|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۳۸
کد خبر: ۳۲۲۴۶
تاریخ انتشار: ۰۱ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۴۲
برنامه‌های گسترده‌ای طی حدود دو دهه برای ترویج کنترل جمعیت در ایران با محوریت شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر صورت گرفت. برخی برنامه‌های اجرایی وزارت بهداشت در این زمینه، راه اندازی خانه‌های سلامت و بهداشت، آموزش‌های کنترل بارداری در زنان و حتی مردان بود.
ایران در بازه سال‌های 65 تا 68 دارای یک رشد جمعیتی چشمگیر بود و این امر موجب شد تا کارشناسان خطر انفجار جمعیت را برای ایران گوشزد کنند. دولت وقت نیز با بسیج کردن دستگاه‌های اجرایی و تبلیغاتی از سال 56 تا 71خطر انفجار جمعیت را کنترل کرد و رشد جمعیت به حد متوسط جهانی رسید اما، چیزی که مدیران به آن توجه نکردند حرکت مرجع درمورد کاهش جمعیت بود که این امر منجر به تجدیدنظر دولت در سیاست‌های جمعیتی شد زیرا، با این روش رشد جمعیتی منفی خواهد شد. متوسط نرخ رشد در جهان برای جلوگیری از تراز منفی جمعیت 1/2 درصد است اما رشد جمعیت در ایران به رقمی نزدیک به 3/1 درصد رسیده است که اگر با همین روند پیش برویم رشد جمعیت منفی خواهد شد از سوی دیگر هرگونه تبلیغات یا سیاست‌گذاری ازسوی دولت باید با برنامه‌ریزی و کنترل دقیق میزان موالید انجام پذیرد تا پنجره جمعیتی یعنی قرار گرفتن اکثریت جمعیت در سن و سال فرصت اقتصادی و اشتغال (نظیر آنچه در کشور ما درحال وقوع است) منجر به فرصت‌های رشد و توسعه برای کشور شود. از سوی دیگر نباید نداشتن تمایل یا امکانات برای ازدواج جوانان در سال‌های اخیر، باعث شود ما تصور کنیم جمعیت زنان جوان در کشور بالاتر از مردان است زیرا آمارهای رسمی نشان می‌دهد در هیچ دوره ای تعداد زنان درایران بیشتر از مردان نبوده است و این امر به نداشتن شرایط اقتصادی و تمایلات افراد بر گشته و ریشه جمعیتی ندارد. شهلا کاظمی پور جمعیت‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در گفت‌وگو با آرمان درباره شرایط ویژه جمعیتی در ایران سخن می‌گوید.
 
 به نظر می‌رسد با توجه به آمارهای موجود و کم شدن نرخ رشد جمعیت در سال‌های اخیر، جمعیت ایران درحال کاهش است، آیا این مساله درست است و دلیل آن چیست؟

با وجود اینکه هر سال یک میلیون نفر بر جمعیت کشور افزوده می‌شود اما گفته می‌شود جمعیت ایران روبه کاهش است، دلیل آن این است که نرخ رشد جمعیت در ایران روند نزولی داشته است. تحولات صورت گرفته در ایران در زمینه کاهش یا افزایش جمعیت متناسب با تمام دنیا و با پیمودن همان مراحلی که در اغلب کشورها طی شد صورت پذیرفت. یعنی همزمان با رشد و پیشرفت کشورها در زمینه ایجاد بهداشت و کنترل مرگ ومیرها، رشد جمعیت سیر فزاینده به خود گرفت. برای مثال در گذشته اگر خانواده‌ای صاحب ده فرزند می‌شد از این ده فرزند، حداقل چهار یا پنج تای آنها در بدو تولد یا در جریان رشد پیش ازرسیدن به سن بزرگسالی فوت می‌کردند اما بعد از رشد بهداشت و بهبود سطح زندگی در دنیا به مدد پیشرفت تکنولوژی، همه این کودکان متولد شده زنده می‌ماندند و به کمک این امکان حیات، جمعیت اغلب کشورها زیاد شد. ایران نیز این مرحله رشد جمعیتی را طی کرد و همگام با اغلب کشورها وارد مرحله انفجار جمعیت شد. تا جایی که بر اساس آمارها جمعیت ایران در فاصله سال‌های 55 تا 65 تا 9/3 درصد در سال رشد داشته است که این افزایش جمعیت منجر به سمت گیری سیاست‌های دولت به سوی کنترل جمعیت و کاهش نرخ باروری شد.

برنامه‌های گسترده‌ای طی حدود دو دهه برای ترویج کنترل جمعیت در ایران با محوریت شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر صورت گرفت. برخی برنامه‌های اجرایی وزارت بهداشت در این زمینه، راه اندازی خانه‌های سلامت و بهداشت، آموزش‌های کنترل بارداری در زنان و حتی مردان بود. علاوه بر فراهم سازی این تسهیلات در شهرها، وزارت بهداشت در سطح روستاها نیز برنامه‌های متنوعی را برای کنترل جمعیت شروع کرد که از جمله آن ترویج انواع روش‌های پیشگیری از بارداری است.  به‌منظور کنترل موالید در خانواده‌های کم بضاعت، کمیته امداد امام مجموعه‌ای از برنامه‌های تشویقی را برای خانواده‌های تحت پوشش خود که سیاست تنظیم خانواده را پیاده می‌کردند در نظر گرفت. برای نمونه، مبلغ پنجاه هزار ریال به عنوان پاداش به افراد تحت پوششی که وازکتومی و یا توبکتومی می‌کردند پرداخت می‌کرد و اولویت‌هایی برای دریافت تسهیلات مسکن، درمان و وام برای آنها در نظر می‌گرفت. تا جایی که از سال 68 سیاست‌های کشور به سمت کمتر فرزند آوری با انواع سیاست‌های مستقیم و غیر مستقیم شد.

 منظور از سیاست‌های مستقیم آن دسته از اقداماتی است که دولت از طریق تصویب قانون تشویقی یا تنبیهی برای کنترل جمعیت به کار می‌بندد و منظور از دخالت‌های غیرمستقیم آموزش و نقش رسانه‌ها و تبلیغات در کنار رشد و توسعه جوامع و بالارفتن سطح سواد است که این امر نیز به نوبه خود موجب کاهش جمعیت شد. یعنی همانطور که در همه دنیا سطح دانش بشر و سواد و معلومات بالا رفت و به تبع آن شرایط اقتصادی در وضعیت مطلوب‌تری قرار گرفت میزان باروری کاهش یافت. افزایش سواد یا وضعیت اقتصادی بر خلاف تصور باعث کم شدن گرایشات به سوی داشتن فرزند بیشتر می‌شود تا جایی که در ایران نرخ رشد جمعیت در سال 55 تا 65 در حدود 9/3 درصد بود اما در سال‌های بعد به شدت کاهش یافت یعنی در سال 65 تا 75 به حدود 9/1 درصد رسید و در سال 85 تا 90 به 3/1درصد کاهش یافت. علت این کاهش نرخ رشد همانطور که گفته شد افزایش سطح آموزش و توسعه یافتگی جوامع و افراد است زیرا در کنار اینکه شهرنشینی و افزایش سطح بهداشت منجر به کاهش مرگ ومیر کودکان و رشد جمعیت شد انسانها به مدد جامعه مدرن و آموزش‌های جمعی آموختند که فرایند رشد جمعیت را کنترل کنند و به نظر می‌رسد وضعیت جهان به گونه‌ای است که مساله کم شدن نرخ باروری به مدد جهانی شدن و مدرنیته به معضل اساسی بسیاری از دولت‌ها از جمله ایران تبدیل شد.

 اما گفته می‌شود میل به باروری در ایران بعد از سا ل‌های 70 کاهش یافته است و بر اساس بررسی جمعیت‌شناسان در سال گذشته میانگین داشتن فرزند در ایران به 8/1 رسیده است، یعنی میل به داشتن کمتر از دوفرزند در ایران بسیار بالاست و فرزند زیاد داشتن دیگر ارزش تلقی نمی‌شود.

 چرخش سیاست‌های دولت از داشتن فرزند کمتر، زندگی بهتر به تشویق به تشکیل خانواده در سال‌های اخیر به دلیل همین کاهش رشد جمعیت بوده است و آیا اساسا دولت باید در این مساله مداخله کند یا این امر به تشخیص  خانواده‌ها برمی‌گردد وجنبه فردی دارد؟

تغییر سیاست دولت از داشتن فرزند کمتر، زندگی بهتر وتبلیغات در سال‌های اخیر ریشه در نگرانی از کاهش رشد جمعیت در این سال‌ها داشته است زیرا، این دولتمردان نگرانند اگر این روند با همین شکل ادامه پیدا کند در آینده مانند همان چیزی که در اکثر کشورهای دنیا رخ داد، نرخ رشد جمعیت منفی شود که این امر با توجه به اینکه نیروی اصلی رشد و پیشرفت هر کشور نیروی انسانی آن تلقی می‌شوند برای دولت‌ها همیشه مهم بوده و هست. ببینید در همه جای دنیا وقتی دولت‌ها ببینند رشد جمعیت روبه کاهش است برای اینکه خطر نابودی یک کشور در آینده از بین برود انواع اقداماتی را به این منظور پیش بینی می‌کنند تا این امر را کنترل کنند. برای مثال در آمریکا وقتی رشد جمعیت منفی شد دولت در کنار تشویق و دادن انواع امکانات و بیمه‌ها به فرزندان متولد شده این امر را ترویج کرد اما برای اینکه این سیاست‌ها زیاد راهگشا نبود بر مهاجرپذیری و جمعیت مهاجرانی که وارد خاک این کشورشده و در آنجا زاد و ولد می‌کنند سرمایه گذاری کرد تا از این طریق جلو منفی شدن رشد جمعیت را بگیرد یا در بسیاری از کشورهای اروپایی سیاست‌های مهاجرپذیری با این هدف از سوی دولت‌ها اتخاذ می‌شود.

 در ایران هنوز رشد جمعیت منفی نشده ولی روبه کاهش است و البته از استاندارد جهانی رشد جمعیت پایین‌تر است بنابراین پیش بینی می‌شود جمعیت موالید کشور ظرف ده سال آینده بسیار کم شود که باید جلوی این امر را گرفت. زیرا بر اساس آخرین سرشماری تا سال 95 نرخ رشد جمعیت ایران تنها 1/1 درصد بوده است. از سوی دیگر انفجار جمعیتی که در ایران در سال‌های 55 تا 65 رخ داد منجر به این شد که امروزه بعد از گذشت سی سال همه این جمعیت در سن کار و تولید اقتصادی قرار بگیرند که در کنار لزوم اختصاص بودجه و برنامه‌ریزی برای این جمعیت کثیر می‌توان گفت دولت امکان بالایی برای رشد و توسعه به کمک این نیروی جوان می‌یابد . به این امر در جمعیت شناسی اصطلاحا پنجره جمعیتی گفته می‌شود و آن شرایطی است که در آن دو سوم جمعیت در سنین جوانی قرار داشته و مستعد کار و فعالیت اقتصادی باشند که در اقتصاد به آن جمعیت فعال گفته می‌شود.

 پنجره جمعیتی در حال حاضر در ایران درحال رخ دادن است و تا 30 سال دیگر که این جمعیت وارد سنین پیری شوند و پروسه پیری جمعیت در ایران رخ دهد، وجود دارد. بنابراین لازم است دولت در کنار برنامه ریزی برای این جمعیت زیاد از این فرصت تاریخی رشد و توسعه اقتصادی استفاده کند زیرا، می‌توان گفت در ایران دو سوم افراد در سن تولید قرار داشته و فقط یک‌سوم کودکان یا افراد سالخورده هستند که مصرف‌کننده‌اند و بسیاری از کشورها نظیر کشورهای جنوب شرقی آسیا با استفاده از این نیروی انسانی زیاد به رشد و توسعه دست یافتند. زیرا آنها با برنامه ریزی از این جمعیت فعال استفاده کردند و با برنامه‌ریزی برای این افراد آنها را به موتور محرکه رشد و توسعه تبدیل کردند اما در غیر این صورت این زیادی جمعیت نه تنها موثر نیست و کشور را به توسعه نمی رساند بلکه به‌دلیل تحمیل بار اضافی به دولت برای آموزش و اشتغال این افراد می‌تواند منجر به فقر نسبی یا مطلق شده و آن جامعه را سال‌ها از قافله توسعه دور کند.

 این سیاست‌گذاری‌ها مستلزم برنامه‌ریزی طولانی‌مدت است و بایدجنبه پیشگیرانه به خود بگیرد تا افراد قبل از اینکه اقدام به فرزند‌آوری کنند از تصمیم دولت مبنی بر برنامه‌ریزی و سرمایه‌گذاری برای آینده اومطمئن باشند نه اینکه زمانی که این جمعیت به سن ازدواج یا اشتغال رسید تازه دغدغه نبودن امکانات لازم برای او مطرح شود و بخواهیم تازه در سن سی سالگی برای بحران اشتغال و ازدواجی که بر اثر انفجار جمعیتی بیست یا سی سال پیش ایجاد شده برنامه ریزی کنیم. در ایران با توجه به بهبود وضع بهداشت و کاهش مرگ ومیر و در کنار آن سیاست‌های دولت درسال‌های اولیه انقلاب، جمعیت به شدت زیاد شد اما لازم بود در این سی سال برای این دو سوم جمعیت برنامه‌ریزی می‌شد تا به این شدت شاهد هجوم جمعیت به سوی دانشگاه و به تبع آن بازارکار، بحران ازدواج و بالا رفتن سن آن در میان جوانان نباشیم. افزایش سن ازدواج در میان جوانان جدای از اینکه بیشترین اثرات تخریبی را در کاهش نرخ جمعیت داشته منجر به ایجاد مشکلات زیادی در جامعه شده است که فقر و اعتیاد پاره‌ای از آنهاست. بنابراین نوع و نحوه دخالت دولت در بحث فرزندآوری تا حد زیادی بستگی به امکانات دولت و توان تامین این نیرو در آینده دارد در غیر این صورت هرنوع مداخله  تبلیغاتی که در این زمینه صورت پذیرد با وجود کاهش و یا حتی منفی شدن رشد جمعیت می‌تواند موجب گسترش مشکلات و افزایش فقر در آینده شود.

 سیاست‌هایی که دولت در کشور ما در زمینه افزایش نرخ رشد جمعیت به کار گرفته تا چه حد می‌تواند در افزایش این رقم موثر باشد و آیا اساسا اقدامات سلبی در این زمینه تاثیر گذار است؟

ببینید! این قضیه از آنجایی که برای دولتها چه از نظر برنامه ریزی برای آینده  وچه بررسی وضعیت فعلی مهم به شمار می‌رود و کلید آن در دست خانواده‌ها و خود افراد است تا حد زیادی رنگ و بوی اجتماعی می‌یابد و تمام کارشناسان اقتصادی و سیاست گذارانی که به این بحث وارد می‌شوند با دید فرهنگی و اجتماعی باید افزایش جمعیت را سمت و سو دهند زیرا همانطور که گفته شد رشد فرهنگ و آموزش باعث گرایشات افراد به داشتن فرزند کمتر شده است و این مختص ایران نبوده و در همه دنیا اتفاق افتاده است بنابراین برای افزایش این جمعیت نیز باید گره‌های فرهنگی و اجتماعی که بر آن زده شده گشود که این گره‌ها در درجه اول به بحث اشتغال و ازدواج جوانان بر می‌گردد زیرا، برای مثال، شاید عرضه نشدن وسایل پیشگیری در روستاها و یا نقاط دورافتاده بتواند به این امر دامن بزند اما در جامعه شهری و مدرن هرکسی به خوبی می‌داند و می‌تواند این امر را کنترل کند و حتی در نقاط روستایی با گسترش فرهنگ وآموزش افراد کمتری به داشتن فرزند بیشتر تن می‌دهند.

 در سال‌های گذشته و بعد از سال 68 موج جهانی پیشرفت و رشد فرهنگ و آموزش، درکنار سیاست‌های دولت درمورد تنظیم خانواده باعث کاهش باروری شد اما،  برای اینکه این افراط به تفریط بدل نشود لازم است دولت برای رسیدن به تعادل جمعیتی در کنار آگاه سازی افراد اقدامات تشویقی را جانشین اقدامات سلبی کند. اقداماتی مانند حمایت از زنان باردار، ایجاد امکاناتی برای تغذیه و حمایت اجتماعی و اقتصادی آنها بیشتر از اقدامات سلبی موثر است و تجربه اکثر کشورهای دنیا نیز این مساله را ثابت می‌کند. دولت‌ها می‌توانند در سطح کلان برای این امر برنامه ریزی کنند و شهروندان باید خود را موظف به تبعیت از این سیاست‌ها بکنند. برای مثال در کشورهایی که سیاست‌های مهاجرپذیری با هدف افزایش جمعیت در حال اجراست این سیاست‌ها شاید مشکلاتی را برای شهروندان این کشورها از نظر ورود مهاجران به کشورشان ایجاد کرده و برای دولت‌ها نیز از نظر وضع مسکن و اشتغال این افراد هزینه زا باشد اما چون با هدفی مشخص و در چارچوبی معین و به برنامه‌ریزی اجرا می‌شود به هدف نزدیک می‌شود و شهروندان نیز با دولت در این امر همکاری می‌کنند.

بنابراین باید سیاست‌های هوشمند را برای این افراد اعمال کنیم تا در خانواده‌هایی که تحصیلات بالاتر و وضع معیشتی بهتری دارند باروری بیشتر شود نه اینکه در بین لایه‌های فقیر و کم بضاعت اجتماعی شاهد فرزندان زیاد بوده و در قشر مرفه و تحصیلکرده میل داشتن فرزند کمرنگ شود. دولت‌ها در سطح کلان باید برای این امر سیاست‌گذاری و البته سرمایه‌گذاری کنند اما انتخاب نهایی آن و جزئیات آن به تشخیص خود خانواده از زمان و شرایط برمی‌گردد و نباید برای همه به صورت یکسان این دستور را صادر کرد.

 امکان تعیین جنسیت و مشخص کردن جنس فرزند پیش از تولد در ایران نیز به کمک پیشرفت علم پزشکی میسر شده است این امر در کنار میل به داشتن فرزند پسر در ایران بر اساس نوع نگاه سنتی به این امرآیا باعث شده است تعداد موالید دختران در این سال‌ها کمتر شود؟

بله این اتفاق در خیلی از کشورهای سنتی افتاد اما در ایران هنوزآماری در این زمینه وجود ندارد. برای مثال، در کشور چین وقتی قانون تک فرزندی تصویب شد با توجه به اینکه این کشور اقتصادی سنتی داشته و بیشتر افراد کشاورز هستند و مرد بودن به دلیل ویژگی‌های فیزیولوژیکی برای این افراد بهتر است، والدین برای اینکه یک نان آور به افراد خانواده اضافه شود سعی می‌کردند فقط نوزاد پسر داشته باشند و نوزادان دختر در همان نطفگی و داخل رحم مادر از بین می‌رفتند .جمعیت ایران در سال‌های اخیر و به ویژه بعد از سال 90 کاهش یافته است اما تا کنون هیچ آمار مشخصی درمورد زیاد شدن جمعیت موالید پسر در ایران وجود ندارد اما به نظر می‌رسد با بررسی گرایشاتی که افراد و جوانان در زمینه جنسیت فرزند دارند گرایش به داشتن فرزند پسر در مردان بیشتر باشد. در تحقیقی که در سال گذشته بر روی افراد در سن ازدواج و تشکیل خانواده انجام شد مشخص شد میل به داشتن فرزند پسر در مردان 1 درصد بیشتر بوده است اما در میان زنان این ترجیح جنسیتی وجود ندارد و اکثر زنان برای تعیین جنسیت فرزند خود اقدامی نکرده و این امر رابه اراده الهی واگذار می‌کنند.

 در میان جمعیت جوان کشور و در همان سال‌هایی که انفجار جمعیتی رخ داد سال‌های 60تا 65با توجه به اینکه این جمعیت در سن ازدواج قرار دارند اما اکثر این افراد هنوز ازدواج نکرده‌اند و این به اصطلاح سر و سامان نگرفتن به ویژه در میان دختران جوان به معضل جدی تبدیل می‌شود، گفته شده تعداد جمعیت زنان از مردان بیشتر است و یا به عنوان مثال به ازای هر مردی دو زن وجود دارد. این قبیل اظهارات که منبع مشخصی ندارد تا چه حد موثق است؟

نسبت جمعیتی زنان ایران نه‌تنها درسال‌های بین55 تا 60 بلکه در هیچ دوره‌ای ازتاریخ ایران بیشتر از مردان نبوده است، بلکه همانطور که در سوال قبلی گفتم حتی در دوران‌هایی به دلیل امکانات تعیین جنسیت و نوع نگاه سنتی جامعه کمتر از مردان نیز شده است اما، در این مورد دو مساله مهم قابل بررسی است: اول اینکه جمعیت دختران مجرد بین سال‌های 60 تا 65 نسبت به پسران متولد این سال‌ها در ایران بیشتر است نه جمعیت کل دختران ودلیل آن نیز به محدودیت سنی برمی‌گردد چون در ازدواج دختران معمولا با 4،5سال فاصله با فردی بزرگ‌تر از خود ازدواج می‌کنند و این بحران ازدواج زمانی که بین مردان و متولدین سال‌های 55 تا 60 ایجاد شد نتیجه آن به دختران تا متولد سال‌های 65 نیز سرایت کرد درحالی که اگر شما به سامانه ثبت جمعیتی کشور مراجعه کنید متولدین هر سال و جنسیت آنها را در تمام دوره‌های تاریخی از سال 1330 به این طرف قابل مشاهده است و در هیچ دوره تاریخی مشاهده نشده جمعیت زنان حتی اندکی از مردان بیشتر باشد چه برسد به اینکه دوبرابر شود و این مساله که عمدتا از سوی برخی  مردان با اهداف مشخصی طرح می‌شود هیچ پایه و اساس علمی ندارد.

منبع: آرمان

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین