کد خبر: ۲۶۳۶۴۲
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۹:۳۸
علیرضا اکبری، موسس پژوهشکده راهبردی تصمیم در تهران گفت: راهبرد آمریکا در منطقه خاورمیانه بیش از اینکه گویای آمادگی برای راه‌اندازی یک جنگ باشد، نشان از یک تبلیغات رسانه‌ای و پروپاگاندا برای تاثیر گذاری بر ایران است.
علیرضا اکبری، موسس پژوهشکده راهبردی تصمیم در تهران گفت: راهبرد آمریکا در منطقه خاورمیانه بیش از اینکه گویای آمادگی برای راه‌اندازی یک جنگ باشد، نشان از یک تبلیغات رسانه‌ای و پروپاگاندا برای تاثیر گذاری بر ایران است.

به گزارش یورونیوز، اکبری با اشاره به اقدامات کشورهای اروپایی در عراق و خلیج فارس، آن‌را ارسال پیامی از سوی اتحادیه اروپا به آمریکا دانست.

این کارشناس مسائل نظامی در این خصوص افزود: «اروپا نشان داد آمادگی پذیرش یک ماجراجویی جدید را ندارد و با توجه به پیشینه ماجراجویی‌های آمریکا در منطقه، کشورهای اروپایی می‌دانند که در آن صورت آنها باید هزینه این اقدامات را پرداخت کنند. در نتیجه این رفتارهای اروپایی این علامت واضح را به واشنگتن می‌دهد که در صورت ایجاد یک خطر، آنها حاضر نخواهند بود، سرمایه‌های خود را پشت این خطرآفرینی قرار دهند.»

قائم مقام پیشین وزرات دفاع در دولت محمد خاتمی همچنین با اشاره به اینکه اتحادیه اروپا به اندازه کافی با دردسرهای فراوان روبه‌رو است افزود: «کشورهای اروپایی در حال حاضر آنقدر پرونده‌های باز در زمینه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارند که به هیچ وجه نمی‌خواهند یک تنش جدید در خاورمیانه به راه بیفتد.»

موسس پژوهشکده راهبری تصمیم همچنین با اشاره به قابل مقایسه نبودن شرایط نظامی آمریکا در حال حاضر با اقدامات این کشور پیش از حمله به عراق اظهار داشت: «در مارس ۲۰۰۳ حداقل ۲۶۰ هزار نیروی نظامی در پایگاه‌های ثابت و متحرک آمریکا در منطقه حضور داشتند. ضمن اینکه به جز این تعداد حدود ۶۰ هزار نیروی ذخیره هم در حلقه دوم آماده اعزام به خط اصلی نبرد بودند. نیروهایی که با پروازهایی دو یا سه ساعته می‌توانستند به خط مقدم برسند. این در حالیست که آرایش نظامی آمریکا در منطقه اصلا تشابهی با آن زمان ندارد.»

اکبری با اشاره به اینکه رفتار آمریکا را باید بیشتر در چارچوب جنگ رسانه‌ای و پروپاگاندا ارزیابی کرد، افزود: «تجمع امکانات و تسلیحات ایالات متحده نشان می‌دهد به دنبال اقدام نظامی نیست.»

او همچنین اضافه کرد: «در صورتی که بنا باشد درگیری میان ایران و آمریکا شکل گیرد، یک نبرد نامتقارن خواهد بود. نبرد نامتقارنی که تنها به نیرو و امکانات و تجهیزات محدود نمی‌شود و از آن مهمتر مسئله تاکتیک‌های رزمی و همچنین جنگ روانی و قدرت مسلط بر نیروی نظامی در صحنه درگیری است. ضمن اینکه مدل جنگ آمریکا، مدل تکامل یافته نسل ششم و در واقع نسل هفتم خواهد بود که در آن آتش هوشمند و مهمات هوشمند حرف اصلی ار خواهند زد.»

آقای اکبری همچنین با اشاره به توان برتر نیروی زمینی ایران در این صحنه اشاره کرد: «نه تنها تحلیلگران بی طرف که حتی کارشناسان نظامی پنتاگون هم بر این امر اعتراف می‌کنند که هیچ ارتشی در خاورمیانه از مرزهای چین تا دریای مدیترانه به اندازه نیروی زمینی ایران بر زمین به لحاظ اطلاعاتی مسلط‌تر از نیروی جمهوری اسلامی ایران نیست. در نتیجه من فکر می‌کنم مهمترین مشکل آمریکا در جنگ نامتقارن با ایران، حجم زیاد و گستردگی نیروهای آسیب پذیر این کشور در تقابل با ایران است.»

اکبری همچنین در بخش دیگری از این مصاحبه به تحریک‌های احتمالی عربستان و امارات اشاره کرد و افزود: «این تحریک‌ها می‌تواند مانند ماجرای فجیره باشد که موضوع پیچیده‌ای بود و بعید نیست در آینده و با ادامه تحقیقات مشخص شود که با برنامه ریزی اسرائيل و عربستان صورت گرفته باشد.»

این کارشناس مسائل نظامی همچنین با اشاره به اینکه ایران خط قرمزهایی دارد، اظهار داشت: «مهم‌ترین خط قرمز ایران در منطقه، حفظ صلح و ثبات در ژئوپولتیک منطقه است. این در حالیست که منافع آمریکا و اسرائيل ایجاب می‌کند که این ژئوپولتیک در منطقه به هم بخورد. از جمله دلایل آن هم می‌توان به رقابت آمریکا با روسیه و چین، خط انرژی در منطقه و همچنین احساس تامین امنیت بیشتر برای اسرائيل اشاره کرد.»

اکبری در توضیح بیشتر برای این سیاست افزود: «ایجاد آشوب در منطقه می‌تواند ژئوپولتیک منطقه خاورمیانه را به هم بزند و یک فروپاشی در میان کشورهای موجود ایجاد شود و در آن صورت ما با جمعی از دولت‌های کوچک رو به رو خواهیم بود که می‌توانند موانع موجود برای آمریکا و اسرائيل را از میان بردارند. ایران و فلات ایران هم اساسی‌ترین مولفه حفظ ثبات و این نظم ژئوپولتیک هستند.»

او همچنین دیگر خط قرمز ایران را عدم بهره برداری از منافع طبیعی ایران در پس توافق هسته‌ای برجام برشمرد و افزود: «اگر چنانچه قرار باشد ایرانی که بعد از چندین سال حسن نیت در مذاکرات هسته‌ای نتواند به منافع طبیعی خود چه در زمینه نفت و انرژی و در چه در دیگر حوزه‌ها دست یابد و کشورهایی چون عربستان، امارات و یا اسرائيل در این مسیر خللی ایجاد کنند، طبیعی است که ایران هم دست به اقدامات متقابل خواهد زد.»

موسس پژوهشکده تصمیم این اقدامات را متقابل را نسبی دانست و افزود: «سطح این اقدامات به سطح اقدامات طرف مقابل بستگی خواهد داشت. طبیعی است پاسخ به محدود کردن فروش نفت ایران، گزینه‌های نظامی نیست. ضمن اینکه هنوز چندین مرحله با رسیدن به گزینه بستن تنگه هرمز فاصله داریم. من اساسا فکر می‌کنم شاید نیازی به این اقدام نباشد. چرا که وجود تنگه هرمز و منافعی که بازیگران مختلف برای عبور مسیر انرژی در این منطقه دارند سبب می‌شود خود آنها اقداماتی را در دستور کار قرار دهند تا خطر بسته شدن تنگه هرمز ایجاد نشود.»

علیرضا اکبری اما در عین حال هشدار داد: «اگر ایران نتواند از فروش نفت خود استفاده کند و از منافع خود محروم شود شرایط عای نخواهد بود و در آن صورت یک اتفاق کوچک، می‌تواند اثرات بزرگی به همراه داشته باشد. ضمن اینکه جنگ‌های بزرگ عموما با جرقه های کوچک آغاز می‌شوند و در چنین شرایطی بازیگرانی که شکنندگی بالاتری دارند باید احتیاط بیشتری به خرج دهند.»

اکبری در پایان گفتگو اختصاصی با یورونیوز فارسی تاکید کرد: «هنوز فرصت برای گفتگو و فاصله گرفتن از این شرایط تنشی میان بازیگران منطقه خاورمیانه وجود دارد و اگر آمریکا گام‌هایی در جهت تنش‌زدایی بردارد هم ایران و هم متحدان این کشور از این اقدام استقبال خواهند کرد.»
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین