کد خبر: ۳۱۰۵۲
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۳۵
روزنامه «آفرینش» در سرمقاله امروز -دوشنبه- به قلم حمیدرضا عسگری نوشت:

 بحث های مفصلی پیرامون مدل سازی فرهنگی و کنترل رفتارهای اجتماعی از سوی کارشناسان این حوزه صورت گرفته است، اما متاسفانه مدلی عملی که بتواند راه گشای پیچیدگی های امروز جامعه باشد، تاکنون ارائه و یا به کارگرفته نشده است.

«حمیدرضا عسگری» نویسنده سرمقاله افزوده است:عمده مشکلی که ما در زمینه رفتارهای اجتماعی با آن مواجهیم، مربوط به نوع نظارت های عملی در شکل گیری الگوهای رفتاری می باشد. این اختلالات بعضاً ناشی از دستوری بودن روش های نظارت اجتماعی است. یعنی الگوسازان و نظارت کنندگان فرهنگی ما در حوزه رفتارهای اجتماعی صرفا مدل و روش مورد نظر خود را بدون در نظرگرفتن سلایق و خواسته های مختلف، به عنوان الگویی ثابت و کارآمد به جامعه عرضه می کنند، و توقع دارند تمام تعاملات و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه خارج از این چارچوب صورت نگیرد.

اما واقعیت امر این است که در جهان امروز روابط اجتماعی همچون دریایی بی کران و مواج است که جلوگیری از ورود به آن غیرممکن است. لذا با وارد شدن فرهنگ های مختلف به جوامع دیگر و آمیختگی روابط ملت ها، محاسن و معایب بسیاری برای اجتماعات بشری به وجود خواهد آمد. نکته بسیار مهم و ظریف در این بحث آنجاست که هیچ دولت و هیچ نهاد نظارتی در سراسر جهان تاکنون نتوانسته اند، جلوی نفوذ این رفتارها و مبادلات فرهنگی را بگیرند. البته بستن ورودی های روابط اجتماعی، معایبی بزرگتر از نفوذ فرهنگ های بیگانه برای جامعه به همراه خواهد داشت و در زمره نظارت های دستوری قلمداد می شود و موجب جبهه گیری جامعه در مقابل تمام الگوهای رفتاری حکومتی خواهد شد و آن را بی احترامی به شخصیت انسانی خود تلقی می کنند.

البته وجود نظارت های فرهنگی و رفتاری در جوامع امری ضروری است، چراکه آنها وظیفه دارند تا در حیطه الگوسازی و اصلاح رفتارهای ناهنجار، به صورت مداوم رفتارهای جامعه را رصد کنند و از بروز چالش های اساسی جلوگیری نمایند. اما این نظارت ها نباید تبدیل به محدودیت و اجبار دستوری گردد.چون نتیجه عکس خواهد داد و جامعه را از سمت و سوی اصلی منحرف خواهد ساخت.

لذا باید برای هدایت رفتارها وجلوگیری از ناهنجاری های فرهنگی، به سمت آموزش و ارتقای جایگاه 'اخلاق' در میان مردم حرکت کنیم. به عبارتی رشد اخلاقی و آموزش جامعه در بلند مدت منجر به 'خودکنترلی اجتماعی' خواهد شد. گزینه ای که امروزه در جوامع پیشرفته و توسعه یافته به یک اپیدمی خودکار در روابط و رفتارهای روزمره تبدیل شده است. خود کنترلی این فرصت و توانایی را به حکومت ها می دهد تا جامعه را در بسیاری از مدل های فرهنگی و روابط اجتماعی آزاد بگذارند و هزینه های نظارتی را به شدت کاهش دهند. به عنوان مثال اگر هزینه هایی که برای فیلترینگ و بستن ورودی های فرهنگی و ارتباطی صرف می شود را در زمینه آموزش و آگاهی افکارعمومی صرف کنیم، می توانیم امیدوار باشیم که پس از یک تغییر در هرم سنی جامعه، کاربران و شهروندانی را تربیت کنیم که خود را در مقابل معایب و ناهنجاری های رفتاری محافظت کنند و اجازه ندهد که آفت های فرهنگی، ارزش ها و نظم رفتاری جامعه را برهم زنند.

نمونه های فراوانی از کوچک ترین رفتارهای اجتماعی در کشورهای توسعه یافته وجود دارد تا به صحت این ادعا شهادت دهند. مردم در این جوامع به واسطه رشد و تکامل رفتار اجتماعی، به خود اجازه هنجار شکنی نمی دهند، چراکه به این درک رسیده اند که در صورت انحراف از مسیر قانون و اخلاق، دچار چالش های مخاطره آمیزی در زندگی شخصی و اجتماعی خواهند شد. البته اشتباهات و ناهنجاری اجتناب ناپذیرند، و اینجاست که نقش نهادهای نظارتی روشن می شود. از آنجا که پایه روابط میان حاکمیت و جامعه، اعتماد دوطرفه می باشد و مردم نسبت به رعایت حقوق شهروندی خود از جانب مسولان مطمئن هستند، اصلاحات و الگوهای ارائه شده از سوی نهادهای نظارتی را می پذیرند و درزندگی خود به کار می گیرند. پس ضرورت داشتن یک جامعه پویا، 'اعتماد' و استفاده از آموزش های مستمر برای نهادینه کردن الگوی 'خود کنترلی' در میان مردم می باشد. وقتی به مردم این حس اعتماد داده شود که دچار محدودیت نمی شوند و الگوهای سفارش شده از سوی نهادهای مختلف درجهت رشد و تعالی سبک زندگی آنها می باشد، افراد به عنوان پالایش کننده ای هوشمند در اجتماع عمل می کنند و خود را موظف به حفظ چارچوب های سالم رفتاری وفرهنگی می دانند.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین