|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۶:۳۰
کد خبر: ۲۶۱۲۷۸
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۱:۱۳
اما فراتر از این نوع مدیریت «تبدیل تهدید به فرصت» بود. به این ترتیب که با آزادکردن مسیل‌ها و حاشیه رودخانه‌ها، سدسازی صحیح و آبخیزداری می‌توانستیم آب بیشتری را ذخیره کنیم. در مباحث اقتصادی این مسأله قابل استناد است. اینکه ما تهدید را چگونه مدیریت می‌کنیم، آیا توانمندی رصد را داریم، آیا با شیوه‌های تحریم آشنا هستیم و راه‌های مقابله با آن را طراحی کرده‌ایم یا خیر؟ می‌تواند بسیار کارآمد باشد.
سرنوشت اقتصاد ایران در دور جدید تحریم‌های امریکایی بستگی به نوع مدیریت مسئولان و تصمیم سازان کشور دارد. اگر بتوانند درست برنامه‌ریزی کنند نه تنها این دور از تحریم‌ها مدیریت خواهد شد، بلکه ایران از تحریم پذیری نیز نجات پیدا خواهد کرد.

روزنامه ایران در ادامه نوشت: البته فرصت سوزی‌های بسیاری در اقتصاد ایران رقم خورده اما «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است». محمد خوش‌چهره، استاد اقتصاد دانشگاه تهران در این‌باره با «ایران» گفت‌وگویی انجام داده و در آن به تشریح دست اندازها و راهکارهای دوره تحریم پرداخته است.

به نظرتان می‌توان تحریم‌ها را مدیریت کرد؟

عبارت مدیریت تحریم، خود مشخص کننده جهت پاسخ است؛ یعنی مدیریتی با تدبیر بر مبنای شرایط دوران تحریم. در مبحث مدیریت استراتژیک مقطع دکترا همیشه به این نکته اشاره می‌کنم که تحریم می‌تواند از مصادیق تهدید باشد، بنابراین تحریم به صرف تهدیدی بودن، واجد قضاوت و ارزشیابی نیست. آن چیزی که تحریم و تهدید ناشی از آن را تبدیل به یک مسأله قابل بررسی، قضاوت و ارزشیابی می‌کند، نوع مدیریت تهدید است. اینکه چه راه‌های مقابله و تدبیری برای کم اثر کردن تهدید وجود دارد بنابراین در مباحث استراتژیک، تهدید خنثی محسوب می‌شود و ارزشیابی روی نحوه مدیریت تهدید است. مدیریت تحریم به این معناست که مدیر فهیم و آگاه ابتدا ریشه‌های تحریم و تهدیدها را دنبال و رصد می‌کند؛ قبل از وقوع فعل آماده می‌شود. به محض وقوع تهدید بحثی تحت عنوان مدیریت تهدید به منظور جلوگیری از بسط و گسترش آن صورت می‌گیرد؛ شامل مجموعه تحلیل‌ها و تدبیرها. بعد از این مقوله مسأله کنترل و مهار در جهت کم اثر کردن و حتی بی‌اثر کردن تهدید مطرح می‌شود.

چگونه می‌توان این نوع مدیریت را تشخیص داد؟

مدیریت تحریم در عمل با جلوگیری از بسط و گسترش و در عین حال کم اثر کردن و بی‌اثر کردن خود را نشان می‌دهد. زمانی که تهدید کم اثر شد، این مدیریت توانا و صحیح است؛ اما بالاتر از این سطح هم مدیریتی داریم که تهدید را تبدیل به فرصت می‌کند. تبدیل یک تحریم به فرصت یک توانمندی فراتر از مدیریت توانمند است. مصادیق آن را در حوادثی نظیر آتش سوزی جنگل یا سیل می‌توان مشاهده کرد. برای مثال زمانی که سیل رخ می‌دهد، اگر مدیریت کارآمد پیش از وقوع آماده شود، این بحران را از روزهای قبل رصد کند و با توانمندی وارد عمل شود، می‌تواند از بسط و گسترش آن جلوگیری کند. مانند سیل گلستان که مشکل اصلی ضعف در رصد تهدیدها و آمادگی برای مهار آن بود. اما همین تجربه گلستان در خوزستان با یک رصد کوتاه مدت به مدیریت سیل کمک کرد.

اما فراتر از این نوع مدیریت «تبدیل تهدید به فرصت» بود. به این ترتیب که با آزادکردن مسیل‌ها و حاشیه رودخانه‌ها، سدسازی صحیح و آبخیزداری می‌توانستیم آب بیشتری را ذخیره کنیم. در مباحث اقتصادی این مسأله قابل استناد است. اینکه ما تهدید را چگونه مدیریت می‌کنیم، آیا توانمندی رصد را داریم، آیا با شیوه‌های تحریم آشنا هستیم و راه‌های مقابله با آن را طراحی کرده‌ایم یا خیر؟ می‌تواند بسیار کارآمد باشد.

آیا در تحریم‌های دور قبل، مدیریت تحریم رقم خورد؟

بیشترین آسیبی که تاکنون از تحریم‌ها به ما وارد شده، قبل از اینکه به تحریم و توان تحریم کننده بازگردد، به ضعف ما در مدیریت تحریم مربوط بوده است. من این موضوع را در گفت‌وگو با رسانه‌های خارجی بارها گفته‌ام. ما اگر توانمندتر ظاهر شویم، نیاز نیست که از تحریم آمریکا بترسیم. اما متأسفانه بدون توجه به این موضوع، در ۱۵ سال گذشته با گارد باز وارد صحنه بوکس شده‌ایم و دولت وقت تحت عنوان اینکه تحریم‌ها کاغذ پاره است، از ضربات حریف غافل شد. چون گارد ایران در این صحنه بسته نبود، با ضربات متعدد مواجه شد. مانند ۲ میلیارد دلاری که در دهان گرگ گذاشتیم و از جیب ایران به جیب آمریکا رفت. مدام ما به دشمن یقه داده‌ایم که بگیرد! در سال‌های اخیر هم با فراز و نشیب‌هایی مواجه بودیم. تشدید خام فروشی نفت، نوع مناسبات پولی و مالی از این دست نقاط ضعف ما در سال‌های اخیر بود. بنابراین مدیریت تحریم حرف اول را می‌زند که تاکنون در اجرای آن موفق نبوده‌ایم.

آیا سیاستگذاران کشور نیز به این موضوع باور دارند که شیوه مدیریت باید تغییر کند؟

مشخص نیست. باید دید که آیا قوای سه گانه قبول دارند که ما در تقابل و تعارض آشکار با دنیای سلطه‌گر آمریکا هستیم یا خیر؟ اخیراً در این خصوص مقام معظم رهبری به صراحت از واژه جنگ اقتصادی استفاده کرده‌اند. اگر جنگ اقتصادی است، خیلی از شیوه‌های مدیریتی کشور از قانونگذاری تا اجرا با فضا تناسب ندارد. برخی هم فکر می‌کنند با مذاکره مشکلات حل می‌شود. البته اینکه ما سعی کنیم تعارضات و تهاجم را با دیپلماسی کاهش دهیم، بسیار خوب است اما حل مشکلات بنیادی اقتصاد کشور از این راه، غلفت نابخشودنی است.

به نظر می‌رسد که در مدیریت تهدید کنونی، باید یک تجدید نگرش در بعضی از سطوح ایجاد شود. اگر کسی قائل به جنگ نباشد، حتماً به سمت اقتضائات کاهش آسیب‌های ناشی از تحریم‌ها مبادرت نخواهد کرد و راهی برای مقابله با اقدامات دشمن ندارد. در نهایت با هر اقدام دشمن غافلگیر می‌شود.

بر اساس کدام مشاهدات معتقدید که برخی از مسئولان کشور قائل به جنگ اقتصادی نیستند؟

نبود مدیریت صحیح منابع یکی از مهمترین ضعف‌های کشور است. این موضوع را من زمانی که در تصمیم‌سازی‌ها نقش داشتم، بویژه در تجربه نمایندگی خود در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی به وضوح مشاهده کردم. بر این اساس معتقدم در ایران قبل از اینکه مسأله نبود منابع باشد، مشکل مدیریت منابع وجود دارد و متأسفانه برخی از مدیران هم عمداً یا سهواً به نبود منابع استناد می‌کنند. به این ترتیب که تخصیص بهینه و مناسب منابع صورت نمی‌گیرد. متأسفانه ما به مصارف غیر ضرور می‌پردازیم و در مباحث اساسی کم می‌آوریم. در عوض فکر می‌کنیم که این موضوع را باید با مذاکرات و گرفتن وام حل کرد.

مصداق این مشکل را در دولت‌های قبل داشتیم. دولت احمدی‌نژاد ۷۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی داشت که این میزان منابع می‌توانست کشور را بیمه کند. اما متأسفانه کار جدی انجام نشد. البته در سال‌های اخیر هم شاهد این موضوع بودیم. برای مثال از زمانی که دلار ۴۲۰۰ تومانی مطرح شد، چه عدم تخصیص‌های منطقی ارزی که شکل نگرفت.

مدیریت منابع ما در تمام این سال‌ها به نوعی هرز دهنده منابع بود. ضعف مدیریت، نظارت و کنترل در تخصیص منابع ارزی کشور طی ۱۵ سال اخیر فاجعه ملی است که به اعتقاد من هزینه آن را مردم دادند. از این رو نباید از اصل تحریم ترسید. باید از برخی مسئولان بی تدبیر در عرصه تصمیم‌گیری و قانونگذاری بترسیم.

کسانی که در قوای سه‌گانه و سیستم‌های نظارتی فعالیت می‌کنند، اگر راه مدیریت تهدید را بلد باشند از شدیدترین تهدیدهای زبانی و عملی دلهره‌ای نخواهند داشت. تحریم‌ها ترس ندارد. کنترل امور شدنی است؛ اما با مدیریت صحیح.

راه حل پیشنهادی شما چیست؟

این موضوع مفصلی است که از حوصله گفت‌وگوی کنونی خارج است و باید در یک مجال دیگر به آن بپردازیم. اما به‌طور کلی برای اداره امور در شرایط کنونی و رهایی از تهدیدهای بعدی نیازمند اقدامات آنی، کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت هستیم و نوع عملیات مدیریت تهدید را باید بر اساس این اقدامات سازماندهی کنیم.

قطعاً اقدامات بلند مدت که تغییر در ساختار اقتصاد است، از جمله ایجاد ارزش افزوده در صنعت نفت و کاهش خام فروشی زمان بر است؛ البته باید از قبل انجام می‌شد اما اکنون برای میان مدت و بلند مدت باید در این خصوص برنامه‌ریزی کنیم. دایره فعالیت پتروشیمی‌ها و پالایشگاه‌ها باید گسترده‌تر شود.

اما آنچه در مورد جلوگیری از خام فروشی باید مورد توجه قرار گیرد، نخست تثبیت میزان آن و جلوگیری از بسط و گسترش خام فروشی است. البته تحریم‌ها این موقعیت را از ایران سلب کرده ولی در آینده هم با برداشته شدن تحریم‌ها نباید به این سمت رفت.

در همین حال نباید از بازار کنونی نفت نیز غافل شویم. ما نیاز داریم که صادرات کنونی را ادامه دهیم. در این مسیر با وجود فشارهای آمریکا می‌توانیم امتیازاتی را هم به خریداران بدهیم تا استمرار فروش را حفظ کنیم. در همین حال می‌توانیم فروش نفت به کشورهای جایگزین برای مصارف بالادستی و نیروگاه‌ها را تقویت کنیم. در حال حاضر خریداران نفت ایران نیز اعتراضاتی را طرح می‌کنند و باید از این دیدگاه که آمریکا به فکر ضربه زدن به آن است، بهره ببریم.

اما مهمتر اینکه ما نفت را برای تأمین ارز می‌فروشیم تا مأموریت‌های جاری را درست یا غلط انجام دهیم. در این مأموریت‌ها نکته حائز اهمیت این است که ما منابع ارزی موجود در کشور را باید با دقت بالا مدیریت کنیم. با تحریم‌های تهدید گونه و کاهش ارزش پول ملی در ماه‌های اخیر بخش قابل توجهی از ارز موجود در اختیار مردم و سوداگران قرار گرفت. لذا در حال حاضر به اصطلاح ارز توبالشی زیادی در کشور وجود دارد که برخی از شرکت‌ها و افراد برای سوداگری یا حفط ارزش دارایی‌ها در دست دارند و منابع آن قابل تأمل است. به‌طوری که بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار عنوان می‌شود. این ارز با تمهیدات عالمانه و جذب اعتماد می‌تواند به چرخه اقتصاد بازگردد. حتی می‌تواند مکانیزم آن خیلی شفاف مطرح شود. برای مثال درصد سودی که در تفاوت قیمت‌ها وجود دارد، حذف و به سپرده‌های ارزی داده شود و برای جذب اعتماد مردم هم تضمین‌هایی فراتر از بانک‌ها به دارندگان ارز بدهیم. منابع ارزی حاصل از این بخش می‌تواند به میزان ۶ ماه فروش نفت باشد. این اقدامات شدنی است و در کنار آن باید اصلاحات دیگر از جمله در بخش مالیات نیز صورت گیرد که در یک بحث دیگر به آن خواهم پرداخت.



ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین