کد خبر: ۲۶۲۴۳۷
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۸
در مأموريت‎هاي ميان‌سياره‌اي، امکان فراهم مواد از زمين وجود ندارد و کيهان‌نوردان در برآوردن مواد مورد نياز مانند آب در تنگنايند؛ از اين‌رو هر بازيافتي، يک چرخه خواهد بود و به ناچار چيزي دور ريخته نخواهد شد حتي موادي که از بدن کيهان‎نورد خارج مي‌شود! البته فرايند هر بازيافتي، نياز به انرژي دارد.
 بسيار آسان بود اگر مي‎نوشتم در روز زمين پاک، همه خانواده‌ها کوشيدند ساعت ‏‎9‎‏ شب زباله خود را در دلو شهرداري کوچه قرار دهند؛ از ريختن زباله در خيابان خودداري کنند؛ دست‌اندرکاران در اين روز درباره پاک نگه‌داشتن زمين سخنراني‌ها کردند و جوايزي به رسم يادبود به خانه‎داراني داده شد که زباله‌هاي خشک و‌تر خود را در اين روز تفکيک کردند؛ و در پايان اين که اين روز نيز مانند مناسبت‎هاي ديگر به خوبي و خوشي به پايان رسيد.

اما بايد از دردها نوشت تا بلکه مرهمي باشد بر زخم‌ها و هوشياري به بار آورد.

ترافيک فضايي

روزي تابش خورشيد، زمين را خاکستر مي‌کند؛ نه پس از ميليون‌ها سال ديگر بلکه تنها در 2 يا 5 سده ديگر؛ اما گمان مي‎رود زباله‎هاي انساني که اينک به تنهايي در کار نابودي زمين است، اين کار را زودتر انجام دهد.

کيهان‎نوردان هنوز در کهکشان سرگردانند و پايشان به سيارکي يا سياره‌اي نرسيده، ولي آشغال‌هايشان به مريخ نزديک مي‌شود. از هم‌اکنون در مدار زمين، به مبارکي گوناگوني ماهواره‌ها، پديده‌اي به نام ترافيک فضايي و در پي‌اش رخدادهاي فضايي به وجود آمده است.

آشغال‌هاي فضايي در حال افزايش است. تکه‌پاره‌هاي مدارگردهاي دست‌ساخت انسان و ماهواره‌هاي ناکارشده در مدار زمين، با شتاب فزاينده‌اي فضا را در پيمايش‌اند. اگر انسان سرانجام به مريخ سفر کند يا در ستاره يا سيارکي ديگر ماندگار شود-که البته به سبب نبود آب ناممکن است- نخست بايد در انديشه بازيافت پسماندهاي انساني و ديگر آشغال‌هايش باشد.

در مأموريت‎هاي ميان‌سياره‌اي، امکان فراهم مواد از زمين وجود ندارد و کيهان‌نوردان در برآوردن مواد مورد نياز مانند آب در تنگنايند؛ از اين‌رو هر بازيافتي، يک چرخه خواهد بود و به ناچار چيزي دور ريخته نخواهد شد حتي موادي که از بدن کيهان‎نورد خارج مي‌شود! البته فرايند هر بازيافتي، نياز به انرژي دارد.

هر انساني در روز به گونه‎اي ميانگين سي گرم پيخال(پِِهِن) از بدن خود بيرون مي‌ريزد که در سال به بيش از چهل‎وشش کيلوگرم مي‎رسد. شش تَن کيهان‎نورد در ماموريت دو‌ساله خود به مريخ بيش از پانصد کيلو پيخال از خود برجا خواهند گذاشت. ‏در سه دهه پيش، کيهان‌نوردان براي بيرون‎ريز پيخال خود، از پوشک نايلوني چسبان استفاده مي‌کردند که در سال 1963 م- به سبب نشت ادرار فضانوردان از همين‌ نايلون‌ها، سيستم‌هاي اسپي‌شيب مرکوري(کهکشان‌پيما) ايراد پيدا کرد.

شناورشدن پيخال و ادرار در هواي درون کهکشان‌پيما نيز پيامدهايي براي کيهان‌نوردان دارد و غبار آن با تنفس به شش‌هاشان راه کرده و بيمارشان مي‌کند.

اينک دستگا‌ه‎هايي از تنفس و خوي(عرق) بدن کيهان‌نوردان در هوا، توليد آب مي‎کند، همچنين با پالودن ادرار آنان، آبي آماده مي‎شود براي تهيه قهوه‌شان. يا دستگاه پالايشگر ديگري، ادرار کيهان‎نوردان را از پيخال آنان جدا مي‌کند که مورد استفاده دوباره قرار گيرد و خودِ پيخال را در تهي‌گي(خلا)، خشک و بي‎بو مي‌کند و سپس شايد در فضا رها ‎کند. خود اين خشک‌کردن هم بسيار انرژي‎بر است.

آيا باورکردني است که در ايستگاه فضايي جهاني، پيخال‌هاي کيهان‎نوردان در آوندهايي نگه‌داري مي‌شود و پس از پرشدن، آن‌ها را در پروگ‎رسProgress‏ روسي بار کرده و رها مي‌کنند که هنگام رفتن به سوي زمين بسوزد و خاکستر شود؟

اما هر پيخال کيهان‌نوردان که از ايستگاه فضايي جهاني به بيرون رها شود، بدون نيروي رانش زياد، چندان فرا نخواهد رفت و همان دور-و-برها شناور خواهد ماند. کما اين‌‎که در گذشته، شاتل(کهکشان‌پيما) با توده‎هايي از کريستال‎هاي يخيِ ادرار کيهان‎نوردان برخورد مي‎کرد که به گونه‌اي بازدارنده بود.

اما پسماند کيهان‌نوردان، تنها چيزي نيست که بايد در فضا بازيافت شود. کيهان‌نوردان زباله‌هاي ديگري نيز پشت سر خود در فضا برجاي مي‌گذارند که بر پيچيدگي چالش بازيافت يا استفاده دوباره از آن مواد مي‎افزايد.

هر دستگاه بازيافت بايد سبک باشد چرا که بردن حتي چند چوب‎کبريت به فضا هزينه‎بر است و هنگامي که خرده‎چيزها به کيلو برسد، هزينه بردنش به هزاران دلار مي‌سايد. دستگاه‌هاي بازيافت بايد کوچک هم باشد زيرا سامانه پشتيبان/ماژول در ايستگاه فضايي، کم‌جا است. سرانجام دستگاه بازيافت بايد بي‌نياز از سرويس باشد چون در مريخ، سرويسکار پيدا نمي‌شود. دستگاه بازيافت فضايي بسيار پيچيده است چون بايد در محيطي با ربايش يا جاذبه صفر، آب را از ميزاب/ادرار جدا کند. براي از ميان‎بردن بوي پيخال کيهان‌نوردان نيز به زغال‌چوب نياز است.

انديشه ديگر اين است که از پيخال کيهان‌نوردان کود تهيه شود براي روزي که با نابودي زمين، انسان بناچار در کمپ‌هاي مريخ ماندگار خواهد شد و به کشاورزي خواهد پرداخت. يا از پيخال کيهان‌نوردان آجر تهيه شود براي خانه‌ساختن در مريخ؛ زيرا از پرتوهاي کيهاني و توفان خورشيدي که بيماري‌آور و سرطان‌زاست، جلوگيري مي‌کند.

اما چالش ديگر اين است که بودجه‎اي براي بازيافت پيخال کيهان‌نوردان وجود ندارد؛ چون ناسا همه بودجه را براي فرود به مريخ سرازير کرده است. فرود کيهان‌نوردان در سيارک مريخ، يک خيزاب بزرگ رسانه‌اي در پي خواهد داشت که به سود ناسا است بي آن که سودي براي پيشرفت دانش داشته باشد.



مواد شيميايي روي لب ما

هيدروکسي فنيل پروپان، که اينک براي ساخت مواد پُليمري، چسب و ظرف فلزي غذا استفاده مي‌شود، نخست به گونه‎اي مصنوعي/سنتتيک توليد شد و در سال 1940 ميلادي در توليد داروي پيشگيري از بارداري مورد استفاده قرار گرفت که پيامدش براي مادران، چنگار/سرطان بود. سپس در 1950 ميلادي از اين ماده در صنعت پلاستيک استفاده شد و تا کنون ادامه دارد و هر سال ميليون‌ها تُن توليد مي‌شود و با آن بطري پلاستيکي، لوله آب شهري، قوطي نوشابه، اسباب‌‎بازي کودک، کاغذ روزنامه و دستمال کاغذي تهيه مي‎شود که براي نمونه همين دستمال کاغذي به جاي اين که لب ما را از غذا پاک کند، مواد شيمايي به درون دهان ما مي‎فرستد که نخستين تاثيرش روي سيبک‌هاي داخلي بدن و ايجاد آشفتگي در تراوش هورمون‎ پانکراس و بروز ديابت است.روزنامه‌ها هم که پس از خواندن دور ريخته مي‌شود، خاک و هواي تنفسي انسان را مي‎آلايد. پيوند مولکول‌هاي پلاستيک محکم نيست و بسيار آسان در آب و شير و نوشابه مورد استفاده انسان‌ها راه مي‎يابد.

پذيرش سمي بودن يک پديده

روشن نيست چرا انسان نمي‌خواهد بپذيرد که پلاستيک تجزيه نخواهد شد و حتي پس از چند سده که پودر شود، همچنان به آسيب به خاک کشتزارها ادامه خواهد داد و به سفره‌خوان‌ها راه خواهد يافت.

حتي اينک غذايي که در ظرف پلاستيکي قرار مي‎گيرد، مواد شيميايي را به خود جذب مي‎کند. قاشق پلاستيکي و ويسک سيليکوني نيز سم وارد غذا مي‎کند. ايرانيان قديم‎ غذاي خود را با چه هم مي‎زدند؟ در دوران پارينه سنگي شايد با قاشق سنگي؛ سپس قاشق چوبي به خانه‎ها آمد و پس از آن قاشق گلين يا سفالي و پس از آن قاشق آهني؛ که همه اين‌ها مواد زندگي‌ساز وارد غذا مي‎کرد. براي نمونه کفگير آهني پزشکي سينايي/حسوم، کم‌خوني را در اين يک‎ماه درمان مي‎کند.


جايگزين‌ها ‏

اينک در جهان جنبشي به راه افتاده که مادران خانه‎دار را به استفاده‎نکردن از پوشک يکبار مصرف کودک و دستمال کاغذي بيانگيزد. روشن نيست دستمال پارچه‎اي نخي قديم که سال‎ها دوام داشت، چه ايرادي داشت که اينک ناپديد شده و جايش را دستمال کاغذي گرفته است. همين دستمال کاغذي گلدار آشناي سر ميز غذا يا دستمال توالت خوشبوي دست‎شويي، زيرکانه انسان را به سوي بيماري چنگار پيش مي‎برد.

مواد موجود در دستمال توالت‎هاي رنگي و خوشبو در شمار مواد آلرژن است و سبب پلشتي/عفونت و قارچ روي پوست مي‌شود. عفونت مجاري ادراري نيز از ديگر پيامدهاست. در اين رهگذر، آلودگي‌هاي زيست‌محيطي و آب و هوا هم نگفته پيداست. حقيقت اين که دستمال کاغذي نرم با طبيعت خشن است.

حتي دستمال توالت سفيد هم تهي از مواد شيميايي نيست و سبب آلرژي و ورم‌کردگي(التهاب) در پوست و بدن مي‌شود. در فرايند توليد براي درخشان و سفيدکردن دستمال‌کاغذي، افزون بر رنگ سفيد، به آن آب‎کلر افزوده مي‌شود.

پس از رفتن به دستشويي، نبايد آب بدن را با دستمال کاغذي خشک کرد. دور و بر اندامگان جنسي، مانند پوست گردن انسان در شمار حساسترين‌ها است که مي‌تواند با هر شي‎اي مانند دستمال کاغذي، دچار آلرژي و اگزما و جرب شود. هر دستمال کاغذي نرم و لطيفي، پوست انسان را با ايجاد زگيل به چالش مي‌کشد؛ مانند استفاده از دستمال کاغذي هنگام سرماخوردگي که پوست بيني را زخم مي‎کند. پَد بهداشتي خانم‎ها هم آلرژي‎زا است. اگزماي تماسي آلرژيک، بيماري پوستي رايجي‎ست و درمانش نه پماد است و نه دارو؛ بلکه خدانگهدار با دستمال کاغذي است. بدين‌گونه زمين و خاک و دريا و اقيانوس و بوته‌هاي بيابان هم نفسي به آسودگي خواهند کشيد.

به جاي خشک‎کردن بدن پس از رفتن به دستشويي بايد از پارچه سفيد نخي استفاده شود و سپس شسته و در آفتاب خشک شود. همان‎گونه که براي پاک‎کردن چهره خود از حوله استفاده مي‎کنيم و نه از دستمال کاغذي.

22 آوريل روز آگاهي جهاني نسبت به زميني است که رويش ماشين مي‎رانيم و کشت مي‎کنيم و راه مي‎رويم و رويش مي‎نشينيم و مي‌خوابيم. آلودگـي زميـن و خاک از چالش‎هاي بزرگ محيط زيست است و در اين ميان زباله‎ها چهارنعل براي آلودن پيش مي‎تازد.



زندگي دوباره با آشغال‌ها ‏

بازيافت يا بازگردش انرژي و مواد مي‌تواند گونه‌اي دگرگوني به ارمغان آورد كه نه تنها توانايي كره زمين را براي همه موجودات و از شمار انسان بالا مي‌برد، بلكه روشي احترام‌آميز در برابر خاموشي نجيبانه طبيعت است.

چالش ديگر کمبود منابع و دست‌يابي به آن است؛ در حالي که فرآيند بازيافت، اين چالش را تا اندازه‌اي از پيش پاي انسان بر مي‎دارد و نگراني از بابت استفاده از منابع محدود كره زمين را با چرخش و بازچرخش ماده و انرژي و با ويراني پايين‌تر و پيامدهاي کمتر ناگوار زيست محيطي، همراه خواهد ساخت.

آشغال‎ها آينده روشن سيارک زمين را تيره کرده است. با افزايش جمعيت جهان و گسترش صنايع، استفاده انسان از مواد طبيعت رو به افزايش گذاشته و پيامدش پسماندهايي‎‏ست که جنگي فرساينده ميان انسان با طبيعت پديد آورده است. ‏

بازيافت مواد دورريز افزون بر كاهش استفاده انسان از منابع طبيعي محيط، از دگرديس‌شدن آن مواد به عوامل زيانبار زيست‎محيط پيش‌گيري مي‎كند. البته اين چاره کار نيست ولي مواد آلي يا شيميايي تجزيه شونده موجود در آشغال‎هاي خانگي، قابليت دگرديسي به كود شيميايي را دارد.

هنگامي که هر روز يک‌سوم غذاي خود را دور مي‌ريزيم نبايد از افزايش جانوران موذي، سوسك، موش و گسترش بيماري گله‎مند باشيم. مردم چرا نبايد از دور-ريختن موادي كه به گونه‎اي بنيادين ارزش اقتصادي دارد، پروا داشته باشند؟ تفکيک نکردن سبب مي‌شود بسياري از اين مواد سوزانده ‎شود و هوا را بيالايد.‏ هزينه‌هاي گردآوري و برداشتن زباله شهري و صنعتي به سبب افزايش حجم زباله‌ها روز به روز بالاتر مي‎رود؛ در حالي‎که مي‎توان با افزايش سرانه بازيافت مواد دور-ريز از هدر رفت منابع جلوگيري کرد.

هنوز هم به اندازه بسنده، مخزن براي کاغذهاي دورريز، شيشه، آلومينيوم و در شهر وجود ندارد يا در اين مورد آگاهي‌رساني نمي‎شود که براي نمونه، بطري‌ها و شيشه‎ها پيش از دور-ريختن، شسته شود؛ يا شيشه دارو و مواد شيمايي، مخزنش جدا باشد. بايد كاغذهاي فاكس و كاربن و گلاسه و براق و چسب‎دار کمتري توليد و استفاده شود. ولي بازيابي آلومينيوم، شيشه و كاغذ کاري با صرفه اقتصادي است.

پلاستيك‎ها از مواد غيرقابل تجزيه درست شده‎اند و راهي مگر استفاده‎نکردن از آن‌ها باقي نمانده است؛ مواد شيميايي دور ريز نيز راهي مگر اگوهاي شهري و جوي و کشتزارها و خاك نمي‌يابند يا نمي‎توانند راه‎شان را کج کنند و رو به کوير بروند؛ پس همان بهتر که کمتر استفاده شود؛ جهان مصرف بيشتر، زندگي بهتر، مدتهاست دمده شده است. ما با ايجاد اين‎همه آلودگي هنگامي که مي‎خواهيم بياساييم رو به طبيعت مي‎رويم؛ در حال که با اين همه پلاستيک و دوده و مواد شيميايي و کيسه پلاستيک و ته‎سيگار سربي، طبيعت و کوهستاني باقي نمانده است.

در خيابان‌هاي توکيو کمتر دلو زباله يافت مي‏شود، شايد کيلومتر به کيلومتر؛ اما خياباني نمي‎يابيد که تميز نباشد يا دستمال کاغذي و ته‎سيگار در آن افتاده باشد. پاکيزگي شهر در ميزان دلو‌هاي زباله کار گذاشته‎شده نيست، بلکه براي وجود فرهنگ پاکيزگي‎ست.



گرمايش زمين ‏

حسين محابي-کارشناس ارشد محيط زيست در باره گرما مي‎گويد: «گرمايش زمين برآمده از گوشتي‌ست که مي‎خوريم يا از شيري‎ست که توليد مي‌کنيم يا سوخت فسيلي‌ست که به مصرف مي‎رسانيم. در 200 تا 500 سال ديگر به سبب گرمايش زمين، بخش‌هايي از افريقا، امريکاي جنوبي و هند تابستان‎هاي بسيار کشنده‎اي را در پيش رو خواهند داشت و هرسال گرما سبب مرگ هزاران تن خواهد شد.

منابع آبي آسيا از ميان خواهد رفت زيرا بلندي‎هاي طبيعي کوهستان‌هاي آسيا مانند هيماليا به نيم کاهش خواهد يافت و يخچال‌هاي طبيعي کوهستان آلپ در اروپا ناپديد خواهد شد و اقيانوس‌ها از انبوه زباله، رو به اسيدي‌ترشدن خواهند گذاشت. سطح درياها تا يک متر بالا خواهد آمد و کرانه‎نشين‎ها را حتي در امريکا آواره خواهد ساخت و بسياري از جزيره‎هاي مسکوني به زير آب خواهد رفت.»

«جمعيت جهان شتابناک رو به سوي 10 ميليارد در راه است؛ و به همان ميزان، زمين را رو به نابودي خواهد برد. در روند نابودي، مشت کشنده نهايي را به زندگي، آب‎شدن يخ قطب جنوب خواهد زد که تا 10 متر به آب درياها خواهد افزود.»‏

‏«امروز برآورد هزينه رفتن گروهي از انسان‌ها به سيارک مريخ500ميليارد دلار است؛ پس در آينده، رفتن گروه‎هايي از ملت‎ها از سوي سازمان‎هاي فضايي اروپايي، روسي، چيني و آمريکايي به مريخ سرابي بيش نيست؛ و همان بهتر که زمين خود را خوب نگه‏داريم، همان‎گونه که در زمان پيدايش خود خوب بود؛ چون مريخ نيز بايد خود را براي برخورد با پرتوهاي کهکشاني و توفان‎هاي خورشيدي آماده کند که نابودکننده شبکه‌هاي برق و ارتباطي و مخابراتي است.»

منبع:روزنامه اطلاعات


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین