سرباز و دانشجو هرچند افرادی در دو مسیر متفاوت به نظر میرسند، اما در یک ویژگی مشابهند. از هر دو نمیتوان توقع مالی داشت چون هر دو با اینکه در ابتدای راه استقلال از خانواده به نظر میرسند، ولی یا دستشان در جیب پدر و مادر است یا از جمله کسانی هستند که کار میکنند و روزگار به سختی میگذرانند؛ اینقدر که در قالب مثل های عامیانه از مضیقه مالی شان یاد میشود.
هرچه اصل سیام قانون اساسی کشورمان به صراحت بر رایگان بودن آموزش و پرورش
تا پایان دوره متوسطه و گسترش وسایل تحصیلات عالی تا سر حد خودکفایی کشور
به طور رایگان تاکید دارد، در عالم واقع آنچنان شرایطی در جامعه حاکم است
که میتوان مدعی شد این اصل اساسی تا حدود زیادی مغفول واقع شده و نیازمند
احیا به نظر میرسد.
این را میشود به سادگی از گسترش مدارس غیردولتی دریافت که شهریههایشان بسته به سلیقه مالکان دستخوش تغییر میشود، یا حتی هزینههایی که در مدارس دولتی به بهانههای مختلف از والدین دانش آموزان دریافت میگردد و جز اعلام غیرقانونی بودنشان، واکنش خاصی از طرف مسئولان آموزش و پرورش به دنبال ندارد و به نوعی برای همه مان پذیرفته شده به نظر میرسد.
این اشکال البته در مقاطع بالاتر تحصیلی با وضوح بیشتری به چشم میخورد اما مگر میشود تحصیلات متوسطه رایگان نباشد و بعد نسبت به پرداخت وجوهاتی برای اقامت در خوابگاه -که ضرورت تحصیل در دانشگاه است،- گلایه سر داد و یا کاستن از سهمیه های دانشجویان روزانه و جذب تعداد پرشمار دانشجویان شبانه را دستمایه گلایه به مسئولان قرار داد؟
بدین ترتیب به نظر میرسد که همگی به غیر رایگان بودن تحصیلات و احتمال اندکِ قرار گرفتن در زمره دانش آموزان و دانشجویان دولتی که هزینه پایین تری میپردازند تن در داده و اصل سی قانون اساسی را آرمانی فرض کردهایم، اما آیا این مفروض ما به آن معناست که برای بهره بردن از تحصیلات دولتی باید هزینه بپردازیم؟
اشاره به هزینه های ثبت نام برای آزمون های ورودی مختلف است که سال به سال بر مقدارشان افزوده میشود و صرف بودنشان به صورت آشکار با رایگان بودن تحصیلات در تعارض است، چراکه اگر توان پرداختش را نداشته باشیم، نخواهیم توانست در آزمون شرکت کرده و به تبع آن از تحصیلات دولتی محروم خواهیم شد؛ البته درست تر آن است که بگوییم از شانس استفاده از امکانات دولتی برای تحصیلات محروم خواهیم شد!
به عبارت بهتر، اگر روزگاری کنکور (نسخه امروزی آن را «آزمون ورودی» میخوانند) بر مبنای این دانسته عمومی شکل گرفت که امکانات کشور برای عرضه به عموم اندک است و بهتر است شرایطی فراهم آوریم که برگزیدگان از آن بهره برده و نفع بیشتری حاصل آید، حالا تبدیل به مشکلی اساسی شده که نقض غرض، کمترین اشکال آن به شمار میآید.
این را به وضوح میشود از افزایش نرخ شرکت در این آزمون دریافت که هر سال افزوده میشود و نرخ گران شدن آن، از نرخ تورم سالانه هم افزون است. آنجا که میبینیم هزینه شرکت در آزمون دکترای سال 94 که از فردا ثبت نام آن آغاز خواهد شد، از 31500 تومان سال گذشته به 44 هزار تومان برای امسال رسیده و تقریبا چهل درصد افزایش نشان میدهد؛ چیزی فراتر از نرخ تورم سالانه!
این افزایش را در آزمون ورودی کارشناسی ارشد نیز به وضوح میتوان مشاهده کرد تا این سوال در ذهنمان پر رنگ شود که براستی چنین هزینه هایی برای چه دریافت میشود و اصولا ارتباط آن با رایگان بودن تحصیلات چیست؟ آیا کمبود امکانات و وسایل لازم برای تحصیلات، مشکلیست که از طرف متقاضیان تحصیلات به کشور تحمیل شده که دولت مردان تمام و کمال آن را از متقاضیان تحصیلات دریافت میکنند یا بالعکس؟
آیا براستی برای شرکت هر متقاضی در آزمون ورودی تحصیلات تکمیلی 44 هزار تومان هزینه میشود که چنین مبلغی برای ثبت نام در آن دریافت میشود؟ ریز هزینه های آن چیست؟ از همه اینها مهم تر، آیا دولت مردان به این نکته توجه دارند که پرداخت چنین هزینه هایی برای دانشجویان سنگین است و حتی میتواند -ولو موردی و محدود،- مانع ادامه تحصیل برخی دانشجویان با استعداد و مستضعف شود؟ برای جبران این نقطه ضعف آزمون های ورودی چه راهکاری اندیشیده شده؟
کافی است کمی در این باره تامل کرده و اوضاع و احوال دانشجویانی که با تحمل سختی های بسیار به ادامه تحصیل مشغولند را به یاد آوریم تا دریابیم که اشکالی بس بزرگ در این زمینه وجود دارد که تاکنون نادیده گرفته شده است؛ اشکالی که به نظر میرسد نوعی سودجویی در پس پرده آن وجود دارد که اگر این گونه نبود، هزینه ثبت نام در آزمون دکترای دانشگاه آزاد برای سال آتی، 120 هزار تومان اعلام نمیشد، چراکه به سادگی میتوان دریافت هزینه طراحی سوال، تدارک پرسش نامه، تصحیح آن و... برای هر داوطلب هر چقدر هم که زیاد باشد، چنین اعداد و ارقامی نیست!
شاید بد نباشد از مسئولان بخواهیم برای یکبار هم که شده، ریز هزینه های آزمون هایی از این دست را اعلام کنند؛ آیا این درخواست زیادی از مسئولانی است که از جمله وظایفشان فراهم آوردن وسایل و تجهیزات لازم برای رایگان شدن تحصیلات است؟!
منبع: تابناک
این را میشود به سادگی از گسترش مدارس غیردولتی دریافت که شهریههایشان بسته به سلیقه مالکان دستخوش تغییر میشود، یا حتی هزینههایی که در مدارس دولتی به بهانههای مختلف از والدین دانش آموزان دریافت میگردد و جز اعلام غیرقانونی بودنشان، واکنش خاصی از طرف مسئولان آموزش و پرورش به دنبال ندارد و به نوعی برای همه مان پذیرفته شده به نظر میرسد.
این اشکال البته در مقاطع بالاتر تحصیلی با وضوح بیشتری به چشم میخورد اما مگر میشود تحصیلات متوسطه رایگان نباشد و بعد نسبت به پرداخت وجوهاتی برای اقامت در خوابگاه -که ضرورت تحصیل در دانشگاه است،- گلایه سر داد و یا کاستن از سهمیه های دانشجویان روزانه و جذب تعداد پرشمار دانشجویان شبانه را دستمایه گلایه به مسئولان قرار داد؟
بدین ترتیب به نظر میرسد که همگی به غیر رایگان بودن تحصیلات و احتمال اندکِ قرار گرفتن در زمره دانش آموزان و دانشجویان دولتی که هزینه پایین تری میپردازند تن در داده و اصل سی قانون اساسی را آرمانی فرض کردهایم، اما آیا این مفروض ما به آن معناست که برای بهره بردن از تحصیلات دولتی باید هزینه بپردازیم؟
اشاره به هزینه های ثبت نام برای آزمون های ورودی مختلف است که سال به سال بر مقدارشان افزوده میشود و صرف بودنشان به صورت آشکار با رایگان بودن تحصیلات در تعارض است، چراکه اگر توان پرداختش را نداشته باشیم، نخواهیم توانست در آزمون شرکت کرده و به تبع آن از تحصیلات دولتی محروم خواهیم شد؛ البته درست تر آن است که بگوییم از شانس استفاده از امکانات دولتی برای تحصیلات محروم خواهیم شد!
به عبارت بهتر، اگر روزگاری کنکور (نسخه امروزی آن را «آزمون ورودی» میخوانند) بر مبنای این دانسته عمومی شکل گرفت که امکانات کشور برای عرضه به عموم اندک است و بهتر است شرایطی فراهم آوریم که برگزیدگان از آن بهره برده و نفع بیشتری حاصل آید، حالا تبدیل به مشکلی اساسی شده که نقض غرض، کمترین اشکال آن به شمار میآید.
این را به وضوح میشود از افزایش نرخ شرکت در این آزمون دریافت که هر سال افزوده میشود و نرخ گران شدن آن، از نرخ تورم سالانه هم افزون است. آنجا که میبینیم هزینه شرکت در آزمون دکترای سال 94 که از فردا ثبت نام آن آغاز خواهد شد، از 31500 تومان سال گذشته به 44 هزار تومان برای امسال رسیده و تقریبا چهل درصد افزایش نشان میدهد؛ چیزی فراتر از نرخ تورم سالانه!
این افزایش را در آزمون ورودی کارشناسی ارشد نیز به وضوح میتوان مشاهده کرد تا این سوال در ذهنمان پر رنگ شود که براستی چنین هزینه هایی برای چه دریافت میشود و اصولا ارتباط آن با رایگان بودن تحصیلات چیست؟ آیا کمبود امکانات و وسایل لازم برای تحصیلات، مشکلیست که از طرف متقاضیان تحصیلات به کشور تحمیل شده که دولت مردان تمام و کمال آن را از متقاضیان تحصیلات دریافت میکنند یا بالعکس؟
آیا براستی برای شرکت هر متقاضی در آزمون ورودی تحصیلات تکمیلی 44 هزار تومان هزینه میشود که چنین مبلغی برای ثبت نام در آن دریافت میشود؟ ریز هزینه های آن چیست؟ از همه اینها مهم تر، آیا دولت مردان به این نکته توجه دارند که پرداخت چنین هزینه هایی برای دانشجویان سنگین است و حتی میتواند -ولو موردی و محدود،- مانع ادامه تحصیل برخی دانشجویان با استعداد و مستضعف شود؟ برای جبران این نقطه ضعف آزمون های ورودی چه راهکاری اندیشیده شده؟
کافی است کمی در این باره تامل کرده و اوضاع و احوال دانشجویانی که با تحمل سختی های بسیار به ادامه تحصیل مشغولند را به یاد آوریم تا دریابیم که اشکالی بس بزرگ در این زمینه وجود دارد که تاکنون نادیده گرفته شده است؛ اشکالی که به نظر میرسد نوعی سودجویی در پس پرده آن وجود دارد که اگر این گونه نبود، هزینه ثبت نام در آزمون دکترای دانشگاه آزاد برای سال آتی، 120 هزار تومان اعلام نمیشد، چراکه به سادگی میتوان دریافت هزینه طراحی سوال، تدارک پرسش نامه، تصحیح آن و... برای هر داوطلب هر چقدر هم که زیاد باشد، چنین اعداد و ارقامی نیست!
شاید بد نباشد از مسئولان بخواهیم برای یکبار هم که شده، ریز هزینه های آزمون هایی از این دست را اعلام کنند؛ آیا این درخواست زیادی از مسئولانی است که از جمله وظایفشان فراهم آوردن وسایل و تجهیزات لازم برای رایگان شدن تحصیلات است؟!
منبع: تابناک
ارسال نظر