|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۲۶۹۵۵۸
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۳۹۸ - ۱۲:۲۹
آیا نفس اینکه انتخاب در شرایط دشواری بود و امکان حضور همه نیروهای باسابقه در صحنه فراهم نبود، می‌تواند خیل عظیم جامعه را قانع کند؟ مسئله فقط ناامیدی یا عدم مشارکت سیاسی نیست. وضعیت اقتصادی یا امید به آینده اقتصاد ایران از دغدغه‌های سیاسی مردم بسیار فراتر رفته و حتی باعث تغییر رفتار آنان در قبال یکدیگر و حتی منافع ملی شده است.
 صادق زیباکلام نوشت: کمی قبل‌تر درباره حضور نظامی ایران در لبنان و سوریه و تهدیدات رژیم اشغالگر قدس، دغدغه‌هایی وجود داشت. قبل‌تر نگران پیش‌روی داعش در عراق و احتمال نزدیک‌شدن به مرز ایران بودیم. قبل‌تر، تصویب قطع‌نامه‌های تحریم ایران در شورای امنیت و تأثیرات محدودیت‌های جهانی بر زندگی ایرانیان نقل محافل بود. کمی بیش از دو دهه قبل‌تر می‌گفتیم آیا جنگ با عراق روزی تمام خواهد شد؟

واقعیت این است که رویدادهای خارجی در سال‌های پس از انقلاب، همواره مردم ایران را در شرایطی قرار داده است که درباره زندگی روزمره و فردای خود دچار دغدغه‌هایی باشند؛ بحران‌ها هنوز تمام نشده، بحران دیگری از گرد راه رسیده است. در فاصله این مسائل خارجی، مشکلات داخلی از محیط‌زیستی تا سوانح طبیعی یا رویدادهای اجتماعی و تنش‌های سیاسی هم خود را نشان داده است. به نظر می‌رسد بسیاری از مردم، به‌ویژه اقشار و لایه‌های جوان‌تر، در نتیجه به‌سربردن در این شرایط بیم و امید اساساً نسبت به خیلی از مسائل و البته مشارکت سیاسی، کم‌انگیزه شده‌اند. نه رویدادها آنها را شاد می‌کند نه غمگین و نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی، پیگیری خاصی انجام نمی‌دهند.

کسی نمی‌پرسد آیا اصلاح‌طلبان توان انجام اصلاحات را دارند یا نه؟ آیا آبی از آنها می‌تواند گرم شود یا نه، بلکه به‌تدریج این احساس به وجود آمده که اصلاحات چرا پیش نمی‌رود؟ بسیاری از این هم عبور کرده‌اند و احساس می‌کنند شاید این وضعیت ادامه‌دار باشد. مشکل آنجاست که زمانی حداقل یافتن مقصر برای جامعه ایران اهمیت داشت، این گروه یا آن گروه، این جریان یا آن یکی، این شخصیت و چهره سیاسی یا آن دیگری را مقصر می‌دانستند و امیدوار بودند با کنارزدن آنان یا کنارگذاشتن این جریان یا آن یکی و رأی‌ندادن به فلان گرایش و در مقابل، رأی‌دادن به گروه دیگر شرایط رو به بهبودی می‌رود. اما به نظر می‌رسد عملکرد فراکسیون امید، فرجام رأی به روحانی و عملکرد مدیریت شهری کلان‌شهرها، به‌ویژه در بخش شوراهای شهر، علامت سؤال جدی در ذهن بخش‌های زیادی از جامعه ایجاد کرده است.

مشکل آن‌گاه بزرگ‌تر می‌شود که نخبگان سیاسی، فرهیختگان، چهره‌های مرجع و روشنفکران از این احساس نتیجه‌نگرفتن در میان اقشار جوان‌تر و تحصیل‌کرده‌تر جامعه یا بی‌اطلاع هستند یا هیچ رسالتی برای خود در راستای پاسخ‌گویی به مردم قائل نیستند. مشخص نیست آنها چگونه می‌توانند در چشمان کسانی که با ابهامات بسیار و فقط به اعتبار تشویق و ترغیب اصلاح‌طلبان در خرداد ۹۲، اسفند ۹۴ و اردیبهشت ۹۶ پای صندوق رأی رفتند، بنگرند و باز هم از آنها بخواهند در همان مسیر سال‌های بعد از خرداد ۷۶ حرکت کنند؟ آیا نفس این استدلال که دست کم با آن آرا به عقب نرفتیم، کافی است که امید در آنها باقی بماند؟

آیا نفس اینکه انتخاب در شرایط دشواری بود و امکان حضور همه نیروهای باسابقه در صحنه فراهم نبود، می‌تواند خیل عظیم جامعه را قانع کند؟ مسئله فقط ناامیدی یا عدم مشارکت سیاسی نیست. وضعیت اقتصادی یا امید به آینده اقتصاد ایران از دغدغه‌های سیاسی مردم بسیار فراتر رفته و حتی باعث تغییر رفتار آنان در قبال یکدیگر و حتی منافع ملی شده است.

حدس زده می‌شود در دو سال اخیر، بین ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلار به‌دست ایرانیان ثروتمند از کشور خارج و در گرجستان، ترکیه و امارات صرف خرید ملک شده است؛ منابعی که باید در صنعت و کشاورزی ایران به کار انداخته می‌شد، اما اگر صاحبان این سرمایه‌ها، فضای تثبیت‌شده‌ای از وضعیت اقتصادی کشور می‌دیدند، قطعاً این مبلغ را در داخل کشور سرمایه‌گذاری می‌کردند. درباره وضعیت ارز تخصیص‌داده‌شده به کالاهای اساسی و برخی تخلفات افرادی که به این ارز دسترسی داشته‌اند نیز آمار و ارقام نگران‌کننده‌ای منتشر می‌شود. آنچه از همه اینها نگران‌کننده‌تر است، این واقعیت است که به نظر نمی‌رسد بسیاری از مسئولان حوزه‌های مختلف، چندان متوجه سرخوردگی بسیاری از مردم شده باشند. در یادداشت بعدی، درباره اینکه آیا می‌توان این شرایط را تغییر داد یا خیر، مطالبی را خواهم نوشت و پیشنهادهایی را ارائه خواهم داد.



منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین