کد خبر: ۳۱۴۸۲۷
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۰:۵۷
گفتم راضی نیستم اولین کارت را خودت بازی کنی. حمید قهر کرد و ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه دوباره از سمت عبداله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلم‌نوشت خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.
 حمیدرضا آذرنگ درباره موشکِ فیلم "روزی روزگاری آبادان"، گفت: این موشک خیلی شریف‌تر از سیاستمداران امروز است که برای انسان‌ها دل نمی‌سوزانند.

 نخستین ساخته بلند سینمایی حمیدرضا آذرنگ در پنجمین روز از جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. "روزی روزگاری آبادان" با وفاداری به مردم جنگ‌زده جنوب کشور، داستان خود را پیش برد. فیلمی که او، نمایشنامه‌اش را سال 1384 با همین عنوان در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه برد و مورد تقدیر قرار گرفت.

فاطمه معتمدآریا و محسن تنابنده دو بازیگر اصلی این فیلم سینمایی بودند. خانواده پنج‌نفره "مصیب چرخیده" در آخرین روز سال مشغول خرید شب عیدند، اما به دلیل حال بد مصیب که ناشی از گرفتاری‌اش به مواد مخدر است، کشمکشی میان آن‌ها در می‌گیرد و در اوج تلاش خیری مادر خانواده برای به آرامش رساندن خانواده به ناگاه اتفاقی غیرمنتظره همه آن‌ها را غافلگیر می‌کند.

مشروح این نشست را در ادامه بخوانید:

نشست خبری بدون حضورِ محسن تنابنده برگزار شد بازیگری که در کنار معتمدآریا نقش اصلی داستان را پیش می‌برد. علی اوجی تهیه‌کننده درباره عدم حضور این بازیگر در نشست گفت: مسافرت رفته اما به همه تلاشگران رسانه سلام رسانده و امیدوار است که "روزی روزگاری آبادان" خوب دیده شود.

او همچنین به دلیل درگذشت علی انصاریان از حاضرین در نشست خواست به احترامش یک دقیقه سکوت کنند؛ او همچنین درباره شایعه‌ای که درباره کرونایی شدنش در فضای‌مجازی بوجود آمده گفت: ما مشغول فیلمبرداری فیلم آقای کیمیایی هستیم و به شدت مراقبت می‌کنیم تا عوامل ما دچار بیماری نشوند و مرتب از دوستان تست می‌گیریم. این شایعه درست نیست و من کرونا ندارم. این چهار ماسکی هم که زدم از ترس است. خواهش می‌کنم برای واکسن کرونا مدیریت کنند تا عزیزانمان را از دست ندهیم، بزرگان کشور تدبیری کنند تا دیگر داغ نبینیم.

اوجی به قهر با حمیدرضا آذرنگ اشاره کرد و افزود: این فیلم‌نوشت، سال پیش به من پیشنهاد شد، اختلافی بین من و حمیدرضا آذرنگ، پیش آمد چون بازیگری پیش نیامد و او خواست خودش در فیلم بازی کند. من مخالفت کردم و با هم قهر کردیم و همکاری ما هم منتفی شد. گفتم راضی نیستم اولین کارت را خودت بازی کنی. حمید قهر کرد و ماجرا به سمت دیگری رفت تا اینکه دوباره از سمت عبداله اسکندری و حمید به پروژه دعوت شدم. البته محسن تنابنده هم از فیلم‌نوشت خوشش آمده بود و تصمیم گرفتیم فیلم را بسازیم.

تهیه‌‌کننده "روزی روزگاری آبادان" به فیلمبرداری در تهران اشاره کرد و گفت: این فیلم را به دلیل کرونا و مسائل بهداشتی، در تهران ساختیم. طراح صحنه ما هم خیلی با ما همراه بود. اتفاق دیگر این بود که محسن تنابنده از پروژه آقای فرهادی آمده بود و تستش مثبت شده بود، همان موقع از هفتاد نفر از عوامل پروژه تست گرفتیم و شکر خدا همه منفی بود. محسن استراحت کرد تا اینکه حالش خوب شد. این تنها چالش پروژه ما با کرونا بود.

آذرنگ درباره اینکه حرف اصلی فیلمش چه بوده است؟ بیان کرد: اگر فیلم خودش جوابی به این سؤال نداده باشد که چه می‌خواست بگوید، من هرچه بگویم توجیه است، غلط می‌دانم که من بخواهم توضیح بدهم.

وی در خصوص داستان فیلم، گفت: روز اول آغاز جنگ آمریکا و عراق موشکی به اشتباه به یکی از انبارهای آبادان خورده بود. من در آن مقطع در مواجهه با آن خبر فقط خیال‌پردازی کردم که اگر با این مجموعه تصاویر رو به رو می‌شدیم چه می‌کردیم.

این کارگردان درباره اینکه چرا نمایشنامه 15 سال پیش خود را تبدیل به فیلم سینمایی کرده است، تأکید کرد: در سالن‌های مهجور تئاتر در ایران تنها سی روز یک تئاتر روی صحنه می‌ماند و حداکثر چهار هزار نفر می‌توانند حرف تو را بشنوند. بچه‌های تئاتر دوست دارند حرفشان را با تعداد بیشتری به اشتراک بگذارند. از طرف دیگر قصه جنگ قصه کهنه‌ای نیست. روز به روز چهره نکبت‌بار آن را می‌بینیم احساس می‌کردم میرایی ندارد و با توجه به زیاده خواهی‌های انسان که مدام به جنگ منتج می‌شود ترجیح دادم بسازم.

فاطمه معتمدآریا هم در ادامه با اشاره به سابقه کاری‌اش در تئاتر با آذرنگ، بیان کرد: دو الگوی زندگی و پهلوانی را از دست دادیم. امروز فکر می‌کردم اگر من نبودم شاید مردم درد کمتری می‌کشیدند تا اینکه علی انصاریان رفت. سابقه تئاتری که من و آذرنگ داشتیم باعث شد این فیلم مهمتر و جذاب‌تر باشد در طول یک سال و نیم که منتظر این کار بودم فراز و نشیب‌های زیادی دیدم که باعث می‌شد کار به عقب بیفتد. روز اول به او گفتم خوشحال می‌شوم در این اثر با هم همکاری کنیم و هنوز همان حس را دارم. نگاه این فیلم خانوادگی و کلی است و صحبت از جایزه شوخی است و نگاهی به آن ندارم.

آذرنگ هم درباره همکاری با معتمدآریا عنوان کرد: همراهی یک ساله و خانم معتمدآریا برای من ارزشمند بود. هرچند فراز و نشیب‌های زیادی داشتیم گاهی گفته می‌شود بازیگری سخت که جواب‌های محکمی به آن وجود دارد. مثلاً اگر یک آدم حتی عزیزترین خود را از دست بدهد، موظف است بیاید و کارش را انجام بدهد با یک کوه درد بیاید اما خودش را در یک فضای شوخ به نمایش بگذارد. معتمدآریا یکی از زیباترین لحظه‌های زندگی خود را به خاطر این فیلم ندیده گرفت؛ او روز تولد نوه‌اش نبود. شکوه و عظمت رفتاری او سر من را پایین نگه می‌دارد و من از او تشکر می‌کنم.

آذرنگ با اشاره به اینکه این روزها در حال ریکاوری است، گفت: من تا قبل از این کارگردانی تئاتر زیاد انجام داده بودم و مشکلات کارگردانی را می‌دانستم در مدیوم دیگری می‌دانستم کارگردانی کار سختی است اما هرگز نمی‌دانستم این‌قدر رنج، سختی و سخت‌کوشی را توأمان با هم می‌خواهد، مدیریت کلان می‌خواست. در مقام کارگردان مجموعه تخصص دورت هست که باید به لحاظ روحی و کاری با آنها کنار بیاید با علم به اینکه می‌دانستم کار سختی است. الان بیشتر می‌دانم سخت‌تر است که بدنم می‌لرزد به کار بعدی فکر کنم هنوز ریکاوری می‌شوم امیدوارم لیاقت این را داشته باشم که ادامه مسیر بدهم.

سپیده عبدالوهاب تدوین‌گر این فیلم کار با حمیدرضا آذرنگ شانس بزرگی دانست. حسام ناصری آهنگساز تأکید کرد این فیلم دو نیمه دارد و با صحبت‌هایی که با آذرنگ داشتیم اتفاق خاصی را در نیمه اول نداشتیم اما چون در نیمه دوم فضا می‌شکند سعی کردیم کار را به نتیجه برسانیم. سهیل دانش اشراقی طراح صحنه اشاره کرد که از اول قرار بود بخش داخل خانه دکور باشد کرونا باعث شد بخش‌های خارجی را نتوانیم در آبادان فیلمبرداری کنیم و تمام بخش‌های داخلی و خارجی را در تهران دکور زدیم و متاسفانه نتوانستیم یک پلان را در آبادان بگیریم خانه با طور واقعی ساخته شده است.

الهام شفیعی بازیگر این اثر گفت که این کار جز لذت برای من نبود کنار کسانی بودم که الگوی من بودند و آرزوی کار با آنها را داشتم من سال‌ها تئاتر کار می‌کردم و این اولین تجربه سینمایی من بود. هیراد آذرنگ هم درباره حضورش در فیلم "روزی روزگاری آبادان" تأکید کرد که بهترین تجربه من پسر حمید آذرنگ بودن است. از پدرم که به من اعتماد کرد تشکر می‌کنم روزهای سختی بود. من از 15 سالگی در خوزستان تئاتر کار می‌کردم در هنرستان سینما خواندم و در نمایش "خنکای ختم خاطره" کار کردم.

آذرنگ با عذرخواهی از پسرش، گفت: من در طول فیلم بدترین و خشن‌ترین پدر دنیا برای او بودم حتی عوامل به من می‌گفتند با پسرت این‌طور رفتار نکن اما حالا جلوی همه از او عذرخواهی می‌کنم ما حرفه بی رحمی داریم فقط می‌خواستم این موضوع را به او یادآوری کنم.

وی در پاسخ به این سؤال که با نشان دادن موشک در داستان دنبال این بودید که بگویید دنیا،‌ دنیای موشک‌ها خواهد شد یا گفت‌وگوها، بیان کرد: من می‌خواهم بگویم دنیا بی‌رحمانه به سمتی می‌رود که پدیده‌های شوم انسانیت را بیشتر از انسان‌ها به یادمان می‌آورند مثلاً کرونا خیلی چیزها به یادمان آورد، انگار ما انسان‌ها موجودات فراموش کار و خودخواهی هستیم.

معتمدآریا هم در پاسخ به این سؤال، گفت: این روزها طبیعت عنادی با انسان‌ها دارد به جای فکر کردن به آینده باید به این لحظه فکر کنیم که هم را دوست داشته باشیم و به هم مهربانی کنیم.

آذرنگ در پایان خاطرنشان کرد: موشک "روزی روزگاری آبادان"‌خیلی شریف‌تر از سیاستمداران امروز است که برای انسان‌ها دل نمی‌سوزانند و دلشان به رحم نمی‌آید، اگر در این فیلم سیاست‌مداری جای موشک بود حتماً سر این خانواده کلاه می‌گذاشت و چند بلای دیگر هم سرشان می‌آورد اما موشک قصه ما این‌طور نبود.
منبع: تسنیم
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین