|
|
امروز: دوشنبه ۰۵ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۴
کد خبر: ۳۰۸۸۴۵
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۶
ابتدا باور نکردم اما دوست بهروز عکس‌هایی از زورگیری‌های او به من نشان داد. وقتی مطمئن شدم، نامزدی‌ام را با بهروز به هم زدم. او خیلی عصبانی شد و منکر ادعاهای دوستش بود اما من دیگر او را نمی‌خواستم.
ایران نوشت: چند روز قبل رهگذران و کسبه خیابانی در شمال تهران شاهد درگیری دو پسر جوان با دختری جوان داخل یک خودروی 206 بودند. از آنجایی که دو پسر جوان مدعی بودند راننده خودروی 206 خواهرشان است و ماجرا خانوادگی است، این گزارش به پلیس اعلام نشد.
 
شکایت دختر جوان

با گذشت دو روز از این درگیری خیابانی، دختر جوانی هراسان با پلیس  تماس گرفت و از دزدیده شدنش توسط خواستگار سابقش خبر داد.

وی در تشریح ماجرا گفت: مدتی قبل با بهروز در اینستاگرام آشنا شدم. او خودش را پسری ثروتمند معرفی کرد و گفت که خانواده‌اش در آلمان هستند.  بهروز به خواستگاری‌ام آمد و خانواده‌ام نیز که ساکن یکی از شهرستان‌ها هستند، موافقت کردند.

 من به خاطر کارم به تهران آمده‌ام. چون خانواده بهروز نیز ایران نبودند، نامزدی کوچکی گرفتیم و قرار شد مراسم عروسی را در آلمان بگیریم. همه چیز خوب پیش می‌رفت و من تصور می‌کردم که با پسری تحصیلکرده، ورزشکار  و خانواده‌دار ازدواج کرده‌ام. اما یک روز یکی از دوستان بهروز به سراغم آمد و واقعیتی را گفت که زندگی‌ام را زیر و رو کرد. بهروز نه مهندس بود و نه خانواده‌اش در آلمان بودند. ای کاش فقط همین موارد بود؛ او زورگیر خشنی بود که سابقه کیفری داشت و با تهدید از مردم پول درمی‌آورد.

مینو ادامه داد: ابتدا باور نکردم اما دوست بهروز عکس‌هایی از زورگیری‌های او به من نشان داد. وقتی مطمئن شدم، نامزدی‌ام را با بهروز به هم زدم. او خیلی عصبانی شد و منکر ادعاهای دوستش بود اما من دیگر او را نمی‌خواستم.

مدتی گذشت و من با  یکی از دوستان خانوادگی‌مان نامزد کردم. تا اینکه  روز حادثه بهروز با من تماس گرفت و خواست او را ببینم. من هم به محل قرار رفتم که او و دوستش به زور سوار ماشین من شده و مرا به ویلایی در اطراف تهران منتقل کردند.

 بعد از انتقال من به ویلا، دوست بهروز رفت و بهروز 48 ساعت مرا کتک زد. او از من می‌خواست نامزدی‌ام را به هم بزنم و با او ازدواج کنم. اما من نمی‌توانستم با کسی که این همه خشونت داشت، زندگی کنم. کتک‌ها و شکنجه‌های بهروز ادامه داشت تا اینکه از هوش رفتم. او  که تصور می‌کرد من مرده‌ام، مرا در بیابان‌های اطراف تهران رها کرد. نمی‌دانم چند ساعتی آنجا بیهوش بودم، اما وقتی به هوش آمدم، خودم را به سختی به اتاقک نگهبانی کارخانه‌ای که در آن اطراف بود، رساندم و با کمک آنها به پلیس زنگ زدم. چون خانواده‌ام ساکن شهرستان هستند، متوجه 48 ساعت ناپدید شدن من نشده بودند.
 
دستگیری مرد خشن

با شکایت دختر جوان، تحقیقات برای دستگیری بهروز ادامه یافت و پسر جوان چند روز بعد در حالی که سوار بر خودروی پژو 206 مینو بود، بازداشت شد. بهروز که فکر می‌کرد او را به اتهام قتل مینو بازداشت کرده‌اند در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و گفت: سابقه کیف‌قاپی دارم و چند ماهی است که از زندان آزاد شدم. با مینو در اینستاگرام آشنا شدم. به دروغ به او گفتم مربی بدنسازی و مهندس هستم و خانواده‌ام در آلمان زندگی می‌کنند. ما با هم نامزد کردیم و همه چیز خوب پیش می‌رفت تا اینکه یکی از همدستانم بر سر تقسیم اموال مسروقه و کم بودن سهمش کینه‌ام را به دل گرفت و راز خلافکاری‌هایم را برای نامزدم برملا کرد. مینو هم نامزدی‌اش را با من به هم زد و با شخص دیگری دوست شد. خیلی ناراحت بودم و می‌خواستم انتقام بگیرم به همین خاطر او را ربودم اما آنقدر کتکش زدم که از هوش رفت خیلی ترسیدم فکر می‌کنم مرده باشد. او را به یکی از بیابان‌های اطراف تهران انتقال دادم.

بهروز در ادامه تحقیقات هویت همدستش را نیز برملا کرد و بدین ترتیب متهم دوم این پرونده  نیز بازداشت شد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین