کد خبر: ۲۸۲۲۹۴
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۶
چندی پیش – به بهانه ورود ساختارهای مورد نیاز برای ورود زنان به ورزشگاه- در بحث پیرامون ضرورت درک تحولات جامعه خودمان مفهوم «فقدان ساختارهای ذهنی» را به پیش کشیدم. دولت از مدت‌ها پیش ساختار‌های سخت‌افزاری حضور بانوان در استادیوم‌ها را فراهم کرده بود اما «ساختارهای ذهنی» برخی مخالفین هنوز در عصر ممنوعیت ویدئو و نوارهای بتاماکس به سر می‌برد. اگر این عقب‌ماندگی و زیستن در «تعطیلی‌های تاریخ» نیست پس چیست.
 مرحوم داریوش شایگان مفهوم «تعطیلی‌های تاریخ» را برای توصیف عقب‌ماندگی وارثین تمدن‌های بزرگ آسیایی و آفریقایی از تکانه‌های بزرگ تاریخ ابداع کرد.

 علی ربیعی، سخنگوی دولت در ادامه یادداشت هفتگی خود در روزنامه ایران نوشت: رئیس جمهوری اما از تعطیلی در یک مفهوم ملموس‌تر سخن می‌گوید: کشور را تعطیل نکنیم! تعطیل کردن کشور یعنی مستغرق شدن در تعطیلی‌های تاریخ، یعنی عقب ماندن از سیر تحول واقعیت‌های پیرامون- که فرصت‌های توسعه و پیشرفت در آن نهفته است-: «فردا ما هستیم و می‌گوییم چه کسانی کشور را تعطیل کردند.» امروز اما مهم‌تر از پرداختن به این پرسش که چه کسانی کشور را تعطیل کردند، آن است که بگوییم تعطیلی کشور چیست و چه توابع هولناکی برای امروز و فردای ما دارد. شایگان از تعطیلی‌ها و عقب‌ماندگی از «جهان» سخن می‌گفت: «منطقه ما 400-300 سال است که در تعطیلات تاریخی به سر می‌برد. امپراطوری عثمانی نمونه خوبی است، چون با اینکه یک پایش در اروپا بود، نه متوجه رنسانس شد، نه عصر روشنگری و نه انقلاب صنعتی. داستان ما این است. بنابراین من فکر می‌کنم ما نیاز به یک خانه‌تکانی ذهنی داریم.» داستان ما چیز دیگری است، داستان عقب‌ماندگی توأمان از تحولات «جهان» و از «جهان نزدیک». ظرف این مدت، جهان نزدیک ما دچار تحول‌های ژرفی شده است: به ژاپن، سنگاپور، کره جنوبی و مالزی بنگریم، هند را تماشا کنیم و حتی همین ترکیه را ببینیم. شهروندان ما اکنون این تحولات را با چشمان مسلح و چشمان غیرمسلح می‌بینند. هرچه به هزاره سوم نزدیک شدیم، تحولات محیطی فشرده‌تر و سریع‌تر در پیرامون ما تغییر می‌کند مشکل از جایی رخ می‌دهد که این تغییرات سریع‌تر از ادراک ما از تحولات اتفاق می‌افتند به یک معنا تقدم و تأخر واقعیت و ادراک زمانی مسأله اصلی ماست. شاید کهن الگوهای معرفتی ما اجازه درک آن تحول ژرف را که در جهان ما در شرف تکوین است نمی‌دهد.

چندی پیش – به بهانه ورود ساختارهای مورد نیاز برای ورود زنان به ورزشگاه- در بحث پیرامون ضرورت درک تحولات جامعه خودمان مفهوم «فقدان ساختارهای ذهنی» را به پیش کشیدم. دولت از مدت‌ها پیش ساختار‌های سخت‌افزاری حضور بانوان در استادیوم‌ها را فراهم کرده بود اما «ساختارهای ذهنی» برخی مخالفین هنوز در عصر ممنوعیت ویدئو و نوارهای بتاماکس به سر می‌برد. اگر این عقب‌ماندگی و زیستن در «تعطیلی‌های تاریخ» نیست پس چیست.

تلاش برای تعطیلی اقتصاد هم از همین جنس است. عدم الحاق به کنوانسیون‌های جهانی مربوط به مبارزه با پولشویی یعنی عدم الحاق به نظام بانکی جهانی در بالاترین سطح خود یعنی تعطیل کردن اقتصاد و تن دادن به کاهش ارزش پول و دل خوش کردن به درآمد‌های اندک برای اداره یک کشور بزرگ. رئیس جمهوری در پاسخ به رفتار مخالفان برجام و امتداد تحریم می‌گوید؛ اگر درهای کشور را به روی جهان ببندیم، باز هم این ملت زندگی روزمره بدون پیشرفت و آینده درخشان خواهد داشت اما این ملت شایسته چیزی فراتر از بقای محض و حیات محض است. تقلیل شهروند به یک هستی بیولوژیک محض چیزی جز آنچه فیلسوفی آن را «حیات برهنه» نامیده نیست. یعنی زندگی عاری از سبک زندگی و کرامت و توسعه و پیشرفت و رفاه که هدف غایی تحریم‌های امریکایی نیز همین هست. باید ضمن مبارزه با اصل تحریم در نقطه کانونی آن، با این بت‌های ذهنی تحریم که تحریم را بزک می‌کند و به شکل امری اجتناب ناپذیر برای جامعه ایران بازنمایی می‌کند نیز مبارزه کرد. دولت در مسیری درست می‌کوشد بت تحریم‌ها هم در ذهنیت‌ها و هم در عینیت اقتصاد و دیپلماسی بشکند. نه استراتژی تحریم سرنوشت محتوم ایران است و نه برای شکستن آن نیاز به سرافکندگی ملی و تن دادن به زور در قالب نظم امریکایی است. کشور ما با انقلاب اسلامی و با فرآیند تأسیس نهادهای مردم سالاری در پای صندوق‌های رأی وارد تاریخ جهان شد و نباید و نمی توان این کشور جهانی شده را دوباره به یک جزیره فروبسته درخود تبدیل کرد. رئیس جمهوری پیشتر از آنهایی سخن می‌گفت که سعی می‌کنند به موازات دیوار کشی تحریم گران به دور ایران، یک دیوار قطور‌تر از تحریم را حول جهان اقتصاد و بانک و ارتباطات و دیپلماسی را معماری کنند و جنبه‌‌ای نهادین به تحریم‌های ضد ایرانی ببخشند. اگر می‌خواهیم مبارزه با فساد عمق بیشتری به خود بگیرد و به اقدامات مقطعی ونمادین محدود نشود باید زیرساخت‌های آن را آماده کنیم و لایحه شفافیت و لایحه تعارض منافع را در حیات هر روزه جامعه جاری کنیم. به نام هیچ مبارزه‌‌ای نمی‌توان اقتصاد و دیپلماسی را به تعطیلی کشاند.
کشورما در همان نخستین سال تولد جمهوری اسلامی در سامانه رفراندوم وانتخابات مجلس قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی در سال ۵۸ ناگهان با یک جهش برق‌آسا از اعماق استبداد ۲۵۰۰ ساله به سطح مردم‌سالاری‌های نخست جهان صعود کرد. اینکه ارجاع رئیس جمهوری به الگوی «همه با هم» مجلس نخست، یعنی مشارکت همه ملت با همه رنگ‌های خود و نامزدی همه گرایش‌های سیاسی را منافی مر قانون بنامیم معنایی جز زیستن در تعطیلی‌های تاریخ و بازگشت به تاریکی‌های قرون سپری شده ندارد. تلاش برای کشاندن مملکت به تعطیلی‌های اقتصاد و جا خوش کردن در تعطیلی‌های درازمدت تاریخ آنجا رخ می‌نماید که برخی هنوز از کهن الگوهای مربوط به مبارزه با برنامه تعامل با جهان دولت پیروی می‌کنند. هم بدان خیال موهوم که جزیره شدن و بستن درهای کشور به روی جهان خارج یعنی مبارزه با امریکا! واقعیت‌های جهانی به خوبی نشان می‌دهد در صورت قرار گرفتن در لیست سیاه گروه ویژه اقدام مالی انتقال پول اندک حتی از کشورهای همسایه امکانپذیر نخواهد بود. اگر روزی از تحریم‌های امریکا هم خارج شویم بیرون آمدن از این لیست سیاه به تمایل رژیم صهیونیستی متصل خواهد شد. فرآیندهای جهانی شدن و پروتکل‌های بین‌المللی هرچند محدودیت‌هایی برای ما به همراه خواهد داشت اما قطعاً درون آنها فرصت‌های بسیاری برای کشور و نسل‌های امروز و فردا نهفته است. این قطعاً به برنامه‌ریزی و شیوه نگاه ما مرتبط است. به مخالفان توصیه می‌کنم از خوانش مکرر نطق‌های ترامپ آنجا که رسالت خود را مبارزه با جهانی شدن می‌خواند دریغ نکنند. همین ماه گذشته بود که ترامپ در سازمان ملل از مبارزه ملی‌گرایانه خود با فرآیند‌های جهانی شدن سخن گفت وگفتمان ضد جهانی شدن را با تهاجم به چین و ایران تکمیل کرد. زیرا از دید ترامپ و آن جریان خاص ضد جهانی شدن در امریکا که ترامپ نماینده آن است، چین موفق شده است در طول ۴۰ سال اخیر با استفاده حداکثری از مزایای فرآیندهای مثبت جهانی شدن، مثل جهانی شدن تبادل کالا واطلاعات، خود را از اعماق تاریخ به سطح یک قدرت اقتصادی تراز نخست جهان بالا بکشد. ترامپ می‌خواهد بگوید کشورهایی مثل چین یا هند و دیگر کشورهای جهش یافته ظرف ۴۰ سال اخیر، «به هزینه ما» یعنی به یمن بسط دیپلماسی اقتصادی وسیاسی وحضور در امریکا ثروتمند شده‌‌اند وباید به این دوران جهانی شدن خاتمه داد. بدین لحاظ مبارزه با زورگویی‌های ترامپ به مفهوم آن نیست که کشور خود را داوطلبانه تبدیل به یک جزیره محاصره شده در انبوهی از ائتلاف‌های ضد ایرانی کنیم، برعکس، باید کوشش کنیم با همسایگان، منطقه و با جهان دور ونزدیک برآمیزیم و با درکی از تحولات سریع جهانی، تغییرات محیطی گسترده و روزافزون فرصت‌های بیشتری برای رشد و توسعه و پیشرفت کشور فراهم سازیم. برنامه‌های فقرزدایی با بزرگ شدن اقتصاد محقق خواهد شد.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین