کد خبر: ۲۶۳۳۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۶
نبردهایی که سرزمین های عراق و سوریه را در برگرفته تمامی ظرفیت های بدوی را فرصت تجلی داده و در کنار آن گستره وسیعی از تعارضات و دوگانگی های مفهومی و رفتاری را ممکن ساخته است.
«اوباما و بحران عراق»عنوان یادداشت روز روزنامه فرهیختگان به قلم حسین دهشیار است که در آن میخوانید: در خاورمیانه فزون ترین میزان تیرگی مفهومی و رفتاری را در برابر داریم. کمترین رگه هایی از تلالو خردورزی و دغدغه های فرا فیزیکی به چشم می آید. مفاهیم به تعاریفی گرفتار شدند که حقیرترین سنخیت را با اصالت آنها به نمایش می گذارد. رفتارهایی که وسیع ترین شکل های غیرانسانی را به صحنه می آورند نماد و سمبل سیاست های بشردوستانه معرفی می شوند.

نبردهایی که سرزمین های عراق و سوریه را در برگرفته تمامی ظرفیت های بدوی را فرصت تجلی داده و در کنار آن گستره وسیعی از تعارضات و دوگانگی های مفهومی و رفتاری را ممکن ساخته است. باراک اوباما برای توجیه حضور مجدد آمریکا در صحنه نبرد عراق به تمامی ترفندهای ممکن نظر انداخت. در میان بیش از 350 نفر عضو شورای امنیت ملی در داخل کاخ سفید بیشترین میزان فشار بر باراک اوباما برای خروج از عراق وجود داشت.

با وجود مخالفت محرز وزارت خارجه، وزارت دفاع و تشکیلات اطلاعاتی درنهایت رئیس جمهوری که از نظر ارزشی و شخصیتی نزدیک ترین همسویی را با چشم اندازهای اکثریت اعضای ارشد شورای امنیت ملی احساس می کرد ارزیابی بلندمدت را - که اساسا تهاجمی بود و ژنرال ها و دیپلمات ها آن را خواهان بودند - نادیده گرفت و دستور خروج نیروهای رزمی آمریکا از عراق را صادر کرد. در چارچوب همین درک بود که به وسیع تر شدن شکاف های درون حاکمیتی در عراق توجه نشد و به سست شدن گره های مرتبط کننده گروه های سه گانه قومی و مذهبی در درون قدرت سیاسی به رهبری نوری مالکی توجه لازم داده نشد.

آنچه برای دولتمردان آمریکا اهمیت داشت تکرار این حرف بود که آمریکا در شرایطی عراق را ترک کرد که این کشور متحد، دموکراتیک و باثبات بود. در داخل آمریکا مخالفت های بسیار شدیدی چه از درون ساختار قدرت سیاسی و چه از سوی گروه های سیاسی متفاوت مطرح می شد دال براینکه اقدامات باراک اوباما کمترین تناسب را با شرایط واقعی عراق داراست و نباید اجرایی شوند. با توجه به شرایط داخلی آمریکا بود که ساکن کاخ سفید تصویری از عراق ترسیم کرد که هرچند بسیار مخدوش جلوه می کرد اما با سیاست خروج نیروهای رزمی همپوشی داشت.

اوضاع پیش از سقوط دولت المالکی در عراق و تشدید تعارضات بین گروه های قومی و مذهبی در درون حاکمیت در بغداد و سرریز شدن نفوذ و جایگاه گروه های شبه نظامی مخالف آمریکا در عراق به کشور سوریه برای باراک اوباما چاره ای باقی نگذاشت جز اینکه به کارگیری قدرت نظامی آمریکا در گستره عراق را یک ضرورت اعلام کند و فراتر از آن اقدام در سوریه را برای به وجود آوردن نظم و ثبات در عراق گریز ناپذیر بیابد. حمله های هوایی به عراق و سوریه که آمریکا در دستور کار خود قرار داده و انسجام استراتژیک، فاقد هرگونه ارزش افزوده برای اعتلای عراق و نمایشگر کمترین درک عملیاتی از شرایط است. آمریکا در عراق نیروهایی را بمباران می کند که در سوریه نقش تعیین کننده در تضعیف ساختار قدرت سیاسی حاکم ایفا می کنند. آمریکا در سوریه سیاست خود را براساس نابود سازی حکومت بشار اسد قرار داده است.

دولت ترکیه که آمریکا به عنوان یکی از اعضای «ائتلاف» معرفی می کند از نیروهای شبه نظامی در عراق که آمریکا برسر آنها بمب می ریزد نفت خریداری می کند و به طرق مختلف از فعالیت های آنان علیه کردها و نابودی شهرهای کردنشین سوریه حمایت می کند. فشارهای سیاسی در داخل آمریکا سبب شده است باراک اوباما به سخنان مخالفان اولیه خروج از عراق گوش دهد و قبول کند که باید در عراق کاری کرد.

اما چون او اساسا بی بهره از بینش استراتژیک است به ساده ترین، کم هزینه ترین از نظر تلفات نیروهای آمریکایی و قابل مدیریت ترین شیوه یعنی فروریختن بمب از آسمان متوسل شده که فزون ترین تخریب زیرساخت ها و وسیع ترین درصد تلفات افراد غیرنظامی را گریز ناپذیر می سازد. ظرفیت های بی بهره از خردورزی که در ساختارهای تصمیم گیری در کشورهای درگیر بحران خاورمیانه نقش تعیین کننده ایفا می کنند در گسترده تر و قطورتر شدن گسل ها در این کشورها این امکان را به وجود آورده که تصمیم گیری های مورد تعارض حتی در خود آمریکا به وسیله رهبران این کشور حقارت و سرافکندگی مداوم و از بین رفتن منابع و ثروت های ملی در کشورهای صحنه نبرد را به یک روزمرگی تبدیل کند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین