|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۲
کد خبر: ۳۲۰۶۶
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۱
اما چگونه شریفی نیا به اندازه یک عمر حضور موثر یک بازیگر در سینما، در یک دهه نقش آفرینی کرد و چه شد که در سراشیبی قرار گرفت؟ پاسخ را باید در راهی جست که شریفی نیا در پیش گرفت و گمانه هایی که با گذشت این سال ها، اکنون او به صراحت تایید می کند
سایت خبری تابناک نوشت :به دلیل عدم وجود تاریخچه شفاف درباره سوابق سینماگران و همچنین یک مجموعه اطلاعات دقیق از آنها، چنین ادعاهایی در سال های دور بسیار بیش از اینها مطرح خواهد شد و بسیاری سینمای ایران را مدیون خود خواهند دانست؛ اتفاقی که تنها راه جلوگیری از وقوعش، تلاش برای جمع آوری تاریخ شفاهی سینمای ایران است...

اظهارات تازه محمدرضا شریفی نیا درباره کشف چهره های برجسته سینمای ایران با واکنش هایی همراه بوده است؛ واکنش هایی که جدی ترین آنها از سوی پرویز پرستویی مطرح شد اما آیا آنگونه که شریفی نیا مدعی شده، او نقشی موثر در بسیاری از پروژه های مهم سینمای ایران داشته و آنچه خود نیز از آن با عنوان «باند شریفی نیا» یاد می کند، برای سینمای ایران اثر مثبت داشته است؟

به گزارش «تابناک»؛ محمدرضا شریفی نیا با نقش «ولید» در سریال امام علی (ع) ساخته داوود میرباقری مقابل دوربین رفت و پس از آن با «آدم برفی» اثر داوود میرباقری (73)، «پری» ساخته داریوش مهرجویی (73)، «برج مینو» اثر ابراهیم حاتمی (74) و «لیلا» اثر داریوش مهرجویی (75) موقعیتی تثبیت شده در سینمای ایران یافت و این وضعیت به جایی رسید که او سالیانه با چندین پیشنهاد مواجه بود و دهه هشتاد برای شریفی نیا به دوران اوج بازیگری اش بدل شد.

شریفی نیا که روزگاری از چهره محبوبی برخوردار بود، آهسته آهسته سراغ فضایی رفت که به جایگاهش آسیب زد اما او را به چهره ای پرکار بدل کرد. او در سال 81 در سه فیلم سینمایی، سال 82 در سه فیلم، سال 83 در سه فیلم، سال 85 در شش فیلم، سال 86 در سه فیلم، سال 87 در چهار فیلم، سال 89 در یک فیلم و سال 90 در چهار فیلم نقش آفرینی کرد و اینها به جز 9 مجموعه تلویزیونی است که در این یک دهه در آن به عنوان بازیگر حضور داشت.

اما چگونه شریفی نیا به اندازه یک عمر حضور موثر یک بازیگر در سینما، در یک دهه نقش آفرینی کرد و چه شد که در سراشیبی قرار گرفت؟ پاسخ را باید در راهی جست که شریفی نیا در پیش گرفت و گمانه هایی که با گذشت این سال ها، اکنون او به صراحت تایید می کند اما نوع روایتش و گزاره هایی که مطرح کرده، یک به یک تکذیب شده است. در دهه هشتاد، این موضوع که شریفی نیا برای پروژه های بازیگر انتخاب می کند و در مقابل یک نقش برای خود برمی دارد بسیار پررنگ بود.

سینمای ایران مدیون «باند شریفی نیا» است؟!

او در این ارتباط به بانی فیلم گفته است: «من چه کسی را به سینما معرفی کردم که بد بوده؟ لیلا حاتمی را برای بازی در فیلم «لیلا» انتخاب کردم که جایزه اش را گرفت. علی مصفا برای بازی در «پری» جایزه گرفت. خسرو شکیبایی را برای بازی در «سالاد فصل» انتخاب کردم که جایزه اش را گرفت. بهرام رادان برای «سنتوری» جایزه گرفت و ... مگر مترو معیار ما برای بهترین ها جایزه نیست؟ خب کسانی که من معرفی کردم که اکثرشان جایزه گرفتند. کدام باند؟ سریال «کیف انگلیسی» و سریال «کلاه پهلوی» تعداد زیادی بازیگر دارند که با هم یکی نیستند. بله ممکن است من با 10 درصد بازیگران سینما کار نکرده باشم که یا موقعیت شان به نقش هایی که من کار می کردم نمی خورد یا اخلاق و رفتارشان با گروه کاری ما سنخیت نداشته. این که ناراحتی ندارد.»

او اما لیست را همین جا نمی بندد و چنین ادامه می دهد: «من کسانی که حس می کنم در جایگاه شان درست هستند را انتخاب می کنم. مثلا ویشکا آسایش را برای سریال «امام علی (ع)» انتخاب کردم. مگر بد بود؟ فرهاد اصلانی در تئاتر «گرگ و میش» با ما کار می کرد، ایشان را برای نقش یزید به داود میرباقری معرفی کردم و تا به امروز هم همچنان در کارها مختلف با هم کار می کنند. مگر بد انتخاب کردم؟ همین طور حسن پورشیرازی را برای «مهمان مامان» و پارسا پیروزفر را برای «پری» و «نقاب» معرفی کردم. بد بودند؟

حسن پورشیرازی که کاندیدای بهترین بازیگر برای «مهمان مامان» شد. حالا اگر این نامش باند باشد بسیار خوشحالم که در این باند کسانی انتخاب شده اند که هرگاه در جایگاهشان قرار می گیرند صاحب بهترین جوایز می شوند. خیلی نقش ها بوده که دوست داشتم بازی کنم. مثلا نقش آقای پرویز پرستویی در «مارمولک». این نقش در ابتدا به من پیشنهاد شد اما چون کار عقب افتاد سر کار دیگری رفتم و نتوانستم آن را بازی کنم. آقای پرستویی بسیار نقش روحانی را خوب بازی کردند، اما من بعدا افسوس خوردم که چرا نتوانستم آن را بازی کنم.»

مجموعه این ادعاها طبیعتاً با واکنش های گسترده ای همراه می شود که بخشی از آن را در چند روز اخیر شاهد بوده ایم و بخشی دیگر نیز به مرور مطرح می شود اما به هر حال شریفی نیا روایت خودش را آن گونه که دوست داشته بیان کرده و بخشی از این روایت نیز هرچند صحیح نیست اما به گونه ای دیگر بیان شده است.

سینمای ایران مدیون «باند شریفی نیا» است؟!

به عنوان نمونه، محمدرضا گلزار درباره انتخاب پارسا پیروزفر به عنوان بازیگر «مهمان مامان» فیلم مهم داریوش مهجویی، گفته بود: «ما سه تا می رفتیم و دورخوانی ها را با آقای مهرجویی انجام می دادیم. امین که زنگ زد گفتم: «امین به من زنگ نزدند.» گفت: «یعنی چی؟ به من امروز زنگ زدند دورخوانی بروم، حتماً تو امروز نیستی.» امین رفت و آمد گفت: «رضا، پارسا آن جا بود.» گفتم: «عجب کار غیرحرفه ای! یعنی چی؟ لباس های من آن جاست...» خیلی به م برخورد. گفتم: «لباس های من رو بگیر بیار.» گفت: «حالا بیا صحبت کن.» گفتم: «اصلاً حرف نزن. فقط لباس های من رو بگیر.»

گلزار ادامه ماجرا را این طور تعریف می کند: «بعداً آقای مهرجویی به امین گفته بوده که رفیقت خیلی کار بدی کرد که یک دفعه گفت نمی آیم. امین هم می گوید یعنی چی؟! آقای مهرجویی هم گفته آقای شریفی نیا آمده گفته رضا گلزار گفته من نمی آیم. آقای مهرجویی هم گفته حالا ما چه کنیم؟ ما همه تمرین های مان را با رضا کردیم. آقای شریفی نیا هم گفته مشکلی نیست من یک نفر را دارم آماده است، پارسا پیروزفر، هر وقت بگویید می آورمش سر صحنه. بعد آقای مهرجویی هم گفته بگویید بیاید. امین زنگ زده به آقای شریفی نیا که چرا؟ چی شده؟ چرا با رضا گلزار چنین رفتاری کردی؟ آقای شریفی نیا هم گفته چرا رفته سر فیلم 'کما' و ته ریشش را زده و به من نگفته باید حتماً به من می گفت و با من هماهنگ می کرد... .»

ویشگا آسایش نیز پیش از درباره حضورش در نقش قطام در رسال امام علی که او را در تلویزیون و سینما برجسته کرد، گفته بود: «آقای شریفی نیا نخستین نفر بودند که من را دیدند و به دایی ام مازیار پرتو (سینماگر) گفتند خواهرزاده ات را برای تست بیاور. من در حال گرفتن ویزا و رفتن به لندن بودم. دایی ام مخالف بود و اصلا دوست نداشت کسی از فامیل در سینما باشد. او گفت من در حال رفتن هستم و اصلا بازیگری نمی دانم. اصرار آقای شریفی نیا موجب شد دایی پیشنهاد تست گریم را به من بدهد. دو دختر دیگر همزمان گریم بودند و از هر سه ما عکس انداختند و چند روز بعد گفتند آقای میرباقری از روی عکس ها من را انتخاب کرده است. هفته اول تست بازیگری بود که من در جریان نبودم.»

اما تندترین واکنش نسبت به گفته های اخیر شریفی نیا توسط پرویز پرستویی رسانه ای شد. پرستویی با اشاره به صحبت های شریفی نیا پیرامون اینکه نقش رضا مارمولک برای اولین بار به او پیشنهاد شده، گفته است: «...چیزی که آزارم می دهد خلاف واقع گویی است. کاملا مطمئنم منوچهر محمدی تهیه کننده «مارمولک» که فیلمنامه از طرح ایشان شکل گرفت پیشنهاد این نقش را به کسی نداده و از همان ابتدا که فکر این فیلم را مطرح کرد، نقش رضا مارمولک را به من پیشنهاد داد؛ زمانی که حتی نه نویسنده و نه کارگردان انتخاب شده بود. خوشبختانه در طول 46 سال بازیگری که هیچ ادعایی هم در کارم ندارم، جایگزین کسی نبوده ام.»

سینمای ایران مدیون «باند شریفی نیا» است؟!

پرستویی با بیان اینکه اگر این گفته ها از سوی شخص دیگری مطرح می شد، جواب نمی داده است، اظهار کرد: «همیشه گفته ام جایی که شریفی نیا باشد حضور پیدا نمی کنم. حتی اگر بفهمم نقشی قبل از من به او پیشنهاد شده باشد، قطعا قبول نمی کنم، هدفی که سال ها دنبال کرده ام. برنامه «هفت» بارها من را برای حضور در استودیو دعوت کرده است و یکی از دلایل اصلی که نپذیرفتم، نشستن ایشان بر روی آن صندلی است. متأسفانه آنقدر اعتماد به نفس دارد که هر چه به ذهنش می آید، می گوید.»

اگر شریفی نیا روزگاری مجموعه ای از بازیگران را در اطرافش داشت که تعبیر «باند» از آن می شد، با اتفاقاتی که در چند سال اخیر برای او رخ داد، تنها ذکر این خاطرات - آن هم به صورت ناقص- برای او باقی مانده و همین شکستن سکوت این بازیگر نشان می دهد، دوران طلایی اش به پایان رسیده است. هنوز وقتی شریفی نیا به کاخ جشنواره فجر می آید، بازیگران بسیاری سراغش می آیند و بعضی با کنایه از همکاری با او در پروژه های آینده سخن می گویند اما ظاهراً او تمام شده و تعداد آثاری که او در این سه سال اخیر بازی کرده، موید همین موضوع است.

با این حال آنچه از سرنوشت شریفی نیا و کارنامه سینمایی اش پراهمیت تر است، ادعای مطرح شده از سوی او درباره نقش موثرش در شکل گرفتن و ثبت برخی از بهترین فیلم ها و بهترین نقش ها در سینمای ایران است، تا جایی که حتی انتخاب خسرو شکیبایی برای سالاد فصل را زنده نیست نیز انتخاب او می شود و البته شکیبایی برخلاف پرستویی در قید حیات نیست که بتواند از خود دفاع کند.

واقعیت آن است که به دلیل عدم وجود تاریخچه شفاف درباره سوابق سینماگران و همچنین یک مجموعه اطلاعات دقیق از آنها، چنین ادعاهایی در سال های دور بسیار بیش از اینها مطرح خواهد شد و بسیاری سینمای ایران را مدیون خود خواهند دانست؛ اتفاقی که تنها راه جلوگیری از وقوعش، تلاش برای جمع آوری تاریخ شفاهی سینمای ایران است اما آیا در وضعیت کنونی سینما، اساساً چنین دغدغه هایی در اولویت قرار می گیرند و تاریخ سینمای ایران در آینده با قرائت های مختلف در دسترس خواهد بود که از تقاطع این روایت ها، به واقعیت های تاریخی در این حوزه پی برد؟
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین