بیش از ٦١هزار فالوور دارد و تعداد پُستهایش کمکم دارد به عددهزار میرسد. امیرمسعود الماسی از زمستانسال ٩٣ gameofthrones_iran را راه انداخته و حالا این پیج مرجعی برای خبررسانی و خاطره بازی با سریال پرطرفدارِ «بازی تاج و تخت» است. امیرمسعود و گروهش با تدارک ویدیوها، یادداشتها و پادکستهای اختصاصی توانستهاند مخاطبان زیادی حتی در دیگر کشورها پیدا کنند. امیرمسعود میگوید در ابتدای فعالیت، صرفا پیج اینستاگرام را برای علاقه شخصی خودش و در قالب یک بلاگ شخصی ساخته بوده؛ چون آن زمان هیچ منبع خوب و فعالی برای این سریال وجود نداشته. اما کمکم با توجه به تسلط به زبان انگلیسی و دسترسی به منابع مختلف تصمیم میگیرد فعالیتهایش را گستردهتر کند و محفلی برای کسانی راه بیندازد که مثل خودش علاقهمند و عاشق چنین دنیاییاند؛ دنیای «بازی تاج و تخت». امیرمسعود اسماعیلی که حالا فراتر از یک ادمین، مدیر مجموعهای به نام «گیمآوترونز ایران» است، با «شهروند» همراه شده و از ویژگیهای مخاطبان ایرانیِ «بازی تاج و تخت» و انتظاراتشان میگوید.
من این مجموعه رو در زمستون ٩٣ افتتاح کردم که در اون زمان فقط یک پیج اینستاگرام بود. برای اینکه هدف ساخت پیج اینستاگرام و کلا این مجموعه رو توضیح بدم باید به خیلی قبلتر برگردم. من از کودکی با داستانهای فانتزی سی اس لوییس (نارنیا) و جی آر.آر. تالکین (ارباب حلقهها) و تا حدودی هم میشه گفت جی کی رولینگ (هری پاتر) بزرگ شدم. همیشه این ژانر از ادبیات برام معنا و مفهوم زیادی داشته و خیلی عجیب تونستم بهشون وابسته شم! حدود پنجسال پیش و سال ٩٣ که پیج رو ساختم تعداد خیلی کمی از مردم با این نوع ادبیات آشنا بودن و صرفا یه فرهنگی که در اذهان عمومی بود این ژانر از ادبیات رو که در جهان خیلی مهم شمرده میشد رو کودکانه میدونستن! من اون اوایل هیچ هدفی برای داشتن همچین مجموعه بزرگ و جامعی نداشتم و صرفا پیج اینستاگرام رو برای علاقه شخصی خودم و در قالب یک بلاگ شخصی ساخته بودم چون هیچ منبع خوب و فعالی اون زمان برای این موضوع نبود و من هم برای تسلط به زبان انگلیسی دسترسی زیادی به منابع بزرگ داشتم که لازم دیدم جایی باشه برای انتقال این مطالب به کسایی که مثل خودم علاقهمند و عاشق همچین دنیایین!
ادمین gameofthrones_iran چندسالشه و شغلش چیه؟ چقدر میتونیم باهاش آشنا بشیم؟
امیرمسعود الماسیام. شغل رسمی ندارم و فعلا دانشجوی کارشناسیام. ولی بهصورت مستقل گاهی اوقات نویسندگی در حوزه علم، تکنولوژی و گیم و ... میکنم.
در روز یا درهفته چقدر برای صفحه وقت میذارین؟
هرچی به فصل هشتم نزدیکتر شدیم طبیعتا باید وقت بیشتری روی فعالیتم و پیج و مجموعه میذاشتم، ولی همیشه سعی کردم تعادلی بین زمانی که برای دنیای مجازی و زندگی خودم میذارم برقرار کنم که ضربهای از هیچکدوم نخورم و در مقطعی بعد از فصل ششم بهخاطر درگیریهای زیادی که به دلیل درس و ... داشتم مجبور به خداحافظی شدم و مجموعه رو برای دوسال غیرفعال کردم، ولی چند ماه قبل از فصل هشتم بود که دوباره برگشتم و این بار با کیفیت بیشتر و در نتیجه بازخورد بهتری هم روبهرو شدم.
مثلا چه بازخوردهایی؟
بازخوردها خیلی خیلی مثبت هستن و همیشه عامل اصلی ادامه فعالیت ما بودن. همیشه همه محبت زیادی به ما داشتن و این رابطه بهنظرم همیشه دو طرفه بود. هرچند برخی متاسفانه نارضایتی خودشون رو از سریال به ما بروز میدادن و ما رو مقصر میدونستن انگار که ما جزو عوامل سریال هستیم.
پیام جالبی از مخاطبها دریافت کردین؟
این سریال برای خیلی از مردم فراتر از یک سریال بود و این پیوند عاطفی رو در کامنتها خیلی میبینم. یک ماه و نیم پیش شب شروع فصل هشتم پستی گذاشتم که ازشون خواستم اگر خاطرهای از سریال دارن بنویسن. اون پست زیباترین پستی بود که در عمرم دیده بودم. با حدود ٢٠٠٠ کامنت رکورد تعداد کامنت پیج تا اون لحظه شکسته شد و تک تک کامنتها رو خوندم و خاطرات خیلی جالبی نوشته بودن. یکی از کاربران نوشته بود در یک مقطع زمانی قصد جدایی از همسرش رو داشت و درگیر دادگاه و ... برای جدایی بوده که با GameOfThrones آشنا و درگیر این سریال شده و فقط بهخاطر تفاهمی که سر علـاقه به این سریال با همسرش برقرار کرده بودن دوباره پیش هم برگشتن و دیگه از هم جدا نشدن. این واقعا مفهوم بزرگی رو میرسونه. این سریال تاثیرش رو روی دنیا گذاشته و در این مقیاس کوچک یک نمونه اینجوری میبینیم.
گویا کاربرانی از دیگرکشورها هم شما رو فالو میکنن. این اعتماد چطور بهدست اومد؟
از کشورهای دیگه هم دنبالکننده زیاد داریم و بهنظرم دلیلش پستها و مخصوصا ویدیوهایی هست که میذاریم. درواقع همگی کار خودمون هستن و به ندرت از پیجهای اینستاگرام خارجی مطلبی منتشر میکنیم و گاهی هم با دو زبانه پوشش دادن پستها این اتفاق بیشتر میشه.
این سریال توی ایران نسبت به بقیه کشورها چقدر طرفدار داره؟
زمانی که پیج رو ساختم در ایران عده خیلی خیلی کمی با این سریال آشنایی داشتن. هرچه بیشتر گذشت و با نزدیک شدن به فصل ششم تب و تاب در کشور نیز بیشتر شد و حین پخش فصل ششم اوج رو آوردن مردم ایران به این سریال بود که تقریبا به همه جای کشور کشیده شد و الـان تعداد بسیار زیادی این سریال رو دنبال میکنن و از سیستانوبلوچستان تا تهران و تبریز و حتی ایرانیهای عزیز خارج از کشور هم دنبالکننده داریم و با جون و دل این سریال رو دنبال میکنن.
درباره رِنج سنی و ویژگیهای مخاطبان صفحه حرف بزنیم.
خود اینستاگرام به پیجهای بیزینسی آماری رو درباره دنبالکنندگان اون پیج میده که طبق اون اکثر دنبالکنندگان ما در رنج سنی ٢٠ تا٣٥ سال و ساکن تهران و در ردههای بعدی ساکن اصفهان، شیراز و ... هستن.
شما دقیقا چه فعالیتهایی در پیج انجام میدین؟
درباره فعالیت پیج، ما همیشه سعی کردیم کاملترین پوشش رو از این مجموعه چه کتابها و چه سریال داشته باشیم. از مقالاتی برای باز کردن گرههای داستان و توضیحاتی درباره تاریخ داستان گرفته تا ویدیوهای مختلف و اخبار و ... رو پوشش دادیم و بهنظرم خیلی هم موفق بودیم.
پادکست هم که تولید میکنین...
بله، پادکست هم تولید میکنیم و جا داره از دو دوست عزیزم امیرمهدی جوادی و سینا تدین که در فصل هشتم کمک خیلی زیادی به بنده کردن و مسئولیت ساخت پادکست رو هم برعهده داشتن تشکر کنم. از طرفی به خاطر دور بودن ما از هم ساخت پادکست مشکل بود، چرا که سینا آلمان هست و نمیتونیم حضوری ضبط داشته باشیم، ولی فایده زندگی در این عصر تکنولوژی چی هست اگه نتونیم ارتباط غیرحضوری داشته باشیم، ولی پادکستها رو تولید کردیم و قسمت به قسمت هم بهتر شد و رضایتها بسیار بالا رفت.
از این پیج به درآمدزایی فکر کردین؟ تبلیغات هم انجام میدین؟
در ابتدا تبلیغات نداشتیم و برای نگه داشتن رضایت مخاطبان خودمون تبلیغات رو حذف کرده بودیم، ولی هرچی بزرگتر شدیم لازم دیدم که باید گستردهتر بشیم و با تبلیغات به موقع و مناسب درآمد حاصل از اون رو خرج تبلیغات برای کانال تلگرام و پیج اینستاگرام خودمون در پیجهای دیگه کردم تا بزرگتر و شناختهتر بشیم.
وقتی از یه «گاتبازِ حرفهای» حرف میزنیم، از چه کسی حرف میزنیم؟
اصولـا وقتی درباره اثری اقتباسی از یک مجموعه کتاب صحبت میکنیم، باید تمرکز زیادی روی منبع اصلی اقتباس اون یعنی کتابها داشته باشیم. در نتیجه به نظرم یک فانتزی باز و به قول شما گاتباز حرفهای کسی است که اطلـاعات جامعی از کتابها و تاریخچه دنیای سریال داشته باشه، دقیقا از اونجایی که چندین کتاب در وصف تاریخچه و گسترش این دنیا نوشته شده و واجب است که اینارو بدونن. یکی از اهداف ما هم همین بوده و اینارو پوشش بدیم. حتی در چندسال پیش طرح کتابخوانی را اجرا کردیم و روزانه مقدار صفحاتی تعیین میکردیم که بخونیم و دربارهاش صحبت میکردیم تا تموم جلدها خونده بشن. خیلی هم عالی بود و در آینده باز اجرا میکنیم.
چرا این سریال بعد از گذشت اینهمه مدت هنوز جذابیت داره و با نسلهای متفاوت ارتباط میگیره؟
دلیل محبوبیت این سریال از نظرم داستان گستردهای است که داره. زیادی شخصیتهای داستان باعث شده هرکسی که این سریال رو میبینه خودش رو در قالب یک شخصیت پیدا کنه و به راحتی همزاد پنداری کنه و در نتیجه باهاشون زندگی کنه. اینه که بعد از گذشت مدتها هنوز طرفداران خیلی زیادی داره.
جذابترین فصل از نظر شما؟
جذابترین فصل سریال از نظرم فصل ششم بود که سریال گام بلندی در ساخت برداشت و داستان جدیتر از قبل و با کیفیت خیلی بیشتر ساخته شد و دو قسمت پایانی فصل ششم هم نمرات ٩,٩/١٠ رو گرفتن که مُهر تاییدی میتونه بر سخن من باشه. فصل ششم فوقالعاده بود.
جذابترین کاراکتر برای شما؟ و دلیل انتخابش؟
با وجود علـاقه زیادی که به شخصیت آریا استارک دارم، ولی با عرض پوزش ازش باید بگم جذابترین شخصیت داستان با اختلـاف زیادی جان اسنو هست. جان اسنو یک رهبر واقعی و یک اسطوره شخصیتی برای نسلی بود که باهاش بزرگ شدن. کسی که از کودکی وارث بر حق تاج و تخت بود، ولی به خاطر اینکه همچین موضوعی یک راز بزرگ بود همه نگاه تحقیرآمیزی به این شخصیت داشتن ولی با گذر زمان و اثبات خودش جایگاه ویژهای نزد همه پیدا کرد. نام مجموعه کتابها ترانهای از آتش و یخ هست که با توجه به پایان من این ترانه رو جان اسنو میدونم چرا که با کارهایی که انجام داد باعث شد آتش و یخ به تعادل برسن و آرامش به دنیای خودش برگرده. این شخصیت، شخصیت موندگاری در ذهن طرفداران میشه.
مهمترین نقدی که درباره سریال دارین؟
مهمترین نقدی که به کل سریال دارم، وجود صحنههای اذیتکننده اخلاقی اون هست که در فصلهای نخست به تعدد دیده میشه که رفته رفته کمتر و کمتر شد و در فصلهای پایانی مگر در مواقع ضروری از این صحنهها استفاده نشد. این نقدها در سرتاسر جهان در فصلهای نخست به سریال میشد و اینطور نیست که فقط ما بگیم فصلهای نخست اینجور صحنهها اذیتکننده بود.
آخرِ سریال رو دوست داشتین؟ خودتون چطور میخواستین تموم شه؟
در رابطه با پایان سریال احساس عجیبی دارم. از طرفی سعی کردم از فصل آخر لذت نهایی رو ببرم، چرا که آخرین فصل بود. از طرفی تمومشدن این سریال برای کسایی که به قولی غرق اون بودن خیلی سخت و دردناکه. و از طرفی هم ناراحتم چرا که پتانسیل داستانی این سریال به قدری بالا بود که همچین پایانی فکر نمیکنم کسی رو صد در صد راضی کنه. با وجود اینکه لذت بردم، ولی معتقدم در نوشتن فیلمنامه خیلی خیلی کمکاری شد و میتونستند خیلی بهتر به این حماسه پایان بدن. هرچند از بقیه جنبهها مثل کارگردانی و موسیقی متن و ... این فصل بهترین فصل سریال بود ولی دیگه تموم شد و سعی میکنیم راضی باشیم و بقیه رو هم با دلایل منطقی
راضی کنیم.
مخاطبان ایرانی چه نقدهایی به قسمتآخر و پایان سریال دارن؟ معمولا چه بحثهایی بینشون شکل میگیره؟ اونا جذب چه بخشهایی از سریال شدن؟
اکثر مخاطبان ایرانی مانند بقیه دنیا از پایان ناراضی بودن و در بحثهایی که انجام میدن درباره پایانهای جایگزین صحبت میکنن. هرچند دلیل اصلی نارضایتی اینه که اون طوری که میخواستن داستان تموم نشد و نمیشه این رو دلیل ضعف داستان بدونیم. در کل جذابترین ویژگی داستان برای مردم همونطور که اشاره کردم گستردگی همهجانبه این سریال در همه ابعاد است، چرا که واقعیتهای موجود رو در بهترین شکل و در قالب داستان فوقالعاده خودش نقل میکنه که باعث میشه هرکس خودش رو در نقطهای از دنیای سریال پیدا کنه.
اگه تهیهکننده سریال بودین، چه تغییراتی توش میدادین؟
قطعا فیلمنامه فصل آخر رو با تمرکز و وقت بیشتری مینوشتم و سعی میکردم پایان بهتری برای اون بنویسم که همین الـان هم چندین و چند آرک داستانی جذاب برای پایان سریال در ذهن دارم، ولی بههرحال ازشون بابت ساخت همچین سریالی متشکریم و میشه گفت اگر جسارت اونا نبود همچین سریالی هیچ وقت ساخته نمیشد.
اگه قرار بود همین الان یکی از کاراکترها جلوی شما ظاهر بشه، دوست داشتین کی باشه؟ نخستینجملهتون بهش چی بود؟
اگر قرار بود شخصیتی جلوم ظاهر بشه دوست داشتم اون شخص ویلن اصلی داستان یعنی نایت کینگ بود و بهش میگفتم حواست به آریا استارک باشه چرا که با مرگت ضربه بزرگی به داستان میزنی. البته صدمهای هم به آریا استارک نباید برسونی (لبخند).
تو از این سریال چه پیامی گرفتی؟ تاثیری روی روند زندگیت داشته؟
این سریال در زندگی من تأثیر خیلی خیلی زیادی داشت. به واسطه این سریال با افرادی آشنا شدم که تأثیر مستقیم در خط داستانی زندگیام داشتن و اگر همچین اتفاقاتی نمیافتاد به کل مسیر زندگیم متفاوت بود و از این بابت خیلی خوشحالم. نه فقط من بلکه بهنظرم میلیونها نفر مثل من هستن و این چیزیه که این سریال رو با بقیه چیزا متمایز میکنه.
یک جمله درباره «بازی تاجوتخت»؟
در وصف «بازی تاج و تخت» به جملهای از سرسی لنیستر اکتفا میکنم: «وقتی بازی تاج و تخت رو بازی میکنی ... یا میبری یا میمیری.»
چیزی هست که بخواین اضافه کنین؟
در آخر از تیم پنج نفرمون اعم از امیرمهدی جوادی، سینا تدین، نیاوش ابراهیمپور و علی وفایی تشکر میکنم که خیلی خیلی زحمت کشیدن. بهزودی سایت اختصاصیمون هم فعال میشه و اونجا پلتفرم بهتری برای فعالیتمون میتونه باشه. این رو هم در آخر اضافه کنم GameOfThrones تازه شروع یک دوره طولـانی از دنیای جرج آر آر مارتین بود. پیشنهاد میکنم طرفداران تنها به سریالها اکتفا نکنن و بیشتر به سمت کتابها رو بیارن و حتما خوندن اونا رو در برنامشون قرار بدن.
«این سریال فارغ از ضعفی که در دو فصل آخر دچار آن شد، نقطه عطفی در صنعت سریالسازی تلویریون بود. احتمالا در آینده از این سریال بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای تاریخی دهه دوم قرن بیستویکم یاد میشود.» اینها را علی مصلح، منتقد سینما میگوید. او معتقد است «هر قصهای یک پایانی دارد و هیچوقت نمیشود طبق انتظارات همه، آن را به پایان رساند؛ بنابراین بخشی از این نقدهایی که به سریال و کلیت آن میشود، بیشتر از روی احساسات است، نه لزوما یک مسأله فنی و تخصصی.» مصلح در ادامه با «شهروند» همراه شد و نقدهایی را درباره سریال «بازی تاج و تخت» مطرح کرد.
از پایان «بازی تاج و تخت» غافلگیر شدید؟
مطابق با انتظاری که از کلیت سریال داشتم نبود، البته نه فقط این فصل.
کدام فصلها؟
اساسا فصل هشتم و تا حدی هفتم مطابق انتظاری که به وجود آمده بود، پیش نرفت.
و دلیلش؟
یکی از مهمترین دلایلش این بود که از یک جایی به بعد سریال از کتابهای جرج آر.آر مارتین که نویسنده داستانهایی بود که سریال از آن اقتباس شده، پیشی گرفت. سریال جلوتر رفت؛ درصورتی که جلد ششم و هفتم این کتاب هنوز منتشر نشده. به همین دلیل جزییاتی که این سریال در ٦ فصل اول داشت، در دو فصل آخر دیده نمیشد. نقطه آخرش هم قسمت پایانی بود و درواقع سازندههای سریال درحالی سعی میکردند این خطوط داستانی را به سرانجام برسانند که در قسمتهای اخیر نتوانسته بودند جزییات قابل اعتنایی به نمایش بگذارند. به همین دلیل این پایانبندی نمیتواند طرفداران جدی سریال را راضی کند.
البته طرفداران این سریال کمپینی راه انداختهاند و دنبال جمعآوری امضا برای پایان بندی دیگرند.
این حرکت نمادین است. چون همه میدانند چنین اتفاقی نمیافتد. هیچوقت طرفدارها حق ندارند در کار سازندههای اثر هنری دخالت کنند. این ماجرای جمعآوری امضا یکجور ابراز نارضایتی با استفاده از امکانات دنیای جدید است.
بخشی از طرفداران سریال به پایانبندیهای دیگر فکر میکنند. آنها معتقدند که سریال کمکم جذابیت خود را از دست داد. شما چه نظری در این مورد دارید؟
من فکر میکنم سریال در جا انداختن یکسری از شخصیتها بسیار موفق است. سیر تحول یکسری از شخصیتها در پایان سریال کامل میشود؛ مثلا جان اسنو که از یک پسر خجالتی تبدیل میشود به آنچه در قسمت آخر سپر انسانی خوانده میشود. باید گفت که سازندگان تبحر بسیاری در ساختن و پرداختن شخصیتهای منفی داشتهاند. در سریال شخصیتهایی هستند که هرچند از آنها متنفریم، ولی نمیتوانیم آنها را تحسین هم نکنیم، بنابراین این سریال از نظر شخصیتپردازی و نمایش سیر تحول کاراکترها بسیار اثر خوبی است. این را هم بگویم که این حس ناامیدی و خشمی که یکسری از سریال دارند، ربطی به کیفیت اثر ندارد و مربوط به انتظاراتشان از قصه است.
و این را خوب میدانید یا بد؟
هر قصهای پایانی دارد و هیچوقت نمیشود طبق انتظارات همه، آن را به پایان رساند، بنابراین بخشی از این نقدهایی که به سریال و کلیت آن میشود، بیشتر از روی احساسات است، نه لزوما یک مسأله فنی و تخصصی.
همین که یک سریال یا مجموعه داستان میتواند تا این حد طرفدار در کل جهان داشته باشد و حتی طرفدارانش را ناامید کند، نشان میدهد که مسیرش را درست طی کرده است. چون این تماشاگران آنقدر درگیر داستان و جزییات آن شدهاند که هر کدامشان پایانبندی را به شکل خیلی متعصبانه در ذهن خود تصور کرده بودند و این خودش نشاندهنده موفقیت مجموعه است.
مهمترین نقد شما به «بازی تاج و تخت» چیست؟
این سریال به دلیل آنکه اقتباس از یک اثر ادبی پُرجزییات و قوی است، شاید میشود گفت که در فصول اول نقد چندانی به آن وارد نباشد؛ بهجز نمایش خشونت و صحنههای بیمحابا که آن هم ابزاری است برای اینکه دنیای کلی و روابطی که بین شخصیتها برقرار است را ترسیم کند.
و در دیگر فصلها؟
در دو فصل پایانی اتفاقی که افتاد این بود که آن جزییات خیلی وجود نداشت و به نظر میرسید که داستان به شکل ظاهرا استانداردی پیش میرود و خبری از خطوط داستانی، فضاسازی و شخصیتپردازی نیست. ما سلسله حوادثی میدیدیم که بین آن چند شخصیت اصلی رخ میداد و این باعث میشد که در فصل هفتم و هشتم دیگر آن حالت جادویی و تاثیرگذار وقایع فصلهای پیشین اتفاق نمیافتاد.
مثلا چه حوادثی؟
ما فقط یکسری اتفاق میبینیم که قرار است با فواصل زمانی نامعلوم قصه را به سرانجام برساند. البته مسأله زمانبندی هم در دو فصل آخر رعایت نشده بود؛ مثلا ما اتفاقی را در یک سکانس میدیدیم و در سکانس بعدی اتفاق مورد نظر به لحاظ زمانی با سکانس قبل هماهنگی نداشت؛ مثلا از یک نقطهای به قلمرو دیگر میرسیدند در صورتی که باید زمان بیشتری صرف این مقصد میشد.
در فصل هشتم به جای اینکه مسأله اصلی پرداختن به روابط بین شخصیتها و مناسبات قدرت و حالت پویایی که باعث میشد کلیت این جهان ساخته شود، اهمیت داشته باشد، بیشتر صحنههای عظیم نبرد و اکشن و چیزهایی که قرار بود تماشاگر را مرعوب کند در اولویت قرار گرفت. به همین دلیل ما دیگر احساس نمیکردیم که در فصل آخر از عمقی که در کل سریال به چشم میخورد خبری باشد. به نظر میرسید که ما آمیزهای از صحنههای با پروداکشن قوی میدیدیم.
شما کدام فصل را بیشتر دوست دارید؟
به لحاظ داستانی فصل اول همچنان بهترین فصل نهتنها سریال بلکه بهترین کتاب این مجموعه است. این تنها داستانی است که یک قهرمان واقعی بهعنوان نماینده قطب خیر دارد. ولی قصه به نحوی پیش میرود که در پایان این قهرمان که به دنبال کشف حقیقت و اصلاح واقعی یکی مفسده بزرگ است، قربانی مناسبات قدرت میشود و کشته میشود. کتاب اول این مجموعه و فصل اول سریال قراری را با تماشاگر میگذارد که هیچکس مصون از کشتهشدن نیست، حتی مهمترین شخصیت این دنیا و این قصه. به دلیل اینکه این قرار را به تماشاگر میقبولاند و تماشاگر میپذیرد که بعد از این هم داستان را دنبال کند، به نظر میرسد که فصل اول سریال «بازی تاج و تخت» و کتاب اول مجموعه «نغمه آتش و یخ» نوشته مارتین موفقتر از سایر فصلهای سریال و کتابهای مجموعه است.
صحبت آخر؟
این سریال فارغ از ضعفی که در دو فصل آخر دچار آن شد، نقطه عطفی در صنعت سریالسازی تلویزیون بود. احتمالا در آینده بهعنوان یکی از مشخصهها و نمادهای این دهه نهتنها در زمینه سرگرمیسازی بلکه بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای تاریخی نامش ثبت میشود.