|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۳
کد خبر: ۳۰۷۶۶۳
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۲۸


محسن هاشمی رفسنجانی در همایش علمی بازخوانی پرونده مک فارلین به بیان مواردی درباره این پرونده پرداخت.

متن سخنان محسن هاشمی بدین شرح است:

افشای مک فارلین بعنوان یک رسوایی حکومتی در آمریکا مطرح شد و نام ایران گیت یا ایران- کنترا به آن داده شد، اما در ایران این موضوع جنبه منفی نداشت و هم یک پیروزی سیاسی و هم تامین تجهیزات نظامی برای ما محسوب شد و با صراحت هم امام خمینی این موضوع را بعنوان پیروزی ایران و سرشکستگی آمریکا مطرح کردند و این صحیح نیست که جریانی بخواهد بعد از سی سال موضوع را وارونه نمایی کند و آن را رسوایی جمهوری اسلامی جلوه دهد.

ماهیت موضوع کاملا روشن است و نباید آن را پیچیده جلوه داد تا بستر تخریب و سواستفاده سیاسی گردد.

موضوع ماجرای مک فارلین که در ایالات متحده آمریکا بعنوان ماجرای ایران- کنترا یا ایران گیت مشهور است، از سه منظر می تواند مورد بررسی قرار گیرد:

منظر اول: تامین نیازهای سیستم پدافند هوایی و زمینی ایران در جنگ که مد نظر جمهوری اسلامی بوده است.

منظر دوم: منافع اقتصادی ناشی از فروش سلاح به ایران که مد نظر واسطه های معامله بوده است.

منظر سوم: آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان با وساطت ایران که مد نظر دولت آمریکا بوده است.

منظر چهارم: تبدیل مساله به روابط پنهانی و سپس آشکار میان ایران و آمریکا که در فاز دوم مدنظر مقامات آمریکایی بوده است.

شاید یکی از تحریفاتی که در تاریخ دفاع مقدس صورت می گیرد را ما می توانیم در روایت ماجرای مک فارلین ببینیم که برخی در داخل تلاش دارند، بجای توجه به منظر و اهداف ایران ، سعی می کند از منظر ومنافع بیگانگان تاریخ را روایت کنند و مرتکب تحریف می شوند، در حالیکه این مساله از ابتدا تا انتها از سوی ایران با هدف تامین نیازهای تسلیحاتی و دفاعی خود در جنگ پیگیری شد و اگر این جنبه را نادیده بگیریم قطعا مرتکب تحریف تاریخ شده ایم.

پس مساله اول در این موضوع، نیازهای تسلیحاتی ماست، واقعیت تلخ تاریخی آن است که ایران در جنگ تحمیلی، از سوی دو ابرقدرت شرق و غرب، یعنی تقریبا کل جهان، تحریم بود و در مقابل جدیدترین و مدرن ترین انواع سلاحهای شرقی و غربی در اختیار ارتش بعثی صدام قرار می گرفت، اتکای ما در جنگ، به نیروی انسانی و تسلیحاتی بود که از زمان رژیم قبل در انبارهای ارتش ایران باقی مانده بود و طبیعی بود این تجهیزات با گذشت زمان و استفاده نیاز به تعمیر و تامین مهمات و قطعات یدکی پیدا می کند.

در اواسط جنگ، اتحاد جماهیر شوروی تانکهای T72 را در اختیار عراق قرار داد که این تانکها در برابر موشکهای RPG ما مصونیت داشتند و بهمین دلیل ما در دفاع در برابر سیستم زرهی عراق با مشکل مواجه شدیم، تنها دو موشک ضدتانک تاو و مالیوتکا توانایی نابودی این تانکها را داشتند که در همین مقطع مهندسی معکوس و کپی سازی این موشکها را در صنایع دفاع با همکاری آقایان منطقی و علی عسگری و تیمشان برادران ضرغامی، شاه آبادی و شهریاری آغاز کردیم.

همزمان شوروی و اروپا، پیشرفته ترین هواپیماهای جنگی بلندپرواز و جنگده- بمب افکن خود را در مدلهای مختلف میگ، سوخو، سوپر اتاندارد و میراژ در اختیار صدام قرار دادند و تعداد ناوگان فعال هوایی عراق را به بیش از 500 جنگنده رساندند در حالیکه ما حدود 80 جنگنده عملیاتی در اختیار داشتیم که جنگنده های F14 هم با کمبود موشک فونیکس مواجه بودند و ما در نبرد هوایی و پدافند نیز دچار بحران جدی شدیم، بخشی از رادارهای ما بدلیل خرابی قطعات از کار افتادند و ونیاز به تقویت تسلیحاتی داشتیم که این موضوع از طرق مختلف از جمله تیم نخست وزیری که کنار مهندس موسوی بودند دنبال می شد.

در سالهای 1364 و 1365، دوعملیات نسبتا موفق ایران در خاک عراق یعنی دالفجر 8 در منطقه فاو و کربلای 5 در شلمچه صورت گرفت، حتی اگر این عملیاتها با غافلگیری و پیروزی اولیه نیز همراه می شد، اگر ما سیستم پدافند ضدتانک و ضدهوایی مناسبی نداشتیم، در مقابل پاتک های سنگین عراق مجبور به عقب نشینی می شدیم، بنابراین مهمترین مساله برای فرماندهی جنگ در آن مقطع تامین نیازهای سیستم تسلیحاتی ایران بود که در برابر تانکهای تی 72، با موشکهای تاو و در برابر حملات هوایی دشمن با سیستم پدافندهوایی هاگ و در تجهیز نیروی هوایی ایران نیاز به موشکهای فونیکس وجود داشت.

فرماندهان نظامی می گفتند ما اگر دو هزار موشک تاو داشتیم، فلان پیروزی را بدست می آوردیم یا جلوی فلان شکست را می گرفتیم، اگر سیستم پدافند و ضدهوایی کار می کرد، نیروی هوایی عراق را فلج می کردیم واجازه حمله به شهرها را نمی دادیم.

بنابراین ایران از ابتدای سال 1364، بدنبال تامین نیازهای دفاعی خود بود و در این زمان پیامی از طریق منوچهر قربانی فر، یکی از واسطه های اسلحه به مرحوم کنگرلو، مشاور امنیتی نخست وزیر داده شد که وی می تواند لامپهای رادار مورد نیاز ایران را تامین کند و با قبول ایران، این معامله صورت گرفت و بخشی از سیستم رادار ضدهوایی ایران تعمیر و راه اندازی شد و وی اعلام کرد که امکان تامین موشکهای تاو و فونیکس و قطعات هاگ وجود دارد.

قربانی فر، سپس با ارتباطی که با مقامات آمریکایی داشت، پیام هایی رد و بدل کرد تا از تمایل آنها برای فروش این تسلیحات به ایران در صورت همکاری ایران در آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان اطمینان حاصل کند و بدین ترتیب پروسه آزادی گروگانهای آمریکایی در برابر فروش تسلیحات مورد نیاز ایران شکل گرفت، اگر بخواهیم این فرایند را تشبیه کنیم: فروش سلاحهای انباری، در برابر آزادی گروگانها، مثلثی است که در آن پول فروش سلاحهای انباری به قیمت بالاتر، آزادی گروگانها و اهداف سیاسی برای آمریکایی ها جذابیت داشت و طرف ایران نیز بدنبال سلاحهایی مورد نیاز خود بود.

بدستور مهندس موسوی، ابتدا از طریق آقازاده معاون وقت نخست وزیر و سپس کنگرلو مشاور نخست وزیر، موضوع را به اطلاع آیت الله هاشمی رفسنجانی رساند و ایشان مقامات ارشد در سطح سران سه قوه را از این پیشنهاد مطلع کردند و موضوع به امام خمینی نیز به منتقل شد و در قالب پنج محموله تسلیحات به ایران از شهریور 1364 تا خرداد 1365 به ایران تسلیحات ارسال و 3 گروگان نیز در لبنان آزاد می گردد.

در این فاصله عملیات والفجر هشت در بهمن ماه سال 1364، که موفق ترین عملیات ایران در خاک عراق و منجر به قطع دسترسی عراق به خلیج فارس از طریق تصرف فاو توسط ایران می گردد رخ می دهد ودر این عملیات حدود 70 جنگنده پیشرفته عراقی توسط ضدهوایی هاگ و توسط جنگنده هایی اف 14 سقوط می کند.

در چهارم خرداد 1365، مک فارلین مشاور امنیت ملی رییس جمهور آمریکا، بدون اطلاع و اجازه مقامات ایرانی بصورت مخفیانه بهمراه محموله تسلیحاتی به ایران سفر می کند و چهار روز در تهران حضور پیدا می کند اما هیچ مقام عالی رتبه ایرانی، حاضر به گفتگو با وی نمی شود و مذاکرات بین مک فارلین و کنگرلو با حضور یکی از نمایندگان مجلس بعنوان مترجم صورت می گیرد و بدون حصول توافق مدنظر آنها، هیات آمریکایی بازمی گردد.

پس از این شکست در مذاکرات، کانال دوم، توسط محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران با استفاده از علی هاشمی بهرمانی یکی از اعضای سپاه که برادرزاده آیت الله هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ بود، اما بدون اطلاع ایشان شکل می گیرد و از طریق کانال دوم نیز یک محموله 500 عددی موشک تاو و مقداری اطلاعات نظامی در مهرماه سال 1365 تحویل ایران می گردد.

بخشی از شش محموله تسلیحاتی تحویل شده به ایران، مربوط به سلاحهای انباری در اسرائیل بوده که بدون اطلاع ایران از اسرائیل ارسال شده بود که پس از کشف موضوع توسط تیم مهندسی جنگ این سلاحها عودت داده می شود و اختلافی نیز در مورد قیمت محاسبه شده وجود داشت که موجب می شود، ایران بخشی از مطالبات قربانی فر، بعنوان واسطه معامله را نپردازد و با شکل گیری کانال دوم که عملا قربانی فر، واسطه کانال اول، در آن وجود ندارد، وی به ارسال نامه های انتقادی به مقامات ایران جهت پیگیری مطالبات خود می پردازد .

در اوائل آبان ماه 1365، نشریات لبنانی، اخبار این معاملات را دریافت وافشا می کند و موضوع با پیگیری رسانه های آمریکایی تبدیل به یک رسوایی برای دولت آمریکا می گردد چرا که دولت آمریکا برخلاف مصوبه کنگره، منابع حاصل از این معاملات را به شورشیان نیکاراگوئه پرداخت کرده بوده است و تیم تحقیق و تفحص آمریکا به رهبری سناتور جان تاور، گزارشی را درباره این موضوع تهیه ومنتشر می کند که به نام گزارش تاور مشهور است وبسیاری از جزییات ماجرا در آن درج گردیده است.

همزمان با افشای موضوع در آمریکا، آیت الله هاشمی رفسنجانی، در مراسم سیزده آبان سال 1365، در مقابل مجلس شورای اسلامی، اقدام به افشای ابعاد و جزییات سفرمک فارلین به ایران و عدم پذیرش مذاکره توسط مقامات ارشد کشور و نتایج آن می کند و این سخنرانی به بحران سیاسی دولت ریگان دامن می زند.

در این شرایط گروهی از نمایندگان مجلس مخالف دولت، اقدام به طرح سئوال در این باره از وزیرخارجه وقت دکتر ولایتی می کنند که این اقدام با عتاب وبرخورد شدید امام خمینی در 29 آبان 1365، با عنوان ،این تذهبون؟، می شود و امام خمینی این ماجرا را پیروزی ایران و رسوایی دولت آمریکا توصیف و کسانیکه با تضعیف مسئولان ایرانی به متهم کردن آنها در این ماجرا می پردازند را غربزده وشیطان زده توصیف کرده و برای ایجاد عدم تفرقه در کشور هشدار شدید دادند.

بعنوان نتیجه گیری، به سه موضوع اشاره می کنم:
اول، ایران در موضوع آزادی گروگانها در برابر فروش سلاحها، بدنبال تامین نیازهای تسلیحاتی خود بود و به این هدف رسید و این سلاحها در پیروزی دو عملیات مهم والفجر هشت و کربلای 5 تاثیرگذار بودند و قطعنامه 598، که نخستین قطعنامه متوزان شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با جنگ ایران وعراق بود، پس از این دو عملیات تصویب و منجر به پایان جنگ و صلح گردید.

دوم، ماهیت موضوع در ایران، نظامی بوده و به همین دلیل معاملات اولیه با اطلاع و نقشس آفرینی سپاه صورت گرفت و در جریان سفر مک فارلین نیز موضوع در کنترل سپاه پاسداران بود و مقامات سیاسی با وی دیدار و مذاکره نکردند و کانال دوم و بخش دوم معاملات و مذاکرات نیز مستقیما از سوی سپاه صورت گرفت، بنابراین کسانی که به تخریب و تحریف تاریخ با اهداف سیاسی می پردازند باید توجه داشته باشند که در این موضوع عملا مسئولان ارشد دفاع مقدس را مورد تخریب قرار می دهند.

سوم، موضوع افشای ماجرای مک فارلین نیز هنوز پس از 34 سال در ابهام قرار دارد.

یکی از فرضیات افشا توسط نزدیکان سید مهدی هاشمی و بیت آیت الله منتظری است.

فرضیه دوم افشا توسط مقامات آمریکایی واسراییلی مخالف این اقدام دولت ریگان است.

فرضیه سوم افشا توسط جریان نفوذی منافقین در ایران که نگران برتری نظامی ایران در جنگ بر عراق با تقویت تجهیزات واطلاعات نظامی ایران شده بودند.

در هرصورت قطع این نوع ارتباطات در شرایط سخت جنگ وتحریم تسلیحاتی به زیان منافع ملی بوده و آیت الله منتظری چندی پس از خاتمه موضوع، عدم مخالفت خود با این مساله را بیان کردند و در مجموع هیچ نقطه ای از این ماجرا برای ایران سیاه نیست و کلیه اقدامات خلاف قوانین یا پنهانکاری در معاملات توسط طرف مقابل صورت گرفته وبا هشیاری مسئولان ایرانی مواجه شده است.

در مجموع می توان گفت که پرداختن به ماجرای مک فارلین، با اهداف سیاسی و جناحی و تحریف تاریخ در این موضوع، اقدامی خلاف جهت منافع ملی است و چرا ما باید یک پیروزی دیپلماتیک که منجر به پیروزی نظامی گردیده و توسط امام خمینی با تایید قاطع مواجه شده است را اینگونه تخریب و تحریف کنیم؟
لینک کوتاه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین