کد خبر: ۳۰۲۵۴۴
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۲۰

عباس عبدی در یادداشتی نوشت: چندی پیش با دوست محترمی گفت‌وگویی داشتم درباره زیان‌های تغییرات بزرگ و توضیح می‌دادم که چرا اصلاحات معقول‌ترین و پذیرفتنی‌ترین راه است، حتی اگر افتان و خیزان حرکت کند. به ظاهر گفت‌وگوی ما از حیث بیان دلایل یکدیگر را قانع نمی‌کرد، در نتیجه آن دوست‌مان به انگیزه‌خوانی پناه برد و گفت که شما هم از بقای وضع کنونی منتفع می‌شوید به همین علت از خط‌مشی‌های تغییرات بزرگ دفاع نمی‌کنید.

البته این نحوه استدلال به معنای پایان یافتن گفتگو بود. از این‌رو به او گفتم که خب اگر کسی هم عین همین استدلال را در برابر شما بیاورد چه خواهی گفت؟ اینکه بگوید منافع تو در گرو تغییرات بزرگ است و به دلیل همین منافع از آن دفاع می‌کنی! روشن است که انگیزه‌خوانی چاره کار نیست. البته یک نکته را نباید فراموش کرد یا نادیده گرفت و آن اینکه بسیاری و شاید هم اغلب افراد برحسب منافع رفتار و حتی تحلیل می‌کنند، ولی اگر کسانی بتوانند این منافع را در چارچوب عمومی بسط دهند و مستدل کنند ایرادی ندارد. از این‌رو منافع شخصی من نیز اقتضا می‌کند که نهاد‌های رسانه‌ای و پژوهش اجتماعی گسترش یابد، چون حرفه من در این دو زمینه است، ولی گسترش این دو حوزه را با تامین منافع عمومی شرح می‌دهم. توسعه و آزادی رسانه و پژوهش کمک به مدیریت عقلانی و شفاف و نیز تفاهم عمومی می‌کند و این تامین‌کننده خیر عمومی است. بگذریم. اکنون می‌خواهم شاهدی دیگر در ادعای خود عرضه کنم. امیدوارم که با این استدلال همدلانه‌تر برخورد شود.

۱۰ سال از اتفاقات منجر به بهار عربی می‌گذرد. تونس، مصر، لیبی، سوریه، تا حدی یمن، سپس عربستان، مراکش و... در این موج سیاسی دچار تحول شدند. چنان شور و شعفی جهان عرب را فرا گرفته بود که همگان بر آن غبطه می‌خوردند. این حمایت به اندازه کافی دلیلی بر درستی و مفید بودن آن اتفاقات تلقی می‌شد. برخی از این کشور‌ها توانستند به سرعت موج را سرکوب کنند مثل عربستان. برخی به جنگ داخلی رسید، مثل لیبی و سوریه، برخی نیز به تحولات سیاسی تا حدی رادیکال انجامید. تقریبا همه آن‌ها شکست خوردند. بهترین آن‌ها تونس بود. هم به علت بالاتر بودن شاخص توسعه‌یافتگی و هم به علت رفتار‌های مدنی‌تر احزاب سیاسی آن. از این‌رو به نظر می‌رسید که تونس از این موج موفق بیرون آید و حداقل سرنوشت آن مثل لیبی و سوریه یا مصر نشود که فروپاشی و ارتجاع کامل را تجربه کردند.

تونس که بهترین روند تحول را داشت امروز در چه وضعی است؟ بازگشت آرام به گذشته را در پیش گرفته. نارضایتی در حد بالایی است. همچنان وحدت و تفاهم سیاسی دور از دسترس است. اکثریت به ویژه جوانان چشم‌انداز روشنی از آینده ندارند. آنان از وضع خود ناراضی بودند که قیام کردند و بهار عربی را ایجاد نمودند ولی کار به جایی رسیده که بهار عربی را بهار ویرانی می‌نامند، زیرا هیچ چیز دندان‌گیری نه تنها نصیب آنان نشده، بلکه نسبت به گذشته عقبگرد هم داشته‌اند. بنابراین برای هر انجام هر اقدام سیاسی و راهبردی، توضیح نامطلوب بودن شرایط کنونی کافی نیست، بلکه باید چشم‌انداز تا حدی روشن هم عرضه کرد. فراموش نکنیم تونس جزو کشور‌هایی است که مسیر تحولات آن در یک دهه گذشته با خشونت کمتر و تفاهم و سازگاری بیشتری انجام شده است و الا وضعیت لیبی، سوریه و یمن حکایت فاجعه‌باری است که پیش روی همه قرار دارد.

برخی دوست دارند که بگویند ما با دیگران فرق داریم و به سرنوشت آنان دچار نمی‌شویم. قطعا فرق داریم، ولی به نظر می‌رسد که این تفاوت‌ها در جهت تقویت سناریوی بدتر شدن نتایج است و نه بهتر شدن. آیا این استدلال‌ها به آن معنی است که هیچ اتفاق ناخوشایندی رخ نخواهد داد؟ قطعا چنین نیست. اگر دست‌اندرکاران کشور و سیاست داخلی اقدامات موثری پیشه نکنند، انتظار می‌رود که دیر یا زود با مشکلات بزرگ‌تری مواجه شویم در عین حال ما وظیفه نداریم در فرآیند‌های زیانبار مشارکت یا آن‌ها را تایید کنیم. منافع و مصالح جامعه ایران از خلال یک تفاهم تاریخی و ملی و به رسمیت شناخته شدن همه شهروندان می‌گذرد.

امکان شکل‌گیری چنین تفاهمی از خلال فرآیند اصلاح‌طلبانه بسیار بیشتر است تا ورود در فرآیند‌های رادیکال و ساختارشکن. همچنان که در سال‌های اصلاحات شاهد تقویت این نوع از تفاهم هم بودیم. به نظر من مردم نیز از چنین روندی حمایت می‌کنند. اعتراض نسبت به وضع موجود به معنای تایید هر شیوه دیگری نیست. گمان می‌کنم که مردم همچنان امید دارند شاهد شکل‌گیری قوی‌تر یک جریان اصلاح‌طلبانه برای عبور از شرایط کنونی باشند.

منبع: اعتماد


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین