کد خبر: ۲۸۸۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۵
او همچنان که میلگردها را برش می‌دهد، می‌گوید از آبان حقوقی نگرفته و پلاسکو برایش با ساختمان‌های در حال ساخت دیگر فرقی نداشته و ندارد. برای او که ٢٠‌ سال است کارش برش آهن‌آلات است و همیشه ساختمان‌های ویران را دیده؛ این ساختمان هم ساختمانی است مثل بقیه. «حس خاصی از کار کردن در این ساختمان؟ نه. ندارم.»
«اسکلت‌کاران بختیاری‌اند. قبلا هم تهران کار کردیم و در ساختمان‌های دیگر اما پلاسکو را نمی‌شناختم. ما همیشه آواره تهرانیم.» برادر پیمان، بهروز صدایش را از میان بلندی صدای کارگاه و پرتاب میلگردها رد می‌دهد و می‌گوید: «چهار محال که درآمد ندارد. کار نیست.»

 روزنامه شهروند نوشت: «سی‌ام دی ماه ۱۳۹۵ «پیمان» برگشته بود شهر آبا و اجدادی‌اش، به چهار محال و بختیاری و نمی‌دانست ساختمان بلندی که در چند دقیقه خاکستر شد و جان ۱۶ آتش‌نشان و ۶ شهروند را گرفت، کجاست. او هیچ‌وقت در ١٠ سالی که در تهران و روی ساختمان‌های مختلف کار کرد، به فروریختن و سوختن فکر نکرد اما حالا سه‌سال بعد از آن روزها در بهمن ماه ۱۳۹۸ ایستاده در ساختمان جدید پلاسکو می‌گوید فیلم‌های فروریختن را دیده و ترسیده از آن که چطور اسکلت فلزی یک ساختمان درهم‌می‌شکند و آهن‌ها و آجرهایی که او سال‌ها شبیه‌شان را دیده، جان آدم‌ها را می‌گیرند. پیمان چند ماهی است به تیم ساخت ساختمان جدید پلاسکو اضافه شده و اسکلت فلزی کار او و بقیه همشهریانش است.

«اسکلت‌کاران بختیاری‌اند. قبلا هم تهران کار کردیم و در ساختمان‌های دیگر اما پلاسکو را نمی‌شناختم. ما همیشه آواره تهرانیم.» برادر پیمان، بهروز صدایش را از میان بلندی صدای کارگاه و پرتاب میلگردها رد می‌دهد و می‌گوید: «چهار محال که درآمد ندارد. کار نیست.» آنها به همراه مردان دیگر که خاک، رنگ صورت‌شان را تیره کرده و دستان‌شان با ٩ ساعت کار روزانه در ساختمان ترک خورده، سازندگان ساختمانی‌اند که از زمان فروریختنش، نامش بیشتر از همیشه بر سر زبان‌ها افتاد و دیگر همه کارگران شهر از وجودش باخبر شدند. ساختمانی که قرار است تا بهمن ‌سال آینده آماده واگذاری به کسبه شود. کسبه‌ای که در این سه سال، آوار پلاسکو بر زندگی‌شان سنگینی کرد و با تعطیلی مغازه‌هایشان فشار زیادی تحمل کردند. آنها حالا هر روز و شب پشت درهای بسته کارگاه می‌ایستند؛ از کارهای انجام‌شده عکس و فیلم می‌گیرند و از کارگران می‌خواهند کار را زودتر جلو ببرند. پیمان شب‌های زیادی در این ماه‌ها با آنها دمخور شده. او به یاد دارد در روزهایی که به دلیل آلودگی هوا امکان تردد ماشین‌های سنگین در شب هم وجود نداشت، کسبه ماشین‌های سنگین را اسکورت کردند تا به چهارراه استانبول برسند. بارشان را خالی کنند تا کار نخوابد: «بعضی شب‌ها ٣۰-٢۰ نفری می‌آمدند. حالا ٥-٤ نفری می‌آیند؛ عکس و فیلم می‌گیرند و در گروهی که دارند منتشر می‌کنند. هر شب می‌گویند بدبخت شده‌اند و فشار می‌آورند کار زودتر تمام شود.»

پیمان تا کلاس سوم راهنمایی درس خوانده و بهروز دیپلمه است. ماهی ٣‌میلیون تومان عایدی‌شان از کار روی ساختمان پلاسکو است؛ حقوقی که دو ماهی است پرداخته نشده.

«بهمن» هم در چهار ماهی که پایش به پلاسکو باز شده و مسئول تاورکرین بوده، بارها و بارها روز را با عذاب وجدان شروع کرده. «ما که تقصیری نداشتیم. اصلا ما چه‌کاره‌ایم. اما من وجدانم ناراحت است.» او هر بار با دیدن کسبه و قربانیان بیشتر آزرده شده و می‌گوید روزی که خانواده شهدای آتش‌نشان برای سالگرد حادثه اینجا آمدند، روزش سیاه شد: «چاره چیست؟ به کار ادامه دادیم.» ماجرا برای علی اما متفاوت است. او همچنان که میلگردها را برش می‌دهد، می‌گوید از آبان حقوقی نگرفته و پلاسکو برایش با ساختمان‌های در حال ساخت دیگر فرقی نداشته و ندارد. برای او که ٢٠‌ سال است کارش برش آهن‌آلات است و همیشه ساختمان‌های ویران را دیده؛ این ساختمان هم ساختمانی است مثل بقیه. «حس خاصی از کار کردن در این ساختمان؟ نه. ندارم.»

بزرگ‌نمایی نکنید، به وظایف قانونی عمل کنید

هنوز چند روز از ویرانی ساختمان پلاسکو نگذشته بود که رئیس بنیاد مستضعفان گفت این بنیاد به دلیل مالکیت پلاسکو، ساختمان جدید را دو ساله می‌سازد؛ وعده‌ای که عملی نشد و بیست‌وپنجم خرداد‌ سال گذشته، بعد از ۱۷ ماه بلاتکلیفی، گودبرداری ساختمان جدید پلاسکو شروع شد. بنیاد مستضعفان در نهایت و با وجود مخالفت‌های گوناگون اعلام کرد ساختمانی به همان بلندی جای ساختمان پنجاه‌وشش ساله را خواهد گرفت. صحبت‌های محمد سعیدی‌کیا، رئیس این سازمان آب پاکی را بر دستان کسانی ریخت که می‌گفتند از ابتدا این برج خودش را به منطقه‌ای تاریخی و میراثی تحمیل کرده و در نهایت طرح‌های ساخت یادبود و پیشنهاد ساخت موزه آتش‌نشانی در این محل هم به فراموشی سپرده شد. اکنون در حالی کارگران در ساخت ساختمانی که پنج طبقه‌اش زیر زمین است و قرار است ۱۵طبقه‌اش روی زمین ساخته شود، کار می‌کنند که مهدی حجت، معاون وقت شهرسازی شهردار تهران در هجدهم دی ماه ۹۶ اعلام کرده بود با جمع‌بندی‌های انجام شده به این نتیجه رسیده‌اند که ساخت پلاسکوی جدید با پنج طبقه پارکینگ و ۱۰طبقه روی زمین آغاز شود و این روند حدود سه‌سال ادامه داشته باشد. طرح و نقشه‌های معاون وقت شهرسازی شهرداری عملیاتی نشد و کلنگ ساخت ساختمان ٢٠ طبقه‌ زده شد اما بعد از گذشت یک‌سال از آغاز کار مجموعه، علی‌محمد سعادتی، شهردار منطقه ۱۲، آذر ماه امسال از توقف ساخت ساختمان پلاسکو به دلیل نداشتن پروانه ساخت خبر داد و گفت هنوز نقشه‌های این ساختمان به دست شهرداری نرسیده است.

«ساخت‌وساز چند روزی متوقف بود، اما دوباره از سر گرفته شد.» زارعی، مدیر پروژه ساختمان جدید این را می‌گوید و همین‌طور که نگاهش به رفت‌وآمدهای کارگران است، می‌گوید شهرداری هنوز مجوزی صادر نکرده است. «پروژه‌هایی که در ایران اجرا می‌شوند یا عمرانی‌اند و به صورت پروژه‌های ملی اجرا می‌شوند یا در بخش خصوصی انجام می‌گیرند. برای پروژه‌های عمرانی صلاحیت مشاور و پیمانکار را سازمان مدیریت و برنامه تعیین می‌کند، در حالی‌ که در پروژه‌های بخش خصوصی مانند خانه‌های مسکونی، سازمان نظام مهندسی و شهرداری صلاحیت کارکنان و شرکت‌هایشان را مشخص می‌کنند. این پروژه چون ملی است، صلاحیت پیمانکار و مشاور را سازمان برنامه تعیین کرده، اما چون پروژه شهری است، مجری ذی‌صلاح هم گرفتیم که شرکت ماژان‌ساز ایرانیان است. هزینه اضافه‌ای هم پرداخت می‌کنیم تا به نظارت‌های شهرداری نزدیک شویم. هیچ‌جا چنین چیزی وجود ندارد که صلاحیت همه سازمان‌ها برای ساخت گرفته شود.»

زارعی ٦ ماهی است مدیریت پروژه را به‌ عهده گرفته و قرار است تا انتهای کار با پیمانکاران مختلفی که می‌آورد، اینجا بماند. او پیش از این که پلاسکو درهم شکند، به این ساختمان نیامده و فقط چند باری برای خرید با پسرش به پاساژ کویتی‌ها رفته بود. «فکر می‌کردم پلاسکو همان کویتی‌هاست.»

به گفته او نقشه‌ها در سازمان نظام مهندسی در حال تأیید است، اما هنوز مجوز صادر نشده. «توافقات ابتدایی  ساخت ساختمان در ۹‌هزار متر زمین و هشت طبقه بود که عملی نشد.» او می‌گوید ۳هزارو۷۰۰ تن وزن اسلکت این ساختمان است، در حالی‌ که یک بیمارستان هم با اسلکتی چنین محکم ساخته نمی‌شود. ساختمان اما قدش از ساختمان قبلی بلندتر خواهد بود. زارعی میزان دقیق بلندترشدن را نمی‌گوید اما با نگاهی که می‌خواهد توجهی جلب نکند، اضافه می‌کند: «ارتفاع مغازه‌ها ٤ متر و ٣٢ سانتی‌متر است، در حالی‌ که مغازه‌های قبلی ارتفاع کمتری داشتند. تأسیسات در سقف کاذب به کار رفته و در کف چیزی کار نشده که به راحتی قابل دسترسی باشد.»

برای او ساخت ساختمانی بلند در منطقه‌ای تاریخی و میراثی اهمیت چندانی ندارد اما از این که شهرداری خواسته این ساختمان پارکینگ داشته باشد، شاکی است: «معاون حمل‌ونقل شهرداری چند وقت قبل مصاحبه‌ای انجام داده و گفته بود در مناطق ٦، ١١ و ١٢ به هیچ وجه پارکینگ طبقاتی نباید ساخته شود که مردم به استفاده نکردن از ماشین ترغیب شوند، اما الان از ما پارکینگ می‌خواهند، چون می‌خواهند پول بگیرند.»

زهرا نژادبهرام، عضو کمیسیون معماری و شهرسازی شورای شهر تهران در گفت‌وگو با «شهروند» ماجرای پارکینگ را طور دیگری توضیح می‌دهد: «از ابتدا هم قرار نبود پارکینگ جدیدی ساخته شود. به مالک گفتیم منطقه پارکینگ‌هایی دارد که می‌تواند در اختیار مجموعه بگذارد، اما آنها برای صحبت‌کردن نیامدند. هرچند جلسه‌ای در حال برگزاری است که شاید در آن مشکلات مرتفع شود.»

به گفته او مالکان پلاسکو در این مدت به شکلی کاملا غیر قانونی به کار ادامه دادند و بدون آن که مجوز ساخت صادر شود، دورتادور پلاسکو را پوشاندند و مشغول کارند: «به شهردار منطقه ١٢ هم اجازه ورود به محل ساخت را ندادند و اینها تخلفات آشکار است. باید عوارض پرداخت و نقشه‌ها تأیید شود که این کار هر چه زودتر انجام گیرد، بهتر است. ما نمی‌توانیم عوارض نگیریم؛ چراکه عوارض برای شهر است. بهتر است مالک بزرگ‌نمایی نکند و به وظایف قانونی‌اش عمل کند.»

نژادبهرام می‌گوید در صورت حل‌ نشدن این مسائل پایان‌ کار ساختمان داده نمی‌شود و آنها باید در کمیسیون ماده١٠٠ پاسخگو باشند.

این در حالی است که در جلسه دو روز گذشته رئیس بنیاد مستضعفان، وزیر راه و شهرسازی و شهردار تهران اعلام شد که اختلافات موجود درباره عوارض و پارکینگ ساختمان جدید پلاسکو حل‌وفصل شده است و حناچی، شهردار تهران گفت، مقررشده «پارکینگ پروانه» با همکاری بنیاد مستضعفان مقاوم‌سازی شود و با همکاری شهرداری تهران در اختیار ساختمان پلاسکو و مراجعان آن قرار گیرد.

تا همیشه از اینجا خاطره بدی خواهم داشت

ابوالفضل هر روز که کارش را شروع می‌کند، یادش می‌آید دوست و همکلاسی‌اش محسن روحانی را آوار این ساختمان کشت و جسم بی‌جانش در کنار دیگر آتش‌نشانان از زیر ویرانه‌ها بیرون آمد. او در دانشگاه رشته ایمنی خواند و کلاس‌های بسیاری را همراه محسن گذراند. رشته آتش‌نشانی قبول شد، اما دیسک کمر اجازه نداد آتش‌نشان شود و کارشناس ایمنی ساختمان شد تا ناظر بخش‌های مختلف باشد، ارزیابی عملیات ریسک انجام دهد و مخاطرات هر کار در ساختمان را بررسی کند. او حالا در طبقه اول ساختمان تازه‌ساخت پلاسکو ایستاده و همچنان که نگاهش به دیگر کارگران است، می‌گوید ساختمان همان ساختمان است اما این اتفاق هیچ‌وقت از یادش نخواهد رفت و تا همیشه از اینجا خاطره بدی خواهد داشت. ابوالفضل می‌گوید خودش را جای دوستانش گذاشته؛ مردانی که دیگر اثری از آنها نیست و هنوز هم هر روز که به ساختمان می‌آید، یادشان می‌کند: «اینجا چه حسی دارد؟ تلخ، غم‌انگیز، وحشتناک.» او هم از کسانی است که دو - سه ماه حقوق نگرفته‌ و معتقد است کارفرمایان ترجیح می‌دهند حقوق دو تا سه ماه عقب بیفتد. «انگار این‌طور برای آنها راحت‌تر است.»

نه تنها ابوالفضل شاکری که پوربهرام دیگر کارشناس ایمنی هم همین حال‌وهوا را دارد. او می‌گوید برایشان کار در این ساختمان که جان همکاران‌شان را گرفته، سخت بوده و هست، اما مانده‌اند تا کار جلو رود: «هیچ نگاه ایمنی در کشور وجود ندارد. قبلا گزارش داده بودند این ساختمان در حال فروریختن است، اما کاری برای تخلیه‌اش انجام نشد و نتیجه این است که می‌بینید.»

او پیش از این در ساختمان‌های بسیاری کار کرده و مدتی هم در مترو مشغول به کار بوده. سی‌ام دی ماه‌ سال ٩٥ وقتی پلاسکو فروریخت هم در دالان‌های مترو بود: «حال غریبی داشتم. چیزی را که می‌دیدیم باورم نمی‌شد. آنها همکاران ما بودند و این فاجعه عظیم.» همین هم دلیلی شد برای آن که وقتی به این ساختمان برای کار آمد، تمام هم و غمش را برای نظارت و ایمنی به کار ببندد. از همان اول هم افراد غیر مرتبط را برای کار به او معرفی‌ کردند. نمونه‌اش یک حسابدار بود که می‌خواست در حوزه ایمنی کار کند و پوربهرام اجازه نداد: «در رشته ما افراد غیر مرتبط وارد کار شده‌اند و همین باعث شده تعداد حوادث محیط کار بالا رود و حالا مدتی است دوباره در این فکرند که افراد مرتبط وارد کار شوند.»

پلاسکو بعد از فروریختن، پاساژ پنج طبقه کناری‌اش را هم از درون آتش زد. بنیاد به کسبه آن پاساژ هم گفت که اجازه تخریب پاساژ را دهند، اما کسبه اعتماد نکردند و خودشان دست به کار شدند. دیوارهای آجری باقی‌مانده از ٥٠‌سال قبل است، اما داخل پاساژ در حال نوسازی است. پاساژ به «پنج طبقه پلاسکو» معروف بود و کسبه برای نوسازی‌اش پیمانکاری گرفته‌اند و آنها هم مشغول کارند. کارگران دو ساختمان از دیوار فروریخته پلاسکو یکدیگر را می‌بینند. دیواری که سی‌ام دی ماه آتش حفره‌ای در دلش ساخت و حالا هر کدام از پیمانکاران می‌توانند کار دیگری را رصد کنند.

علیمرادیان، روابط‌ عمومی بنیاد اما به ما می‌گوید سازمان نظام مهندسی پول زیادی از صاحبان سرقفلی این پاساژ گرفته و تاییدیه بنا را صادر کرده است. «این بنا هم مانند ساختمان ویران‌شده بیش از ٥٠‌سال دارد. سیستم برق و تأسیسات قدیمی است. نظام مهندسی به اینها تاییدیه داد، در حالی که باید بهتر عمل می‌کرد و می‌گفت مجموعه یکپارچه‌ای باید ساخته شود. در حال حاضر هم بنیاد قراردادی نوشته و این پاساژ را تحویل کسبه داده. در قبال این ملک بنیاد مسئولیت دارد اما در بحث بازسازی بنیاد دیگر دخل و تصرفی ندارد و اگر اتفاقی بیفتد، مسئولیتی بر عهده‌اش نیست.»

او می‌گوید بعد از پلاسکو بنیاد به فکر نوسازی ساختمان‌های بلندمرتبه‌ای افتاد که مالکیت‌شان را دارد و حالا ساختمان آلومینیوم و پاساژ کاشانی نوسازی شده‌اند. ساختمان‌هایی که از چند و چون نوسازی آنها هم اطلاع دقیقی در دست نیست و تنها یک حادثه می‌تواند نشان دهد این بازسازی‌ها درست عملیاتی شده‌اند یا نه.

باغ سردار معتمد کارگاه شد

ورودی کارگاه ساخت پلاسکو، سقف بلندی دارد. تکه‌هایی از سقف ریخته‌ و باقی با چوب‌ پوشانده شده‌اند. اینجا بخش شمالی پلاسکو است که «خانه سردار معتمد» بوده؛ ملک ارزشمندی که گفته می‌شود نخستین دفتر مهندسی «مارکوف» که از معماران پیشروی آغاز قرن اخیر در ایران است هم آنجا بوده. حالا از خانه و باغ ویرانه‌ای باقی است که در آن چند کانکس قرار داده‌اند و کارگران درحال رفت‌وآمدند. بهمن ٩٦ یعنی همان روزها که خبر ساخت پلاسکو آمد، سپیده سیروس‌نیا، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران به «ایسنا» گفته بود: «این محدوده یک لکه‌ تاریخی ارزشمند است که یک بافت تاریخی در آن قرار دارد، نمی‌توان آن را منفک از بافت ارزشمند محدوده دید. این موارد در مصوبه‌ای که مدتی پیش به شهرداری اعلام کردیم، مطرح شده است.»

او این را هم گفته بود که این ساختمان حریم درجه دو از مدرسه «ژاندارک» و «مشیرالدوله» است و یک بخش از لاله‌زار هم در این حریم قرارمی‌گیرد؛ حتی پارکینگ «اکبر» که اکنون یکی از بناهای مورد نظر برای اضافه شدن به پلاسکو است، در حریم بناست که نهایتا می‌شود تا ارتفاع ۱۲ متر برای آن در نظر گرفت.

ارتفاع حالا از این حرف‌ها خیلی بالاتر است و بافت تاریخی تحت‌تأثیر مستقیم این ساخت‌وساز قرار دارد. از سوی دیگر باغ سردار معتمد کارگاه شده و دیگر نشانی از وضع سابقش نیست. پرهام جانفشان، مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران در پاسخ به چرایی مجوز دادن میراث فرهنگی برای کارگاه‌شدن باغ سردار معتمد به «شهروند» می‌گوید: «چون این پروژه ملی است باید با آقای طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور صحبت کنید.» این پاسخ سید‌هادی احمدی، مدیرکل دفتر حفظ و احیای آثار و بناهای تاریخی وزارت میراث فرهنگی کشور به «شهروند» هم است. او می‌گوید ماجرا زیر نظر معاونت‌ها بررسی نشده و در سطح وزرا بوده و او اطلاعی ندارد. این در حالی است که پیگیری‌ها از محمدحسین طالبیان هم تاکنون بی‌نتیجه مانده است. باغ و خانه سردار معتمد همچنان کارگاهی است که از هر جای آن خاک و سیمان بیرون می‌زند.»
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین