|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۹
کد خبر: ۲۷۳۰۸
تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۷
حق مسلم بهره برداری از در آمدهای نفتی و غیره نفتی، حق مسلم مدیریت اموالی که اکنون در دست چینیها، هندیها و روسها و بابک زنجانی ها ست. حق بهره برداری از ذخایر مشترک نفتی و گازی با همسایگان جنوبی که اکنون در غیاب ما به تاراج میرود.
شاه‌محمدی، حمیدرضا - تنها یک ماه تا 24 نوامبر موعد پایان فرصت مذاکرات هسته ای باقیمانده است. هر چند عراقچی در موضعی قابل درکی اعلام نموده که اگر مذاکرات تا موعد مقرر به نتیجه نرسد دنیا به آخر نرسیده است. اما نباید از خاطر برد به 8 دلیل که در این یادداشت خواهد آمد این فرصت طلایی که بعد از 35 سال بدست آمده بهترین زمان حل این مناقشه بوده و نباید از دست داده شود. توافقی که نه تنها پرونده هسته ای بلکه پتانسیل حل مشکل تاریخی روابط بین ایران و امریکا را دارد و اگر قرار است به نتیجه برسد همین الان بهترین زمان است.
دیوار بلند بی اعتمادی بین ایران و امریکا  به دلایل عدیده ای در طول چندین دهه ایجاد گردیده و بیش از آنچه انتظار میرفت طول کشیده است. در مصاحبه ای که اخیرا از آقای محسن رفیق دوست نقل شده، حضرت امام در واکنش به تبدیل سفارت امریکا به دبیرستان سپاه پرسیده اند مگر قرار است قطع رابطه با امریکا تا ابد ادامه یابد؟

از سوی دیگر بخاطر داریم که  رابطه ایران و امریکا نه از سوی تهران بلکه ابتدا از سوی واشنگتن و متعاقب اشغال سفارت امریکا قطع گردید و اتفاقا دانشجویان خط امام  تنها قصد داشتند با یک اشغال چند روزه از سفر شاه به امریکا و تجدید کودتای مشابه 28 مرداد جلوگیری کنند و قرار نبود این واقعه 35 سال طول بکشد.
پس از این واقعه، اولین جوانه برقراری روابط مجدد ایران و امریکا در ماجرای ایران-کنترا  توسط  نیرو های چپ تندرو افشا و در نطفه خفه شد. هر چند نام مذاکره کننده ایرانی  که یک هواپیما تجهیزات نظامی را همراه با انجیل پشت نویسی شده رونالد ریگان را از مک فارلین تحویل گرفت آن زمان رسما اعلام نشد ولی اتفاقا شنید ها حاکی از آن بود که این فرد کسی جز شیخ دیپلمات حسن رو حانی رئیس جمهوری فعلی نبود.

دومین فرصت  ایجاد رابطه وقتی از دست رفت که دست روزگار از روبرو شدن و دست دادن خاتمی اصلاح طلب و کلینتون  دمکرات  در راهرو های سازمان ملل جلوگیری کرد تا فاصله بی اعتمادی را 20 ساله کند. در دوره دوم دولت بانی گفتگوی تمدنها، هرچند همکاری ایران و امریکا در شکست طالبان در افغانستان به اوج خود رسیده بود و در تهران برای کشتگان برجهای دو قلو شمع روشن کرده بودند و برای نابودی صدام همراهی و لااقل همدلی وجود داشت، متاسفانه در کاخ سفید یک جمهوری خواه جنگ طلب که ایران را محور شرارت میخواند بجای کلینتون دمکرات سکان امور را بدست داشت.
اما دوران جنگ طلبیهای دولت بوش در میان شادی جهانیان در حالی به پایان رسید که یک سیاه پوست با شعار ضد جنگ جواز حضور در کاخ سفید را یافته بود. اما  اینبار در ایران کسی  که بر صندلی خاتمی نشسته بود  نه تنها از گفتگوی تمدنها بیگانه بود، بلکه مدعی مدیریت جهانی و ظهور قریب الوقوع امام زمان و نابودی سریع  امریکا و اسرائیل، و انکار هولو کاست و غیره بود. احمدی نژاد رئیس دولت نهم، غرق در دلارهای سر شار و بی سابقه نفتی آنچنان تند می تاخت که نه تنها حسن روحانی بلکه علی لاریجانی اصول گرای معتمد رهبری نیز نتوانست در کسوت مذاکره کننده هسته ای  شعار های تند او را نمایندگی کند و ناچار به کناره گیری از این سمت شد. تحت این شرایط او باما (در تداوم سیاست سر بریدن با پنبه دمکراتها)  بجای جنگ نظامی، جنگ کم سابقه اقتصادی را علیه ایران براه انداخت تا  سوء مدیریتهای احمدی نژاد که در دولت نهم پشت پرده دلار های سرشار نفتی پنهان مانده بود  در دولت دهم از پرده برون افتاده و همگان متوجه شوند که با شعارهای تو خالی و هاله نور و غنی سازی اورانیم در زیر زمین خانه دختران دانش آموز و کشف معادن زیر زمینی توسط پیشگو ها و فال بینها البته نمی توان کشور  را اداره نمود اما  شاید بتوان جیب نو کیسه ها را از دلار سیراب نمود.

او باما هنوز در کاخ سفید بود که  یکبار دیگر در ایران صدای عقلانیت بلند تر از صدای متوهمین شنیده شد و چه فرصتی از این بهتر که اگر قرار است رابطه ایران و امریکا پس از 35 سال آغاز شود، پا پیش گذارد و بجای تعیین پیش شرطهای دولت سلفش، مذاکره بدون هر گونه پیش شرط را اعلام کند و اگر نمی تواند در راهرو های سازمان ملل دست حسن رو حانی را  بفشارد حداقل با یک احوال پرسی تلفنی بر دیوار بی اعتمادی 35 ساله سنگی زند و این شروع فرآیندی شود که به آتش بس فعلی در جنگ اقتصادی - سیاسی ایران و غرب منتهی شود.
تفاهمنامه این آتش بس در 24 نوامبر (یکماه دیگر) به پایان میرسد. و سوال آنست که طرفین در پایان مهلت باقیمانده کدامیک ازگزینه های ذیل را انتخاب خواهند نمود:

1-    تبدیل توافقنامه موقت فعلی (بخوانید توافق نامه آتش بس) به توافق نامه  جامع ( بخوانید توافق نامه صلح)

2-    تمدید معاهده آتش بس و ادامه مذاکرات صلح

3-    شکست مذاکرات و بازگشت به دوره جنگ اقتصادی- سیاسی

4-    شکست مذاکرات  و شروع جنگ  و حمله نظامی برای ختم پرونده هسته ای ایران

گزینه چهارم هر چند گاه و بیگاه تحت فشار جنگ طلبان و صهیو نیستها با عبارت همه گزینه ها روی میز است از کاخ سفید شنیده میشود. اما به نظر آگاهان این موضوع در حال حاضر تعارفی بیش نیست. و دولت اوباما و مردم امریکا تحت شرایط فعلی زیر بار چنین گزینه ای نخواهند رفت.

اما چرا از میان سه گزینه عملی موجود بهترین فرصت برای گزینه توافق جامع موعد سوم آذر است؟ به عبارت دیگر اگر قرار است مشکل چندین ساله پرونده هسته ای ایران ختم به خیر شده و رابطه دشمنی 35 ساله ایران و امریکا  به یک رابطه عادی چون روابط ایران با مثلا فرانسه و آلمان تبدیل شود چرا بهترین فرصت همین امروز است:

1.      در حال حاضر روابط دولت امریکا با اسرائیل زمستانی ترین روزهای خود را در طول تاریخ تشکیل اسرائیل و یا حداقل در 35 سال اخیر شاهد است. شخص اوباما و وزیر خارجه اش "جان کری"  نا مهربانترین مسئولین دولت در میان دولت مردان تاریخ امریکا نسبت به اسرائیل بوده و هستند.  جنگ غزه بالاترین صورتحساب هزینه را در افکار عمومی جهانیان برای امریکا و غرب ایجاد نموده بطوریکه این دولت تنها دولتی است در امریکا که از حمله  اسرائیل به مدارس سازمان ملل در غزه از عبارت "دیوانه وار" استفاده کرده است نزدیکترین حامیان اسرائیل چون سوئد و انگلستان ساز شناسایی دولت فلسطین را کوک کرده اند تا پیغام فشار افکار عمومی جهان را به گوش تندروها در اسرائیل برسانند.

2.      انتخابات میان دوره ای کنگره امریکا در راه است و اوباما و دمکراتها  نیاز مند آن هستند که به مردم امریکا نشان دهند چگونه سیاستهای بدون جنگ و هزینه آنها توانسته ایران را از هسته ای شدن باز دارد. در واقع باراک اوباما در واشنگتن همانقدر به این توافقنامه هسته ای نیاز دارد که حسن رو حانی در تهران. آیا چنین نیازی در روز بعد از انتخابات کنگره امریکا نیزموضوعیت خواهد داشت؟ اگر امروز نتوان با گرفتن امتیاز های مناسب به توافق جامع هسته ای رسید پس از استیلای بیشتر تندرو ها بر کنگره امریکا خواهیم توانست؟

3.      جنگ اوکراین و تنش کم سابقه در روابط روسیه و غرب فرصتی است که موجب میشود غرب اگر میخواهد دستش در تقابل با روسیه و قطع احتمالی گاز روسیه در زمستان باز باشد، ناچار از دادن امتیازات بیشتری به ایران باشد. تهدید بوجود آمده در خصوص نفت و گاز روسیه در کنار بی ثباتی بوجود آمده برای نفت عراق و کرکوک و لیبی  ناشی از منازعات منطقه ای همگی از جمله عواملی هستند که میتوانند انگیزه تداوم تحریمهای ایران را دچارخلل کنند.

4.      پدیده ظهور داعش و نیاز امریکا به ایران برای دفع این مشکل در حالیکه متحدان سنتی واشنگتن در منطقه عملا همکاری لازم را نشان نمیدهند و اصولا قابل اعتماد نیستند.

5.      تداوم بحران رکود اقتصادی در اروپا که از طریق باز شدن دروازه های هفدهمین اقتصاد جهان میتواند نفسی چاق کند.

6.       شکست مذاکرات به معنی تداوم توسعه برنامه هسته ای ایران است که راه حل نظامی فعلا در گزینه های موجود امریکا محلی از اعراب ندارد. تداوم جنگ اقتصادی هر چند چون گذشته اقتصاد ایران را پر تلاطم و بی ثبات خواهد کرد اما تحت شرایط جدید، واشنگتن نمی تواند امیدوار باشد این بی ثباتی اقتصادی به بی ثباتی سیاسی و تغییر احتمالی رژیم ایران منجر شود. چرا که با توجه به سرنوشت انقلابهای عربی، مردم ایران به هیچ وجه زیر بار شورشهای اجتماعی سیاسی نرفته و امنیت و ثبات سیاسی موجود را به عنوان نعمتی که در منطقه خاورمیانه کمیاب است قدر دانسته و با همه کمبود ها خواهند ساخت و نه تنها دولت تدبیر و لبخند و امید را مقصر شکست مذاکرات نخواهند شناخت بلکه غرب را به زیاده خواهی و دنباله روی اسرائیل کودک کش متهم خواهند کرد.

7.      شکست مذاکرات در ایران میتواند زمینه های شکست اعتدالیون و حسن روحانی که همه تخم مرغ هایش را در سبد مذاکرات هسته ای گذاشته فراهم آورد بطوریکه موجبات به قدرت رسیدن  تند روها در انتخابات مجلس آتی و دولت بعدی فراهم شود و ایران و امریکا همچنان بازی باخت- باخت 35 سال گذشته را بسود چین و روسیه و اسرائیل تداوم بخشند. 

8.      در خاتمه خانم اشتون هم در پایان دوره مسئولیتش به عنوان مسئول روابط خارجی اروپا طبیعتا بیشترین انگیزه را دارد که کار نامه سیاسی خود را در این سمت با حسن ختام پرونده هسته ای ایران مزین کند و نه با شکست مذاکرات لکه دار.

آیا این همه شرایط استثنایی را نباید قدر شناخت؟ اگر تحت این شرایط نتوان بیشترین امتیازات را گرفت آیا در صورت تعویق و یا تعلیق مذاکرات می توان گرفت؟ اگر قرار است روزی دیوار بی اعتمادی ترک برداشته و عادی سازی روابط شروع شود چه زمانی بهتر از این که هنوز حسن روحانی در پاستور و باراک اوباما در کاخ سفید اقامت دارند؟
حال که پس از 35 ساله بازی باخت- باخت ایران و غرب یک  فرصت برد-برد برای دو طرف پدید آمده است. از دولت تدبیر و لبخند و امید میخواهیم محکم و استوار بر حقوق ملت ایران پافشاری کند و در کنار حقوق مسلم هسته ای ملت ایران به سایر حقوق مسلم او از جمله در موارد ذیل نیز عنایتی کند: حق مسلم بهره برداری از در آمدهای نفتی و غیره نفتی، حق مسلم مدیریت اموالی که اکنون در دست چینیها، هندیها و روسها و بابک زنجانی ها ست. حق بهره برداری از ذخایر مشترک نفتی و گازی با همسایگان جنوبی که اکنون در غیاب ما به تاراج میرود. حق مسلم مالکیت در دریای خزر که در معرض تهدید است. حق مسلم استفاده از هواپیما های ایمن و حق بهر ه برداری از کشتیها و نفتکشهای خوابیده در بنادر دور و نزدیک. حق مسلم داشتن شغل و در آمد مکفی و حق مسلم بهره مندی از آسایش و رفاه و آرامش.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین