|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۰۹
کد خبر: ۳۱۷۱۹۷
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۳
نمی‌توانیم بگوییم چون فقط ۳۰ درصد مردم به پای صندوق‌های رأی آمدند سرمایه اجتماعی ما حفظ شده است، خیر اصلا چنین چیزی نیست و اتفاقاً معتقدم باید ریشه یابی کنیم چرا مردم نمی آیند؟ این بسیار بد است یک ایرانی احساس کند که رأی داده است اما اثری نداشته است و به این یقین برسد بود و نبودنش در میدان انتخابات هیچ تفاوتی ندارد.

  محمدرضا عارف با اشاره به اینکه علیرغم بی‌مهری‌های بخشی از حاکمیت دغدغه‌مان مشارکت حداکثری مردم است، می‌گوید متاسفانه رقبای ما به خاطر منافع کوتاه مدت‌شان اولویت خود را بر روی عدم مشارکت گذاشته‌اند. وی می‌گوید بخشی از جریان اصولگرا با استفاده از نهادهای نظارتی و حاکمیتی و با ابزار غیر شرعی و غیراخلاقی دست به حذف رقبایش می‌زند هر چد امروز اصولگرایان هم به درستی درک کرده‌اند که اگر همچنان به دنبال حذف رقیب باشند خودشان نیز حذف خواهند شد.

محمدرضا عارف در گفت وگویی به موضوعاتی درباره انتخابات 1400 پرداخت که در ادامه خلاصه‌ای از آن را می‌خوانید

فکر می‌کنید مردم باتوجه به رفتاری که در یازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از خودشان نشان دادند، در این دوره چگونه پای صندوق‌های رأی حاضر خواهند شد؟

نظام ما از آن دست نظام‌هایی است که مشروعیت آن را با حضور مردم می‌سنجند از همین رو باید روی حضور مردم در میدان انتخابات حساب ویژه باز کنیم. شما نگاه کنید هرگاه حضور حداکثری مردم را در انتخابات داشتیم بسیاری از فشارها که از سوی مخالفین، معاندین و دولت های مخالف نظام بر ما وارد شده بود کاهش پیدا کردند، بنابراین اصلاح طلبان با همین رویکرد و به عنوان بخش اصلی و تاثیر گذار جامعه راهبرد مشارکت حداکثری را در انتخابات همواره در نظر داشته است. امروز علیرغم مسائل، مشکلات ،کم مهری‌ها و در بعضی از موارد بی مهری‌ها که جریان اصلاحات از سوی بخش هایی از حاکمیت در انتخابات دیده است بازهم معتقد به حضور مردم در پای صندوق رأی آن هم به صورت حداکثری است.

متاسفانه گاهی اوقات رقبای ما به خاطر منافع کوتاه مدت‌شان اولویت خود را بر روی عدم مشارکت قرار می‌دهند و به همین دلیل شاید یکی از دلایلی که بعضا هیئت‌های نظارت به عنوان نهادهای نظارتی درقبال اصلاح طلبان این گونه عمل می کنند ریشه در این مسئله دارد.

*برخی معتقدند بسیاری از کشورها با حضور ۳۰ درصد از مردم در پای صندوق‌های رای مشروعیت خودشان را به دست می‌آورند و ماهم می‌توانیم با حضور ۳۰ درصد از مردم در پای صندوق‌های رأی مُهر تائیدی بر مشروعیت نظام بزنیم، نظر شما چیست؟

نمی‌توانیم بگوییم چون فقط ۳۰ درصد مردم به پای صندوق‌های رأی آمدند سرمایه اجتماعی ما حفظ شده است، خیر اصلا چنین چیزی نیست و اتفاقاً معتقدم باید ریشه یابی کنیم چرا مردم نمی آیند؟ این بسیار بد است یک ایرانی احساس کند که رأی داده است اما اثری نداشته است و به این یقین برسد بود و نبودنش در میدان انتخابات هیچ تفاوتی ندارد.

اعتقادم بر این است که این موضوع هم باید آسیب شناسی شود و کاندیدا نباید قول‌هایی بدهند که نمی‌توانند به آن عمل کنند؛ یعنی نباید بدون توجه با ظرفیت کشور شعار دهند و نباید مردم را احساسی به پای صندوق های رای بیاورند بلکه باید واقعیت ها را به مردم بگویند و برنامه‌هایی را ارائه دهند که عملیاتی باشد و خود را متعهد به اجرا تمام و کمال آنها بدانند. باید به مردم و مطالبات آنها احترام بگذاریم اما متاسفانه مردم گاهی به دلیل نبودن همین احترام احساس بی تفاوتی و دلسردی می‌کنند و می‌گویند چه فرقی می‌کند چه کسی رئیس جمهور شود و اصطلاحاً می گویند رئیس جمهور در عمل کاره‌ای نیست که ما باید این ذهنیت را اصلاح کنیم.

* بسیار شنیده‌ایم که گفته می‌شود همسو با دولت قانونی که برآمده از آرای مردم است، یک دولت پنهان وجود دارد که گاهی اوقات مانع کار می‌شود و میزان فعالیت آن در دوره دولت روحانی بیشتر شده است، نظر شما در این خصوص چیست؟

دولت مستقل به چه معنایی است ؟جایگاه نهادهای مختلف در قانون اساسی مشخص است؛ آنچه که می‌توانیم بگوییم این است که نهادها و تشکل‌ها در جایگاهی قانونی خود، حال می‌خواهد قانون اساسی یا قوانین رایج به وظایف خودشان عمل کنند. دولت نباید شعار استقلال بدهد چرا که سه قوه باید با هم کار کنند، از سوی دیگر نهادهایی تاثیرگذار خارج از دولت وجود دارند که موثر هستند و نمی‌توانید آن‌ها را نادیده بگیرید بحث جدی و اساسی که می توان مطرح کرد این است که هر نهاد و تشکلی در جایگاه خودش باید سهمی را برای توسعه و پیشرفت کشور قائل شود و با سایر نهادها در تعامل باشند نه این که رو در رو قرار گیرد.

رو در رویی و عدم تعاملی که مطرح می‌کنیم مختص نهادها و تشکل‌ها نیست گاهی حتی در داخل یک دستگاه ممکن است بین دو بخش اختلاف وجود داشته باشد که نتیجه اش این می‌شود کار بر روی زمین بماند. نظر من این است که با وجود اختلاف می توان تعامل کرد و کار را جلو برد؛ تعاملی که من مطرح می‌کنم گاهی ذهن‌ها به دستگاه‌های خارج از قوا می‌رود که اصلاً اینگونه نیست و اعتقادم بر این است از درون یک وزارتخانه باید با تعامل و تفاهم شروع کنیم تا به نهادها و تشکیلات‌های دیگر برسیم. که تعامل و تفاهم و همکاری با آنها نیز برای پیشبرد امور و برنامه ها الزامی است.

* شما به تعامل و تفاهم اشاره کردید، حال سوالی که پیش می‌آید این است که چرا جریان مقابل آنقدر که حضور اصلاح‌طلبان را در نهادهای مانند مجلس و دولت خطرناک می‌بیند خطر شخصی مانند ترامپ را احساس نمی‌کند؟

واقعیت این است از آن‌جایی که انقلاب اسلامی بسیار زود پیروز شد ما آمادگی حکومت نداشتیم بنابراین در دهه اول به همین دلیل بی‌تجربگی گرفتاری‌هایی داشتیم و عملاً آن نگاه قیم مآبانه و عدم آمادگی حکومت‌داری مشکلاتی را ایجاد کرد.حکومت ساز و کار خودش را دارد و هر کسی هم نمی تواند ساز و کار حکومت داری را تعیین کند و نمی تواند با تصور شخصی به این کار بپردازد. من گاهی اوقات به بچه های انجمن های اسلامی میگویم مثلاً اگر انجمن اسلامی دانشجویان یک دانشگاه در دهه ۵۰ مطالباتی داشت هنگامی که جواب دریافت نمی‌کردند به دلیل آن که مخالف حکومت بودند باصطلاح با سنگ زدن به شیشه دنبال امتیاز گرفتن بودند و این واقعیتی قبل از انقلاب است و بعد از انقلاب هم متاسفانه این نگاه خیلی عوض نشد و گرفتن امتیاز با نوعی سنگ زدن ادامه پیدا کرد. بخشی از جریان اصولگرا به این دلیل که در قدرت و حاکمیت بود و نهادهای نظارتی و حاکمیتی در اختیار داشت و قصدش استفاده حداکثری از امکانات بود دست به حذف رقیب زد. با برچسب زدن‌های مختلف و غیر اخلاقی و شرعی کار خود را توصیه می‌کرد.

به مجلس دهم اشاره کردید، باید بگویم با آغاز به کار این مجلس آن ذهنیت براندازی و ضد دینی که در خصوص اصلاح طلبان مطرح می‌کردند با تفاهمی که با اصول گرایان داشتیم تا حدودی پایان یافت و برای اولین بار بود که اصولگرایان هرگاه نامی از خودشان می‌بردند بلافاصله از اصلاح‌طلبان هم صحبت می‌کردند یعنی پذیرفته بودند این دو جریان اصالت دارند و باید در تعامل با یکدیگر کار کنند و حذف شدنی نیستند و به درستی به خوبی درک کرده بودند اگر به دنبال حذف رقیب باشند اول خودشان حذف خواهند شد.

*ایرادی که از محمدرضا عارف در مجلس دهم گرفته می‌شد این بود که چرا در مواقع حساس مانند قضیه گران شدن بنزین و یا هواپیمای اوکراینی سکوت کرد و چیزی نگفت، سوال اینجاست چرا رئیس فراکسیون امید در مجلس دهم تا این حد سکوت کرد؟

بگذارید موضوعی را بشکافم، من سکوت نکردم؛ ویژگی مجلس با دولت متفاوت است در مجلس همه هم عرض هستند و نماینده با نماینده دیگر تفاوتی ندارد رئیس مجلس سخنگو است و به اصطلاح اسپیکر است، حال در قانون اساسی ما با ترسی که از رژیم گذشته از دولت وجود دارد برای قوای دیگر اختیاراتی گذاشته‌اند و یک هم عرضی برای رئیس جمهور با روسای قوه دیگر در نظر گرفته‌اند در صورتی که در کشورهای دیگر رئیس جمهور با رئیس مجلس هم عرض نیست. مجلس ما ۲۹۰ نفر نماینده هم عرض با یک مسئولیت مشترک دارد.

حتما یادتان هست فراکسیون امید با چه هجمه‌هایی قبل از شروع انتخابات حتی در درون جبهه اصلاحات رو به رو شد؛ ولی ما رویکردی در پیش گرفتیم تا ثابت کنیم بچه‌های جوانی که وارد مجلس شدند بسیار شایسته هستند پس باید در همه امور مشارکت پیدا می‌کردند. معتقدم تقسیمی کاری که انجام دادیم درست بود، اما از سوی دیگر هم قرار شد بعضی از صحبت‌ها را فقط من انجام دهم که در نطق‌های سالیانه‌ام راهبرد فراکسیون امید را مطرح می‌کردم.

مثلا در مسئله رفع حصر که مطالعه جدی بخش‌هایی از جامعه بود و در مبارزات انتخاباتی هم مطرح شد و در همان ماه های اول گفتیم که مسئله را خود من در مجلس مطرح می‌کنم حالا اگر دوستان دیگری خواستند به گروه ملحق شوند چراکه نگران بودیم برای بعضی از دوستان جوان‌تر ما که اگر این مسئله را مطرح کنند مشکلاتی پیش بیاید. ببینید بنا نبود مجلس یا فراکسیون امید حصر را بشکند بلکه قصدمان این بود مطالبات را مطرح کنیم و تلاش کنیم تا پرونده حصر از طریق مراجع ذیربط بسته شود.

*برخی از اصلاح طلبان می‌گویند اگر کاندیدای ما در شورای نگهبان تایید شود، در انتخابات شرکت می‌کنیم و برخی‌ها هم حاضرند با کاندیدای نیابتی وارد شوند و می‌گویند باید در هر صورت حتماً حضور پیدا کنیم، نظر شما چیست؟

اولاً اینکه من جریان اصلاحات را به اصلی و فرعی تقسیم نمی‌کنم؛ فرعی یعنی چی ؟دوستانی که این مطلب را عنوان می‌کنند باید توضیح دهند منظورشان چیست؟ ما در این مسیر حرکت کردیم تا راهبرد اصلی مان مشارکت حداکثری باشد. بله ما از نهادهای نظارتی گله داریم و عادت کردیم بعد از اینکه صلاحیت‌ها اعلام می‌شود تازه به دنبال این باشیم که رد صلاحیت ها را حل کنیم اما نباید رد صلاحیت بهانه‌ای برای عدم حضورمان باشد که اگر این مطلب جا بیفتد هیأت‌های نظارت هم از آن استفاده می‌کند و برای ما مشکل ساز می‌شود و شاید بیشتر با رد صلاحیت روبه‌رو شویم. جریان اصلاحات نیروی کیفی در هر زمینه فراوان دارد و نگران کمبود نیرو نیستیم.

* شما خودتان در انتخابات حضور پیدا می‌کنید؟ یعنی کاندیدا می‌شوید؟

بحث کاندیدا را با حضور باید جدا کرد. بعد از اتفاقاتی که در اسفندماه سال گذشته افتاد بسیار جدی‌تر به مقوله انتخابات نگاه کردیم و از همین رو در بنیاد امید ایرانیان کارهایی را آغاز کردیم که نشان دهیم با عملکرد غیرقابل قبول هیئت های نظارت یا رد صلاحیت گسترده با حضور در انتخابات قهر نمی‌کنیم ؛چرا که قهر کردن و کنار کشیدن یعنی حذف و یک جریان سیاسی که یکی از فلسفه های وجودی شان حضور در انتخابات و فعالیت سیاسی است نمی‌تواند که خودش را حذف کند به خصوص اینکه ما یک گفتمان را نمایندگی می کنیم. گفتمان اصلاحات که نمی‌تواند خودش را حذف کند، اصلاحات نه حذف شدنی است و نه می‌تواند حضور نداشته باشد اما این دفعه جدی‌تر کارها را آغاز کرده‌ایم و با دوستان مختلف در درون جریان اصلاحات صحبت‌های را انجام داده‌ایم.

*سوالی که امروز مطرح می‌شود این است که آیا اصلاح طلبان مانند سال ۹۲ ائتلاف می‌کنند؟

ائتلاف به آن مفهومی که شما می گویید خیر. کاملا با آن مخالف هستم. ائتلاف ساز وکار خودش را دارد و در جریان‌های سیاسی هم رایج است به طور مثال هنگامی جبهه اصلاحات و نهاد اجماع ساز تشکیل می‌دهیم یعنی ائتلاف کرده‌ایم. امروز ائتلاف بین اصلاح‌طلبان را پذیرفته و مشروعیت داده‌ایم و بسیار خوب هم پیش رفته ایم و در دهه ۹۰ هم موفق بودیم و انشاالله هم در این دوره موفق می‌شویم . معتقدم این بار اگر بنا باشد ائتلافی فرا جریانی صورت گیرد باید شفاف و محکم باشد و هر گروه سهم و مسئولیتش مشخص شود.

*بحث مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح است از یک سو گفته می‌شود دولت بایدن با دولت روحانی پای میز مذاکره خواهد نشست و از سوی دیگر هم عنوان می‌شود یا دولت ایالات متحده صبر کند با دولت بعدی که در ایران روی کار می‌آید مذاکره را شروع کند، شما فکر می‌کنید این اتفاق چگونه رقم خواهد خورد؟

در اینکه ما اهل مذاکره و تعامل هستیم شکی نیست اما این کار باید بسیار شفاف و روشن صورت گیرد. چارچوب تعامل ما هم عزت،حکمت و مصلحت است. خود برجام نشان داد ما اهل مذاکره هستیم ظرفیت مذاکرات داریم و حقیقتاً در مذاکرات دست برتر را داریم. به هر حال یک کشوری مانند ایران با همه قدرت های بزرگ برجام مذاکره کرد، پس ابا و ترسی از مذاکره نداریم به شرطی که این که مذاکره به مفهوم واقعی خودش صورت گیرد نه اینکه جلسات تشکیل شود و یک نفر از موضع بالا تفکرات خود را تحمیل کند.تفکری که استکبار و بخصوص دنیای غرب در این چند دهه از خود نشان داده این است که مذاکره را دادن دستور می‌داند که ما این را قطعا رد می‌کنیم.
منبع: ایلنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین