|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۷
کد خبر: ۳۰۹۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۳۱
او منشا شکل‌گیری برخی از دلایل فوبیا در وجود افراد را دلایل اجتماعی و روان‌شناختی هم می‌داند: «اگر از منظر اجتماعی به این موضوع نگاه‌ کنیم، برخورد با برخی از مشکلات اجتماعی مثل بی‌اعتمادی، سرمایه اجتماعی پایین، درک بی‌عدالتی و ... هم می‌تواند باعث به وجود آمدن ترس‌هایی عمیق و درازمدت در ذهن آدم‌ها شود. از طرف دیگر، جنبه روان‌شناختی بیماری را هم نباید دست‌ کم بگیریم.»

از فوبیا، راه‌های مقابله با آن و از آن مهم‌تر، ترس‌هایی معمولی که گاهی آن را با فوبیا اشتباه می‌گیریم بیشتر بدانیم.

 روزنامه جام جم نوشت: «جواب کسانی که می‌گویند من از اتفاق و موضوع و شرایطی خاص در زندگی‌ام می‌ترسم، «ترس نداره که» نیست. بدون شک آنها هم دل‌شان می‌خواهد نترسند، دل‌شان می‌خواهد آرام باشند. آنها هم دوست دارند فردی شجاع باشند و در برخی از موقعیت‌های تنش‌زا، حال‌شان دگرگون نشود اما واقعیت این است که نمی‌توانند. گاهی آن‌ قدر از موضوعی وحشت و ترس دارند که ترس‌شان تبدیل به فوبیا از موضوعی خاص شده‌است؛ ترسی افراطی که ممکن است بدون این‌ که در آن نقشی داشته‌ باشند، زندگی‌شان را دچار اختلال کند و آرامش‌شان را برهم بزند. اما ما چقدر نسبت به ترس‌ها و گاهی فوبیاهای زندگی‌مان آگاه هستیم؟ این موضوع را با دکتر مجید صفاری‌نیا در میان گذاشتیم تا از فوبیا، راه‌های مقابله با آن و از آن مهم‌تر، ترس‌هایی معمولی که گاهی آن را با فوبیا اشتباه می‌گیریم بیشتر بدانیم.

از فوبیا که حرف می‌زنیم، از چه حرف می‌زنیم؟

ترس حسی طبیعی است که همه آدم‌ها در زندگی‌شان آن را تجربه کرده‌اند؛ حسی که گاهی ما را از خطراتی احتمالی نجات می‌دهد. حسی که به‌صورت ناخودآگاه آن را در مواقعی خاص و در زمان اضطراب نشان می‌دهیم. اما گاهی این ترس‌ها آن‌ قدر شدید و مداوم می‌شوند و ما را مضطرب می‌کنند که از یک واکنش طبیعی خارج می‌شوند و جزو دسته فوبیا قرار می‌گیرند. دکتر صفاری‌نیا از ترس‌هایی عمیق که غالبا می‌تواند زمینه‌های متفاوتی داشته‌ باشد، می‌گوید: «فوبیا جزو دسته‌ای از بیماری‌های روانی قرار می‌گیرد که غالبا بر اساس ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی اتفاق می‌افتد. مثلا فوبیا می‌تواند زمینه زیستی داشته‌ باشد. به این صورت که گیرنده‌های مغزی نسبت به بعضی از اشیا و رویدادها حساس باشند یا ترشح بعضی از آنزیم‌ها مثل دوپامین در بدن افراد، بعضی ترس‌ها را برای آنها بیشتر و غیرعادی‌تر جلوه دهد.»

او منشا شکل‌گیری برخی از دلایل فوبیا در وجود افراد را دلایل اجتماعی و روان‌شناختی هم می‌داند: «اگر از منظر اجتماعی به این موضوع نگاه‌ کنیم، برخورد با برخی از مشکلات اجتماعی مثل بی‌اعتمادی، سرمایه اجتماعی پایین، درک بی‌عدالتی و ... هم می‌تواند باعث به وجود آمدن ترس‌هایی عمیق و درازمدت در ذهن آدم‌ها شود. از طرف دیگر، جنبه روان‌شناختی بیماری را هم نباید دست‌ کم بگیریم.»

از نظر صفاری‌نیا، برخی صفات شخصیتی باعث شکل‌گیری ترس‌ها در بعد روانی می‌شود. اما او درباره فوبیاهای اجتماعی بیشتر توضیح می‌دهد: «فوبیای اجتماعی نوعی از ترس و نگرانی شدید و موقعیت‌های مختلف اجتماعی است؛ آن‌ قدر که افرادی که دچار چنین فوبیایی هستند، نمی‌توانند در حضور دیگران کار خود را به‌ درستی انجام بدهند.»

ترس از انتقاد، مسخره‌شدن و مورد قضاوت قرار گرفتن ترس‌هایی است که این افراد در وجود خودشان احساس می‌کنند و همین‌ها مانعی برای ناکامی آنها خواهد بود؛ آن‌ قدر که ممکن است به فردی گوشه‌گیر و منزوی تبدیل شوند. اما این‌ طور که به نظر می‌رسد، فارغ از سه جنبه زیستی، روانی و اجتماعی، در خیلی از موارد، ترس‌ها بدون این دلایل و تنها از والدین به بچه‌ها یا اطرافیان نزدیک فرد به او منتقل می‌شود. ترس‌هایی که زن و مرد ندارند و هراس‌هایی هستند که در هر دو جنسیت زن و مرد می‌تواند رایج باشد. بلندی‌هراسی، جمعیت‌هراسی، ترس از حیوانات، وحشت از فضای بسته و ... از فوبیاهای رایج در بین زنان و مردان است که هرکدام راهکارهایی متفاوت دارند.

زنانه یا مردانه؟

تاریخ نشان می‌دهد که فوبیا در هر شکل و اندازه‌ای زن و مرد نمی‌شناسد؛ موضوعی که در مرور تاریخ هم به‌ وضوح عیان است. مثلا ما در تاریخ مردان سرشناسی داریم که دچار فوبیاهای عجیب‌وغریبی هستند که باورش برای بسیاری از مردم سخت است. البته با همه این اوصاف و با این شواهد و مدارک، این‌ طور که مجید صفاری‌نیا می‌گوید، هراس و فوبیا از یک موضوع، شیء یا اتفاقی خاص، خیلی محدود به جنسیت نیست اما: «واقعیت این است که بیماری‌هایی مانند فوبیا در هر دو جنس می‌تواند بروز پیدا کند اما این‌ طور که آمارها نشان می‌دهند، نقش جنسیت به‌ عنوان یک عامل پیش‌بینی‌کننده می‌تواند در برخی اختلالات مثل افسردگی و اضطراب پذیرفته شود. از طرف دیگر فوبیا هم چون در دسته اضطراب‌ها قرار می‌گیرد، درصد بروزش در سنینی خاص و البته در خانم‌ها می‌تواند کمی بیشتر از آقایان باشد.»

در واقع از آنجا که اختلال رفتاری فوبیا در اکثر افراد مبتلا، علائمی مثل عذاب‌آوری، شوک، دلشوره، ترس و اضطراب ایجاد می‌کند و چون خانم‌ها درصد بیشتری از آقایان مضطرب می‌شوند، پس فوبیا هم می‌تواند در آنها بروز بیشتری داشته‌ باشد. از طرف دیگر، فارغ از جنسیت، عواملی مانند ژنتیک و محیط هم روی افرادی که به این اختلال رفتاری مبتلا هستند بی‌تاثیر نیست؛ عواملی که می‌شود آنها را به‌سادگی در این افراد و در مواقعی مثل قرار گرفتن در بلندی و ارتفاع، مسافرت با هواپیما، مواجه شدن با حیوانات، وزش باد و توفان، آتش، رگبار و رعد و برق، شنا کردن، سوار شدن در آسانسور و پله‌برقی، تاریکی، بیماری، درگیری یا دیدن خون، به‌خوبی مشاهده کرد. در واقع با کمی بررسی روی سابقه ژنتیک و محیطی دلایل این نوع از ترس‌ها خودش را نشان می‌دهد.

فوبیا نه، ترس!

اما روان‌شناسان معتقدند اگر هراسی در کودکان‌مان دیدیم، بهتر است واژه فوبیا را درباره واکنش آنها به کار نبریم چون ترس و هراس کودکان از اتفاقات، در دسته فوبیا قرار نمی‌گیرد. صفاری‌نیا معتقد است: «اختلالی مانند فوبیا از سنی خاص و تقریبا بعد از دوران نوجوانی کاربرد پیدا می‌کند. کودکان فقط از بعضی اتفاقات ترس دارند؛ واکنش‌هایی کاملا معمولی مانند ترس از تاریکی، ترس از دست دادن پدر و مادر و...» که اتفاقات این گونه ترس‌ها خیلی موضوع عجیبی نیست و گاهی حتی طبیعی هم تلقی می‌شود. در واقع ترسیدن یک واکنش طبیعی در برابر خطرات احتمالی است که بروزش در کودکان نباید نگران‌کننده‌ باشد اما شاید درست این است که اجازه ندهیم این ترس‌ها آن قدر ادامه‌دار و عمیق شوند که به هراسی همیشگی تبدیل و وارد دسته فوبیاهای آینده کودک شوند: «بهتر است به صورت عملی و نه‌ کلامی، ترس‌های کودکان را روز به روز کمتر کرد تا به سنین نوجوانی و جوانی او نرسد و از یک هراس معمولی، به یک فوبیای همیشگی تبدیل نشود. اگر از حیوانی می‌ترسد، در برابر چشمان او به حیوانی مانند گربه، سگ  یا کبوتر محبت کنیم تا او ببیند. در واقع دیدن چنین اتفاقی، او را یک پله از ترسش به عقب می‌راند.»

به نظر می‌رسد هر اتفاقی که بتواند کودک را به این آگاهی برساند که موضوع ترسناکی که از آن می‌ترسد، برای او خطری ندارد، می‌تواند کمی از ترس او را با گذشت زمان، البته شاید ماه‌ها  یا حتی سال‌ها کم کند.

راه‌های مقابله با فوبیا

مدل‌درمانی: در این روش، فرد دچار فوبیا، خانواده، دوستان یا افراد مورد تایید خودش را می‌بیند که در برابر آن محرکی که او از آن واهمه دارد، چقدر آرام، خونسرد و با شجاعت رفتار می‌کنند. در واقع در چنین روشی، باید او در شرایطی قرار بگیرد که ببیند افراد با محرکی که او از آن می‌ترسد، چطور رفتار می‌کنند. راهکار مدل‌درمانی می‌تواند به قهرمان‌درمانی هم برسد و او قهرمان فیلمی را می‌بیند که بدون ترس در برابر آن چه خودش از آن واهمه دارد، روبه‌رو می‌شود. در چنین مواقعی، فردی که دچار ترس و فوبیاست، گاهی یک قدم  یا حتی قدم‌های بیشتری جلو می‌گذارد و شجاعت پیدا می‌کند که اگر برای او ترس ندارد، پس برای من هم ندارد.

مدل‌درمانی برای افرادی چاره‌ساز است که قبول می‌کنند که رفتار مدل‌سازی شده را ببینند، تفکر کنند یا برای بهبود حال روحی‌شان پا پیش بگذارند. اما گاهی چنین اتفاقی نمی‌افتد و ترس و واهمه آن قدر در فرد مبتلا ریشه دارد که برایش اهمیتی ندارد چه کسانی حال او را تجربه کرده‌اند یا نه. مهم این است که او دچار چنین احساس اضطرابی می‌شود.

حساسیت‌زدایی: این روش نیاز به زمان نسبتا زیادی دارد و نتایج آن به تدریج خودش را نشان می‌دهد. در این روش باید موقعیت مضطرب‌کننده برای فرد ایجاد شود تا بدون در معرض واقعی آن قرار گرفتن، آن را ببیند، صدایش را بشنود و علائمی از آن اتفاق را درک کند تا کم‌کم حساسیتی که نسبت بروز و وجود آن اتفاق و آن عامل دارد، کم شود. مثلا اگر فردی از گربه می‌ترسد، روزهای متمادی و پشت سر هم به تصاویر مختلفی از گربه در فیلم‌ها، کتاب‌ها، روزنامه‌ها و مجلات نگاه کند؛ یعنی آن قدر گربه دیده‌ باشد که دیدن گربه‌ای در خیابان در یک لحظه او را به وحشت نیندازد. علاوه بر ظاهر گربه، صدای گربه هم باید برای او عادی شود و دیگر آن صدایی نباشد که از شنیدنش در یک لحظه وحشت کند. در چنین روشی، باید فیلم‌هایی با صدا از گربه ببیند و بشنود که هراس صدای گربه در وجودش کمرنگ شود. در واقع با حساسیت‌زدایی، فرد تحت شرایط کنترل شده در معرض منبع ترس قرار می‌گیرد و به مرور زمان حساسیت خود را نسبت به آن اتفاق از دست داده و اضطرابش در مواجه شدن با آن کاهش می‌یابد. این کار تا جایی ادامه پیدا می‌کند که فرد بدون هیچ ترسی، می‌تواند ترسناک‌ترین جنبه وضعیت را هم تجسم کند.

ذهن‌آگاهی: یعنی آن قدر به ترس و واهمه وجودی‌مان آگاهی داشته‌ باشیم که بتوانیم رفتارهای بسیار منفی و دور از ذهن را از خود دور کنیم و رفتاری کنترل‌شده‌تر از خودمان بروز بدهیم. در واقع ذهن‌آگاهی نوعی از شناخت و آگاهی را به فرد دارای فوبیا می‌دهد که نسبت به حساسیت بیشتر از معمول خودش عالم است و آن را اتفاقی نمی‌پندارد: «من نسبت به موضوعی مشخص ترس دارم.» در چنین شرایطی و زمانی که این پذیرش اتفاق افتاد، او سعی می‌کند خودش را کمتر در چنین موقعیتی قرار بدهد یا حتی بروز ترس و واهمه بیش از حدش در موقع رخ دادن آن موضوع، او را دوباره و چندباره به وحشت نمی‌اندازد. او می‌ترسد و این واکنش‌ها نشانه ترس اوست. در واقع فرد دچار فوبیا، نتوانسته ریشه ترس را از بین ببرد ولی به شناختی کافی برای کنترل واکنش‌هایش در برابر آن نوع از ترس رسیده‌است.

مواجهه‌درمانی: مواجهه درمانی یکی از روش‌های درمان فوبیا و اصطلاحا رفتاردرمانی محسوب می‌شود. در چنین روشی، فرد مبتلا به فوبیا را با محرکی کم‌خطر، کنترل‌شده و در ابعادی کوچک‌تر از ابعاد واقعی و وحشت‌آور روبه‌رو می‌کنند. این اتفاق آن قدر انجام می‌شود و آن قدر تکرار می‌شود که علائم اضطرابی که در دفعات اول مشاهده و دیده می‌شود، کم‌کم و به مرور از بین می‌رود.

البته متخصصان می‌گویند مواجهه‌درمانی روشی نیست که بشود به‌تنهایی و بدون حضور مشاور انجام شود. بارها پیش آمده که شدت ترس و فوبیا آن قدر زیاد است که ممکن است اتفاقاتی غیر قابل پیش‌بینی و گاهی خطرناک رخ بدهد و فرد مبتلا نتواند واکنش‌های خودش را در برابر آن محرک( حالا هر محرکی) کنترل کند. در این صورت از روش شرطی سازی تقابلی استفاده می‌شود. در این تکنیک مشاور به شما آموزش می‌دهد چگونه در حضور محرک ترس‌آور یا همان عامل ترس، واکنش‌های آرامش‌بخش را جایگزین واکنش‌های اضطرابی کنید. واکنش آرام بودن نقطه مقابل واکنش ترس و اضطراب است به همین دلیل این روش شرطی‌سازی متقابل نام گرفته‌ است. این روش حالت پله‌ای دارد و در آن، مرحله به مرحله محرک‌های ترس‌آور وارد فرآیند مواجهه و درمان می‌شوند.

و نهایتا دارودرمانی: اما شاید آخرین مرحله برای مقابله و درمان فوبیا استفاده از داروست. اگر فوبیا، اضطراب شدیدی را به بیمار تحمیل کند، پزشک داروهای لازم را برای فرد مبتلا به فوبیا تجویز می‌کند. داروهای ضد افسردگی، متداول‌ترین داروهایی هستند که برای درمان اضطراب تجویز می‌شود. داروهایی که البته ممکن است عوارضی مانند اختلالات خواب به دنبال داشته‌ باشد. اگر این اضطراب آن قدر ادامه داشته‌ باشد که کیفیت زندگی روزمره مختل شود، داروهای آرامش‌بخش برای بیمار تجویز می‌شود؛ داروهایی که فقط در صورت تشخیص پزشک قابل مصرف هستند و البته بهتر است که کار به آنها نرسد و بتوانیم با کمی تمرین و تکرار ذهنی، کمی از شدت و علائم فوبیا بیمار بکاهیم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین