخته از حصول توافق می‌دهد؛ هرچند تا اعلام رسمی آن نیز نمی‌توان به این احتمال بالا، قطعیت تام بخشید.

درخصوص چگونگی حدوث توافق در ابتدای دولت یازدهم دو نگاه کلی وجود دارد؛ نگاهی که می‌گوید «توافق یک اجبار برای ما بود، هرچند بد» و نگاه دیگر که می‌گوید «توافق نه تنها اجبار بلکه راه اساسی حل مشکلات کشور هم نبود و نیست، هرچند خوب.» علت اصلی تمایز این دو نگاه به شناخت مسائل، اولویت‌ها و توانایی‌های ملی، مسائل و معادلات بین‌المللی و همچنین دو مؤلفه مهم دیگر یعنی افکار‌عمومی و نظام فکری نخبگان کشور برمی‌گردد. در همین راستا، درباره متن برجام نیز دو نگاه کلی به‌وجود آمد؛ نگاهی که می‌گوید متن متوازن است و نگاهی که می‌گوید متن ضعیف است.

پس از مشاهده تحولات، تجربه عینی ملی، انصراف از ۱۰۰ حق هسته‌ای و هزینه‌ای معادل ۸سال عمر ۸۰میلیون ایرانی، مشخص شد که برجام (ماحصل توافقی که راه‌حل مشکلات کشور نبود) نه تنها نتوانست چرخ اقتصاد کشور را بچرخاند بلکه ذاتاً امکان حل مشکلات را ندارد؛ چراکه متن آن که معادل خشت اول دیوار توافق بود، از اساس ضعیف، سست و در یک کلام، کج است.

حالا در دولت سیزدهم، توافقی در حال نهایی شدن است که می‌بایست براساس همان متن برجام، همه حقوقی که برای ایران در نظر گرفته شده را فعال کند؛ یعنی با ورود به روند مذاکراتی که ارثیه دولت قبل است، نه می‌توان فراتر از آن انتظار عایدی داشت و نه می‌بایست به کمتر از منافع درون آن، رضایت داد. دولت سیزدهم درواقع با دیوار کجی روبه‌رو است که تا ثریا هم کج خواهد رفت، اما تفاوت این توافق احتمالی کوچکتر که فعلاً آخرین خشت بر آن توافق بزرگ‌تر (دیوار برجام) است، این است که دولت سیزدهم آن را نه به چشم یک راهکار اساسی با هزینه معطل کردن کشور می‌بیند و نه حتی افکار‌عمومی و نظام محاسباتی نخبگان را به آن گره می‌زند؛ بلکه مبتنی بر واقعیت کج بودن دیوار، خشتی را افزود که آن را یک تکنیک درون راهبرد اصلی خود یعنی «بی اثر کردن تحریم» می‌پنداشت.

به عبارت دیگر، «چک برجام» نه تنها همانند دولت قبل، کل سرمایه دولت سیزدهم نبود و نیست بلکه با نقد بودن و نقد شدن اقدامات و تعاملات اساسی دیگر در عرصه سیاست داخلی و خارجی، حتی روی موجودی آن نیز حساب ویژه‌ای باز نشده است؛ چه قابل «نقد شدن» باشد و چه «بی‌محل».

بنابراین توجه ویژه بر موضوعی که عایدی ویژه‌ای برای کشور نداشته و ندارد، باید به طور کل در افکارعمومی بازتعریف شود؛ یعنی بعد از توافق همانند سابق نباید به دروغ گفت «تمام تحریم‌ها از روز اجرای توافق لغو خواهد شد»، «صبح بدون تحریم»، «امضای بایدن تضمین است» و... در یک کلام نباید فضاسازی بی‌جا کرد (چراکه اصلاً برجام چنین ظرفیتی نداشته و ندارد)، بلکه می‌بایست افکارعمومی را به سمت راهکارهایی رهنمون ساخت که واقعیات مسائل کشور را آشکار می‌سازند.

چنانچه همه می‌دانند، ساختار اداری-اجرایی کشور ما ریشه مشکلات ما است و تحول در آن جز با فهم دقیق و اراده جمعی تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران نظام جمهوری اسلامی و بویژه دولت پدید نخواهد آمد؛ مسأله و دغدغه‌ای که این روزها به‌عنوان شاکله پندار دولت سیزدهم، به نیکی در گفتار و کردار رئیس‌جمهور آشکار است.

باید یادآور شویم که ملت ایران در دهه گذشته تحت شدید‌ترین تحریم‌هایی قرار گرفت که به اعتراف یک مقام عالی غربی، اگر یک دولت اروپایی پیشرفته همچون ایتالیا گرفتار آن می‌شد، فرو می‌پاشید اما حالا در سال ۱۴۰۰ شاهد اعتراف رسمی مقامات رژیم امریکا هستیم که می‌گویند «راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، مفتضحانه شکست خورده است» و از درجه اعتبار ساقط است.

این پیروزی در درجه اول از آن ملت ایران و رهبری با درایت او است که پرچمدار گفتمانی هستند که پیشرفت را در دل تحریم و مقاومت برای حفظ استقلال و امنیت کشور و قدم به سوی عدالت رقم زدند که حسرت داشتن آن هنوز در دل بسیاری از ملت‌های تحت ستم دنیا باقی مانده است. تجربه و تاریخ انسان‌ها به ما می‌آموزد که هیچ راهی برای تأمین منافع ملی جز از طریق «قوی شدن خود ملت‌ها» وجود ندارد و اگر امروز ۶قدرت جهانی در یک‌سو و نمایندگان ملت ایران در سوی دیگر میزمذاکره می‌نشینند و برای حتی یک نوجوان ایرانی عادی به‌نظر می‌آید، مدیون تلاش نخبگانی همچون شهید سلیمانی -فرزند روستای قنات ملک- و امثال شهیدان و دانشمندانی چون مجید شهریاری، مصطفی احمدی‌روشن، داریوش رضائی‌نژاد، مسعود علی‌محمدی، محسن فخری‌زاده و همکاران ایشان است که با تأسی به تفکر رهایی‌بخش انقلاب اسلامی، توانستند تاروپود کشور را با عناصر قدرت ایمانی خود مستحکم‌تر از همیشه کنند و ۸۰سال پس از اشغال خاک ایران توسط متفقین، نه تنها دیکته قدرت‌های بزرگ به ملت ایران را از بین ببرند؛ بلکه پرکننده دست برتر ایران در مذاکرات با غربی‌ها باشند؛ ولو آنکه سالیانی عده‌ای این توانایی‌ها را تحقیر کرده و نتوانستند بخوبی از آن به نفع ملت خود بهره‌جویی کنند. برهه مهمی از تاریخ که باید همواره در خاطر نسل‌های ایرانی باقی بماند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین