پیش از زبان یک شاهد عینی بیان شده بود که محمود احمدینژاد مخالف حمله به سفارت آمریکا بوده است. و حالا جواد شمقدری قصد دارد سریالی با این مضمون و به گفته خودش، با حضور احمدینژاد در این پروژه بسازد.
پیش از زبان یک شاهد عینی بیان شده بود
که محمود احمدینژاد مخالف حمله به سفارت آمریکا بوده است. و حالا جواد
شمقدری قصد دارد سریالی با این مضمون و به گفته خودش، با حضور احمدینژاد
در این پروژه بسازد.
«انقلاب
دوم» که به تهيه کنندگي محمد خزاعي در مرحله پيش توليد است .در کنار
روايتي مستند از تسخير لانه جاسوسي ، به سايه حضور محمود احمدي نژاد نيز مي
پردازد. سريالي که شمقدري مي گويد از آن نسخه اي سينمايي نيز تهيه خواهد
شد.
جواد
شمقدري در مجموعه «انقلاب دوم» ماجراي تسخير لانه جاسوسي و حضور پررنگ
دانشجويان در اين واقعه را روايت ميکند. جواد شمقدري رئيس سابق سازمان
سينمايي که به تازگي با ساخت يک مجموعه تلويزيوني با موضوع تسخير لانه
جاسوسي خبرساز شده است گفت: ساخت چنين فيلم هايي از حساستي بالا برخوردار
است و بايد دقت زيادي در اين زمينه صورت گيرد تا ناخواسته با نشان دادن
سختي هاي دشمن ضد تبليغ نشود.
اين
حادثه داستان مختار و شمر و امام حسين نيست که حافظه تاريخي مردم اين
عناصر روشن را همانگونه که هستند به يادآورند. به همين خاطر هر فيلمنامهاي
را نمي توان جلوي دوربين برد. به گزارش بانی فیلم، بخش هايي از گفت و گوي
سوره سينما با شمقدري را پيش رو داريد.
از روند توليد شروع کنيم. اين مجموعه در حال حاضر در چه مرحله قرار دارد؟
-
فيلمنامه «انقلاب دوم» در سازمان صدا و سيما تصويب شد و اين روزها در
مرحله برآورد نهايي قرار دارد تا به اميد خدا بتوانيم همين ايام کار را
کليد بزنيم. اين سريال 16 قسمتي است و يکي از لوکيشنهاي اصلي ما قطعا
سفارتخانه سابق امريکا است. به دليل تغييرات بارزي که در فضاي کنوني
ساختمان لانه جاسوسي شکل گرفته بخشهايي از کار احتياج به بازسازي فضا
دارد.
چند درصد از اين فيلمنامه بر اساس واقعيت و مستندات و چه مقدار بر اساس داستان ذهني خودتان شکل گرفته است؟
-
بنا به گفته هر کس که تا الان فيلمنامه را مطالعه کرده داستان اين مجموعه
کاملا منطبق با حوادث تاريخي و مستندات موجود است. بسياري از بخش هاي کار
با انطباق بر اسناد باقي مانده در سفارت و خاطرات افرادي است که در آن برهه
حضور داشتند. اين واقعه نقطه پنهاني ندارد و از طرفي ناظران در دسترس و
خاطرات روشن فراواني که از اين داستان وجود دارد در ارائه کاري رئال و
مستند مارا ياري مي کند چرا که بچههاي دانشگاه علم و صنعت جايي که من در
آن تحصيل مي کردم در وقوع اين جريان نقشي مهم و اساسي داشتند و حضور کساني
مثل محمود احمدي نژاد به عنوان ناظران واقعي کمک شاياني در اين امر است.
يعني شما و آقاي احمدينژاد هم زمان گروگانگيري حضور داشتيد؟
-
ايشان ورودي سال 54 دانشگاه علم و صنعت بود و سه سال زودتر از من وارد
دانشگاه شد. دانشجويان دانشگاه ما زمان ورود به داخل سفارت و تسخير لانه در
مرحله اول نبودند. اما بعد از وقوع، آنها در شوراي مرکزي کار هماهنگي
انجام ميدادند و به عنوان نماينده حضور داشتند به خصوص بعد از پايان
گروگانگيري و از سال 64 به بعد فعاليتمان بيشتر شد.
پس آشنايي شما همان دوره شروع شد؟
- در جريان گروگانگيري نه. همان طور که گفتم از سال 64 به بعد به دليل فعاليتهاي فرهنگي ما با هم آشنا شديم.
پس در واقع تسخير لانه جاسوسي آمريکا مجموعهاي داستاني است که بر اساس حضور شخصيت هاي واقعي روايت ميشود؟
-
«انقلاب دوم» بياني داستاني دارد و قسمتهايي از کار که داستان شخصيت هاي
حقيقي را بازگو مي کند و اشخاصي مثل ويليام ساليوان سفير وقت امريکا يا
عباس اميرانتظام که رابط دولت موقت با سفارت امريکا بود حضورشان بر اساس
مستندات و اسناد موجود در لانه جاسوسي است. اما عناصر شکل دهنده اين سريال و
شخصيت هايي که آغازگر و پاياندهنده کار هستند زاييده تخيل ذهني است.
بهانه روايت و خط داستاني اين مجموعه چگونه آغاز ميشود؟
-
اين سريال سه دانشجوي دختر و يک دانشجوي پسر به عنوان قهرمان اصلي داستان
دارد و يک سرهنگ ارتش و سه نفر از انقلابيون که قبل از انقلاب فعاليت هاي
شان را آغاز ميکنند. همه اينها زاييده ذهن هستند و به بهانه حضور شان
شخصيت هاي اصلي وارد داستان ميشوند. مجموعه کاملا مستند قصه خود را در آن
ايام خاص روايت ميکند.
به
عنوان کسي که همان سال شاهد و ناظر بر جريان بوديد چه ميزان از حضورتان بر
اساس شواهد خودتان است؟ جواد شمقدري هم به عنوان کاراکتر در فيلم حضور
دارد؟
-
هر فيلم و سريالي که مورد توجه قرار مي گيرد قطعا منويات دروني سازنده اثر
هم در روايت جاي دارد که در برخي کاراکترها تجلي پيدا ميکند. برخي توسط
نقش هاي اصلي ، گاهي توسط نقشهاي کم اهميتتر و گاهي توسط بدمن قصه. من
حضور جدي و مستقيم در اين مجموعه ندارم اما داستان مربوط به بچه هاي
دانشجوي پيرو خط امام است. من به عنوان کسي که در اين گروه حضور داشته از
داشتههاي خودم استفاده ميکنم.
اين سريال فقط همان زمان را روايت ميکند يا به صورت فلاش بک تاثير اين واقعه در دنياي امروز را هم روايت مي کند؟
-
به طور کل داستان مربوط به زماني است که شاه به آمريکا ميرود. يعني اوايل
آبان سال 58. زماني که دانشجويان خط امام شکل مي گيرند اما حادثه اصلي از
قسمت 13 به بعد رخ مي دهد. تا اين جا همه شخصيتها وارد قصه مي شوند و مي
خواهند لانه را تسخير کنند.
در مورد انتخاب بازيگر و استفاده از هنرمندان شناخته شده در اين پروژه تصميمي دارد؟
-
شخصيت هاي اصلي داستان در گروه سني 16 تا 22 سال هستند. به همين خاطر بايد
دنبال افرادي بگرديم که از نظر حرفه و ظاهر مناسب اين کار باشند. البته
براي شخصيت هاي ديگري که ميانسال هستند قدرت انتخاب بيشتري داريم. ضمن
اينکه براي برخي نقش ها از بازيگران خارجي استفاده خواهيم کرد و به زودي با
تعدادي از آنها وارد مذاکره مي شويم.
با توجه به سابقه سينماييتان چرا به جاي نسخه سينمايي، ساخت سريال را مد نظر قرار داديد؟
-
زماني که تحقيق و نگارش را شروع کردم متوجه شدم ابعاد کار بسيار گسترده تر
از آن است که در ذهن داشتم چون براي شروع لازم است مباحثي نقل شود که
وقايع تاريخ انقلاب را بازگو کند و حذف و تفکيک به داستان لطمه ميزند. به
همين خاطر تصميم گرفتيم هم در مرحله تحقيق هم توليد فصل بندي کنيم که در
نتيجه سه فصل در نظر گرفتيم. اين سريال فصل اول داستان است که از زمان
پيروزي انقلاب تا تسخير لانه جاسوسي را روايت ميکند. در اين مقطع عمده
محوريت کار ، رفتارهاي آمريکا با ايران و واکنش به پيروزي انقلاب اسلامي
است. براي اين بخش 16 قسمت پيشبيني کرديم.
آيا
تلويزيون دراين باره راحتتر از سينما امکان توليد ميدهد؟ همانطور که
اخيرا در رسانه ها مطرح شد ايرج تقيپور و همايون اسعديان هم تمايل داشتند
فيلمي با موضوع تسخير لانه جاسوسي جلوي دوربين ببرند که فعلا به خاطر
همکاري نکردن مسئولان سينمايي ساخت اين پروژه منتفي است.
-
به نظر من داستان سفارت از آن سوژه هايي است که پرداختن به آن مثل راه
رفتن روي تيغه شمشير است. نگاه به اين جريان واقعا حساسيت ميطلبد و اگر
کمي بي دقتي شود کل داستان زير و رو مي شود و حتي ممکن است ضد خودش بشود.
يعني در پرداخت نهايي، کار نبايد به گونه اي شود که در نهايت فيلمي ببينيم
مثل آنچه هاليوود عليه ايران مي سازد و لطمه به انقلاب اسلامي باشد. اينها
به نظرم حساسيت ايجاد ميکند.
براي
کسي که مي خواهد اين فيلمنامه را توليد و پشتيباني کند مسئوليت سنگيني
دارد. من هم با اين مشکل مواجه شدم و همزمان در جريان فيلمنامه هايي قرار
گرفتم که قبلا نوشته شده و يا مستنداتي که بسيار خطرناک بودند، از اين جهت
که گاهي در اين آثار کسي که به عنوان جاسوس فعاليت ميکند سختي هايي متحمل
مي شود و به تصوير آوردنش باعث همذاتپنداري و در نهايت واژگون نماياندن
حقيقت ميشود.
يعني اين فيلمنامه ها همه سعي شان به تصوير آوردن مصائب جاسوسان بود؟
-
اين بخشي از اصل ماجراست. کساني که به گروگان گرفته شدند لايه هايي از
عناصر واقعه بودند که اندکي بي دقتي در فيلمنامه يا تصوير آوردن ممکن است
اصل حقيقت بد متجلي شود و جاي مثبت و منفي تغيير کند. همين الان يکسري کتاب
منتشر شده و به عنوان منبع در اختيار است که داستان هايي جذاب از گروگان
ها را روايت مي کند و اگر کسي بر اساس خاطرات انها فيلمنامه بنويسد اصل
حقيقت دگرگون شده و به نوعي ضد تبليغ است چون به جاي تلاش دانشجويان پيرو
خط امام مشکلات و سختي هاي افراد گروگان گرفته شده برجسته ميشود.
من
از فيلمنامه اي که شما مي گوييد اطلاع خبر ندارم اما به طور کل
نگرانيهايي وجود دارد که بايد با دقت و جديت بررسي شود . مساله تسخير لانه
جاسوسي داستان مختار و شمر و امام حسين نيست که حافظه تاريخي مردم اين
عناصر روشن را همانگونه که هستند به يادآورند. در اين ماجرا بايد شمر زمانه
را نشان داد و طوري عمل کرد که به باور مردم لطمه اي وارد نشود. اين کار
بسيار سخت،حساس و پيچيده است.
پس شما هم با اين مشکلات رودر رو بوديد؟
-
من هم شرايط سختي داشتم اما بار اولم نبود و پيش از اين در رابطه با حادثه
11 سپتامبر به طور مشترک فيلمنامه نوشته بودم که در مرحله اي از کار تمييز
حق از باطل مساله شده بود . اين حساسيت را من هم داشتم. زماني که فيلمنامه
«طوفان شن» را مينوشتم گاهي به شخصيت افراد امريکايي که نزديک مي شدم با
احساس شان همراهي مي کردم و دائم بايد سعي مي کردم با ايشان همراه نشوم و
اصل ماجرا از ذهنم دور نشود.
شما مدتي در سمت رييس سازمان سينمايي فعاليت کرديد و بعد از آن فعاليت تان به تلويزيون منتقل شد. اين دليل خاصي دارد؟
-
من آخرين کاري که براي تلويزيون انجام دادم سال 83 بود. سينماي ايران
مسايل خاص خودش را دارد و از آنجا که مدت 4 سال مديريت آن را به عهده داشتم
ترجيح ميدهم وارد بحث نشوم. همه ما موظفيم توليدات سينمايي و تلويزيوني
را غنا ببخشيم و کلاس هر دو کار را بالا ببريم. متاسفانه در هر دو مقوله
کيفيت هنري و ساختار زيبايي شناسانه تقليل پيدا کرده که اين روند بايد
متوقف شود تا بعد از اين شاهد کارهاي جذاب و بهتري باشيم.تا بعد از اين به
جاي سالي يک فيلم ارزشمند سينمايي و هر چند سال يک سريال ديدني ساليانه 20
اثر سينمايي و 10 مجموعه تلويزيوني جذاب داشته باشيم.
«انقلاب دوم» قرار نيست در قالب سينمايي عرضه شود؟
-
فصل اول اين سريال سه جريان موازي و همزمان را به تصوير ميکشد که هر يک
از آنها قابليت سينمايي شدن دارد. قصد داريم بعد از توليد يکي از اين سه
قصه را استخراج کرده و به نسخه سينمايي تبديل کنيم.
منبع: کافه سینما
ارسال نظر