این روزنامه ادامه داد: این نوزاد در تاریخ اول مرداد سال 51 در شهر قم دیده به جهان گشود. پدر و مادرش هر دو از سلسله جلیله سادات و از صاحبنامترین خانوادههای علمی ایران بهشمار میآمدند. مادرش سیده فاطمه طباطبایی صبیه مکرمه آیتالله سلطانی طباطبایی (ره) از سادات طباطبایی بروجرد است که با 33 واسطه نسب به حضرت امام حسن مجتبی میرسند و در شجرهنامه ایشان نسبت خویشاوندی با علامه بحرالعلوم (قدس) هم دیده میشود. مادر فاطمه هم که صدیقه نام داشت فرزند آیتالله العظمی سید صدرالدین صدر (ره) از مراجع ثلاث و نوه آیتالله العظمی حاج آقا حسین قمی (قدس) از مراجع عظام وقت بود.
پدر سیدحسن، سیداحمد خمینی (قدس) فرزند روحالله خمینی (ره) و خانم خدیجه ثقفی (ره) دختر آیتالله میرزا محمد ثقفی از علمای بهنام و اصیل تهران میباشد.
مرتضی اشراقی پسرعمه سیدحسن خمینی میگوید: «باید از شخصیت فاضل و اندیشمند، آیتالله حاج سیدحسن خمینی تشکر و قدردانی کنم زیرا ایشان واقعا به عنوان پرچمدار بیت امام برای پاسداری از تفکر و اندیشه امام از هیچ کاری دریغ نکردهاند تا جایی که حتی همگان شاهد بی مهری به ایشان هم بودیم اما ایشان و بقیه اعضای بیت امام برای پاسداری از تفکر و اندیشه امام لحظهای تردید به خود راه نخواهند داد. البته پاسداری از تفکر و اندیشههای امام فقط مختص به بیت ایشان نیست بلکه وظیفه همه علاقهمندان به ایشان است؛ لذا امروز همه افرادی که دوستدار امام و علاقهمند به تفکر امام هستند موظفند از یادگار ارزشمند و گرانبهای امام که همان نظام مقدس جمهوری اسلامی است پاسداری کنند و جلوی هجمهها و تبلیغات سنگین دشمن برای ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی در اداره امور کشور را با پایبندی به قانون اساسی بگیرند. بحمدالله بیت امام و بهخصوص جناب سیدحسن آقای خمینی با درایت و ذکاوتی که در ایشان سراغ دارم، بر این امر مهم پافشاری دارند و هرگز لحظهای از پاسداری از خط و آرمانهای والای آن عزیز سفر کرده دست بر نخواهند داشت.»
سیدحسن خمینی دارای شخصیتی است که هیچگاه وارد بگومگوها و چالشهای سیاسی مرسوم نشده است؛ البته مخالفان دیدگاههای اعتدال بارها تلاش کردهاند تا این چهره علمی و شناخته شده را به وادی سیاستبازی بکشانند اما روحیه یادگار امام فرصت هرگونه سوءاستفاده را از آنها گرفت و افراطیون را گردنکج روانه محل استقرارشان کرده است؛ به عنوان مثال در زمان انتخابات ریاستجمهوری یازدهم نام او را به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری مطرح کردند تا از این طریق دریچه انتقادات بیحساب خود به او را بگشایند اما یادگار امام با زیرکی پاسخ آنها را داد و آنها بودند که در برابر عظمت یادگار امام سکوت کردند و لبهایشان بسته شد.
همگان بهخاطر دارند که در سال 89 افراطیونی که این روزها مجلس در حال رسیدگی به اقداماتشان است، چگونه سعی کردند با بیحرمتی به سیدحسن خمینی از میزان محبوبیت او بکاهند اما آنچه حاصل شد افزایش بیحد این محبوبیت بود. مادرش یعنی سید فاطمه طباطبایی هم در آن ایام در نامهای به فرزندش نوشت: «تماشای قامتکشیده و سرافراز تو روزهایی را به یادم آورد که با کمک پدر نازنین و جدت حضرت روحالله روی پای خود ایستادی و با کمک و تشویق آنها شیوه راه رفتنآموختی. هرگز خنده شیرین و نمکین و نیز نشاط آنان را از اینکه روی پایت ایستادی و با اتکا به زانوان خود گامهای لرزانت را ثبات و اقتدار بخشیدی، آنها را فراموش نمیکنم. آری عزیزم، در یک سالگی با دستگیری «روح خدا» گامهایت را محکم کردی و در نوجوانی نیز مخاطب توصیههای آن پیر رهیافته بودی که تو را به اتکا و اتکال به خدا دعوت میکرد و از تو میخواست خدا را در لحظه لحظه زندگیات حاضر و ناظر ببینی. بهراستی عزیزم، در پیشگاه خدا همه عزیزند، همه مخلوق اویند و حقتعالی نسبت به مخلوقات خود غیور است. پس همچنان شکیبا باش و حرمت همه مردم را از آنرو که مخلوق معبودند، پاس بدار. مبادا حق را در امور به ظاهر کوچک، به بهانه اینکه بیبهایند، نادیده انگاری و خدا را در دوردستها و امور به ظاهر بزرگ جستوجو کنی. خدا در همین نزدیکی است و من شکوه و عظمت او را در آن روز بهخوبی حس کردم.»
از کودکی تا امروز سیدحسن خمینی
سیدحسن دوران کودکی را به تناوب در قم و نجف، در کنار پدربزرگ مادری، مرحوم حضرت آیتالله العظمی سلطانیطباطبایی (قدس) و پدربزرگ پدری، یعنی حضرت امام خمینی (ره) سپری میکند. روزهای اوج انقلاب را در نجف، تهران و شور و حال دوران اقامت حضرت امام در پاریس (نوفل لوشاتو) را درک میکند. سیدحسن خمینی دوران تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حبیببن مظاهر جماران به پایان میبرد. دوره راهنمایی و پایههایی از دوره دبیرستان وی در مدرسه نیکان سپری میشود و در سال 1366، عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل میشود و در نهایت امر در سال 1369 درحالی که سال چهارم را بهطور متفرقه گذرانده بود، دیپلم ریاضی خود را اخذ میکند. سفارشات مداوم حضرت امام و پدر بزرگوار سیدحسن آقا بالاخره نتیجهبخش شده و در سال 1368 تحصیلات حوزوی خود را شروع میکند و چهار سال بعد یعنی یک سال قبل از فوت مرحوم سیداحمد آقا رسما به لباس روحانیت ملبس میشود. وی ابتدا در مدرسه رضویه و مدرسه کرمانیها مقدمات را خوانده و از سال 1372 به تحصیل در سطوح عالی میپردازد و تمام این مدت را در منزل پدربزرگ خود یعنی مرحوم سلطانی طباطبایی (قدس) و تحت نظر ایشان میگذراند.
سیدحسن خمینی در جایگاه مدرس حوزه علمیه
سیدحسن خمینی دو سال بعد از ورود به حوزه علمیه قم (سال 1370) در مدرسه کرمانیها تدریس مقدمات را شروع و در مدت 8 سال کتابهایی نظیر جامعالمقدمات، سیوطی، مغنی اللبیب و مختصرالمعانی، معالم، شرح لمعه و منطق مظفر را تدریس کرده از سال 1379 به مدت 10 سال به تدریس سطوح عالی پرداخته و در این مدت کتابهایی نظیر رسائل، مکاسب محرمه، بیع، خیارات و کفایه را در کارنامه فعالیتهای تدریسی خود دارد. تدریس خارج اصول حضرت حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی از سال تحصیلی 90- 89 شروع شده و هماکنون در محل مدرسه دارالشفای قم ادامه دارد.
وی به ورزش هم علاقهمند است و همانند مرحوم پدرش در جوانی به فوتبال میپرداخته و بر تحولات ورزشی اشراف دارد. او از سال 1373 و به دنبال درگذشت پدر بزرگوارش عهدهدار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) شد که خود مسئولیتی سنگین در کنار سایر فعالیتها بر دوش اوست و بدین مناسبت علاوه بر مراسم و مناسبتها، بهطور معمول روزهای چهارشنبه تا عصر جمعه را به این امر مهم میپردازد و بعد از مرحوم سیداحمد آقا معمولا پنجشنبهشبها نماز مغرب و عشا را در حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) اقامه میکند.
ماجرای ازدواج سیدحسن با دختر آیتالله موسویبجنوردی
آیتالله موسویبجنوردی ماجرای ازدواج دخترش با سیدحسن خمینی را اینگونه شرح میدهد: 8-9 ماه بعد از فوت حاج احمدآقا خانم دکتر فاطمه طباطبایی (والده مکرم حاج سیدحسن آقا) و برادرشان دکتر صادق طباطبایی به منزل ما و به کتابخانهام آمدند و خانم طباطبایی گفت حاج احمد آقا قبل از فوت به من گفت خیلی مایلم دختر آقای بجنوردی را برای حسن آقا بگیرم. ما هم الان آمدهایم برای خواستگاری. من گفتم از جانب خودم مخالفتی ندارم اما از آن افرادی هستم که دختر باید جواب آخر را بدهد. قرار شد حسن آقا شب بعد که برای درس میآید زودتر بیاید تا با دخترم جلسه بگذارند که ببیند با هم جور هستند یا نه. من او را به اتاق بردم و خودم بیرون رفتم. وقتی برگشت خیس عرق بود و گفت تا حالا با دختر نامحرم اینجور صحبت نکرده بودم. گفتم چه شد؟ گفت ما با هم کنار آمدیم. بعد از دخترم هم پرسیدم و گفت بله، عقاید ما با هم یکی است. یکی دو روز بعد از سالگرد فوت احمد آقا در حرم امام، عقد را من و مرحوم آیتالله سلطانی خواندیم. فرماندهان سپاه و خیلی از مسئولان بودند. افرادی از جمله محسن رضایی چون جای احمدآقا خالی بود، گریه میکردند. بعد از دو سه روز هم بدون تشریفات و مراسم عروسی، دخترم ازدواج کرد.
تبریک فرزند سیدحسن خمینی
فرزند سیدحسن خمینی در سالگرد تولد پدرش با نگارش نامهای در فضای مجازی تولد او را تبریک گفت. در نامه سیداحمد خمینی آمده است: پدر عزیزم سالروز تولدت مبارک! فکر کردم و فکر کردم که وجود عزیزت را به چه تشبیه کنم. نیافتم که نیافتم.
ندانمت به حقیقت که در جهان به چه مانی / جهان و هر چه در او هست صورتند و تو جانی
تنها شاید بتوان گفت تو آفتاب خانه ما هستی. هر صبح که چشم باز میکنم با نور وجودت دنیا را روشن میبینم و با گرمای بودنت احساس امنیت و سلامت میکنم. با رقص اشعههای امیدت خرسندی در رگهایم میجوشد و با تشعشع انوار راهگشایت تاریکیها و کجراهها از مقابل دیدگانم محو میشوند. عزیز جان! بر آسمان زندگیام همواره بتاب نهتنها بر من که چون آفتاب بر همگان. اگر ابر مشکلات چندی روی منیرت را مکدر کرد باز مثل همیشه سرافراز و درخشان از آن بیرون آی. کسوفهای ناملایمات را با صبر و درایت بیمثالت رد کن و همیشه و یکه بر دنیای زندگی ما بتاب.
گیرند همه روزه و من گیسویت / بینند همه هلال و من ابرویت / در دایره دوازده ماه تمام / یک ماه مبارک است و آن هم رویت
منبع:آرمان