کد خبر: ۲۷۹۴۰
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۶
و محرم این همیشه جاودان تاریخ و عاشورای عبرت آموزش خود به تنهایی سرفصل مشق عشق های فراوان هنرمندان در گونه هنر آیینی و شاخه های متعدد و متکثر آن است و در این میان لمس شعر آیینی در گنجینه ادبیت ادب پارسی چه شعشعه ها در جان و روح و ذهن هر مخاطبی به جای نمی گذارد.
در سوی دیگر با رصد کشورهای متبرک به قلمنگاری طلایی برگ های تاریخ تمدن جهان وقتی به نام ایران می رسیم مداقه و مطالعه چنان گرم و اذتبخش می شود که تنها دوست داریم جدال ثانیه های و تیک تاک زمان به حرمت دل دل طلایه داران تمدن این جهانی آرام گیرند و از حرکت باز ایستند.

و در این میان آیین های ملی، قومی و از همه برجسته تر دینی و مذهبی چنان بر تارک آسمان ایرانیان آیین پرور منقش شده که ستاره های آن چه بی شمار به نام و آثارشان قابل تامل و تفکر و تعمقند.
و محرم این همیشه جاودان تاریخ و عاشورای عبرت آموزش خود به تنهایی سرفصل مشق عشق های فراوان هنرمندان در گونه هنر آیینی و شاخه های متعدد و متکثر آن است و در این میان لمس شعر آیینی در گنجینه ادبیت ادب پارسی چه شعشعه ها در جان و روح و ذهن هر مخاطبی به جای نمی گذارد.

از سوی دیگر در این حقیقت شکی سایه نینداخته که این روزها با نقطه نظرهای گوناگونی در ارتباط با کیفیت شعر آیینی در جامعه خود رو به روییم. از یک سو می شنویم که شعر آیینی ایران در دهه های اخیر روند رو به رشدی را تجربه کرده است و از سوی دیگر گروهی بر این باور استوارند که در همین اثنا شاعران خوبی نداشته ایم.
این نوع قضاوت ها، نمی تواند قضاوتی درست و کارشناسانه باشد. تاریخ شعر فارسی عمری هزار ساله دارد. بسیاری از شاعرانی که امروز در تاریخ ادبیات ما چهره شده اند، در زمان خود مهجور و ناشناخته مانده بودند. بنابراین مسئله زمان در شناخت دقیق از شعر امری غیرقابل انکار است.

برای دستیابی به معیاری درست و دست یابی به تعریف مناسب در ارتباط با این گونه ادبی و همچنین درک ملاک ها و سنگ محک های سنجش قوت و یا ضعف اشعار آیینی به سراغ حمید سبزواری شاعر همیشه سبز و سرافزار ایران اسلامی مان رفتیم و با او درباره شعر آیینی، کیفیت آن و قالب های رایج در این گونه شعری به گفت وگو پرداختیم.

س: شعر آیینی را چگونه می توان تعریف کرد؟

- شعر مثل تابلوی نقاشی است که در آن همنشینی واژه ها، زبان و آرایه های ادبی به آن تجسد می بخشد، فرقی هم نمی کند که نگرش شاعر دینی، سیاسی یا اجتماعی باشد و شاعر می تواند با به کارگیری واژه ها و آرایه های ادبی این نگرش را در قالب شعر بریزد. محتوا در شعر یک مقوله ثانوی محسوب می شود.
در سرودن شعر آئینی دو نکته مهم وجود دارد اول اینکه شاعر تا چه اندازه توانایی استفاده از قالب های جدید را دارد و دوم اینکه آیا شاعر می تواند در شعرش آشنایی زدایی کند یا خیر، یعنی اینکه شاعر بتواند محتواهایی که بارها تکرار شده و به نظر بدیهی می آید به نوعی در فرم امروزی بیان کند که برای مخاطب تازگی داشته باشد.

س: گفته می شود شعر آیینی در قالب های کلاسیک معنا پذیر است و در قالب های مدرن به دلیل معناگریز بودن تعریف نمی شود، آیا شما با این گفته هم موافقید؟

- اگر شاعر در استفاده از زبان و آرایه های ادبی توانمند باشد می تواند هر نوع محتوایی را به کار گیرد؛ فرقی هم نمی کند که شعر او کلاسیک، مدرن و یا پست مدرن باشد. این ادعا شنیده می شود که شعر مدرن و پست مدرن معنا گریز است اما به اعتقاد من حتی در شعرهای بی معنا هم یک محتوایی وجود دارد و توانایی تشخیص این محتوا به عادت های ذهنی مخاطبان برمی گردد و اینکه چقدر برای درک شعر و مضامین عرفانی و مذهبی و آیینی آن تربیت شده اند.

نباید فراموش کنیم هر مضمونی اگرچه کهنه شده باشد، باز ظرفیت های بی شماری دارد که استفاده از این ظرفیت ها به توانایی های شاعر بر می گردد. مثلا موضوعی مثل دفاع مقدس و یا واقعه عاشورا که فراوان از آن سخن گفته شده و محتوایی تکراری دارد، باز می تواند از زاویه دید جدیدی بیان شود و در عین حال تاثیر گذار نیز باشد.

قالب های تازه یک ضرورت زبانی است که متناسب با نیازهای روز پدید می آید. امروز با توجه به تحولات اجتماعی و پررنگ شدن فردیت انسان ها شاعر ناگزیر است که مسائل فردی و اجتماعی را در شعرش بازتاب دهد.
هزار سال از عمر شعر کلاسیک می گذرد و ذهن مخاطبان ایرانی به قالب های کلاسیک فارسی عادت کرده است، چرا که شعر کلاسیک جزئی از حافظه ذهنی چندین ساله ایرانیان شده و همین باعث می شود مخاطب شعر کلاسیک از خواندن شعر نو لذت نبرد.

مخاطبی که سال ها با شعر کلاسیک مانوس شده به سختی می تواند، مفاهیمی را که در فرم های جدید به صورت تکه تکه و پیچیده بیان می شود در ذهنش به هم مرتبط سازد و به درونمایه مورد نظر شاعر دست یابد.
برخی شعرهای کلاسیک که در میان مردم مشهور هستند به دلیل استفاده زیاد در ذهن مردم جا افتاده اند، مثلا شعر محتشم کاشانی (باز این چه شورش است) در اثر استفاده زیاد جز فرهنگ دینی ما شده است، بنابراین اگر شعر نو آیینی نیز کاربرد فراوانی داشته باشد، در ذهن مخاطبان ماندگار می شود.


س: آیا تمام اشعاری که با محوریت مسائل دینی سروده شده را می توان اشعار آیینی نامید؟

- باید همواره آگاه باشیم که هر نوع شعری که درباره دین گفته می شود شعر آیینی نیست. برخی شاعران دین شناس نیستند و آگاهی آنها بیشتر ناظر برآگاهی طبقات جاهل و مبلغان ساده اندیشی است که برداشت غلطی از دین دارند؛ بنابراین این نوع شعرها نه تنها ارزش ادبی ندارد بلکه به اصل دین نیز ضربه می زند.
حتی در برخی مواقع به وضوح می توان در شعر برخی از شاعران جنبه های دین ستیزی را لمس و مشاهده کرد. بین متون اصلی دین و دینی که طبقات جاهل و مبلغان منحرف ارائه می کنند تفاوت وجود دارد اما بعضی از شاعران به این نکته توجهی ندارند و این عدم توجه در اطلاعات و دانش اندک آنها ریشه دارد.

شاعرانی هم که عموماً در شعرهایشان دینی ستیز موج می زند گرفتار این بی دانشی هستند و نمی توانند بین اصل دین و دینی که براساس برداشت غلط عرضه می شود، تفکیک قائل شوند.
موازین الهی و عقلی بسیار پیشرفته است، شاعر باید آنچه را از دین می آموزد براساس موازین الهی که در قرآن بر آنها تاکید شده و موازین عقلی که یکی از آنهاست بسنجد، نه اینکه دین را بر اساس قضاوت کسانی که شناخت دینی درستی ندارند بیاموزد، چرا که این شناخت نادرست هم به شعر شاعر و هم نسبت به باورهای عمومی خدشه وارد می کند.



س: سرایش شعر آیینی به چه عواملی بستگی دارد و بیشتر در چه قالب هایی صورت می گیرد؟

- سرودن شعر آیینی به اعتقادات شاعر بستگی دارد، اگر شاعری معتقد به اسلام، قرآن و مهدویت باشد، شعر او نیز رنگ و بوی آیینی می گیرد. شعر آیینی ربطی به قالب خاص ندارد، ممکن است شاعری در شعر کلاسیک هم شعر ضد دینی بسراید، همانطور که برخی از شاعران دوره قاجار و پهلوی شمشیر خود را علیه دین از رو بسته بودند و شعرهای نامطلوبی می سرودند که از نظر محتوایی به هیچ وجه قابل قبول نبود.
در شعر امروز هم این مسایل وجود دارد، شاعران ممکن است در قالب شعر نیمایی و سپید و حتی قالب های تازه، شعر بگویند که در وصف ائمه اطهار علیها سلام باشد و در مقابل شاعرانی پیدا شوند که در قالب شعر کلاسیک شعر ضد دینی بگویند، بنابراین هیچ قالب مشخصی برای سرودن شعر آیینی تعریف نشده است.

ساختار قالب های شعر به گونه ای است که هر محتوایی را می توان در آن ریخت. شاعری که ادعا می کند، شعر مدرن و پست مدرن توانایی بیان آموزه های دینی را ندارد، در واقع درباره عدم توانایی خود سخن می گوید، و گرنه در هر قالبی حتی شعر پست مدرن می توان از توحید، خداپرستی و پیامبر گرامی اسلام (ص) سخن گفت.
شعر آیینی از صدر اسلام تاکنون تجربه های زیادی را پشت سر گذاشته است. از همان آغاز پیروزی پیامبر گرامی اسلام (ص) بر کفار شعر به وسیله ای برای انتقال آموزه های دینی تبدیل شد و شاعران در دوره های مختلف به تناسب نیازهای همان دوره از قالب های جدیدی برای بیان همین مضامین دینی استفاده می کردند و شعر را وسیله ای برای نشان دادن راه راست به انسان ها قرار می دادند.

س: استفاده از قالب های شعر نو و مدرن در سرودن اشعار آیینی موثرتر است یا قالب های کلاسیک؟

- همه قالب های شعری که برآمده از دل سنت ادبی ایران باشند، قابلیت بیان مفاهیم بلند و عمیق آیینی را دارند. تنها قالب هایی از شعر مدرن که برخاسته از سیر منطقی شعر فارسی هستند در بیان مضامین آیینی قابلیت های زیادی دارند.
قالب های شعر مدرن که ریشه در پیشینه شعری این سرزمین دارند مثل قالب شعر نیمایی و قالب شعر سپید کابرد زیادی در بیان مضامین و مفاهیم دینی دارند، این دو قالب ثابت کرده اند که در ادامه سیر منطقی شعر فارسی متولد شده اند.

برای مثال در این راستا می توان به شعر جریان روشنفکری قبل از انقلاب اشاره کرد. در سال های منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری برای بیان مقاصد سیاسی خود این دو قالب شعری را توانمندتر می دیدند. این جریان ها عمدتاً ضد مذهبی بودند و تمایلی به پرداختن به مضامین آیینی نداشتند، به همین دلیل تا این زمان مضامین دینی در همان قالب های کلاسیک سروده می شد.
اما بعد از انقلاب شاعران انقلاب ثابت کردند که شعر مدرن قابلیت های زیادی در بیان مفاهیم دینی دارد. شاعران برجسته ای مثل مرحوم طاهره صفارزاده، سیدعلی موسوی گرمارودی، سیدحسن حسینی و قیصر امین پور از چهره های شاخص شعر انقلاب هستند که به خوبی نشان دادند، می توان با استفاده از مفاهیم دینی شعرهای مدرن و آوانگارد گفت.

البته باید اذعان کنیم که شعرهای شاعرانی همچون احمد شاملو که در حوزه جریان روشنفکری تعریف می شود با آنکه غیر مذهبی بود اما خاستگاه شعرش برخاسته از فرهنگ دینی ماست. در حقیقت باید گفت شاعران جریان روشنفکری با آنکه ژست ضد مذهبی می گرفتند اما نتوانستند از چنبره آموزه های دینی خارج شوند.
در مجموع برآیند شعر آیینی ما در قالب های کلاسیک موفق تر است چرا که این مضامین با قالب های شعر کلاسیک فارسی درآمیختگی تاریخی دارند، ولی در شعر مدرن نیز حرف های زیادی برای گفتن داریم.

س: پس بر اساس این گفته شما آیا می توان نتیجه گرفت که قالب های تازه شعر فارسی قابلیت های فراوانی در بیان مفاهیم دینی دارند؟

- بله در این امر شکی وجود ندارد که قالب های تازه شعر فارسی قابلیت های فراوانی در بیان مفاهیم دینی دارند و شاهد این مدعا وجود شاعران متعددی است که مضامین دینی و عرفانی را با ظرافت و مهارت خاص در قالب های نو سروده اند. ریشه اندیشه های درست و ماندگار به ادیان مختلف الهی برمی گردد و به این دلیل است که هر اندیشه بکر و درستی که لباس شعر پوشیده، پرتوی از دین بر آنها تابیده است.


س: قرآن کریم می تواند منبع الهامی برای شعر آیینی و شاعران آن باشد؟

- البته که می تواند الهام بخش و یاری رسان باشد. قرآن می تواند شاعران را در ایجاد قالب های نو کمک کند. تامل درخود قرآن هم نشان می دهد این کتاب آسمانی شعری الهی است، جملات در قرآن با توجه به محتوا کوتاه و بلند می شوند و حتی قافیه نیز در آن به کار می رود.
شاعران ما می توانند برای ابداع قالب های جدید از قرآن الهام بگیرند همانطور که به گمان من تحت تاثیر قرآن این نوآوری ها در شعر آیینی ما اتفاق افتاده و شاعرانی چون زنده یاد صفارزاده با شناختی که از این کتاب آسمانی داشتند، شعر موج نو آیینی سرودند.


س: قدرت و ضعف اشعار آیینی با چه ملاکی سنجیده می شود؟

- برای انتخاب اشعار آیینی پر قدرت در قیاس با اشعار ضعیف، ملاک ها و سنگ محک های متفاوتی وجود دارد. این امری مسلم است که ملاک رویکردها و نگرش های در این نوع انتخاب صرفا به ایجاد قالبی تازه محدود نمی شود، بلکه در نوع برداشت و بینش شاعر از مفاهیم دینی است که می توان پی به ضعف یا قدرت سروده های آیینی آنها برد.
ارزشمندی شعر آیینی نه به قالب تازه آن بلکه به مفهوم نهفته در آن بر می گردد بنابراین می توان یک مفهوم تازه را در هر قالبی چه کهنه و نوبیان کرد بدون آنکه چیزی از ارزش آن کاسته شود. شعر «خط خون» سید علی موسوی گرمارودی نمونه موفق شعر سپید آیینی است که شاعر مفاهیم دینی و عاشورایی را به بهترین نحو در شعر بیان می کند، در کنار آن علی معلم دامغانی در قالب های کلاسیک شعر فارسی با زبانی نو شعری آیینی می سراید که در آن تعابیر و واژگان به نحوی زیبا در کنار هم نشسته و تکراری نیست، پس مهم توانایی شاعر است که بتواند از این مفاهیم تصویرها و تعابیر نوینی ارائه دهد.

گره خوردن مفاهیم دینی با ذهنیت شاعر موجب سرایش شعرهای باصلابت و با نجایت می شود. شاعران اگر روحشان به آموزه های دینی متصل شود به یک سری معرفت های دینی دست پیدا می کنند که این معارف شاعر را به سمت آفرینش های ناب هنری سوق می دهد بنابراین اگر شاعری رنگ و لعاب ظاهری را کنار بگذارد و به معرفت دینی برسد، شعرهای ارزشمندی می گوید.

س: دلایل اختلاف فراوان کیفی در سنجش قوت و ضعف میان اشعار شاعران هم دوره در سرایش شعر های آیینی به چه نکاتی باز می گردد؟

- شعر نوعی الهام است که تحت تأثیر نگاه های مختلف به شاعر الهام می شود. شعر هر شاعری فراز و نشیب دارد اما گاهی روح شاعر به الهاماتی گره می خورد که شعر او به شعر ناب تبدیل می شود. این امر بستگی مستقیم به شناخت گسترده شاعر از معارف دینی دارد.
اگر در شعر مولانا و حافظ فرازونشیبی وجود ندارد به این دلیل است که آنها به تجربیات و سیر و سلوک معنوی رسیده اند، نگاه این شاعران بزرگ به دین و جهان، نگاه کامل معرفتی است و همین معرفت کامل شعرهای آنها را در طول سالیان دراز ارجمند ساخته است.

شاعران امروز به دلیل اینکه به این معرفت کامل نرسیده اند تنها زمانی که روحشان در مسیر تعالی قرار گرفته، شعری می سرایند که ارزشمند است.

س: نگاه شاعران جوان امروز به اشعار آیینی و جنس نگاه شان به این گونه شعری را چگونه ارزیابی می کنید؟

- شاعران امروز نیز بر اساس تعهدی که دارند باید با قلم زدن در وادی مفاهیم دینی به نوعی زبان دین گویایی در کشور به حساب بیایند. کلام قادر است هر نوع محتوایی را بیان کند، منتهی این استفاده از ظرفیت های کلام به توانایی های شاعر بر می گردد و راز ماندگاری شعر شاعرانی چون حافظ در همین مهارت در استفاده از کلام است.


منبع: ایرنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین